رئیس سابق دادگاه انقلاب تهران در مورد امکان شناسایی این افراد گفت: ممکن است امکان شناسایی موتور سواران ضارب وجود نداشته باشد، اما دستگاه های امنیتی و انتظامی باید اقدامات لازم را انجام دهند. در جایی ممکن است سرقتی انجام شود و سارق مشخص نباشد، اما مهم این است که هر کسی به وظیفه قانونی خودش نسبت به شناسایی و کشف موضوع جرم و مجرمین عمل کند. غضنفرآبادی در پاسخ به این سوال که آیا در قوه قضاییه این اراده برای شناسایی و برخورد با این افراد هست، گفت: حتما این اراده وجود دارد.
وی در پاسخ به این سوال که آیا کمیسیون قضایی به این موضوع ورود پیدا می کند گفت: به کسی که مورد تعدی قرار گرفته است به عنوان کسی که حق زندگی در ایران را دارد نگاه می کنیم، ما به نسبت، زبان، قومیت و صنف و گروه افراد نگاه نمیکنیم. نماینده مردم بم در مجلس در مورد اینکه آیا مجلس از نهادهای امنیتی و انتظامی برای این موضوع گزارش میخواهد، گفت: حتما این دستگاه ها به وظایف قانونی خودشان عمل میکنند، اما اگر گزارشاتی به ما ارائه شود که نسبت به موضوعی کوتاهی شده، حتما مسئله را پیگیری می کنیم. گفتنی است گوهر عشقی، مادر ستار بهشتی، روز پنج شنبه ۱۸ آذر هنگام رفتن بر سر مزار فرزندش ستار بهشتی در رباط کریم تهران مورد حمله افراد ناشناس قرار گرفت و از ناحیه سر و صورت مجروح شد.
زهرچشم از یک مادر دادخواه
آذر منصوری، دبیر کل حزب اتحاد ملت ایران در یادداشتی نوشت: نمی دانم چه کسانی به مادر ستار بهشتی حمله و او را مجروح کردهاند. گوهر خانم هم هویت آنها را تشخیص نداده است. اما حمله به نحوی بوده که آثار به جا مانده آن بر صورتش گواه شدت آن است. یعنی افرادی بودهاند که با هدف ضرب و شتم و آسیب زدن به او حملهور شدهاند. او مال و منالی ندارد که به قصد دزدی به سویش آمده باشند و از آنجا که راه مزار تکپسرش مورد حمله قرار گرفته حدس زدنِ ماجرا چندان سخت نیست. و هرچه از زوایای مختلف به این اتفاق تلخ نگاه میکنم، تنها یک نتیجه میگیرم؛ لازم بود از این مادر زهر چشمی گرفته شود!
او که دادخواه خون فرزندش است، با همان سادگی حاشیهنشینیاش. با همان حس غریزی مادرانهای که فقط باید مادر باشی تا آن را درک کنی. کوتاه هم نمی آید. قرار نیست بیاید. مادر اگر مادر است چیزی ندارد که از دست بدهد. جانش را با همین ضرب و شتم گرفته و برده و پسش ندادهاند. چه پروایی دیگر از ضرب و شتم برایش مانده است؟
گوهر میگوید جان من چه شد؟ چه بر سر او آوردهاید؟ چه کسانی مسبب مرگ او شدهاند و حالا چرا حرفی از محاکمه آنان نیست؟ طبیعی است که خشمگین باشد و دنبال گوش شنوایی برای شنیدن سخنانش که وقتی چنین با بیاعتنایی روبرو میشود صدایش بلند میشود شاید کسی بشنود. او مادری است از مادران این سرزمین. از جنس همان مادرانی که در هشت سال جنگ نابرابر فرزندانشان را به جبهههای جنگ فرستادند تا وجبی از خاک وطن به یغما نرود. از جنس همان مادرانی که هنوز سوگوار داغ جگرگوشههای به قربانگاه کهریزک فرستادهشان هستند. همان هزاران هزاران مادری که نگران امروز و آینده فرزندانشان هستند.
فرزندانی که آینده روشنی در سرزمین مادری پیش چشمشان نمیبینند و به سرابهای بیرون از مرزهای ایران چشم دوختهاند. گوهر عشقی یک نماد و نمونه است. شنیدن و فهمیدن حرفهای او عیار حکمرانیتان را نشان میدهد و تأمین خواست او برای مجازات عامل یا عاملان اصلی قتل فرزندش دادگریتان را به رخ میکشد. گوهر عشقی یک مادر ایرانیست از جنس تمام مادران ایرانی که در هر بحرانی میایستد و کمر خم نمیکند. نمیتوانید روزی کمر خم نکردن مادر ایرانی را دوست بدارید و دیگر روز نخواهیدنش. گوهر عشقی نماد یک مادر ایرانیست. اینکه همه انگشتها پس از این حمله به سمت شما گرفته میشود، خود یکی از همان نشانههاست. نشانهها را دریابید.