گروه سیاسی: علی صوفی وزیر دولت خاتمی در گفتوگو با سایت رویداد۲۴ به موضوع فساد کلان چای دبش و وضعیت کشور پرداخته و ریشههای چنین فسادهایی را بررسی کرده است. مهمترین بخش سخنان صوفی را در ادامه بخوانید:
جریان راست برای دستاندازی به بیتالمال از همان زمان که قوه قضاییه به دستشان افتاد، یک حاشیه امن پیدا کردند؛ یعنی از زمان سال ۶۸ که اولین فساد مهم جمهوری اسلامی را برادر محسن رفیقدوست انجام داد. اینها به دنبال هر فرصتی هستند که با کلاه شرعی هرموضوعی را برای خودشان شرعی کنند و برخی از اینها برای این کار هم میرفتند پیش برخی از مراجع و فتوا میگرفتند.
* هرزمان که حاکمیت یکدست شد فساد هم بیشتر شد، در زمان احمدینژاد که قوه مجریه هم دستشان افتاد و حاشیه امنشان بیشتر شد. خب چه کسی به اینها متعرض شود؟ وقتی در قدرت یکدست شدند، فساد همدیگر را پوشانند و فسادهایشان سیر نجومی گرفت.
* برای این جریان قانون اهمیت و جایگاهی ندارد و بنابراین قانون اساسا برای آنها بازدارنده نیستند و اگر بتوانند از قانون فرار کنند حتما انجام میدهند. صرفا فقط چیزی به عنوان شرع را بلد هستند که از آنهم سوءاستفاده میکنند. در چنین شرایطی هر گروهی سعی کرد سهم بیشتری ببرد و در این رقابتها فساد همدیگر را افشا کرده و میکنند.
سهم سرانه چای را بالاتر اعلام کردند تا واردات چای بیشتر را توجیه کنند
* اکنون در دوران انتخابات هستیم و از آنجایی که اصلاحطلبان را حذف کردهاند دیگر خیالشان راحت شده بنابراین در این وضعیت رقابتهای سودجویانه و قدرتطلبانهای که دارند، شدت پیدا کرد؛ مثلا در موضوع فساد چای، اینها برای اینکه واردات را توجیه کنند، سهم سرانه مصرف را بالا اعلام میکردند. خب وقتی تولید داخلی نسبت به سرانه کمتر بود، آن واردات قابل توجیه بود و هر چقدر سهم سرانه را بالا میگرفتند بیشتر میتوانستند واردات داشته باشند.
* اعلام شد به ازای صادرات هر دو کیلو چای ایرانی، میتوانید یک کیلو چای خارجی وارد کنید، اینها چای داخلی را میخریدند میبردند در دریا میریختند و از سهم ارزی که دریافت میکردند چای وارد میکردند و خواست نامشروع خودشان را تامین میکردند. تا جایی که سهم چندین تاجر واردکننده چای را گرفتند و به شرکت دبش دادند و مدام سهم ارزی را بالا بردند. در اینجا رقبا این فساد را افشا کردند و چون فضا انتخاباتی هست در حال تکه پاره کردن همدیگر هستند.
* به نظرم دستی در کار است که کشور به سمت نارضایتی بیشتر برود. زمانی که استاندار گیلان بودم، کریدور شمال به جنوب را پیگیری کردم. کلنگ راه آهن قزوین رشت را درزمان آقای خاتمی زدیم برای اینکه این راهآهن به انزلی برود و از انزلی به وسیله کشتیها به سمت روسیه و از آنجا به هلسینکی برود. یک کریدور شماره ۹ شمال به جنوب از ۱۲ کریدور مصوب اتحادیه اروپا! اکنون جنگ کریدورها یک جنگ اساسی میان کشورها است. از سال ۱۴۰۰ هم آقای نوبخت وعده بهرهبرداری آن را داد، از سال ۱۴۰۰ تاکنون فقط ۳۲ کیلومتر راه آهن میخواهیم آن هم در دشت که نیاز به تونل هم ندارد. یعنی از رشت به بندر انزلی برود و تمام! اما یک قراردادی بسته میشود تحت عنوان کریدور شمال به جنوب میان ایران و روسیه، قرارداد احداث راهآهن رشت به آستارا. آنها پیشبینی کردهاند ۵ سال زمان میبرد، اما ۱۵ سال حداقل زمان نیاز دارد، خب چه دستهایی در کار است که نمیگذارند این کریدور به بهرهبرداری برسد؟
* جمهوری آذربایجان به دنبال این بود که از طریق آستارا به این کریدور وصل شود و حتی الهام علیاف گفت حاضر هستم هزینه شخصی کنم برای احداث راه آهن رشت به آستارا. پس چه شد که روسیه آمد با ایران قرارداد بست؟ معلوم است روسیه با کارت ما بازی میکند. روسیه این کریدور را به جمهوری آذربایجان فروخت و ما هم بدون اینکه سهمی ببریم فقط هزینه آن را قبول کردیم! این خیانت آشکار به منافع ملی باز و مرزهای ملی ما کاملا باز است و هرکسی میتواند وارد شود و از منافع ملی ما بهره ببرد. ما اکنون تحت مدیریت کسانی هستیم که حکومتداری بلد نیستند.
بین دولت رئیسی و امنیتیها بر سر مسئله انتخابات اختلافنظر وجود دارد
* بین دولت رئیسی و امنیتیها بر سر مسئله انتخابات اختلافنظر وجود دارد و این را صراحتا به برخی از شخصیتهای اصلاحطلبی که احضار کردند و به آنها گفتند در انتخابات شرکت کنید، گفتند. گفتند دولت به دنبال مجلس کاملا خالصتر از این است که ناکارآمدی خودش را بپوشاند. جنگ قدرت به راه است و هرجریانی به دنبال منافع خودش است و تنها چیزی که برایشان اهمیت ندارد، مردم است. حاکمیت یکدست جز فساد و خیانت هیچ حاصل دیگری ندارد.
* سخنگوی شورای نگهبان صراحتا در مقابل حرف رهبری که گفتند مشارکت حداکثری نیاز است، اعلام کرد که کشور برای مشروعیتش نیاز به مشارکت حداکثری نیاز ندارد و حتی در آمریکا هم ۴۰ درصد مشارکت دارند!
راه گسترده فساد از دوره احمدینژاد باز شد
* در زمان احمدینژاد راه گسترده این فسادها باز شد. او سازمان برنامه و بودجه را تعطیل کرد! بعد دستگاهی به نام بسیج که اساسا به هیچ کجا پاسخگو نیست را به عنوان دستگاه اجرایی شناخت و پروژههای دستگاههای اجرایی به بسیج داد. بعد بسیج بین سپاهیان این پروژهها را تقسیم کردند. این پروژههایی که عمدتا باید از طریق مناقصه به پیمانکاران سپرده میشد را برکنار کردند و در اختیار افراد قرار دادند. همه اینها برای خراب کردن یک نظام کافی است.
* برادر آقای احمدینژاد مرحوم داوود احمدی نژاد، رئیس اداره کل بازرسی نهاد ریاست جمهوری بود. احمدینژاد کاملا آشکار مجوز ترک تشریفات مناقصه پروژههای نفت را در اختیار او قرار داد! و او تعیین میکرد کدام پروژه را به کدام پیمانکار بدهد، بدون هیچ نظارتی.
* یک زمانی به خاطر همین مسائل به رهبری هم نقد میکردند اما من معتقد بودم افراد دیگری از جمله احمدینژاد این خیانتها را انجام دادهاند. برخی از افرادی که عاشق رهبری هستند و رگ غیرتشان برای ایشان بیرون میزند، بعضا در برخی از جلسات به صورت خصوصی به من میگفتند آقای صوفی مملکت روی هوا است و فقط هم شخص رهبری باید کاری انجام دهد.
جریان راست برای دستاندازی به بیتالمال از همان زمان که قوه قضاییه به دستشان افتاد، یک حاشیه امن پیدا کردند؛ یعنی از زمان سال ۶۸ که اولین فساد مهم جمهوری اسلامی را برادر محسن رفیقدوست انجام داد. اینها به دنبال هر فرصتی هستند که با کلاه شرعی هرموضوعی را برای خودشان شرعی کنند و برخی از اینها برای این کار هم میرفتند پیش برخی از مراجع و فتوا میگرفتند.
* هرزمان که حاکمیت یکدست شد فساد هم بیشتر شد، در زمان احمدینژاد که قوه مجریه هم دستشان افتاد و حاشیه امنشان بیشتر شد. خب چه کسی به اینها متعرض شود؟ وقتی در قدرت یکدست شدند، فساد همدیگر را پوشانند و فسادهایشان سیر نجومی گرفت.
* برای این جریان قانون اهمیت و جایگاهی ندارد و بنابراین قانون اساسا برای آنها بازدارنده نیستند و اگر بتوانند از قانون فرار کنند حتما انجام میدهند. صرفا فقط چیزی به عنوان شرع را بلد هستند که از آنهم سوءاستفاده میکنند. در چنین شرایطی هر گروهی سعی کرد سهم بیشتری ببرد و در این رقابتها فساد همدیگر را افشا کرده و میکنند.
سهم سرانه چای را بالاتر اعلام کردند تا واردات چای بیشتر را توجیه کنند
* اکنون در دوران انتخابات هستیم و از آنجایی که اصلاحطلبان را حذف کردهاند دیگر خیالشان راحت شده بنابراین در این وضعیت رقابتهای سودجویانه و قدرتطلبانهای که دارند، شدت پیدا کرد؛ مثلا در موضوع فساد چای، اینها برای اینکه واردات را توجیه کنند، سهم سرانه مصرف را بالا اعلام میکردند. خب وقتی تولید داخلی نسبت به سرانه کمتر بود، آن واردات قابل توجیه بود و هر چقدر سهم سرانه را بالا میگرفتند بیشتر میتوانستند واردات داشته باشند.
* اعلام شد به ازای صادرات هر دو کیلو چای ایرانی، میتوانید یک کیلو چای خارجی وارد کنید، اینها چای داخلی را میخریدند میبردند در دریا میریختند و از سهم ارزی که دریافت میکردند چای وارد میکردند و خواست نامشروع خودشان را تامین میکردند. تا جایی که سهم چندین تاجر واردکننده چای را گرفتند و به شرکت دبش دادند و مدام سهم ارزی را بالا بردند. در اینجا رقبا این فساد را افشا کردند و چون فضا انتخاباتی هست در حال تکه پاره کردن همدیگر هستند.
* به نظرم دستی در کار است که کشور به سمت نارضایتی بیشتر برود. زمانی که استاندار گیلان بودم، کریدور شمال به جنوب را پیگیری کردم. کلنگ راه آهن قزوین رشت را درزمان آقای خاتمی زدیم برای اینکه این راهآهن به انزلی برود و از انزلی به وسیله کشتیها به سمت روسیه و از آنجا به هلسینکی برود. یک کریدور شماره ۹ شمال به جنوب از ۱۲ کریدور مصوب اتحادیه اروپا! اکنون جنگ کریدورها یک جنگ اساسی میان کشورها است. از سال ۱۴۰۰ هم آقای نوبخت وعده بهرهبرداری آن را داد، از سال ۱۴۰۰ تاکنون فقط ۳۲ کیلومتر راه آهن میخواهیم آن هم در دشت که نیاز به تونل هم ندارد. یعنی از رشت به بندر انزلی برود و تمام! اما یک قراردادی بسته میشود تحت عنوان کریدور شمال به جنوب میان ایران و روسیه، قرارداد احداث راهآهن رشت به آستارا. آنها پیشبینی کردهاند ۵ سال زمان میبرد، اما ۱۵ سال حداقل زمان نیاز دارد، خب چه دستهایی در کار است که نمیگذارند این کریدور به بهرهبرداری برسد؟
* جمهوری آذربایجان به دنبال این بود که از طریق آستارا به این کریدور وصل شود و حتی الهام علیاف گفت حاضر هستم هزینه شخصی کنم برای احداث راه آهن رشت به آستارا. پس چه شد که روسیه آمد با ایران قرارداد بست؟ معلوم است روسیه با کارت ما بازی میکند. روسیه این کریدور را به جمهوری آذربایجان فروخت و ما هم بدون اینکه سهمی ببریم فقط هزینه آن را قبول کردیم! این خیانت آشکار به منافع ملی باز و مرزهای ملی ما کاملا باز است و هرکسی میتواند وارد شود و از منافع ملی ما بهره ببرد. ما اکنون تحت مدیریت کسانی هستیم که حکومتداری بلد نیستند.
بین دولت رئیسی و امنیتیها بر سر مسئله انتخابات اختلافنظر وجود دارد
* بین دولت رئیسی و امنیتیها بر سر مسئله انتخابات اختلافنظر وجود دارد و این را صراحتا به برخی از شخصیتهای اصلاحطلبی که احضار کردند و به آنها گفتند در انتخابات شرکت کنید، گفتند. گفتند دولت به دنبال مجلس کاملا خالصتر از این است که ناکارآمدی خودش را بپوشاند. جنگ قدرت به راه است و هرجریانی به دنبال منافع خودش است و تنها چیزی که برایشان اهمیت ندارد، مردم است. حاکمیت یکدست جز فساد و خیانت هیچ حاصل دیگری ندارد.
* سخنگوی شورای نگهبان صراحتا در مقابل حرف رهبری که گفتند مشارکت حداکثری نیاز است، اعلام کرد که کشور برای مشروعیتش نیاز به مشارکت حداکثری نیاز ندارد و حتی در آمریکا هم ۴۰ درصد مشارکت دارند!
راه گسترده فساد از دوره احمدینژاد باز شد
* در زمان احمدینژاد راه گسترده این فسادها باز شد. او سازمان برنامه و بودجه را تعطیل کرد! بعد دستگاهی به نام بسیج که اساسا به هیچ کجا پاسخگو نیست را به عنوان دستگاه اجرایی شناخت و پروژههای دستگاههای اجرایی به بسیج داد. بعد بسیج بین سپاهیان این پروژهها را تقسیم کردند. این پروژههایی که عمدتا باید از طریق مناقصه به پیمانکاران سپرده میشد را برکنار کردند و در اختیار افراد قرار دادند. همه اینها برای خراب کردن یک نظام کافی است.
* برادر آقای احمدینژاد مرحوم داوود احمدی نژاد، رئیس اداره کل بازرسی نهاد ریاست جمهوری بود. احمدینژاد کاملا آشکار مجوز ترک تشریفات مناقصه پروژههای نفت را در اختیار او قرار داد! و او تعیین میکرد کدام پروژه را به کدام پیمانکار بدهد، بدون هیچ نظارتی.
* یک زمانی به خاطر همین مسائل به رهبری هم نقد میکردند اما من معتقد بودم افراد دیگری از جمله احمدینژاد این خیانتها را انجام دادهاند. برخی از افرادی که عاشق رهبری هستند و رگ غیرتشان برای ایشان بیرون میزند، بعضا در برخی از جلسات به صورت خصوصی به من میگفتند آقای صوفی مملکت روی هوا است و فقط هم شخص رهبری باید کاری انجام دهد.