گروه سیاسی: از آغاز جنگ غزه تا کنون سیر تحولات منطقه به سمت افزایش تنشها در حرکت است. ترور اسماعیل هنیه در تهران را میتوان اتفاقی دانست که میتواند تبدیل به بزنگاهی خطرناک در آینده خاورمیانه شود. با توجه به این شرایط، فرارو برای بررسی آن چه برخی از آن به عنوان ورود خاورمیانه به جنگی بزرگ ارزیابی میکنند، سایت فرارو با جاوید قربان اوغلی، مدیرکل پیشین آفریقای وزارت خارجه و سفیر پیشین ایران در آفریقای جنوبی و تحلیلگر ارشد حوزه سیاست خارجی گفتگو کرده است که در ادامه میخوانید:
سیر تحولات منطقه را چطور میبینید؟ آیا ممکن است شاهد تنش بزرگ یا جنگ منطقهای عظیمی باشیم؟
نه ایران و نه آمریکا تمایلی به گسترش جنگ و یک جنگ منطقهای گسترده ندارند. نتانیاهو خواهان وارد کردن ایران در جنگ کنونی در خاورمیانه (غزه) است. حتی دیگر سیاستمداران اسرائیل چنین تمایلی ندارند. برای نتانیاهو وقوع چنین جنگی چند فایده دارد. اول، نجات خود از سقوط حتمی. دوم، بهانهای برای ادامه جنگ در غزه و رسیدن به اهداف سه گانهای که بارها اعلام کرده. سوم، وارد کردن آمریکا به جنگ با ایران که هدف چندین ساله نتانیاهو است. او میداند که در صورت گسترش جنگ، آمریکا در حمایت از اسرائیل وارد جنگ خواهد شد. چهارم، تاثیر گذاری بر سیاست خارجی ایران در دوره جدید که بازسازی و توافق با غرب، حل مشکل هسته ای. پنجم، تاثیرگذاری بر روند تحولات داخلی آمریکا و انتخابات نوامبر آینده. برخورد کاملا هاریس با نتانیاهو بسیار مورد توجه قرار گرفت و موجب خشم نتانیاهو شد. نتانیاهو با این ماجراجویی هاریس و بایدن را آچمز کرده، چون میداند فارغ از اینکه چه کسی از چه حزبی در کاخ سفید باشد، سیاست قطعی و دائمی آمریکا حمایت عملی (نظامی) از اسرائیل در شرایط تهدید این رژیم از خارج است.
از دید شما ایران باید چگونه به ترور شهید هنیه پاسخ دهد؟
اسرائیل خطوط قرمز ایران را شکسته و دست به اقدامی زده که بی پاسخ گذاشتن آن توازن قدرت را به نفع رژیم صهیونیستی خواهد کرد و بازدارندگی ایران را عملا از بین خواهد برد. پاسخ به ترور اسماعیل هنیه در داخل از حمایت حداکثری برخوردار است. تصور نمیکنم حتی بین کشورهای جهان نیز مخالفی داشته باشد. مخالفتها ناشی از فراگیر شدن جنگ و ناتوانی در کنترل آن است.
مساله در نحوه و زمان اقدام مشروع ایران است. تصور میکنم ایران نباید عجولانه تصمیم بگیرد. اتفاقا نگه داشتن اسرائیل در حالت خوف و رجا و آماده باش که فشار سنگینی را بر داخل رژیم وارد میکند موضوعی قابل بررسی است. مضافا اینکه ایران هرگونه اقدام را حق مشروع خود اعلام کند که در زمان مقتضی و پس از رایزنی با متحدین خود و بررسی جوانب آن در سطح منطقه و جهان بدان دست خواهد زد. ما نباید در زمینی که نتانیاهو برای ما طراحی میکند بازی کنیم. انتخاب زمین بازی و زمان آن را باید خودمان طراحی کنیم.
باید مراقب باشیم اقدام ما به نفع اسرائیل تمام نشود؛ لذا نباید در پاسخگویی عجله به خرج داد. باید زمینههای پاسخ مشروع به طور مبسوط در شورای عالی امنیت ملی و پیامدهای آن مورد بررسی قرار گیرد و برای هر پاسخ و شرارت اسرائیل و یا هم پیمانانش طرحی را تهیه کرد که به طور قطعی انجام آن امکان پذیر باشد. جنگ به خودی خود یک هدف نیست. هدف همه جنگها دستاورد سیاسی است.
روند رفتارهای نتانیاهو نشان میدهد به دنبال افزایش تنش است، ایران، ایالات متحده و دیگر بازیگران منطقهای چگونه میتوانند از این تلاش نتانیاهو پرهیز کنند؟
همانطور که گفتم نه آمریکا و نه ایران خواهان گسترش جنگ نیستند. همچنین آمریکا خواهان توقف فوری جنگ در غزه است، چون ابعاد فاجعه بار انسانی این جنگ به اعتبار قدرت نظامی و اقتصادی جهان، سازمان ملل متحد و شورای امنیت لطمه زده و افکار عمومی جهان را در مقابل ادعاهای حقوق بشری غرب به رهبری آمریکا قرار داده.
تصور میکنم این همسویی دیدگاه فرصت خوبی را برای دیپلماسی فراهم کرده که ایران میتواند از آن استفاده کند. براساس اخبار که به صورت متواتر منتشر میشود رایزنیهای فشردهای بین ایران آمریکا از طریق واسطهها در جریان است. با توجه به تمایل آمریکا برای مذاکرات مستقیم، مشخص نیست چرا ایران ترجیح میدهد از طریق واسطها مذاکره کند. بیتردید گفتگوهای رو در رو و بدون واسطه بر مذاکره از طریق واسطه رجحان دارد و فواید و نتایج مفید بسیاری بر آن مترتب است. یکی از نتایج فوری آن انتقال صریح و روشن دیدگاه ها، مطالبات و دستیابی به برخی تفاهم در پروندههایی است که دو طرف بر آن تمایل و یا منافع مشترک دارند. قطعا موضوعات اختلافی بین ایران و آمریکا بسیار بیشتر از مواردی است که اشتراک نظر حداقلی دارند. ولی در دنیای سیاست کل نگری جواب نمیدهد و انتظار عبور یک روزه از اختلافات و حل و فصل آنها تقریبا از محالات است.
اگر میپذیریم که اسرائیل مخالف جدی هرگونه تنش زدایی بین ایران و آمریکاست، این خود بزرگترین برهان برای سامان دادن راهبرد کاهش تنش و ترسیم نقشه راهی برای حل وفصل گام به گام موضوعات متعدد بین دو کشور است.
آیا در شرایط فعلی میتوان از ابزار دیپلماسی برای تنش زدایی استفاده کرد؟
دیپلماسی مهمترین، کارآمدترین و کم هزینهترین ابزار حل وفصل اختلافات و عبور از بحرانهاست. هرچند در پرتو جنگ غزه و اقدامات ضد بشری و جنایتکارانه نتانیاهو، متاسفانه دیپلماسی در خاورمیانه به بست رسیده ملاحظه کردیم که قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل، رای دیوان بین المللی دادگستری در لاهه و تلاشهای آمریکا و اروپا نیز در مقابل یاغیگری و سرکشی نتانیاهو بی نتیجه مانده و کشتار زنان و کودکان در غزه همچنان ادامه دارد. اسرائیل تقریبا روزانه و به صورت هدفمند رهبران و عناصر شاخص گروههای مقاومت را ترور میکند که ترور جنایتکارانه اسماعیل هنیه در زمره این اقدامات است.
با این حال نمیتوان دیپلماسی را کنار گذاشت. امروز جهان یک صدا اسرائیل را در جنایتهای ضد بشری در غزه محکوم میکند و خواستار پایان جنگ غزه است مضافا اینکه حتی در داخل اسرائیل نیز صداهای پایان جنگ، آزادی اسیران از طریق مذاکره و مبادله بسیار رساست.
به یاد دارم در اجلاس دربان (آفریقای جنوبی) با تلاش ایران و تعدادی از کشورها قطعنامهای به تصویب رسید که صهیونیسم را معادل آپارتاید برشمرده بود. این امر خشم اسرائیل و تعدادی از کشورهای متحد این رژیم را در پی داشت.
دیوان بین المللی دادگستری با ابتکار قابل تقدیر آفریقای جنوبی گامهای موثری را در تبین حقوقی اقدامات اسرائیل در غزه به عنوان نسل کشی برداشته. شاید در تاریخ ۷۵ ساله نزاع خاورمیانه هیچ اقدامی به اندازه کار سترگ آفریقای جنوبی در دیوان بین المللی دادگستری برای افشای چهره واقعی صهیونیسم کارساز نبوده که واکنش خشم آلود اسرائیل پس از صدور حکم بازداشت نخست وزیر و وزیر دفاع را در پی داشت. نمیخواهم اغراق کرده و دچار خوشبینی مفرط گردم، ولی بر این باورم که دیپلماسی همواره کار آمدترین ابزار برای عبور از بحرانهاست.
سیر تحولات منطقه را چطور میبینید؟ آیا ممکن است شاهد تنش بزرگ یا جنگ منطقهای عظیمی باشیم؟
نه ایران و نه آمریکا تمایلی به گسترش جنگ و یک جنگ منطقهای گسترده ندارند. نتانیاهو خواهان وارد کردن ایران در جنگ کنونی در خاورمیانه (غزه) است. حتی دیگر سیاستمداران اسرائیل چنین تمایلی ندارند. برای نتانیاهو وقوع چنین جنگی چند فایده دارد. اول، نجات خود از سقوط حتمی. دوم، بهانهای برای ادامه جنگ در غزه و رسیدن به اهداف سه گانهای که بارها اعلام کرده. سوم، وارد کردن آمریکا به جنگ با ایران که هدف چندین ساله نتانیاهو است. او میداند که در صورت گسترش جنگ، آمریکا در حمایت از اسرائیل وارد جنگ خواهد شد. چهارم، تاثیر گذاری بر سیاست خارجی ایران در دوره جدید که بازسازی و توافق با غرب، حل مشکل هسته ای. پنجم، تاثیرگذاری بر روند تحولات داخلی آمریکا و انتخابات نوامبر آینده. برخورد کاملا هاریس با نتانیاهو بسیار مورد توجه قرار گرفت و موجب خشم نتانیاهو شد. نتانیاهو با این ماجراجویی هاریس و بایدن را آچمز کرده، چون میداند فارغ از اینکه چه کسی از چه حزبی در کاخ سفید باشد، سیاست قطعی و دائمی آمریکا حمایت عملی (نظامی) از اسرائیل در شرایط تهدید این رژیم از خارج است.
از دید شما ایران باید چگونه به ترور شهید هنیه پاسخ دهد؟
اسرائیل خطوط قرمز ایران را شکسته و دست به اقدامی زده که بی پاسخ گذاشتن آن توازن قدرت را به نفع رژیم صهیونیستی خواهد کرد و بازدارندگی ایران را عملا از بین خواهد برد. پاسخ به ترور اسماعیل هنیه در داخل از حمایت حداکثری برخوردار است. تصور نمیکنم حتی بین کشورهای جهان نیز مخالفی داشته باشد. مخالفتها ناشی از فراگیر شدن جنگ و ناتوانی در کنترل آن است.
مساله در نحوه و زمان اقدام مشروع ایران است. تصور میکنم ایران نباید عجولانه تصمیم بگیرد. اتفاقا نگه داشتن اسرائیل در حالت خوف و رجا و آماده باش که فشار سنگینی را بر داخل رژیم وارد میکند موضوعی قابل بررسی است. مضافا اینکه ایران هرگونه اقدام را حق مشروع خود اعلام کند که در زمان مقتضی و پس از رایزنی با متحدین خود و بررسی جوانب آن در سطح منطقه و جهان بدان دست خواهد زد. ما نباید در زمینی که نتانیاهو برای ما طراحی میکند بازی کنیم. انتخاب زمین بازی و زمان آن را باید خودمان طراحی کنیم.
باید مراقب باشیم اقدام ما به نفع اسرائیل تمام نشود؛ لذا نباید در پاسخگویی عجله به خرج داد. باید زمینههای پاسخ مشروع به طور مبسوط در شورای عالی امنیت ملی و پیامدهای آن مورد بررسی قرار گیرد و برای هر پاسخ و شرارت اسرائیل و یا هم پیمانانش طرحی را تهیه کرد که به طور قطعی انجام آن امکان پذیر باشد. جنگ به خودی خود یک هدف نیست. هدف همه جنگها دستاورد سیاسی است.
روند رفتارهای نتانیاهو نشان میدهد به دنبال افزایش تنش است، ایران، ایالات متحده و دیگر بازیگران منطقهای چگونه میتوانند از این تلاش نتانیاهو پرهیز کنند؟
همانطور که گفتم نه آمریکا و نه ایران خواهان گسترش جنگ نیستند. همچنین آمریکا خواهان توقف فوری جنگ در غزه است، چون ابعاد فاجعه بار انسانی این جنگ به اعتبار قدرت نظامی و اقتصادی جهان، سازمان ملل متحد و شورای امنیت لطمه زده و افکار عمومی جهان را در مقابل ادعاهای حقوق بشری غرب به رهبری آمریکا قرار داده.
تصور میکنم این همسویی دیدگاه فرصت خوبی را برای دیپلماسی فراهم کرده که ایران میتواند از آن استفاده کند. براساس اخبار که به صورت متواتر منتشر میشود رایزنیهای فشردهای بین ایران آمریکا از طریق واسطهها در جریان است. با توجه به تمایل آمریکا برای مذاکرات مستقیم، مشخص نیست چرا ایران ترجیح میدهد از طریق واسطها مذاکره کند. بیتردید گفتگوهای رو در رو و بدون واسطه بر مذاکره از طریق واسطه رجحان دارد و فواید و نتایج مفید بسیاری بر آن مترتب است. یکی از نتایج فوری آن انتقال صریح و روشن دیدگاه ها، مطالبات و دستیابی به برخی تفاهم در پروندههایی است که دو طرف بر آن تمایل و یا منافع مشترک دارند. قطعا موضوعات اختلافی بین ایران و آمریکا بسیار بیشتر از مواردی است که اشتراک نظر حداقلی دارند. ولی در دنیای سیاست کل نگری جواب نمیدهد و انتظار عبور یک روزه از اختلافات و حل و فصل آنها تقریبا از محالات است.
اگر میپذیریم که اسرائیل مخالف جدی هرگونه تنش زدایی بین ایران و آمریکاست، این خود بزرگترین برهان برای سامان دادن راهبرد کاهش تنش و ترسیم نقشه راهی برای حل وفصل گام به گام موضوعات متعدد بین دو کشور است.
آیا در شرایط فعلی میتوان از ابزار دیپلماسی برای تنش زدایی استفاده کرد؟
دیپلماسی مهمترین، کارآمدترین و کم هزینهترین ابزار حل وفصل اختلافات و عبور از بحرانهاست. هرچند در پرتو جنگ غزه و اقدامات ضد بشری و جنایتکارانه نتانیاهو، متاسفانه دیپلماسی در خاورمیانه به بست رسیده ملاحظه کردیم که قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل، رای دیوان بین المللی دادگستری در لاهه و تلاشهای آمریکا و اروپا نیز در مقابل یاغیگری و سرکشی نتانیاهو بی نتیجه مانده و کشتار زنان و کودکان در غزه همچنان ادامه دارد. اسرائیل تقریبا روزانه و به صورت هدفمند رهبران و عناصر شاخص گروههای مقاومت را ترور میکند که ترور جنایتکارانه اسماعیل هنیه در زمره این اقدامات است.
با این حال نمیتوان دیپلماسی را کنار گذاشت. امروز جهان یک صدا اسرائیل را در جنایتهای ضد بشری در غزه محکوم میکند و خواستار پایان جنگ غزه است مضافا اینکه حتی در داخل اسرائیل نیز صداهای پایان جنگ، آزادی اسیران از طریق مذاکره و مبادله بسیار رساست.
به یاد دارم در اجلاس دربان (آفریقای جنوبی) با تلاش ایران و تعدادی از کشورها قطعنامهای به تصویب رسید که صهیونیسم را معادل آپارتاید برشمرده بود. این امر خشم اسرائیل و تعدادی از کشورهای متحد این رژیم را در پی داشت.
دیوان بین المللی دادگستری با ابتکار قابل تقدیر آفریقای جنوبی گامهای موثری را در تبین حقوقی اقدامات اسرائیل در غزه به عنوان نسل کشی برداشته. شاید در تاریخ ۷۵ ساله نزاع خاورمیانه هیچ اقدامی به اندازه کار سترگ آفریقای جنوبی در دیوان بین المللی دادگستری برای افشای چهره واقعی صهیونیسم کارساز نبوده که واکنش خشم آلود اسرائیل پس از صدور حکم بازداشت نخست وزیر و وزیر دفاع را در پی داشت. نمیخواهم اغراق کرده و دچار خوشبینی مفرط گردم، ولی بر این باورم که دیپلماسی همواره کار آمدترین ابزار برای عبور از بحرانهاست.