از چه زمانی تصمیم به قتل گرفتید؟
حدود ۴ماهی بود که قصد کشتن شوهر زن مورد علاقهام را داشتیم. یکبار قصد داشتیم شوهر او را با ماشین زیر بگیریم و ماجرا را تصادف نشان بدهیم، اما موفق نشدیم. آن روز تعقیباش کردیم اما نشد که او را زیر بگیریم. نقشه بعدی این بود که زن جوان به شوهرش یک مشت قرص بدهد و جانش را بگیرد و بعد از آن اگر لازم بود به من زنگ بزند تا خودم را برسانم و کار را تمام کنم، اما ظاهرا دوز قرصها کم بود و شوهرش زنده ماند. سومین نقشه اما گرفت.
از نقشه سوم بگو؟
یک شب قبل از حادثه با هماهنگی و کمک همسر مقتول وارد ساختمان آنها شدم. شب را در پشت بام خوابیدم و صبح روز حادثه، این زن پیامکی فرستاد و گفت که شرایط برای اجرای نقشه مناسب است. او در را باز گذاشت و من هم رفتم و با ۲ ضربه چاقو، مقتول را در خواب کشتم.
چرا تن به ارتکاب این جنایت دادی؟
مینا(همسر مقتول) را از سالها قبل میشناختم. زمانی که مجرد بود برای تفریح و سفر به شهرمان آمد. من اهل تهران نیستم و در یکی از شهرهای شمال شرقی کشور زندگی میکنم.مینا با یکی از دوستانش در خیابان قدم میزد که چشمم به او افتاد و در یک نگاه عاشقش شدم. به او شمارهام را دادم و مدتی با هم ارتباط داشتیم اما مدتی بعد گفت که قصد ازدواج با فرد دیگری را دارد. همین باعث شد تا ارتباطمان به هم بخورد.مدتها بود از مینا خبر نداشتم تا اینکه چندماه قبل به من زنگ زد و گفت با شوهرش بهشدت اختلاف دارد. او گفت: شوهرش رفتار خوبی ندارد و از من خواست که او را گوشمالی بدهم. من هنوز عاشق مینا بودم. بعد از آن به تهران آمدم و او را دیدم و تصمیم گرفتیم با کشتن شوهرش، با یکدیگر ازدواج کنیم. فکر میکردیم لو نمیرویم اما تصورمان اشتباه بود.
بعد از قتل چه کردی؟
به شهر محل سکونتم رفتم. قرارمان این بود که مدتی در آنجا بمانم و حتی به مینا هم زنگ نزنم. چون فکر میکردیم اینطوری دستمان رو نمیشود. قرار بود مینا هم با داستانسرایی پلیس را گمراه کند، اما نقشهمان نگرفت و همهچیز خیلی زود لو رفت.