مهرداد خدیر در عصر ایران نوشت: «با موافقت نمایندگان مجلس شورای اسلامی با لایحۀ «اصلاح قانون پولی و بانکی» باید در انتظار حذف چهار صفر از پول ملی و خداحافظی رسمی با «ریال» پس از ۹۰ سال باشیم. البته مردم در مبادلات و گفتوگوهای اقتصادی خود در تمام این سالها هیچگاه ریال را به رسمیت نشناختند و خود با حذف یک صفر همچنان از تومان استفاده میکردند و گاه بیش از یک صفر در گفتوگوها حذف میشود. مثلا وقتی کالایی به ارزش ۵۰۰۰۰۰۰ ریال خریدهایم نمیگوییم ۵ میلیون ریال و خودمان ۴ تا صفر آن را میاندازیم و میگوییم ۵۰۰ تومان! قصاب محله هم مینویسد گوشت گوسفند مثلا ۹۰ تومان؛ حال آن که در واقع هر کیلوگرم ۹۰۰۰۰۰ ریال است.
به لحاظ تاریخی قابل اشاره است که در ۲۷ اسفند ۱۳۰۸ کمیسیون نرخ اَسعار «قانون تعیین واحد و مقیاس پول قانونی ایران» را تصویب کرد. به موجب این قانون، «ریال» به عنوان واحد پول ایران تعیین شد از این قرار: یک «ریال» معادل نسبت مشخصی از یک گرم طلا و چون از ارزش نقرۀ «قِران» ایران کاسته شده بود، پایۀ پولی را از نقره به طلا تغییر دادند. (یک ریال معادل ۰.۳.۶۶۱.۱۹۱ گرم طلا)
این قانون اما در وضع پول رایج ایران تغییری ایجاد نکرد تا ۲۲ اسفند ۱۳۱۰ که قانون «اصلاح قانون واحد و مقیاس پول» به تصویب رسید و ریال به اساس سیستم پولی ایران بدل شد و بدین ترتیب از اول فروردین ۱۳۱۱ ریال به عنوان واحد رسمی پول ایران به جریان افتاد و پس از حدود یک سده «قران» جای خود را به «ریال» داد. با این حال چنانکه گفته شد در قریب این ۹۰ سال نیز ریال، مقبولیت عام نداشته و تومان به کار میرود.
اول بار نیست که بحث حذف چهار صفر مطرح میشود و پس از بحث های غیر رسمی سه سال قبل در دولت تصویب شد و از همان زمان این انتظار بود که در قالب لایحه به مجلس شورای اسلامی برود و حالا این اتفاق افتاده و در نیمۀ اردیبهشت ۱۳۹۹ کلیات آن در مجلس هم به تصویب رسیده و در صورت طی مراحل دیگر به زودی اجرایی میشود. اگر شورای نگهبان ایراد ایجاد بار مالی نگیرد و به سیاستهای کلی ربط ندهند.
در همان سال ۹۵ سخنگوی دولت هدف از این کار را «کاهش استهلاک کاغذ اسکناس، حفظ حیثیت ظاهری پول ملی و افزایش کارایی آن» اعلام کرد و به کاهش تورم ربط نداد و این بار هم رییس کل بانک مرکزی در مجلس گفت بحث تورم در میان نیست. کوتاه و روشن می توان گفت اگر نرخ دلار را مثلا ۱۰ هزار تومان تصور کنیم به لحاظ حیثیتی جالب نیست یک دلار آمریکا معادل ۱۰۰ هزار ریال یا ۱۰۰ هزار واحد پولی ما باشد و هر چند با حذف چهار صفر اتفاق خاصی نمیافتد اما دست کم ویترین سر و سامانی میگیرد و یک دلار آمریکا معادل ۱۰ تومان می شود چون از ۱۰۰۰۰۰ چهار صفر افتاده است.
با این حال بار دیگر به این بهانه از تأثیرات تورمی یا بیتأثیری و بیثمری آن گفته میشود و نایب رییس اتاق بازرگانی ایران این تمثیل را به کار برده که حذف چهار صفر از پول ملی در حال حاضر مثل این است که بر روی یک بیمار سرطانی عمل جراحی پلاستیک انجام دهید. منظور او این است که مشکل اصلی تعداد صفرها نیست و در نگاه بدبینانه یک کار نمایشی یا ناقص است و چون همراه با اصلاح دیگر ساختارها صورت نمیپذیرد، چندی نمیگذرد که صفرها هم یکییکی بازمیگردند، زیرا این صفرها نشانهای از وضعیت تورمی اقتصاد ایران در قریب ۵۰ سال گذشته است؛ چنان که سه سال قبل و پس از تصویب در هیأت دولت هم نوشتم کار به طنز و طعنه در فضای مجازی هم کشید و باعث انبساط خاطر هم شد: «اون موقع ۱۰۰ میلیون تومان نداشتیم الان با حذف چهار صفر ۱۰۰ هزار تومان نداریم!» یا «بدبختیهامون تومان تومان، خوشیهامون ریال ریال».
با این حال به نظر میرسد بیش از منطق اقتصادی از حیث روانی مهم تر بوده است. همان که سخنگوی دولت از آن با لفظ «حیثیتی» یاد کرده بود. در این نگاه فواید مثبتی از این قرار بر آن مترتب است:
۱. مبادلات روزانه را ساده میکند. واحد پولی هم وسیلۀ تبادل است و هم از قدرت خرید حکایت میکند. همین حالا هم مردم یک صفر ریال را حذف میکنند و «تومان» را به کار میبرند؛ رفتاری که گردشگران خارجی را گیج میکرد.
۲. مشکل محاسباتی دفاتر حسابداری را تا حد زیادی حل میکند. تصور کنید کارگر ساده ۹۰ هزار تومان مساعده دریافت میکند. سرپرست او یک تراول «پنجاهی» و چهار تا ۱۰ هزار تومان از جیب خود میپردازد اما به خاطر همین عملیات ساده حسابدار باید عدد ۹ را با ۵ صفر ثبت کند. با حذف چهار صفر اما عملیات حسابداری آسانتر خواهد شد.
۳. مزیت سوم افزایش امنیت در حمل پول است. در حال حاضر اگر فرد بخواهد مبلغی را به صورت اسکناس جابهجا کند، نگرانی از سرقت تا به مقصد نرسد همراه اوست.
۴. هر چند بخشی از کارهای بانکی را مردم خود انجام میدهند اما صفرهای زیاد و ثبت همۀ آنها امکان ارایۀ سریعتر خدمات بانکی را سلب کرده است.
۵. چنان که در مقدمه هم آمد، مردم خود یک یا چند صفر را در گفتارهای روزانه حذف کردهاند. در برخی کالاها قیمت به تومان ثبت میشود و صفرها در گفتار به کار نمیرود. وقتی از کسی میپرسید این خودرو را چند خریده و شخص پاسخ می دهد ۲۰۰ تومان منظور او ۲ میلیارد ریال یا ۲۰۰ میلیون تومان است و در واقع مردم بیش از چهار صفر را هم در برخی اقلام مانند خودرو و خانه حذف کردهاند.
۶.حجم زیاد اسکناس مردم را به استفاده از چک پول مسافرتی یا تراول ناگزیر میکند؛ حال آن که تراولها اسکناس نیستند و استفاده اسکناسی از آنها میتواند تورمزا باشد.
۷. چاپ و امحای اسکناس هزینه بالایی را به اقتصاد تحمیل میکند. در تازهترین آمار که حین ارایۀ لایحه گفته شد صحبت از ۴۰۰ میلیارد تومان در سال برای امحای اسکناسهای فرسوده است. کار به جایی رسیده که هزینۀ چاپ برخی اسکناسها از ارزش خود آنها بیشتر شده است!
۸. اسکناس، به هر رو مستهلک میشود و واحدهای پولی جدید قاعدتا هزینه استهلاک کمتری دارند و این گونه نیست که به یک باره رایج شوند و تا مدتی هر دو رواج دارند تا کمکم جا بیفتد. در ترکیه و فرانسه هم تا مدتی اصطلاح لیر جدید و قدیم و فرانک جدید و قدیم به کار میرفت. مثل پلاک خانهها که شهرداری چند سال قبل اصلاح کرد و مردم از اصطلاح پلاک قدیم هم استفاده میکردند چون در برخی نشانیهای ثبت شده آمده بود و اکنون دیگر نمیگویند پلاک قدیم. البته به جای ریال جدید و قدیم باید گفته شود تومان جدید و قدیم و بعید نیست در کوچه و خیابان بشنویم که عجب مسخرهبازی راه انداختهاندها! یا بگویند: «همهاش کار خودشونه. میخوان مردم رو سرگرم کنند!»
۹. جایگاه برابری ریال و ارزهای دیگر در جدولهای مقایسهای با حذف صفرها ارتقا مییابد. این همان نکتهای است که سخنگوی دولت برای توضیح آن از تعبیر «حیثیتی» استفاده کرده و من کلمۀ «ویترینی» را به کار میبرم که الزاما هم منفی نیست. ویترین یا نمایۀ یک فروشگاه و بنگاه صرفا جنبۀ نمایشی ندارد.
۱۰. سرانجام این که چنین کاری اختراع و ابداع ما نیست و کشورهای دیگر هم انجام دادهاند. تجربهها البته یکسان نیست. فرانسه و ترکیه نمونۀ تجربههای موفق این کار هستند و آرژانتین از نمونههای ناموفق و زیمبابوه بسیار ناموفق.» در فرانسه و قریب ۵۰ سال قبل این کار را انجام دادند تا به مرور «فرانک جدید» جای فرانک قدیم را گرفت و در ترکیه در سال ۲۰۰۵ اقدام به حذف ۶ صفر از لیر کردند. راز موفقیت در ترکیه این بود که پروژه اصلاح محدود به حذف صفرها نبود و به موازات آن ثبات سیاسی، سیاستهای انقباضی، استقلال بانک مرکزی، خصوصیسازی واقعی و هدایت سرمایههای سرگردان به بازار سهام به جای طلا و ارز هم انجام شد و به موفقیت این پروژه کمک کرد و به عبارت دیگر بدون این ۵ فقره معجزهای از حذف صفرها برنمیخیزد.
در واقع معمار اصلاح اقتصاد نوین ترکیه (کمال درویش) وقتی دید نمیتوانند قیمتها را به قبل بازگردانند، به رونق اندیشیدند و سرمایه جلب کردند و تورم را با افزایش دستمزد و قدرت خرید جبران کردند و بعد البته صفرها را برداشتند. همین حالا در اقتصاد ایران اگر بتوان به کارگران ۱۰ میلیون تومان دستمزد داد دیگر کسی از افزایش قیمتها در حد فعلی نمینالد. در واقع انتقاد اصلی این است که با دستمزدهای فعلی برداشتن صفرها کمکی نمیکند.
این ۱۰ نکته را البته بدون برخی مثالهای اخیر سه سال قبل هم در یادداشتی با عنوان «کاری نمایشی یا سودمند» آورده بودم اما اکنون سه نگرانی را هم میتوان یادآور شد:
اول این که بیم آن هست که به لحاظ روحی و ذهنی نتیجه عکس دهد و آسیب رساند. به این معنی که همان گونه که تورم را کمتر نشان میدهد اما قدرت خرید و دارایی را هم کوچک شده جلوه دهد. به عنوان مثال اکنون شخص دلخوش است به این که پا به پای تورم و حتی بیش از آن قیمت خانۀ او هم افزایش یافته و مثلا دو میلیارد تومان شده است.
دو میلیارد ۹ صفر دارد و وقتی ۴ صفر را برداریم می شود ۲۰۰ هزار تومان! از جنبه روانی گفته می شود و گرنه جنبه اقتصادی آن روشن است و از آن طرف فردی که یک میلیون تومان دریافتی دارد تورم ۴۰ درصدی را با یک میلیون می سنجد و درصد واقعی نمی گیرد و نمی هراسد. اما وقتی از یک میلیون تومان ۴ صفر را برداریم ۱۰۰ تومان باقی می ماند و با تورم ۴۰ درصدی احساس می کند ۴۰ تومان از این ۱۰۰ تومان تبخیر شده و می هراسد! تکرار می کنم از جنبه روانی و برای افراد نآشنا با منطق اقتصادی و قراردادی بودن این امور اشاره می کنم.
نگرانی دوم این است که قیمت ها به سمت بالا و واحد پول اصلی گرد شود. البته عملا این اتفاق افتاده است و در این دو سه سال این مشکل تا اندازه زیادی حل شده است!
نگرانی سوم و مهم تر اما این است که حاشیه های این داستان چنان همه را سرگرم کند که از راه حل های اصلی غفلت شود و همه را به اظهار نظر در این باره وادارد؛ در حالی که درآمد نفت کاهش یافته یا موانع کسب و کار باقی است یا دغدغۀ سهامداران بورس این باشد که نکند این رشد حبابی باشد و مانند آن اما در رسانه ها و محافل عمومی دربارۀ این تجربه تازه صحبت کنند و هوش و حواس همه به این چهار صفر باشد و همان تمثیل. بیمار مبتلا به سرطان است و ما سرگرم عمل جراحی زیبایی شویم.»
انتهای پیام