stat counter
تاریخ : چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت , ۱۴۰۳ Wednesday, 1 May , 2024
  • کد خبر : 22204
  • 11 دی 1394 - 19:15
8

اختلال شخصیت خود شیفته یا نارسیسم

اختلال شخصیت خود شیفته یا نارسیسم

همه ما به نوعی در درون خود شخصیت دشواری داریم که ان را پنهان کرده ایم. گاهی اوقات کافی است در آیینه نگاه کنیم تا آن را بهتر ببینیم. بعضی از ما می توانیم این شخصیت را بخوبی مخفی کنیم اما گاهی در موقعیتهای رقابتی و شرایط استرس زا آن را نشان میی دهیم.

قلم | qalamna.ir :

به می پرستی از آن نقش خود زدم بر آب….. که تا خراب کنم نقش خود پرستیدن!

همه ما به نوعی در درون خود شخصیت دشواری داریم که ان را پنهان کرده ایم. گاهی اوقات کافی است در آیینه نگاه کنیم تا آن را بهتر ببینیم. بعضی از ما می توانیم این شخصیت را بخوبی مخفی کنیم اما گاهی در موقعیتهای رقابتی و شرایط استرس زا  آن را نشان میی دهیم. در زندگی روزمره هم با افرادی روبرو میشویم که شخصیت دشوارشان  باعث تحریک احساسات ما میشود. خستمان میکند و انرژی ما را میگیرند و ما را در حالتی نامطلوب قرار می دهند.

افراد دشوار، بد اخلاق یا مسئله ساز  در هر شکل و لباسی ظاهر می شوند، ولی خصوصیات مشترک همه آنها این است که رفتار و برخورد های آنها برای ما مشکل ایجاد می کند. بنابراین ما باید حضور این افراد دشوار را در زندگی مان بپذیریم، ولی یاد بگیریم که با انها چگونه رفتار کنیم که کمترین اسیب به ما وارد شود. البته جامعه هم به ما یاد داده است که بهترین روش با افراد دشوار  سازگاری است که در مواقعی باعث نادیده گرفتن رفتار های نامتناسب انها است و این نادیده گرفتن ها باعث فشارهای عصبی در ما میشود.

کلمه طغیان یعنی، بالا زدن از مسیرها ی طبیعی. وقتی سطح آب در رودخانه از مسیر های طبیعی بالاتر می رود و باعث خرابی میشود می گویند رودخانه طغیان کرده است. یک انسان هم  وقتی از رفتار های طبیعی خارج می شود میگویند طغیان کرده است و این رفتارها نتیجه روحیه خود بزرگ بینی یا خود شیفتگی است. که یکی از اختلالات شخصیتی بسیار دشوار است. شاید شما کلمه خود شیفته و خود خواه  را زیاد شنیده باشید. یا در مکالمات روزمره آن را در وصف دیگران به کار برده‌اید که فلانی فردی خودشیفته است. یا خیلی خود خواه است. همه چیز را برای خودش میخواهد. باید همه چیزها روند کار او باشد.

چرا یک انسان خود شیفته و خود خواه میشود؟

 خود شیفتگی به معنای عاشق خود بودن است. که در فر د خود شیفته قدرت عشق ورزی و دوست داشتن بیشتر به طرف خودش است تا دیگران و با احساس عمیق، خود بزرگ بینی، بی‌نظیر بودن، خود محوری، و کمبود احساس همدلی با دیگران همراه است.

و باعث بوجود امدن اختلال شخصیتی در او میشود،که به ان میگویند شخصیت خود شیفته یا نارسیستیک پرسونالیتی. Narcissistic Personality افراد خود شیفته باور دارند که بالاتر از دیگرانند و مورد توجه دیگران هم هستند. در مردان بیشتر از زنان است. و از سنین نوجوانی شروع می‌شود و اگر معالجه نشود تا اخر عمر در زندگی فرد تاثیرات منفی میگذارد و به حالت بیمار گونه ای فرد را دچار اضطراب و افسردگی میکند که خود فرد هم از ان رضایتی ندارد.

خودشیفتگی یا نارسییسم از نام نارسیسوس، یکی از افسانه های یونانی گرفته شده است. نارسیسوس مرد زیبایی بود که زنان بسیاری شیفته زیبایی او بودند. اما او نسبت به همه آنها بی تفاوت بود و باعث ناراحتی آنها میشد. یک روز نارسیسوس به سر چشمه ای میرود و خم میشود تا جرعه ای آب بنوشد. وقتی عکس خود را در آب می بیند عاشق آن میشود. فکر میکند که ان حوری دریایی است. میپرد در اب که حوری را بگیرد و در اب غرق میشود. در روانشناسی  کلمه نارسیسم یا خود شیفته را برای توصیف افرادی است که عاشق خودشان هستند و مبتلا به اختلال شخصیت خود شیفته هستند استفاده میشود. 

بیماران خود شیفته با احساس عمیق، خود بزرگ بینی و نوعی بی‌نظیر بودن در خودشان  مشخص می‌شوند. این افراد خود را آدمهای خاصی تصور میکنند و انتظار دارند بطور خاصی نیز با آنها رفتارشود. 

چون انها فقط صداى خودشان را مى شنود و افکار خودشان را قبول دارند. به هیچ وجه نمى توانند انتقاد از خود را بپذیرند و از دیگران هم توقع دارند که از آنها تعریف و تحسین کنند. تحمل انتقاد برایشان سخت است و در مقابل آن عصبانی میشوند ، و ان افراد منتقد را را به نادانی ، حماقت و نداشتن درک واقعیت متهم می‌کنند. خود را قوی ، مشهور ، و داناترین فرد میدانند. در حالی که بینش و آگاهی نسبت به خیلی مساعل را ندارند. روابط اجتماعی شان شکننده است. کمبود احساس همدلی نسبت به دیگران دارند. و تمایلی به درک احساسات و نیازهای دیگران ندارند. بنابراین فرد خودشیفته کسى است که بیش از حد تعادل و به شکلى بیمارگونه به خود توجه دارد. این گونه افراد، بشدت دچار اضطراب هستند و بدترین درد برایشان این است که کسى به آنها توجه نکند، و براى جلب توجه دیگران، دست به هر کارى مى زنند.

با آدم های خود شیفته، جز مدارا چاره اى نیست. مدارا به معنى یک نوع سازگارى و آگاهى از شرایط روحی ان انها است.

چه عواملی باعث شخصیت خود شیفتگی در یک فرد میشود؟   

دانشمندان  باور داردند که عوامل مختلفی در این اختلال نقش دارند و ان تجربیات بیشتر در دوران کودکی است مانند آسان‌گیری بیش از حدّ پدر و مادر، تحسین و تشویق زیاد انها بروی کودک و یا کمبود محبت و بی توجهی والدین همه در پیدایش اختلال شخصیت خودشیفتگی نقش مهمی دارند .علاوه بر آن محققان باور دارند که امکان اختلالات شیمیائی در انتقال دهندهای عصبی در مغز  یا ( نوروترانزمیترها ) تاثیر در رفتار های خود شیفتگی داشته باشند. 

فروید یکی از دانشمندان روانشناس باور دارد که خود شیفتگی مرحله‌ای از رشد طبیعی در کودک است که بعدا در مراحل رشد به عشق خارجی دیگری تبدیل می‌شود و کودک توانایی ان را پیدا میکند که به دیگران عشق بورزد. ولی در شخصیت خود شیفته کودک قادر نیست به دیگران عشق بورزد. و ان بخاطر این است که کودک بوسیله کسانی مراقبت شده است که بطور اطمینان بخشی او را دوست نداشته و محبتی بروز نداده اند. فروید اعتقاد داشت که اکثر افراد خود شیفته والدینی سرد و بی‌تفاوت، بی توجه و در عین حال پرخاشگر بودند که با رفتارهای تحقیرکننده موجب ازار کودک شده اند. در این وضعیت کودک برای بدست آوردن محبت و عشق مطمئن به درون برمی‌گردد تا ان احساس شکننده، و طرد شدن و دوست نداشتن را احساس نکند. و در بزرگسالی یک دیوار نامرئی به دور خود می پیچد و از این  زندگی پر آشوب به درون خود  پناه میآورد و شیفته خویش می شود، چون دیگر تاب تحمل  طرد شدن و تحقیر و انتقاد را ندارد. وقتی هم کسی از او انتقاد  میکند، حتی انتقادی سازنده،  معمولا  به دو شیوه واکنش نشان می دهد: یا فوق العاده عصبانی می شود و پرخاش گری می کند که پرخاشگری حکم یک سپر را در برابر حس خود شیفتگی ناسالم آو دارد یا ممکن است کاملا  از خود بی اعتنایی نشان دهند. چون نمی تواند همدلی از خود نشان دهد.

 خود شیفته ها معمولا به دو دلیل فاقد حس همدلی و همدردی نسبت به دیگران هستند: اولین دلیل اینکه در کودکی والدینشان بیشتر در پی ارضای تمایلات و نیازهای خودشان بوده ند تا فرزندانشان و کودکان هم  ان رفتار ها را الگو کردند که خودشان از دیگران مهم تر هستند و احساس همدلی شان را از دست دادند.

دوم اینکه یک فرد خود شیفته توانایی دیدن مشکلات زندگی را از دریچه ذهن دیگران ندارد. و احساست و دردهای دیگران را نمی فهمد. 

در روابط با دیگران، چه اجتماعی، شغلی یا رمانتیک همیشه به دیگران به عنوان وسایلی برای ارضای شخصی استفاده میکنند. چون باور دارند دیگران وظیفه داردند که به او احترام بگذارند و یا محبت کنند چون خود را ادم خیلی مهمی تصور میکند. حتی در عشق هم افراد خود شیفته نمی توانند روابط عاطفی نزدیکی داشته باشند. چون آنها انسان های خودخواه، و بی وفایی هستند. در اوائل آشنائی خیلی گرم و دوست داشتنی هستند ولی بعد از مدتی به تدریج سرد و بی اعتنا میشود. چون باور دارد که خودش بی نقص است و باعث افتخار ان طرف مقابل است که با او رفاقت میکند. بنابراین اختلال شخصیت خود شیفته  را می توانیم به صورت کمبود ناامنی و نیاز به توجه در یک فرد توصیف کنیم.

درمان اختلال خود شیفتگی

متاسفانه کسانی که به این اختلال دچار هستند به ندرت به دنبال درمان خود می‌روند. و علّتش ان است که فرد خود شیفته معمولا تمایلی به پذیرش وجود اختلال خود شیفتگی خود ندارد. درمان خود شیفتگی بر دو نوع است: یکی با دارو که پزشک معمولا داروهای ضد افسردگی را تجویز میکند که کمک میکند به نتظیم مواد شیمیایی در مغز و به نوسانات اخلاقی ان فرد خود شیفته و دیگر روش روان درمانی یا تراپی است. البته روان درمانی برای افراد خود شیفته کمی مشکل است چون برای پیشرفت درمان، این افراد باید دست از تمایلات خود شیفتگی خودشان  بردارند تا بتوانند با روانشناس رابطه برقرارکنند. و این مستلزم بینش و آگاهی بیمار نسبت به رفتار و تفکر خود است. و چون این بینش در انها وجود ندارد، اگر هم پیدا شود، انها سعی میکنند که انرا از بین ببرند که دوباره رفتار و تفکر خود شیفتگی شان را در پیش بگیرند. و علت مشکل بودن روان درمانی انها به این دلیل است.

فرد خودشیفته، دیگران را هم دچار آسیب هاى روانى جدى مى کند. زندگى با چنین فردى بسیار دشوار است. از آنجا که انسان خودشیفته، معمولاً نمى پذیرد که بیمار است، باید به اطرافیان او اموزش داد که حتى الامکان، خود را از تأثیر عقاید او دور نگه دارند و قوى باشند. و سعى کنند از بحث کردن با او دوری کنند، چون جز خردشدن اعصاب، نتیجه اى نخواهد داشت.چون زندگى و کار با انسان هاى خود شیفته، کار چالش انگیزی است،

یک نوع خودشیفتگی است که بدخیم است در بعضی از بیماران روانی به نام خودشیفتگی مطلق Megalomania نامیده میشود. 

خودشیفتگی مطلق یکی از اختلالت روان پریشی است، و بیمار از واقعیت های دنیا بیرون میاید،و خود را جانشین واقعیت ها می سازد. خود را بسیار مقتدر میداند. و به حالت جنون میرسد. این اختلال معمولاً در کسانی که به قدرت فوق العاده می رسند بروز می کند. از نمونه های تاریخی آن می توان فراعنه مصر، استالین، هیتلر ,و صدام حسین را میتوان نام برد. 

 اریک فروم یکی از دانشمندان روانشناس در باره خودشیفتگی مردان به قدرت رسیده، باور دارد که؛ همگی آنها از ویژگی های معین و مشابهی برخوردار هستند. و ان به قدرت مطلق دست یافتن است و توانایی آنها برای انجام آنچه می خواهند انتهایی ندارد، انها خودشان را خدایانی میدانند شکست ناپذیر  که تنها بیماری و پیری  و مرگ میتواند از بینشان ببرد.  انها چنین وانمود میکنند که در شهوت و قدرت شان حدی نیست، از این رو با زنان بی شماری همبستر می شوند، مردمان بی شماری را می کشند، در هر جا قصری می سازند و ناممکن ها را ممکن میطلبند. این یک نوعی جنون است که در افراد مبتلا به ان بیشتر و شدیدتر می شود.

خود شیفته مطلق هر اندازه برای خدا شدن بیشتر بکوشد، بیشتر از نوع بشر دور می شود، و این جدایی او را وحشت زده تر می سازد، همه دشمن او می شوند و برای مقابله با ان وحشت ناگزیر است بر قدرت، بیرحمی و خودشیفتگی خویش بیفزاید. 

ما ادمها فکر میکنیم که جنگ فقط در اطراف ما میتواند  باشد بخاطر زمین، نفت، اب و طلا. ولی متوجه نیستیم که جنگ اصلی در درون  ما است و در افکار ما.

 اگر شما در زندگیتان یک قدم جلوتر بردارید و به زندگی با معنای بیشتری نگاه کنید و قدرت تفکر و کلمات را بدانید در ان موقع میتوانید در همه جنگها پیروز شوید. افکار ما هستند که به ما دیکته میکنند که در زندگی چگونه باید عمل کنیم. افکار سرنوشتها را تعیین میکنند. اگر شما مرتبا در افکار منفی و پلید زندگی کنید، در ان موقع رفتار بد، خشم، عصبانیت و افسردگی گریبانتان میشوند. چون ان افکار ها و رفتارها نمیگذارند که شما از زندگیتان لذت ببرید. ولی اگر مثبت اندیش باشید در زندگی خوشحال خواهید بود. و بهتر میتوانید زندگی کنید.

میگویند ….. زندگی درست مثل نقاشی کردن است: خطوط را با امید بکشید… اشتباهات را با آرامش پاک کنید… قلم مو را در صبر غوطه ور کنید.

 بنابرابن سعی کنید که از هر لحظه زندگیتان لذت ببرید…. و با تمام وجودتون به زندگی عشق بورزید!

  همانطور که سهراب سپهری میگوید:  …گر سرا پای وجودت عشق باشد .. عشق../ سنگ فرش هر خیابانت طلاست…

 

 

 

دکتر مهرنگ خزاعی -روانشناس بالینی

Narcissistic personality disorder. In: Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders DSM-5. 5th ed. Arlington, Va.: American Psychiatric Association; 2013. http://www.psychiatryonline.org. Accessed Sept. 29, 2014.

Ronningstam E. Narcissistic personality disorder: A clinical perspective. Journal of Psychiatric Practice. 2011;17:89.

The Heart of Man, its genius for good and evil (۱۹۶۴) ISBN 978-0-06-090795-2

J. Sandler et al., Freud’s “On Narcissism: An Introduction” (Yale UP, 1991)

هشتگ: , ,

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 1در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.