اجرایی که ما از “افسانهی ببر” نوشتهی داریو فو، نمایشنامهنویس شهیر ایتالیایی بر صحنه میبینیم، خط به خط منطبق بر متن نمایشنامه است. به عبارتی هدایت هاشمی به گونهای بر صحنه ظاهر میشود و تک گویی بلند افسانهی ببر را برای مخاطب اجرا میکند که اگر با متن آشنا نباشیم تصور خواهیم کرد که در راستای قصهگویی او، دخل و تصرف زیادی به متن وارد شده است. اما افسانهی شیرین ببر، چه در متن و چه در اجرا در فاصلهگذاری با مخاطب روایت میشود یا به عبارتی، مردی که برایمان قصه را تعریف میکند در ابتدا خواهان این است که بپذیریم او حکایت سربازی خسته و آسیب دیده از منچوری را تعریف میکند و سعی دارد مخاطب را همراه خود به صحنه درگیری و کشمکشهای قصه ببرد. همانطور که از نام اثر بر میآید تاکید بر نماد ببر که در بیشتر فرهنگها خصوصاً در مشرق زمین سنبل قدرت است، به میان میآید. سربازی تیر خورده که با ناتوانی کامل و رو به مرگ، همنشین ببری میشود که نیازمند کمک و یاری است. اشاره به دوستی و همنشینی انسان با حیوانی که ترس و وحشت اولین واکنش هر آدمیزادی در برابر اوست. افسانهای که مهر و یاری حیوانات با انسان را از دل اسطورهها و افسانهها بیرون کشیده و در کلامی طناز مخاطب را جذب خود میکند. در افسانهی ببر، تکنیکهای حرفهای تئاتر نمایان گردیده و هرگونه کوشش برای القای یک تصور داستانگونهی مبتنی بر یک چارچوب خطی محض به کنار نهاده میشود. به عبارتی متن و اجرا به سنتی از تخیل و داستانپردازی اشاره دارد که در بطن مفهوم اصلی تئاتر ریشه دارد. با اجرای هدایت هاشمی و کارگردانی هادی عامل، شاهد اثری هستیم که خیالپردازی اشیاء و استفاده از اصوات سادهای که توسط عوامل ایجاد میشود، فرمهای رایج، ابتدایی و خشکی که معمولاً مخاطب در برخورد با آثار طنز با آن روبرو میشود، کنار میزند. اما متن ساده و بی شیله پیلهی افسانهی ببر، قصد خنداندن مخاطب را دارد پس در این میان میکوشد اشاراتی به سیاست و جامعهی امروز نیز داشته باشد که بیشتر و بیشتر تماشاگر را با خود همراه کند. البته همواره نقد بر این نوع از متون طنز که ناخنکی بیرمق به سیاست زده و به سخرهی سیاسیون میپردازند وارد بوده که سخن اصلی چیست؟ صرفاً طنازی و ادای کسی را مو به مو تقلید کردن، در پشت پردهی خود چه چیزی را با مخاطب در میان میگذارد؟ آیا میخواهد با همین شمایل تلخکوار برای سیاست و سیاستمدار مزاح و دلبری کند؟ شاید نقدی که میتوان به کلیت این مفهوم داشت، بیاثری است. عادت بدی که مخاطب را قلقلک داده اما تکانش نمیدهد. خندهای که فراموش میشود و طنزی که نمیگزد. هجوی که میتوان نمونههایش را در میان جوکها و لطیفههای رایج و باب میل فضاهای مجازی و محافل دورهمی نیز پیدا کرد. با این همه، محبوبیت هدایت هاشمی در میان مردم و همینطور توانمندی وی روی صحنه دلایل خوبی هستند که افسانهی ببر برای بار چندم اجرا شده و همچنان تمدید میگردد.
منبع روزان