گروه سیاسی: روزنامه ابتکار نوشت: ساعاتی پیش از شروع دور هشتم مذاکرات برجامی در وین، سخنگوی وزارتامور خارجه در نشست مطبوعاتی خود، خبر از یک اتفاق بزرگ داد. او گفت: «تیم مذاکره کننده ایران در حال تبادل غیر رسمی و غیر مستقیم متون کتبی، اما بدون سربرگ با امریکا از طریق انریکه مورا، نماینده اروپا در مذاکرات وین است.» خطیبزاده تاکید کرد: «این خبر بزرگی است که روز دوشنبه ششم دی ۱۴۰۰، در اختیار خبرنگاران میگذارم.» به راستی باید این خبر را بزرگ و تحول رو به جلو در مذاکرات وین دانست؟
تبادل متون غیر رسمی – که در ادبیات دیپلماتیک «غیر متن» خوانده میشود – میان مذاکره کنندگان ایرانی و آمریکایی، یک پیشرفت رو به جلوست. این خبر به قول سعیدخطیبزاده «بزرگ» اگرچه در میان گزارشهای رسانههای داخلی و خارجی گم و یا کمرنگ دیده شد، اما آن را میتوان گام نخست در تغییر نگرشی دانست که تهران را از گفتوگوی مستقیم با واشنگتن در هفت دور مذاکرات برجامی در وین پرهیز داده است. در واقع کشدار شدن مذاکراتی که حالا هشتمین دور آن با چشماندازی همچنان مبهم و پیشبینیهای متعارض از سوی گرایشهای مختلف آغاز شده، نبود گفتگوی مستقیم میان دو مذاکره کننده اصلی است. گره کار در وین از سوی دو بازیگر اصلی؛ یعنی تهران و واشنگتن باز میشود. تمام مطالبات تهران از مذاکراتش در وین و احیای برجام متوجه واشنگتن است. مخاطب اصلی واشنگتن نیز تهران است، اما بهگونهای بدیع در تاریخ مذاکرات دیپلماتیک، این دو متغیر اصلی از نشستن روبروی هم پرهیز کرده و کار را به واسطههایی سپردهاند که کارنامه آنان خالی از دستاورد معلوم است.
ابتکار تهران در انتقال پیام مکتوب و مستقیم خود به طرف آمریکایی از طریق «انریکه مورا» و نه نمایندگان اعضای گروه چهار، میتواند نشان از گذر تهران از امید به نقشآفرینی واسطههایی باشد که تاکنون اگر بر بلندی دیوار بدبینیهای متقابل میان تهران – واشنگتن نیفزوده باشند، در کاستن از آن هم نقش موثری نداشتهاند. در واقع گروه چهار ناتوانی خود را در تحقق خواستهای تهران نه تنها در وین، بلکه از سال ۲۰۱۸ میلادی تاکنون بدون توافق با واشنگتن نشان دادهاند. تجربه موفق امضای برجام در سال ۲۰۱۵ میلادی نیز بدون گفتگوی مستقیم تهران – واشنگتن، همان سرنوشتی را مییافت که در مذاکرات طولانی ایران و تروئیکای اروپایی از سال ۲۰۰۳ تا اواسط ۲۰۱۴ تجربه شد؛ یعنی تشدید اختلافها و رفتن پرونده هستهای ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد.
رودبایستیها را باید کنار گذاشت و منافع ملی را بر هرچیز ترجیح داد. ایران و امریکا، طرفهای اصلی مذاکرات وین هستند. اگر قرار به موفقیت در وین باشد، تهران و واشنگتن نمیتوانند بیش از این، پشت دیوار و با واسطه با هم کلنجار کنند. واسطهها با نگاه به منافع ترجیحی خود عمل میکنند. اگر قرار بر بیاعتمادی باشد، بیاعتمادی را چرا نباید در منافع ترجیحی واسطهها نیز دنبال کرد.
فرصتها اندک اندک به پایان نزدیک میشوند. وین میتواند به مثابه جعبه پاندورایی شود که هرنوع شری از آن بیرون بیاید و یا موقعیتی را فراهم کند که همه طرفها در آن کامیاب شوند.
سخنگوی وزارت امور خارجه از خبری بزرگ گفت. این خبر را برای فرجام هشتمین دور از مذاکرات وین میتوان به فال نیک گرفت. بازتاب تبادل متون غیر رسمی میان تهران و واشنگتن را در روزهای آتی و روند مذاکرات و احتمال دستیابی به توافق تدریجی یا همان «کم در برابر کم» میتوان سنجید.
تبادل متون غیر رسمی – که در ادبیات دیپلماتیک «غیر متن» خوانده میشود – میان مذاکره کنندگان ایرانی و آمریکایی، یک پیشرفت رو به جلوست. این خبر به قول سعیدخطیبزاده «بزرگ» اگرچه در میان گزارشهای رسانههای داخلی و خارجی گم و یا کمرنگ دیده شد، اما آن را میتوان گام نخست در تغییر نگرشی دانست که تهران را از گفتوگوی مستقیم با واشنگتن در هفت دور مذاکرات برجامی در وین پرهیز داده است. در واقع کشدار شدن مذاکراتی که حالا هشتمین دور آن با چشماندازی همچنان مبهم و پیشبینیهای متعارض از سوی گرایشهای مختلف آغاز شده، نبود گفتگوی مستقیم میان دو مذاکره کننده اصلی است. گره کار در وین از سوی دو بازیگر اصلی؛ یعنی تهران و واشنگتن باز میشود. تمام مطالبات تهران از مذاکراتش در وین و احیای برجام متوجه واشنگتن است. مخاطب اصلی واشنگتن نیز تهران است، اما بهگونهای بدیع در تاریخ مذاکرات دیپلماتیک، این دو متغیر اصلی از نشستن روبروی هم پرهیز کرده و کار را به واسطههایی سپردهاند که کارنامه آنان خالی از دستاورد معلوم است.
ابتکار تهران در انتقال پیام مکتوب و مستقیم خود به طرف آمریکایی از طریق «انریکه مورا» و نه نمایندگان اعضای گروه چهار، میتواند نشان از گذر تهران از امید به نقشآفرینی واسطههایی باشد که تاکنون اگر بر بلندی دیوار بدبینیهای متقابل میان تهران – واشنگتن نیفزوده باشند، در کاستن از آن هم نقش موثری نداشتهاند. در واقع گروه چهار ناتوانی خود را در تحقق خواستهای تهران نه تنها در وین، بلکه از سال ۲۰۱۸ میلادی تاکنون بدون توافق با واشنگتن نشان دادهاند. تجربه موفق امضای برجام در سال ۲۰۱۵ میلادی نیز بدون گفتگوی مستقیم تهران – واشنگتن، همان سرنوشتی را مییافت که در مذاکرات طولانی ایران و تروئیکای اروپایی از سال ۲۰۰۳ تا اواسط ۲۰۱۴ تجربه شد؛ یعنی تشدید اختلافها و رفتن پرونده هستهای ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد.
رودبایستیها را باید کنار گذاشت و منافع ملی را بر هرچیز ترجیح داد. ایران و امریکا، طرفهای اصلی مذاکرات وین هستند. اگر قرار به موفقیت در وین باشد، تهران و واشنگتن نمیتوانند بیش از این، پشت دیوار و با واسطه با هم کلنجار کنند. واسطهها با نگاه به منافع ترجیحی خود عمل میکنند. اگر قرار بر بیاعتمادی باشد، بیاعتمادی را چرا نباید در منافع ترجیحی واسطهها نیز دنبال کرد.
فرصتها اندک اندک به پایان نزدیک میشوند. وین میتواند به مثابه جعبه پاندورایی شود که هرنوع شری از آن بیرون بیاید و یا موقعیتی را فراهم کند که همه طرفها در آن کامیاب شوند.
سخنگوی وزارت امور خارجه از خبری بزرگ گفت. این خبر را برای فرجام هشتمین دور از مذاکرات وین میتوان به فال نیک گرفت. بازتاب تبادل متون غیر رسمی میان تهران و واشنگتن را در روزهای آتی و روند مذاکرات و احتمال دستیابی به توافق تدریجی یا همان «کم در برابر کم» میتوان سنجید.