با این عملکرد و کارنامه، گلایه و توقعشان از چیست و کیست؟ از مردمی که از خبررسانی دستگاه کسالتبار و غیرحرفهای صدا و سیما و دیگر رسانههای نوشتاری بدزبان و بیادب و تهدیدگر همسوی آن، خسته و منزجر شده و به ناچار به “امپراتوری رسانهای” آن سوی مرز پناه بردهاند؟ یا از خودشان که موجب پهن شدن این سفره در خارج از مرز شدهاند؟
مرزهای فروریختۀ زشتگویی؛ شیخرسایی عمامهاش را بالاتر بگذارد!
احمد زیدآبادی
شیخحمید رسایی در بارۀ انگیزۀ اعتراضهای اخیر در کشور اظهارنظری کرده است که به دلیل جنبۀ پورنوگرافی آن، از نقلش در اینجا صرف نظر میکنم.
اگر به فرضِ شنیع، وضع همان باشد که حمید رسایی توصیف کرده است وی باید عمامهاش را بالاتر بگذارد!
او و همفکرانش با ادعای تربیت نسلی منطبق با ارزشهای دینی، ارکان قدرت را قبضه کردهاند، بودجههای بی در و پیکر فرهنگی را بلعیدهاند، فضای رسانهای و تبلیغاتی رسمی را به انحصار خود در آوردهاند، تمام تریبونهای عمومی را به خدمت گرفتهاند، شخصیتهای فکری و فرهنگی منتقد را یا در به در کردهاند و یا به سکوت و انزوا کشاندهاند، صدر تا ذیل نظام آموزشی کشور از کودکستان تا دانشگاهها را تحت کنترل خود در آوردهاند، بعد نتیجۀ کارشان در تربیت نسل باید همانی باشد که خودش ادعا کرده است؟ در واقع حمید رسایی با چنان اظهارنظری خود و نیروهای همسویش را متهم کرده است! لابد خواهد گفت که اینها نتیجۀ فعالیتهای فرهنگی و تبلیغاتی او و همفکرانش نیست بلکه نتیجۀ فعالیتهای دشمنان است. این ادعا هم چیزی جز اعتراف به عجز و شکست و ناکارآمدی نیست؛ زیرا اگر تمام سررشتههای تحرکات این جامعه به دست دشمنان باشد، خود اینان جز اتلاف منابع، دیگر چه نقشی پیدا میکنند؟ ظاهراً زشتگویی و فرافکنی در کشور ما حد و مرزش را از دست داده است!