وی خاطرنشان کرد: مدتی قبل، مطلبی دربارهی بحث تندروی در جریان اصولگرا نوشته بودم؛ یکی از بزرگان شهر قم که میتوانم بگویم در طراز اول مقامات مذهبی شهر قم است و معذورم که نام ایشان را ببرم، با موبایل من تماس گرفت؛ ایشان را از نزدیک نمیشناختم و شمارهی ایشان را هم نداشتم؛ ایشان عنوان می کرد که خود من از دست تندروهای جریان خودمان واقعا در عذاب هستم؛ باورت میشود آنها به من هم توهین میکنند و من را هم تحمل نمیکنند؟
مهاجری گفت: رسانههای کشور ما حداقل از ۲۷-۲۸ سال قبل دچار یک تندروی در هر دو جناح هستند؛ چه جناح چپ و چه جناح راست؛ یک زمانی شاید واقعا جناح چپ ما، بعد از جریان دوم خرداد دچار یک تندرویهای واقعا غیرقابل تحملی شده بود؛ در خاطر دارم که یکی از دوستان در آن زمان معتقد بود که تمام جناحهای اصولگرا؛ (البته آن زمان اصولگرا نمیگفتند و جناح چپ و راست میگفتند)؛ نوشته بود که باید بعضی از دوستان اصولگرا را به زبالهدان تاریخ سپرد! که من بعدها وقتی ایشان را در جایی دیدم، گفتم که وقتی شما آن جمله را گفتید، توقع داشتید امثال من که در کیهان کار میکنم بگویم بهبه چهچه؟ من هم گفتم که اگر زبالهدانی است، من هم برای تو مینویسم؛ این اتفاق تندروی که از آن زمان شروع شده و متأسفانه الان هم میبینیم؛ تأسف بیشتر اینکه بخشی از این اتفاق در شهری میافتد که قطعا خارج از شأن شهر مقدس قم است؛ بخشی از آن به خاستگاه فکری و ایدئولوژیکی که در شهرهای مذهبی وجود دارد، برمیگردد؛ به دلیل کانونهای مذهبی که وجود دارد؛ آنها کار خودشان را میکنند و ما رسانهها نباید چاقوی آنها را تیز کنیم.
وی گفت: گاهی اوقات واقعا انتشار پاره شدهی بعضی از مطالب از قول یک روحانی و یا از قول یک شخصیت سیاسی، واقعا میتواند آتش به جان کشور بیاندازد؛ دوستانی که میگویند شهر قم به لحاظ حرفهی روزنامهنگاری جزء شهرهای پیشرفته است، که من البته قبول دارم، اما این آفت را هم دارد؛ هر جایی که از این جهت دچار پیشرفتگی و توسعه است، ممکن است خودش آتش بیاری معرکه را هم به همراه داشته باشد.
این فعال سیاسی اصولگرا گفت: گاهی اوقات به دوستانی که به کلاسهای روزنامهنگاری میآیند میگویم که قطعا رفتن ما روزنامه نگاران به جهنم حتمی است؛ یعنی کسی که کار روزنامهنگاری میکند، حتما جهنمی است؛ در این مهم هیچ تردیدی نکنید؛ آخرتتان از بین رفته است. حتما همهی دوستان ما قبول دارند، که روزنامهنگاری هیچ نفع دنیوی هم برای هیچکسی ندارد؛ یعنی اگر مصداق اتم خسر الدنیا و الآخره بخواهید ما روزنامه نگاران هستیم؛ یعنی ما روزنامهنگاران نه دنیا و نه آخرت را نداریم، الا اینکه واقعا آن نیتی که در دل ما هست و آن نیت بین ما و خدا باشد که قصد اصلاح را داریم.
وی خاطرنشان کردـ: بنده شخصا به خاطر نوشتههای خودم خیلی به دادگاه و دادسرا رفتم و خیلی بازپرسان، بازپرسی کردند؛ شاید در ۹۰-۹۵ درصد موارد بازپرسها قبول دارند و خودشان میگویند که ما در آن چیزی که تو نوشتهای نیت سوء ندیدیم؛ من میخواهم بگویم که اگر نیت ما خالص باشد، قطعا هم سیستم قضایی و هم مردم، افکار عمومی که به نظر من مهمتر از یک قاضی و بازپرس و رئیس دادگاه است، اگر مردم بپذیرند، کفایت میکند؛ از طرفی هر چه نیت ما خالصتر باشد، قطعا یک مقام مسئول، وزیر، استاندار، حتی رئیس جمهور، حتی اگر نقد ما تند باشد، حتی اگر نقد ما ناروا باشد، اگر واقعا این احساس به وجود آید که آن نیت، نیتی نیست که برای ضربه زدن به آدمها و برای از بین بردن حیثیت افراد و اشخاص داریم، تلاش میکنیم، قطعا آنها هم در جهت بهبود اوضاع تلاش خواهند کرد.
مهاجری گفت: اصلا چرا ما در اینجا به آقای استاندار بگوییم که خانهی مطبوعات ما ساختمان ندارد؟ معتقدم که ما نباید هیچ مطالبهای از هیچکسی بکنیم. این حرفی که میگویم خودزنی است و من نباید جلوی آقای استاندار بگویم، ولی دارم خودزنی میکنم. ما باید چنان فعالیتی انجام دهیم که آقای استاندار بگویند که شما چرا ساختمان ندارید؟ شما چرا امکانات لازم و مورد نیاز خودتان را ندارید؟ ما اگر فرزند این نظام هستیم و به قول دوستان این شعار «برای ایران» را میگویند. ما اگر بخواهیم برای ایران کار کنیم، نمیتوانیم در فضای رسانه شروع به پراکندن کینه کنیم؛ تفاوتی ندارد؛ اصلاحطلب و اصولگرا ندارد؛
وی با بیان این که آقای پزشکیان انتخاب شد و انتخابات تمام شد، گفت: به زعم خودم معتقدم که نتیجه انتخابات، کشور را از یک بلا نجات داد؛ البته ممکن است بعضی از دوستانی که طرفدار کاندیدای دیگری باشند، این تصور را داشته باشند که کشور دچار بلای جدیدی شد؛ نمیدانم؛ حالا دیگر زمان دعوا نیست. ببینید خود آقای پزشکیان در تمام حرفهایش چند جمله بیشتر نگفت و گفت که؛ من برای دعوا نیامدهام، من برای وفاق ملی آمدم. خب اگر برای دعوا نیامده است، در مناظرهها دیدید که دعوا و مرافعه بود؛ واقعیت این است که اخلاق شکست و اخلاق پیروزی را هیچکدام از ما یاد نگرفتیم.
مهاجری گفت: من دیگر موهایم سفید شده و باید با این شغل خداحافظی کنم و بازنشسته شوم؛ واقعیت این است که من در این سیوچند سال کار رسانه و چهلوچند سال کار سیاسی، ندیدم که اخلاق پیروزی و اخلاق شکست را رعایت کنیم. همیشه وقتی شکست خوردیم هزاران اتهام به طرف مقابل زدیم و وقتی پیروز شدیم دائما خواستیم جواب دندانشکن به طرف مقابل بدهیم. همیشه تصور ما این است که اگر یک چیزی بگوییم که طرف مقابل در جای خود بنشیند و یا ۲۴ ساعت خوابش نبرد و یا هر اتفاقی برای او بیافتد، ما چقدر پیروز هستیم.
وی گفت: گاهی با یک خبر و مطلب که شاید راست و گاهی دروغ باشد، فکر می کنیم فردی را از حیثیت می اندازیم، و لذت هم می برند؛ ولی وقتی سنتان به سن من میرسد، اگر زودتر وجدانتان بیدار شود، هر شب که میخواهید آن «حاسبوا قبل أن تحاسبوا» را انجام دهید، واقعیت این است که در اوج آن قهرمانی که فکر میکنید از آن برخوردارید، واقعا به این نتیجه میرسید که من با چه کسی چه کردم؟ واقعا تفاوتی هم ندارد.
این فعال سیاسی اصولگرا گفت: من به عنوان کارمندی که زمانی در کیهان کار میکند، عرض میکنم؛ ما یک زمانی تهمت میزدیم، دروغ میگفتیم، و محض رضای خدا دروغ میگفتیم؛ برای رضای خدا تهمت میزنیم؛ و برای کاری که میکردیم بهشت آرزو میکردیم؛ الان هم همینطوری است؛ اینکه دارم میگویم تحلیل نیست؛ از بعضی از دوستان خودم شنیدهام و هنوز هم میشنوم که ما اگر فلان آدم را از حیز انتفاع خارج کنیم، ما حتما این را برای خدا انجام میدهیم و آن حسنه در پروندهی ما نوشته میشود؛ اینکه عرض میکنم ما روزنامه نگاران خسر الدنیا و الآخره هستیم از این جهت یک واقعیتی است.
وی افزود: بنده به روشهای حرفهای همهی دوستان احترام میگذارم؛ من خودم همین الان در سن ۶۳ سالگی گاهی اوقات مطالبی که مینویسم به لحاظ سبک نگارش خیلی تند است ولی حتی ممکن است گاهی اوقات متلکهایی که میگویم متلکهای تندی باشد، اما اولا سعی میکنم نیتم آن چیزی باشد که خدمت شما گفتم و دوم اینکه حتما بازخوردش را از جامعه بگیرم. بازخوردی که من از جامعه میگیرم آن چیزی است که در مترو میشنوم، در میدان ترهبار میشنوم، در اتوبوس میشنوم.
مهاجری گفت: اگر من و شما روزنامهنگار هستیم و ادعا داریم که برای مردم کار میکنیم، باید توجه داشته باشیم که یک روزنامهنگار خوب، هیچگاه از پارکینگ خانهاش با ماشین خارج نمیشود که سر کارش برود و دوباره از آنجا با ماشین از پارکینگ محل کارش به خانهاش برگردد؛ وظیفهی ما این است که با مردم باشیم و حرف مردم را بشنویم؛ ما هستیم که باید تحمل مخالف را اتفاقا به مردم یاد دهیم؛ من نمیگویم که ما معلمان جامعه هستیم. اتفاقا ما متعلم هستیم و باید یاد بگیریم، اما بالأخره خداوند قدرتی را در قلم و رسانههای ما قرار داده که ما بتوانیم آدابی را به جامعه یا بیاموزیم یا منتقل کنیم.
این روزنامه نگار برجسته با طرح این سؤال که اصلا چرا ما خبر منتشر میکنیم؟ گفت: وقتی که خبر منتشر میکنیم در واقع میخواهیم یک امیدی را به جامعه بدهیم و یا یک یأسی را از جامعه بگیریم. اگر به کسی انتقاد میکنیم و خبر منفی از کسی میرویم، چرا این کار را میکنیم؟ به خاطر اینکه به جامعه هشدار دهیم که یک اتفاق منفی دارد پیش میآید و یک آلارمی به حاکمیت و مردم و همه داده باشیم.
امیدوارم شرایطی فراهم آید که یک روزی حرفهی خبرنگاری، همانطور که امروز به اعتقاد من یک حرفهی مقدس است، این تقدس در جای خود بماند و همهی ما به این فکر باشیم که حتما شب اول قبری هست؛ حتما قیامتی هست، حتما خدایی هست و ممکن است یک روزی ما را به خاطر این نوشتههایمان مجازات کنند؛ من نه معلم اخلاق هستیم و نه واعظ هستم و نه برای خودم چنین شأنی قائل هستم، فقط به عنوان تجربهای که در این سیوچند سال آموختم، نکاتی را عرض کردم.
وی در پاسخ به سؤال یکی از حاضران در جلسه گفت: در بین خود ما خبرنگاران خودسانسوری چقدر زیاد است؟ این خودسانسوری چند تا دلیل دارد. یکی اینکه مثلا فرض کنید من الان میخواهم یک خبری را علیه شهرداری بزنم و الان برادرم یک پروژهای در شهرداری دارد، خب نمیزنم، میگویم که فردا ممکن است نان برادرم قطع شود.
ما اهل این خودسانسوری هستیم یا نیستیم؟ فراوان هم هستیم. بخشی از ما منافعی داریم؛ همانطور که عرض کردم. برخی از ما اصلا میترسیم. من معتقدم آدمی که میترسد مطلبی را منتشر کند، یادداشتی را منتشر کند و یا خبری را انتشار دهد، باید حتما از این حرفه خداحافظی کند؛ حرفهای که نه نان دارد و نه آخرت دارد، مگر مرض داریم که خودمان را در آن علاف میکنیم؟ اگر واقعا کسی شجاعتش را ندارد، به نظرم اگر ۲۰-۳۰-۵۰ تا خبرنگار شجاع در یک شهر باشند، به مراتب ارزش بیشتری دارد که ۵۰۰ تا خبرنگار باشند که حاضر نباشند با یک تلفن حرفهایشان را بزنند.
این فعال سیاسی اصولگرا خاطرنشان کرد: بزرگترین مشکلی که ما در کشورمان داریم و این مشکل به شدت در حال رفع شدن است این است که زمانی مسئولان کشور فکر میکردند میتوانند رسانه را خفه کنند؛ آن مربوط به زمانی بود که شما روزنامه چاپ میکردید، خبرگزاری و هفتهنامه داشتید، اما مگر امروز چنین چیزی امکانپذیر است؟ وقتی در تلگرام، واتساپ و یا اینستاگرام یک خبری منتشر میشود، خبری که شما ۱۰ دقیقه پیش منتشر کردید، حتی اگر آن را حذف کنید و حتی اگر عذرخواهی هم بکنید، اصل آن کار، کار خودش را میکند. این باعث شده که مسئولان کشور در تمام سطوح، رسانه را جدی بگیرند که یا از آن بترسند و یا واقعا از آن استفاده کنند.
وی افزود: یک زمانی مسئولان سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور و به خصوص اقتصادیها، به راحتی رسانه را میخریدند، خیلی راحت میخریدند. نمیگویم که امروز این کار را نمیکنند، نمیگویم که رسانه را نمیخرند و نمیگویم که تهدید نمیکنند، اما قبول کنید که آن اتفاقی که قبلا در مورد محدودیت ایجاد کردن برای رسانهها میشد، امروزه نمیتوانند انجام دهند؛ نه اینکه نخواهند بکنند، میخواهند، اما واقعا ایجاد محدودیت برای رسانهها دیگر در اختیار حاکمیت نیست؛ من در سطح کلانش میگویم؛ حاکمیت دیگر چه کاری میخواست بکند؟ فیلترینگ درست کرد که توئیتر و اینستاگرام و تلگرام را نبینند، مردم ندیدند؟ فیلترشکن درست کردند و مردم دارند همان کار را انجام میدهند و اتفاقا بدتر شد؛ یعنی شیوعش بیشتر شد. من میخواهم بگویم که امروزه مانند دو سال قبل، دیگر جلوگیری از انتشار خبر ممکن نیست؛ این امکان دیگر نه به لحاظ فنی وجود دارد و نه به لحاظ فضایی که در جامعه با آن مواجه هستیم.
مهاجری در پاسخ به پرسش یکی از حاضران مبنی بر این که باید کیفیت رفتار در مقابل افرادی که محض رضای خدا دروغ می گویند و تهمت می زنند چه باید باشد؟ گفت: یک دستور قرآنی داریم که «إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراماً» به این معنی که (هرگاه به عمل لغوی (از مردم غافل) بگذرند، بزرگوارانه از آن درگذرند)، یکی از راههایش همین است؛ دومین راهکار را به عنوان راهکار حرفهای میگویم؛ ببینید وقتی کسی دروغی میگوید و یا تهمتی میزند، ما به هوای اینکه میخواهیم او را بیاعتبار کنیم، خودمان در جهت ترویج و توزیع آن خیلی بیشتر تلاش میکنیم؛ شاید اگر در خیلی از موارد سکوت کنیم، این سکوت بهتر باشد. سوم اینکه بسیاری از افرادی که آن کار را میکنند، واقعا رسانه نیستند.
ببینید چقدر روحانینما داریم، پزشکنما داریم، رسانهنما هم زیاد داریم؛ خوشبختانه نان این افراد بعد از مدتی آجر میشود. شما نگاه کنید تاریخ مصرف بسیاری از تندروها بستگی به تاریخ مصرف کسانی دارد که پشت قضیه هستند. هیچ آدمی در هیچ رسانهای دروغ نمیگوید مگر اینکه پشت او به جایی گرم باشد. می شود هم شروع به بحث کردن در مورد پشتوانههای سیاسی آنها کنیم و آنها را در فضای رسانه روشن کنیم؛ در هر صورت من فکر میکنم بعد از مدتی این افراد خودبهخود از بین میروند.
وی گفت: من افراد تندرویی را در این مملکت میشناختم که الان در خارج از ایران زندگی میکنند؛ آدمی که در چهارراهی در تهران موی دختران را قیچی میکرد؛ وقتی به او گفتم که اگر بیحجاب بودن حرام است، خب اینکه تو در دست میگیری و موی او را قیچی میکنی، این هم حرام است. به من گفت: برو بابا، شما همین بازرگانبازیها را درآوردید که مملکت به این روز افتاده است. آن آدم بعد از چند سال چپ کرد؛ و از آن طرف بوم افتاد؛ من هیچ آدم تندرویی ندیدم که در جناح اصلاحطلب یا اصولگرا باشد و بعد از مدتی از آن طرف نیافتد.
وی ادامه داد: بعضی از آنها دوستان خیلی نزدیک من هستند و برای بعضی از آنها احترام هم قائل هستم ولی تندروی زمان دارد؛ الا قلیلا که آن الا قلیلا هم حتما پشتوانههای اقتصادی و پشتوانههای فرهنگی – عقیدتی دارند که آنها شاید زمان بیشتری طول بکشد؛ ولی فکر میکنم اگر شما به جای پرداختن به این معلولها به آن علتها بپردازید، امکان مقابله با آنها راحتتر باشد، ضمن اینکه همهی کار هم با مقابلهی رسانهای حل نمیشود و شاید واقعا با بعضی از آنها در جاهای دیگری باید برخورد شود.