گروه سیاسی: نصرتالله تاجیک، دیپلمات بازنشسته و استاندار پیشین در یادداشتی با عنوان «هفت اصل احیای برجام» در روزنامه هممیهن نوشت: منطقه و جهان ملتهب و تغییرات ژئوپلیتیکی زیادی اتفاق افتاده. دولت جدید ایران به دلیل تحولات داخلی کشور فرصت بیشتری برای نقشآفرینی بهدست آورده و نباید بدون محاسبات دقیق و صرفاً تحت فشارهای رسانهای حرفی بزنیم و اقدامی بکنیم!
شرط اول ایفای نقش، افزایش انسجام ملی در اثر توجه به خواست مردم و اجرای سیاستهایی برای تحقق مفاهمه ملی است و شرط دوم، اصلاحاتی در رویکردهای سیاست خارجی و نه لزوماً اصول آن با سیاست تنش صفر و توازن در سیاست خارجی. حاصل این دو چنانچه برنامه اقتصادی منسجمی و مجری توانمندی داشته باشد، میتواند منجر به تحولاتی در اقتصاد کشور و آسان شدن زندگی مردم و افزایش سطح رفاه آنان گردد. در زیر به هفت اصلی میپردازم که میتواند کمک کند تا با احیای برجام به این هدف شکوفائی اقتصادی برسیم:
۱- استراتژی ایران باید حفظ برجام باشد و طرف مقابل که تقریباً تعهداتش را انجام نداده یا کم انجام داده، اگر متن جدید میخواهد باید امتیاز بدهد و نه بر عکس! و نه حتی همراهی ایران بدون اخذ امتیاز! منافع ما در چسبیدن به برجام است البته با اصلاحاتی و نه ورود به روند جدیدی که معلوم نیست در این تحولات بینالمللی چه از آب در میآید! ایران کارت برای بازی زیاد دارد از هستهای تا سیاسی و حتی ژئوپلیتیکی. الان روسیه با اروپا و آمریکا و چین با آمریکا درگیر هستند و تحولات بینالمللی و ژئوپلیتیکی خود را به دنبال دارند و ایران نباید وجهالمصالحه این شرایط شود.
۲- اروپا الان به دلیل طیفی از مشکلات سیاسی و ژئوپلیتیکی و مخصوصاً فعالیتهای هستهای ایران و نقاط افتراق با آژانس و اتفاقات داخلی شهریور ۱۴۰۱ روابط چندان خوبی با ایران ندارد و اگر این فضا تغییر نکند مانند گذشته نمیتوان روی موضع کشورهای اروپائی و اتحادیه اروپا برای همکاری با ایران و فشار بر آمریکا حساب کرد.
اروپا حوزه تمدنی خاورمیانه و ایران و این دو حوزه امنیتی اروپا هستند و سرریز هر گونه تنش به اروپا میرود و نه آمریکا. تنش بیسابقه در خاورمیانه که سطح تنش حداکثری و به وضع خطرناکی رسیده و همکاری نظامی ایران و روسیه نیز مزید بر علت شده است و لذا ایران باید نوآوریهایی در رابطه با اروپا که در قضیه برجام تلاشهایی کرد، اما بهطور کامل نتوانست به تعهداتش عمل کند، داشته باشد.
۳- برجام در اثر سلسلهمذاکرات متمرکز و تکموضوعی امضاء شد تا موضوع مشکلات ایران و غرب در زمینه فعالیتهای هستهای ایران را سامان داده و چارچوبی بینالمللی برای آن تعیین کند؛ لذا حتی در صورت موفقیت برجام دیگر تحریمهای فراملی آمریکا از قبیل موشکی، نظامی، تروریسم و حقوق بشری و تحریمهای ملی آمریکا در چارچوب برجام رفع و حل و فصل نمیشد و همانگونه که دیده شد با جرایم سنگینی که به بانکها و شرکتهای بزرگ بینالمللی از سوی دادگاههای آمریکا تحمیل شد آنها از ترس پیچیدگیهای حقوقی و پیگیریهای دادگاههای آمریکا بهرغم اجرای برجام از خیر کار با ایران گذشتند؛ لذا ابتدا باید تلاش شود برجام تثبیت شود، کار کند و پله اول برای تفاهمات بعدی باشد.
۴- آمریکا هم حداقل ۳ تا ۶ ماه آینده گرفتار اوضاع داخلی خود است؛ لذا تا زمانیکه یک جای پای محکم و قابل اطمینان درست نشده ما نباید برجام را سست کنیم. آمریکا بیرون برجام است برای ورود و اروپا نیز به دلیل کمکاری در ایفای تعهدات باید امتیازاتی بدهند؛ از جمله پذیرش اصلاحاتی در زمینه فنی و میزان توانمندیهای غنیسازی که غیرقابل بازگشت است و منتفی شدن زمان گریز یکساله برای دستیابی ایران به بمب اتمی اگر اراده کند، که مبنای عمل قبلی آمریکا در مذاکرات برجام بود و رفع تحریمها.
۵- در مورد رفع تحریمها باید واقعبین بود. آمریکا بدون آغاز جنگ و تحمل هزینه مادی و معنوی، همان آثار مخرب جنگ را با تحریمها بر ایران تحمیل کرده است و بعید است به راحتی از آنها دست بردارد! ضمناً تحریمها درد نیستند. تب و نشانه یک بیماری است.
اگر بیماری مرتفع شود آنها هم رفع میشوند. سیاست خارجی ایران نیاز به تحولاتی دارد و اگر در بر همین پاشنه بچرخد بعید است اتفاق خاصی در زمینه رفع تحریمها بیفتد مگر از طریق استراتژی تنش صفر، توازن در سیاست خارجی و دوری از دشمنمحوری. اروپا و آمریکا از نزدیکی و همکاری نظامی ایران و روسیه ناراحت و نگران هستند و باید برای فرموله کردن این وضعیت طراحی و اقدامی کرد. در عین حال اوضاع خاورمیانه روبه وخیم شدن است و باید در جهت مدیریت تنش و کاهش سطح آن اقدام عاجل کرد.
۶- آمریکا در موضوع هستهای تعیینکننده است، اما تنها بازیگر نیست. حتی اگر باشد و ما هم بتوانیم یک رابطه معقول با آمریکا داشته باشیم که در این اوضاع بحرانی چشماندازی از آن نداریم، اما ایرانیها، به آمریکا اعتماد ندارند و صعوبت کار با آن را میدانند که امتیازات بزرگ میخواهد و ایران هم آماده پذیرش نیست! با اوضاعی که ایران با آمریکا دارد چه در مورد هستهای و چه خاورمیانه، بهتر است روابط بینالمللی خود در مورد هستهای را در قالب برجام و تعامل بینالمللی جلو ببرد. زیرا نهتنها اروپا بلکه همپیمانانش در برجام مانند چین و روسیه در صورت حذف بعید است راحت و ساکت بنشینند که ایران با آمریکا قضایا را بخواهد خارج از برجام حل کند! و حداقلِ آن، تهدید سه کشور اروپایی به استفاده از «مکانیسم ماشه» برای برگرداندن تحریمهای سازمان ملل علیه ایران خواهد بود که مطلوب نیست.
۷- البته دولت سیزدهم در این زمینه در رسیدن توافقی با آمریکا در عمان در قالب مذاکرات غیرمستقیم در زمینه مسائل منطقه تلاش کرد و استفاده از نتایج این مذاکرات منجر به بهار ۱۴۰۲ و تصمیمات حاصله در توافق نانوشته میتواند مفید باشد. اگرچه آمریکا چندان بهایی به آن نمیدهد و بارها تداوم آن را تکذیب کرده، ولی اخباری نیز وجود دارد که مخالفین محافظهکار دولت سیزدهم آن را ابتر گذاشتهاند!
اما ایران یک استراتژی دوستونه از زمان امضای برجام تا مرحله پنجم کاهش تعهدات برجامی اجرا کرد که خوب جواب داد. همکاری با آژانس که منجر به اخذ پانزده گزارش مثبت به نفع ایران شد و دوم نگهداری اروپا پشت سر خودش که ترامپ نتوانست علیه ایران یارگیری و اجماعسازی کند. این روند ضرورت دارد احیا شود! برجام خود احیا خواهد شد!
شرط اول ایفای نقش، افزایش انسجام ملی در اثر توجه به خواست مردم و اجرای سیاستهایی برای تحقق مفاهمه ملی است و شرط دوم، اصلاحاتی در رویکردهای سیاست خارجی و نه لزوماً اصول آن با سیاست تنش صفر و توازن در سیاست خارجی. حاصل این دو چنانچه برنامه اقتصادی منسجمی و مجری توانمندی داشته باشد، میتواند منجر به تحولاتی در اقتصاد کشور و آسان شدن زندگی مردم و افزایش سطح رفاه آنان گردد. در زیر به هفت اصلی میپردازم که میتواند کمک کند تا با احیای برجام به این هدف شکوفائی اقتصادی برسیم:
۱- استراتژی ایران باید حفظ برجام باشد و طرف مقابل که تقریباً تعهداتش را انجام نداده یا کم انجام داده، اگر متن جدید میخواهد باید امتیاز بدهد و نه بر عکس! و نه حتی همراهی ایران بدون اخذ امتیاز! منافع ما در چسبیدن به برجام است البته با اصلاحاتی و نه ورود به روند جدیدی که معلوم نیست در این تحولات بینالمللی چه از آب در میآید! ایران کارت برای بازی زیاد دارد از هستهای تا سیاسی و حتی ژئوپلیتیکی. الان روسیه با اروپا و آمریکا و چین با آمریکا درگیر هستند و تحولات بینالمللی و ژئوپلیتیکی خود را به دنبال دارند و ایران نباید وجهالمصالحه این شرایط شود.
۲- اروپا الان به دلیل طیفی از مشکلات سیاسی و ژئوپلیتیکی و مخصوصاً فعالیتهای هستهای ایران و نقاط افتراق با آژانس و اتفاقات داخلی شهریور ۱۴۰۱ روابط چندان خوبی با ایران ندارد و اگر این فضا تغییر نکند مانند گذشته نمیتوان روی موضع کشورهای اروپائی و اتحادیه اروپا برای همکاری با ایران و فشار بر آمریکا حساب کرد.
اروپا حوزه تمدنی خاورمیانه و ایران و این دو حوزه امنیتی اروپا هستند و سرریز هر گونه تنش به اروپا میرود و نه آمریکا. تنش بیسابقه در خاورمیانه که سطح تنش حداکثری و به وضع خطرناکی رسیده و همکاری نظامی ایران و روسیه نیز مزید بر علت شده است و لذا ایران باید نوآوریهایی در رابطه با اروپا که در قضیه برجام تلاشهایی کرد، اما بهطور کامل نتوانست به تعهداتش عمل کند، داشته باشد.
۳- برجام در اثر سلسلهمذاکرات متمرکز و تکموضوعی امضاء شد تا موضوع مشکلات ایران و غرب در زمینه فعالیتهای هستهای ایران را سامان داده و چارچوبی بینالمللی برای آن تعیین کند؛ لذا حتی در صورت موفقیت برجام دیگر تحریمهای فراملی آمریکا از قبیل موشکی، نظامی، تروریسم و حقوق بشری و تحریمهای ملی آمریکا در چارچوب برجام رفع و حل و فصل نمیشد و همانگونه که دیده شد با جرایم سنگینی که به بانکها و شرکتهای بزرگ بینالمللی از سوی دادگاههای آمریکا تحمیل شد آنها از ترس پیچیدگیهای حقوقی و پیگیریهای دادگاههای آمریکا بهرغم اجرای برجام از خیر کار با ایران گذشتند؛ لذا ابتدا باید تلاش شود برجام تثبیت شود، کار کند و پله اول برای تفاهمات بعدی باشد.
۴- آمریکا هم حداقل ۳ تا ۶ ماه آینده گرفتار اوضاع داخلی خود است؛ لذا تا زمانیکه یک جای پای محکم و قابل اطمینان درست نشده ما نباید برجام را سست کنیم. آمریکا بیرون برجام است برای ورود و اروپا نیز به دلیل کمکاری در ایفای تعهدات باید امتیازاتی بدهند؛ از جمله پذیرش اصلاحاتی در زمینه فنی و میزان توانمندیهای غنیسازی که غیرقابل بازگشت است و منتفی شدن زمان گریز یکساله برای دستیابی ایران به بمب اتمی اگر اراده کند، که مبنای عمل قبلی آمریکا در مذاکرات برجام بود و رفع تحریمها.
۵- در مورد رفع تحریمها باید واقعبین بود. آمریکا بدون آغاز جنگ و تحمل هزینه مادی و معنوی، همان آثار مخرب جنگ را با تحریمها بر ایران تحمیل کرده است و بعید است به راحتی از آنها دست بردارد! ضمناً تحریمها درد نیستند. تب و نشانه یک بیماری است.
اگر بیماری مرتفع شود آنها هم رفع میشوند. سیاست خارجی ایران نیاز به تحولاتی دارد و اگر در بر همین پاشنه بچرخد بعید است اتفاق خاصی در زمینه رفع تحریمها بیفتد مگر از طریق استراتژی تنش صفر، توازن در سیاست خارجی و دوری از دشمنمحوری. اروپا و آمریکا از نزدیکی و همکاری نظامی ایران و روسیه ناراحت و نگران هستند و باید برای فرموله کردن این وضعیت طراحی و اقدامی کرد. در عین حال اوضاع خاورمیانه روبه وخیم شدن است و باید در جهت مدیریت تنش و کاهش سطح آن اقدام عاجل کرد.
۶- آمریکا در موضوع هستهای تعیینکننده است، اما تنها بازیگر نیست. حتی اگر باشد و ما هم بتوانیم یک رابطه معقول با آمریکا داشته باشیم که در این اوضاع بحرانی چشماندازی از آن نداریم، اما ایرانیها، به آمریکا اعتماد ندارند و صعوبت کار با آن را میدانند که امتیازات بزرگ میخواهد و ایران هم آماده پذیرش نیست! با اوضاعی که ایران با آمریکا دارد چه در مورد هستهای و چه خاورمیانه، بهتر است روابط بینالمللی خود در مورد هستهای را در قالب برجام و تعامل بینالمللی جلو ببرد. زیرا نهتنها اروپا بلکه همپیمانانش در برجام مانند چین و روسیه در صورت حذف بعید است راحت و ساکت بنشینند که ایران با آمریکا قضایا را بخواهد خارج از برجام حل کند! و حداقلِ آن، تهدید سه کشور اروپایی به استفاده از «مکانیسم ماشه» برای برگرداندن تحریمهای سازمان ملل علیه ایران خواهد بود که مطلوب نیست.
۷- البته دولت سیزدهم در این زمینه در رسیدن توافقی با آمریکا در عمان در قالب مذاکرات غیرمستقیم در زمینه مسائل منطقه تلاش کرد و استفاده از نتایج این مذاکرات منجر به بهار ۱۴۰۲ و تصمیمات حاصله در توافق نانوشته میتواند مفید باشد. اگرچه آمریکا چندان بهایی به آن نمیدهد و بارها تداوم آن را تکذیب کرده، ولی اخباری نیز وجود دارد که مخالفین محافظهکار دولت سیزدهم آن را ابتر گذاشتهاند!
اما ایران یک استراتژی دوستونه از زمان امضای برجام تا مرحله پنجم کاهش تعهدات برجامی اجرا کرد که خوب جواب داد. همکاری با آژانس که منجر به اخذ پانزده گزارش مثبت به نفع ایران شد و دوم نگهداری اروپا پشت سر خودش که ترامپ نتوانست علیه ایران یارگیری و اجماعسازی کند. این روند ضرورت دارد احیا شود! برجام خود احیا خواهد شد!