گروه سیاسی: به دنبال سقوط حکومت اسد، حشمتالله فلاحتپیشه، نماینده سابق مجلس در گفتگو با روزنامه شرق گفت: حکومت بشار اسد ارتباطی به محور مقاومت ندارد. دلیلم این است که تا روز آخر برای حکومت و خاندان بشار اسد چیزی بهجز حفظ قدرت اهمیت نداشت اما محور مقاومت یک جریان اصیل است. ضمن آنکه جریان مقاومت یک جریان برحق هم هست. با این حال من در توییت خودم مشخصا به کلمه «سوریه» اشاره کردم. ولی همانطور که شما هم گفتید در طول این روزها به من بسیار ظلم و اجحاف شد و هم توهین و تحقیر و تخریب صورت گرفت. این در حالی است که بسیاری از افراد هم در همین مدت در تماس با من به شکل محترمانهای، گلایه و انتقاد دوستانه خود را داشتند.
*در کل به نظر میرسید که بسیاری دچار سوءتفاهم شدند و نوعی سوءبرداشت از توییت اول من داشتند. به همین دلیل برای رفع این سوءتفاهم و سوءبرداشتها بود که من توییت جدیدی را نوشتم. واقع امر این بود که در این مدت برخی از روی شیطنت و بعضی هم از روی سوءتفاهم و سوءبرداشت چنین مطرح کردند که حشمتالله فلاحتپیشه مخالف محور مقاومت است، در حالی که چنین نیست. من همانطور که گفتم، معتقدم که محور مقاومت یک محور اصیل و برحق است.
*اتفاقاتی که طی دو هفته گذشته در سوریه روی داد، کاملا متفاوت از رویدادهای سال ۲۰۱۱ میلادی بود و ایران نباید در آن دخالت میکرد. در سال ۲۰۱۱ داعش به وجود آمده بود و داعیههایی برای حکومت و خلافت در سوریه و عراق که میتوانست امنیت کل منطقه خاورمیانه و حتی ایران را هم درگیر کند؛ لذا مقابله با داعش و ورود ایران در تحولات سال ۲۰۱۱ سوریه یک اقدام درست بود. اما این بار نباید ایران نیروها و توان خود را صرف حفظ حکومت بشار اسد و تارهای عنکبوتی به نام خاندان اسد میکرد که خوشبختانه ایران هم تصمیم درستی گرفت و در این معادلات جدید سوریه ورود نکرد.
*آن چیزی که واقعیت قضیه است و من در همین توییت جدیدم به آن اشاره داشتم این است که من ۱۰ سال از عمر کاری و حرفهای خودم را برای پیگیری طلب ایران از حکومت بشار اسد صرف کردم و باز هم پیگیر وصول این طلب ایران از سوریه خواهم بود. زیرا باور دارم که این حق ملت ایران است که باید بازگردانده شود. اتفاقا آن زمان هم نتیجه همین پیگیریهای من و دیگر دوستان بود؛ من نمیگویم فقط من پیگیر بودم، در آن زمان دوستان دیگری هم مانند من به جد پیگیر موضوع طلب ایران از سوریه بودند و خوشبختانه در نتیجه همین ممارست و جدیت در پیگیری طلبمان از سوریه بود که همان زمان دولت و مجلس وقت سوریه تصویب و امضا کرد که ایران چنین طلبی از سوریه دارد. این طلب حق ملت ایران و تا آخر هم بر آن اصرار دارم.
*به دلیل مسائل امنیتی شاید به شکل دقیق نتوان مشخص کرد که بدهی سوریه به ایران چقدر است. اما براساس کلیاتی که در آن زمان که من در مجلس شورای اسلامی حضور داشتم به یک رقم کلی بین ۲۰ تا ۳۰ میلیارد دلار رسیدم؛ چون در مورد این ۱۰ میلیارد، اخبار متفاوتی وجود داشت. ولی در کل باید کف طلب ایران از سوریه را ۲۰ میلیارد و سقفش را ۳۰ میلیارد در نظر بگیریم. اما در مورد بخش دوم سؤالتان که بعد از سال ۹۸ تا سال ۱۴۰۳ ایران چقدر در سوریه هزینه کرده و این طلب چقدر بیشتر شده است، من اطلاعی از آن ندارم و نمیدانم که به این ۲۰ تا ۳۰ میلیارد دلار بدهی سوریه چقدر اضافه خواهد شد و بدهی سوریه چقدر سنگینتر شده است. من در این مدت در رأس کار و مجلس نبودم و نمیدانم که آیا هزینهای در سوریه صرف شده یا پولی داده شده است یا خیر. اما همانطور که گفتم رقم این طلب هرچقدر که شده باشد، حق ملت ایران و تا آخر هم بر آن اصرار دارم؛
*من معتقدم که سازوکار لازم برای وصول این طلب در حوزه حقوق بینالملل وجود دارد. اتفاقا بعد از تغییر دولت، مسئولیت وصول این طلب از سوریها ساقط نمیشود. اکنون که دولت در سوریه تغییر پیدا کرده است، جمهوری اسلامی ایران باید برای همه این طلب خود مستندسازی کند و طبق حقوق بینالملل هم ساختار جدید سیاسی-اداری سوریه موظف است که این بدهی خود را به مردم ایران بدهد. چون همانطور که گفتم دولت و مجلس وقت سوریه امضا کرد که چنین بدهی به ایران دارد؛ لذا هر دولتی با هر نگاه سیاسی که در سوریه روی کار بیاید باید این بدهی را به ما بدهد. مصوبه دولت و مصوبه مجلس خود سوریه پشت این بدهی است.
* ایران یک سلسله همکاریهای نظامی و همچنین اقتصادی و انرژی با سوریه داشته است که یک روند کاملا طبیعی است و همه کشورها با هم این همکاریها را دارند. پس نباید اینگونه تصور کنیم که این بدهی ۲۰ تا ۳۰ میلیارد دلاری سوریه مختص به هزینه نظامی ما برای سوریه بوده است.
*من کاری با برخی از نمایندگان مجلس ندارم. اما وقتی بدهی ۲۰ تا ۳۰ میلیارد دلاری سوریه به ملت ایران تکذیب یا حتی کوچکنمایی شود فقط در حق ملت ایران اجحاف شده است. اتفاقا در چنین شرایطی با استناد به گفتههای بنده در این سالها میتوان این طلب را وصول کرد که میتواند به سود ملت ایران باشد و گرهی از مشکلات کشور باز کند.
*باید این را در نظر بگیریم که بعد از سقوط داعش، ایران تنها کشوری بود که بیشترین سرمایهگذاری را برای بازسازی این کشور و برقراری مناسبات تجاری با سوریها کرد. علاوهبر بخش دولتی، حتی بخش خصوصی ایران هم کمکهای شایانی برای احداث کارخانههای تولید آرد و همچنین بازسازی نیروگاههای تولید برق کرد. بسیاری از کمکهای ایران به توسعه و همچنین ارتقای زیرساختهای سوریه غیرقابل کتمان است.
* برخی بازیگران حاضر در سوریه مانند خود ترکیه، اسرائیل و آمریکا به عنوان محوری که اکنون نیروهای نیابتی آنها در سوریه حضور دارند، هیچکدام یک اقدام کوچک برای بهبود وضعیت عمرانی یا ساختوساز و حوزه تجاری و اقتصادی در سوریه انجام ندادهاند. اکنون که بشار رفته و ساختار سیاسی و دولت در سوریه عوض شده است باز هم اسرائیل، ترکیه و آمریکاییها بهجای کمک به بازسازی، شکلگیری دولت قانونی و بهبود وضعیت مردم سوریه بر جنگ، تنش و درگیری در این کشور (سوریه) اصرار دارند. اسرائیل در ۴۸ ساعت گذشته بیش از صد نقطه سوریه را بمباران کرد و بخشی از سوریه را هم اشغال کرده است. یک درگیری و دوقطبی جدیدی هم بین نیروهای نیابتی ترکیه و نیروهای کردی که آمریکا حامی آنهاست در سوریه شکل گرفته است؛ بنابراین من تصورم این است که بهترین گزینه برای دولت جدید در سوریه آن است که به اشتراکات و همکاریهای اقتصادی و تجاری با ایران نگاه جدی داشته باشد.
*باید یک نگاه منطقی در ایران شکل بگیرد. همین که تهران ورود جدی در معادلات دو هفته گذشته سوریه نکرد، یک اقدام کاملا مثبت بود و همین نگاه منطقی باید ادامه پیدا کند. اینکه برخی رسانههای رادیکال داخلی تیتر میزنند و دولت جدید سوریه را با رژیم صهیونیستی یکسان میدانند، صرفا فرصتسوزی میکنند. در کل معتقدم ایران و دولت جدید سوریه هم میتواند به همکاریهای خود ادامه دهند، منتها به شرطی که دو طرف با یک نگاه عقلانی روی اشتراکات تمرکز کنند.
*در کل به نظر میرسید که بسیاری دچار سوءتفاهم شدند و نوعی سوءبرداشت از توییت اول من داشتند. به همین دلیل برای رفع این سوءتفاهم و سوءبرداشتها بود که من توییت جدیدی را نوشتم. واقع امر این بود که در این مدت برخی از روی شیطنت و بعضی هم از روی سوءتفاهم و سوءبرداشت چنین مطرح کردند که حشمتالله فلاحتپیشه مخالف محور مقاومت است، در حالی که چنین نیست. من همانطور که گفتم، معتقدم که محور مقاومت یک محور اصیل و برحق است.
*اتفاقاتی که طی دو هفته گذشته در سوریه روی داد، کاملا متفاوت از رویدادهای سال ۲۰۱۱ میلادی بود و ایران نباید در آن دخالت میکرد. در سال ۲۰۱۱ داعش به وجود آمده بود و داعیههایی برای حکومت و خلافت در سوریه و عراق که میتوانست امنیت کل منطقه خاورمیانه و حتی ایران را هم درگیر کند؛ لذا مقابله با داعش و ورود ایران در تحولات سال ۲۰۱۱ سوریه یک اقدام درست بود. اما این بار نباید ایران نیروها و توان خود را صرف حفظ حکومت بشار اسد و تارهای عنکبوتی به نام خاندان اسد میکرد که خوشبختانه ایران هم تصمیم درستی گرفت و در این معادلات جدید سوریه ورود نکرد.
*آن چیزی که واقعیت قضیه است و من در همین توییت جدیدم به آن اشاره داشتم این است که من ۱۰ سال از عمر کاری و حرفهای خودم را برای پیگیری طلب ایران از حکومت بشار اسد صرف کردم و باز هم پیگیر وصول این طلب ایران از سوریه خواهم بود. زیرا باور دارم که این حق ملت ایران است که باید بازگردانده شود. اتفاقا آن زمان هم نتیجه همین پیگیریهای من و دیگر دوستان بود؛ من نمیگویم فقط من پیگیر بودم، در آن زمان دوستان دیگری هم مانند من به جد پیگیر موضوع طلب ایران از سوریه بودند و خوشبختانه در نتیجه همین ممارست و جدیت در پیگیری طلبمان از سوریه بود که همان زمان دولت و مجلس وقت سوریه تصویب و امضا کرد که ایران چنین طلبی از سوریه دارد. این طلب حق ملت ایران و تا آخر هم بر آن اصرار دارم.
*به دلیل مسائل امنیتی شاید به شکل دقیق نتوان مشخص کرد که بدهی سوریه به ایران چقدر است. اما براساس کلیاتی که در آن زمان که من در مجلس شورای اسلامی حضور داشتم به یک رقم کلی بین ۲۰ تا ۳۰ میلیارد دلار رسیدم؛ چون در مورد این ۱۰ میلیارد، اخبار متفاوتی وجود داشت. ولی در کل باید کف طلب ایران از سوریه را ۲۰ میلیارد و سقفش را ۳۰ میلیارد در نظر بگیریم. اما در مورد بخش دوم سؤالتان که بعد از سال ۹۸ تا سال ۱۴۰۳ ایران چقدر در سوریه هزینه کرده و این طلب چقدر بیشتر شده است، من اطلاعی از آن ندارم و نمیدانم که به این ۲۰ تا ۳۰ میلیارد دلار بدهی سوریه چقدر اضافه خواهد شد و بدهی سوریه چقدر سنگینتر شده است. من در این مدت در رأس کار و مجلس نبودم و نمیدانم که آیا هزینهای در سوریه صرف شده یا پولی داده شده است یا خیر. اما همانطور که گفتم رقم این طلب هرچقدر که شده باشد، حق ملت ایران و تا آخر هم بر آن اصرار دارم؛
*من معتقدم که سازوکار لازم برای وصول این طلب در حوزه حقوق بینالملل وجود دارد. اتفاقا بعد از تغییر دولت، مسئولیت وصول این طلب از سوریها ساقط نمیشود. اکنون که دولت در سوریه تغییر پیدا کرده است، جمهوری اسلامی ایران باید برای همه این طلب خود مستندسازی کند و طبق حقوق بینالملل هم ساختار جدید سیاسی-اداری سوریه موظف است که این بدهی خود را به مردم ایران بدهد. چون همانطور که گفتم دولت و مجلس وقت سوریه امضا کرد که چنین بدهی به ایران دارد؛ لذا هر دولتی با هر نگاه سیاسی که در سوریه روی کار بیاید باید این بدهی را به ما بدهد. مصوبه دولت و مصوبه مجلس خود سوریه پشت این بدهی است.
* ایران یک سلسله همکاریهای نظامی و همچنین اقتصادی و انرژی با سوریه داشته است که یک روند کاملا طبیعی است و همه کشورها با هم این همکاریها را دارند. پس نباید اینگونه تصور کنیم که این بدهی ۲۰ تا ۳۰ میلیارد دلاری سوریه مختص به هزینه نظامی ما برای سوریه بوده است.
*من کاری با برخی از نمایندگان مجلس ندارم. اما وقتی بدهی ۲۰ تا ۳۰ میلیارد دلاری سوریه به ملت ایران تکذیب یا حتی کوچکنمایی شود فقط در حق ملت ایران اجحاف شده است. اتفاقا در چنین شرایطی با استناد به گفتههای بنده در این سالها میتوان این طلب را وصول کرد که میتواند به سود ملت ایران باشد و گرهی از مشکلات کشور باز کند.
*باید این را در نظر بگیریم که بعد از سقوط داعش، ایران تنها کشوری بود که بیشترین سرمایهگذاری را برای بازسازی این کشور و برقراری مناسبات تجاری با سوریها کرد. علاوهبر بخش دولتی، حتی بخش خصوصی ایران هم کمکهای شایانی برای احداث کارخانههای تولید آرد و همچنین بازسازی نیروگاههای تولید برق کرد. بسیاری از کمکهای ایران به توسعه و همچنین ارتقای زیرساختهای سوریه غیرقابل کتمان است.
* برخی بازیگران حاضر در سوریه مانند خود ترکیه، اسرائیل و آمریکا به عنوان محوری که اکنون نیروهای نیابتی آنها در سوریه حضور دارند، هیچکدام یک اقدام کوچک برای بهبود وضعیت عمرانی یا ساختوساز و حوزه تجاری و اقتصادی در سوریه انجام ندادهاند. اکنون که بشار رفته و ساختار سیاسی و دولت در سوریه عوض شده است باز هم اسرائیل، ترکیه و آمریکاییها بهجای کمک به بازسازی، شکلگیری دولت قانونی و بهبود وضعیت مردم سوریه بر جنگ، تنش و درگیری در این کشور (سوریه) اصرار دارند. اسرائیل در ۴۸ ساعت گذشته بیش از صد نقطه سوریه را بمباران کرد و بخشی از سوریه را هم اشغال کرده است. یک درگیری و دوقطبی جدیدی هم بین نیروهای نیابتی ترکیه و نیروهای کردی که آمریکا حامی آنهاست در سوریه شکل گرفته است؛ بنابراین من تصورم این است که بهترین گزینه برای دولت جدید در سوریه آن است که به اشتراکات و همکاریهای اقتصادی و تجاری با ایران نگاه جدی داشته باشد.
*باید یک نگاه منطقی در ایران شکل بگیرد. همین که تهران ورود جدی در معادلات دو هفته گذشته سوریه نکرد، یک اقدام کاملا مثبت بود و همین نگاه منطقی باید ادامه پیدا کند. اینکه برخی رسانههای رادیکال داخلی تیتر میزنند و دولت جدید سوریه را با رژیم صهیونیستی یکسان میدانند، صرفا فرصتسوزی میکنند. در کل معتقدم ایران و دولت جدید سوریه هم میتواند به همکاریهای خود ادامه دهند، منتها به شرطی که دو طرف با یک نگاه عقلانی روی اشتراکات تمرکز کنند.