همزمان با شیوع کرونا و لزوم پیشگیری از گسترش این ویروس با کاهش برخوردها و تعاملات فیزیکی، چهره اماکن عمومی شهرها تغییر کرد؛ مثلا بانکها با نایلونپوش کردن پیشخوانها سعی کردند ارتباط مشتری با متصدی باجه را به حداقل برسانند؛ یا داروخانهها از طناب و زنجیر برای ایجاد فاصله بین پیشخوان و مشتری کمک گرفتند. در پارکها گروههای ورزش صبحگاهی دیده نمیشود و کودکانی که میل دست کشیدن از وسایل بازی نداشتند، اکنون جزو تعداد اندکی به چشم نمیخورند و اگر هم بخواهند از وسایل بازی استفاده کنند باید بارها توسط مادرانشان با مواد شوینده و ضدعفونیکننده پاک شوند.
باشگاههای ورزشی دیگر برای حضور ورزشکاران فضای مناسبی ندارند و فاصله گرفتن مردم از ورزش، یعنی کاهش تحرک بدنی و ضربه به سلامت افراد. حتی مساجد هم امکان برگزاری مراسم مذهبی یا صفوف به هم پیوسته نماز را ندارد و نمازگزاران باید با فاصله از یکدیگر نماز را اقامه کنند. زوجهای جوان در انتظار بازگشایی تالارهای عروسی هستند تا شادی پیوند خود را با دیگران شریک شوند. در مقابل تنهایی خانوادههای درگذشتگان، وقتی نه میتوان مراسمی برای متوفیان برگزار کرد و نه بازماندگان را برای آرامش و تصلی خاطر در آغوش کشید؛ همه اینها ناشی از ویروسی منحوس و نبود فضایی مناسب است.
از افول اقتصادی و کمرونق شدن کسب و کارهای مختلف که بگذریم، باز هم برای رفت و آمد در شهرها، اندیشه مبهم رفتن و نرفتن با تاکسی و اتوبوس ذهنها را درگیر و تردد خودروهای شخصی و تبعات آن از جمله آلودگی هوا را بیشتر کرده است. شاید دیگر خیابانها برای عبور و مرور خودروها جایی نداشته باشد و باید منتظر بالگردهای هوایی باشیم تا هم مشکل ترافیک را حل کند و هم ارتباطات فیزیکی افراد را به حداقل برساند.
کرونا ویروس، تحولآفرین قرن
کرونا با همه کوچکیاش تغییرات بزرگی را در دنیا رقم زد و اولین تأثیر خود را در تعاملات اجتماعی افراد گذاشت، قرنطینه خانگی مُسکِن موقتی، ضعف معماری و شهرسازی در توجه به سلامت انسان را بیشتر آشکار کرد و حال باید منتظر تحول در طراحی مکانهای عمومی و مبلمان شهری باشیم. مثلا فضاهای تکنفره برای فعالیتهای گروهی ایجاد کنیم و با این توصیف اگر بخواهیم کرونا را ویروس تحولآفرین قرن حاضر بخوانیم، بیراه نگفتهایم.
اکنون به نظر میرسد، شهرسازیهای بیهویت و تکراری نیاز به دگرگونی دارد. خاطره یکی از بزرگترین تحولات شهرسازی به اختراع ماشین برمیگردد، همان روزگاری که کوچههای تنگ و باریک با مقیاس انسانی، جای خود را به خیابانهای پهنتر برای عبور و مرور غولهای آهنی داد. یا حتی جنگهای جهانی که سبک معماری را پس از خرابیهای گسترده و نیاز به ساخت و ساز سریع برای تأمین مسکن عوض کرد و سازههای آهنی و ساختمانهای بلندمرتبه از آن زمان تاکنون در شهرها جا خوش کردند.
کرونا چالش جدیدی را برای معماری در شرایطی که دولت به دنبال تقویت ارتباطات افراد در فضاهای عمومی و تفریحی و حتی حمل و نقل عمومی بود، ایجاد کرد و مردم به دنبال پاسخ مناسبی برای تلفیق معماری فردگرا در جهت حفظ سلامتی و معماری جمعگرا به عنوان یک جامعه انسانی هستند. همچنین مردم در انتظارند تا معماران و شهرسازان طرحی نو در ایجاد فضای زندگی، کار و تفریح برای تعاملات جمعی با حفظ محدودیتهای فردی دراندازند و شعاع حریم خصوصی افراد را بزرگتر کنند.
جای خالی معماری سلامتمحور
جوامع بشری اکنون نیاز به مواد و مصالح جدیدی برای ساخت و ساز دارند تا افراد یکدیگر را ببیند و صدای هم را بشنوند اما تماسی با یکدیگر نداشته باشند و هوایی رد و بدل نشود. البته پیشرفت علوم همواره آرزوهای محال بشر را به اهداف دستیافتنی تبدیل کرده و هنوز مردم امید دارند که راهی برای درمان و پیشگیری از بیماری کرونا بیایند یا امکاناتی مثل نانوموادها به کمک آنها بیایند، چیزهایی که در مورد آنها شنیدیم که خواصی مثل خودتمیزشوندگی دارند.
کرونا فضاهای بسته را اصلا نمیپسندد و شاید فضاهای باز و فواصل استقرار دورتر، قدری ایمنتر به نظر برسد اما وقتی انسان روز به روز جایجای زمین را به تسخیر در آورده و آن را برای خود محدود میکند که اکنون نمیتواند پذیرای دیگری هم باشد، چاره کار چیست؟ آیا فضای مجازی میتواند پاسخ مناسبی به کالبد فیزیکی بشر که نیاز به ارتباطات، تحرک و حضور در مکانهای مختلف دارد، در قالب یک گوشی یا رایانه ارائه دهد.
انسان هرگز موجودی تکبعدی نبوده و حتی برای برآورده شدن نیازهای شخصی نیاز به تعاملات اجتماعی دارد و اکنون مناسبسازی فضاهای شهری و مکانهای عمومی از بهبود شرایط برای تردد معلولان، سالمندان و کودکان پا را فراتر گذاشته و حفظ سلامت همه جامعه را درگیر کرده است. محیطهای کاری و خدماتی نمیتوانند همانند گذشته پذیرای کارکنان و مراجعان خود باشند و مردم برای انجام سادهترین امور روزمزه مثل رفتن به آرایشگاه نیز دچار تردید هستند.
اقدامات موقتی مثل نایلونکشی هم در پس امنیت نسبی که برای مراجعان ایجاد میکند، القای تنش و اضطراب پنهان را نیز به همراه دارد و هنوز جنبههای زیباییشناسانه معماری برای رسالت اصلی خود در تأمین امنیت و آرامش ساکنان ورود نکردهاند و شاید در شوک و قرنطینه کرونایی هستند.
معماری همواره با تلفیق علوم مختلفی از جمله فیزیک، ریاضی، هندسه، هنر و زیستشناسی سعی در متعادل کردن محیط زندگی برای انسان داشته است و کمکم این امر ضروری به نظر میرسد که تکانههایی به معماری و شهرسازی وارد شود تا فونداسیونهای خود را که در سالهای اخیر بیشتر دستخوش ناملایمات بورسبازی و سوداگری قرار گرفته است را در راستای انسانگرایی و ایجاد مکانی امن و سالم برای زندگی محکم کند.
انتهای پیام