روزنامه «جوان» در ادامه نوشت: روزهای اول شرایط دشواری را پشت سر گذاشتیم. شناختی از این ویروس نداشتیم و نمیدانستیم تا کی قرار است مهمان خانههایمان باشد. با یک ترس بزرگ آغاز شد. مثل فیلمهای ترسناک خودمان را در خانه حبس کردیم و حتی از سایهمان هم میترسیدیم. میگفتیم ویروس شاید از درز خانه هم تو بیاید. به طور ناگهانی عادات غذایی و بهداشت خانه ما تغییر کرد و حالا دیگر هیچ نشانی از آدمهای سال قبل در ما دیده نمیشود. ویروس کشنده بود و با کسی شوخی نداشت. بسیاری از ما را گرفتار کرد و خیلیهایمان را داغدار عزیزانمان. ولی رفته رفته شرایط عادی شد. کرونا تبدیل شد به یک دشمن که باید مسالمت آمیز حضورش را حداقل برای مدتی دیگر میپذیرفتیم. این بود که هر کداممان درصدد همزیستی برآمدیم و بدون اینکه خطر کمین ویروس را عادی تلقی کنیم به زندگی روزمره ولی این بار پر مشقت خود ادامه دادیم. اما همیشه تجربهها حاوی درسهای بسیارند و با خلاقیت و نوآوری همراه هستند. حالا که ویروس چینی مهمان شهر و خانهمان است و کرکره بسیاری از کسب و کارها را پایین کشیده است دلیل نمیشود ما هم دست روی دست بگذاریم و به این ویروس رو بدهیم. لازم است در کنار مراقبت به جریان جاری زندگیمان ادامه دهیم. این بود که هر کداممان با تغییر در سبک زندگی فردی و اجتماعی و حتی کسب و کارمان سعی کردیم روزگار کم آسیبی را پشت سر بگذاریم.
سبک غذاییمان متفاوت شد
خبر آمد که برای مقابله با ویروس باید بدن را قوی نگه داریم. این بود که کدبانوهای خانه دست به کار شدند و بسیاری از غذاهای پر چرب و پر خطر را از لیست غذایی حذف کردند. میدانستند برای جلوگیری از عفونت ریه باید مدام محیط گلو را مرطوب نگه دارند این بود که نوشیدن مایعات تبدیل به یک عادت مفید شد و خیلیها را با آب نوشیدن آشتی داد. بسیاری با سوپ و آش آشتی کردند و آن را در برنامه غذایی خود گنجاندند. اگر تا الان دارو زیاد مصرف میکردند حالا با مصرف شلغم و بخور و انواع دمنوشها سعی کردند سالم بمانند و سیستم ایمنی را بالا ببرند. ایران یکی از کشورهای مصرفکننده بیرویه آنتی بیوتیک است. تا گلویمان یا دندان یا استخوانمان درد میکرد برای خودمان یک آموکسی سیلین تجویز میکردیم ولی وقتی کرونا آمد و پزشکها تأکید کردند از این دسته دارویی استفاده نشود، این عادت اشتباه را کنار گذاشتیم و بسیاری از ما دور خود درمانیهای بیهوده و حتی مضر را خط کشیدیم.
دورکاری جای خود را باز کرد
یکی از تجربیات مفیدی که اگر کرونا نبود معلوم نبود چند سال دیگر طول میکشید در کشور نهادینه شود بحث دورکاری کارکنان بود. وقتی پای سلامت انسانها وسط باشد هر کاری چاره دارد. حتی نشستن پشت میز اداره و انجام امور مربوط به ارباب رجوع که حالا آن هم قرار بود از دور کنترل و انجام شود. کرونا نشان داد اساساً چه مقدار از ادارات و ارگانها کار مفید و حیاتی دارند و با وجود کرونا غیبت کدامشان به خدماترسانی مردم لطمه زده و با تعطیلی نیمه کاره کدامیک، آب در دل کسی تکان نخورده است. رؤسای ادارات و شرکتها برای خودشان قوانین مجازی خاصی تدوین کردند و آنها هم مثل دانشآموزان یک سیستم منظم مجازی را پشت سر گذاشتند.
جدی گرفتن بهداشت محل کار
شاید بسیاری از ما تا وقتی در محل کار بودیم چندان به بهداشت محیط توجهی نداشتیم. هر کدام خانههایی تمیز و براق داشتیم که حتی روغنها را میشد از روی زمین جمع کرد، ولی در محل کار با سرویسهای آلوده و کثیف مواجه بودیم. مدارس یا اداراتی که بسیاری از مواقع مایع ظرفشویی نداشتند یا بهداشت در مورد ظروف پذیرایی مهمانها و کارکنان رعایت نمیشد، اما به لطف کرونا همگان رگی از وسواس بهداشتی در وجودشان بالا زد و حتی روی قندانها و شکلاتهای شخصیشان را پوشاندند. پیش از کرونا همه میزها با یک دستمال مشترک در یک چشم بر هم زدن تمیز میشد ولی در ایام کرونا تمیزی محل کار بخشی از دغدغههای روزانه کارکنان شد و تهویه اتاقها بیش از هر وقتی مورد توجه قرار گرفت. زدن ماسک در برخورد با یکدیگر عادی و تبدیل به بخشی از فرهنگ روابط اجتماعی مان شد.
رواج عادتهای بهداشتی در خانه
هرخانه برای خودش یک محیط استریلیزه درست کرد و اغلب مادران خانه مسئول این کار پر خطر شدند. وظیفهای که بیش از یک سال است در بسیاری از خانههای ایرانی نهادینه شده و آن مراتب ضدعفونی مواد وارد شده به خانه است. در همه خانهها یک شیشه یا اسپری ضدعفونی کننده بخشی از دکور خانهها شده و هر کس که از در وارد میشود باید دستهایش را تا رسیدن به آب و مایع دستشویی ضدعفونی کند، جورابها را در آورد و بدون تماس با جایی مستقیم راهی حمام شود. هر محصول کاغذی و غیر کاغذی را با مایع بهداشتی شستیم و به آبچکان آویزان کردیم. خلاصه کلام اینکه هر کدام از ما سپری شدیم مقابل ویروس و راهش را به خانه سد کردیم.
نه گفتن و رکبودن را یاد گرفتیم
خیلی از ما با دیگران که شامل دوستان و اقوام خودمان میشد رودربایستی داشتیم و نمیتوانستیم نه بگوییم. بارها حتی وقتی سرما خورده بودیم یا شرایط روحی و جسمی خوبی نداشتیم در خانه را بر آنها میگشودیم و استقبال میکردیم، اما کرونا توانست این عادت را تغییر دهد و هر کدام از ما یک بار هم که شده نه گفتن مؤدبانه را تجربه کردیم. خیلی رک به دوستان و آشنایان اعلام کردیم تا اطلاع ثانوی نه به خانه ما بیایید و نه ما به خانهتان میآییم. خیلی صریح مهمانی را منتفی و تماسهای تلفنی را جایگزین کردیم. از قرض دادن و قرض گرفتن وسایل دیگران خودداری کردیم و نه گفتن بخشی از فرهنگ ارتباطی مردم شد. بسیاری از خانوادهها تنهایی را برای ایمن ماندن مقابل کرونا انتخاب کردند و ترجیح دادند وسیله ارتباطیشان مجازی باشد. شاید ایرانیها در این یک سال رکورد مصرف اینترنت در فضای مجازی را شکسته باشند.
پیداکردن محل امن در خانه
بسیاری از افراد مبتلا به کرونا ترجیح دادند دور از هیاهوی بیمارستانها و مراکز درمانی در خانه بمانند و قرنطینه خانگی را تجربه کنند. فرق این قرنطینه با بیمارستان چاشنی عشق بود که در خانه بود ولی در مراکز درمانی نه! همه جا ملاقات بیماران کرونایی ممنوع بود ولی در خانه عدهای در یک اتاق مجزا حبس شدند. تهویه مناسب را رعایت کردند و تمام صفر تا صد حضور در خانه را دور از اهالی خانه قرنطینه کردند. آبمیوههایی مملو از عشق و دمنوشهای سرشار از آرامش و امید تنها بخشی از تجربیات قرنطینه خانگی بود.
تجربه آموزش آنلاین و برنامههای مجازی
روزهای اول کرونایی سیستم آموزشی در یک سرگردانی محض به سر میبرد. نمیدانست چه فاجعهای در حال رخ دادن است. هر کس سعی کرد به زعم خود گامی در جهت عقب نیفتادن امر مهم آموزش فرزندان بردارد. آموزش آنلاین در خانه تجربه تلخ و شیرینی بود که معلمان و مدیران سیستم آموزشی پشت سر نهادند. همان ماه اول، آموزش آنلاین معلمی خبرساز شد که از درِ یخچال خانهاش به عنوان تابلوی آموزشی برای دانشآموزانش استفاده میکرد و این خلاقیت و سبک فداکاریاش مورد تقدیر و توجه قرار گرفت. معلمان عشایر با نبود سیستم آنلاین تجربه متفاوتی داشتند و بسیاری از آنها آموزش نفر به نفر را امتحان کردند. کرونا ما را وسط یک برهه تاریخی جذاب پرت کرد که آموزش آنلاین حرف اول را میزد. روزهای اول که کلاسها و آموزشها تعطیل شدند عده زیادی دچار استرس و نگرانی بابت ادامه روند کارشان شدند ولی با ماندگار شدن کرونا در کشور رو به کارهای خلاقانه آورده و آموزشها را به صورت مجازی برگزار کردند. این تجربه هم برای صاحبان مشاغل مفید بود و هم برای کاربرانی که به دلیل ترس از کرونا خانهنشینی را انتخاب کرده بودند. آموزش آنلاین نه تنها بد نبود بلکه باعث شد همه کشور به یک اندازه از آموزش بهرهمند شوند و عدالت اجتماعی رعایت شود. دانشجوها یک سال مجازی درس خواندند و دانشآموزان یکم تا دوازدهم به طور عجیبی مجبور به خو گرفتن با برنامه شاد شدند که اصلاً هم برای خانوادهها نماد شادی نبود و دردسرها را دوچندان کرد. عدهای از آموزش مجازی پا را فراتر گذاشته و حتی کنسرتهای آنلاین را در خانه و به صورت مجازی برگزار کردند که در بعضی موارد با استقبال بسیاری از سوی مخاطبان روبهرو شد. در این ایام تورهای مجازی توانستند باری از دوشهای خسته مردم بردارند و قدمهای جدی در این زمینه برداشتند که میتوان بعد از پایان کرونا هم آن را ادامه داد.
زندگی زیر سایه ماسک
همه ما در روزهای آغازین کرونا وحشت یافتن ماسک و مایع ضد عفونی را تجربه کردیم. ماسک نایاب بود و آن هم که بود با قیمت نجومی به فروش میرفت. ماسک تنها وسیله حیاتی برای مبارزه با ویروس بود و نمیشد حضورش را نادیده گرفت. این بود که عدهای بعد از خرید مداوم و هزینه کردن برای ماسکهای بهداشتی از هزینههای تحمیل شده به ستوه آمدند و خودشان دست به کار شدند و ماسک خانگی تهیه کردند. کمی بعد از شروع پاندمی، ماسکهای متفاوتی حتی برای عروس هم طراحی کردند و بچهها انواع ماسکهای کارتنی را تجربه کردند. حتی این ماسکهای جذاب در روزهای آغازین مدرسه در مهرماه که مدارس باز شد خطرآفرین شده بود و بچههای کوچک ماسکهایشان را با هم عوض میکردند. عده زیادی با خلاقیت ماسکهای چهره طراحی کردند و این تبدیل به یکی از مهمترین کسب و کارهای خانگی در یک سال کرونایی شد.
فرهنگ اوقات فراغت تغییر کرد
تا پیش از این اتفاق، اوقات فراغت خلاصه میشد در دور شدن از خانه و گذراندن وقت در کلاسهای ورزشی و آموزشی مختلف. تابستانها بچهها از این کلاس به آن کلاس در رفت و آمد بودند و به این شکل فراغت تابستانی خود را پشت سر میگذاشند ولی کرونا و لزوم تعطیلی مراکز آموزشی- ورزشی باعث شد تا خانوادهها در این خصوص بازنگری جدی کرده و برای گذران وقت در خانه کنار فرزندانشان برنامهریزی کنند. وقتی تعطیلی نوروز ۱۳۹۹ را در خانه با قرنطینه آغاز کردیم عده زیادی رو به ورزشها و تفریحات خانگی آوردند و هر خانه را تبدیل به یک باشگاه ورزشی کردند، از فوتبال دستی گرفته تا وسایل ورزشی مهم و حرفهای. از تجربه حرکات ورزشی با امکانات محدود و حتی منچ و شطرنج که زیر غبار بازیهای رایانهای داشت رو به فراموشی میرفت. بازیهای خانوادگی مثل اسم فامیل، نقطه بازی و ادابازی و … دوباره جان گرفت و خانوادهها فرصت کردند کنار هم شادی را تجربه کنند. خیلی از خانوادهها علاوه بر بازی دستهجمعی، آشپزی، گلکاری و باغبانی و حتی مشارکت در کار خانه را همراه با تفریح و لذت تجربه کردند.
بساط تفریح و پیکنیک در خانه
این جالبترین تجربه کرونایی خانوادهها بود. وقتی قرنطینه را تجربه میکردیم عدهای برای تفریح و ایجاد تنوع در خانه پیک نیکهای خانگی راه انداختند و از هر گوشه خانه برای ایجاد تنوع استفاده کردند. عدهای روی پشت بام سیزده را بدر کردند و عدهای از گوشه بالکن برای پیکنیک استفاده کردند و عدهای هم برای راضی نگه داشتن بچهها و نبود شرایط سفر، در حیاط خانه چادر به پا کردند.
انتهای پیام
۱۰ تغییر خلاقانه کرونا در سبک زندگی آدمها
روزهای کرونایی بیش از یک سال قبل به طور ناگهانی در کشور نمود پیدا کرد و در حالی که انتظار داشتیم زود بساطش را جمع کند و برود حکایت کنگر خورده لنگر انداخته را به خوبی تداعی کرد و به رغم همه تدابیر و برنامهها ماندگار شد.
قلم | qalamna.ir :