این روانشناس بالینی پاسخ به این پرسش را از این جهت دارای اهمیت دانست که آگاهیداشتن از جنبههای فرهنگی یک اختلال، میتواند از بروز خطا در تشخیص جلوگیری کرده و آگاهی روانپزشک یا روانشناس از اینکه افراد چگونه اضطرابشان را بیان و تجربه میکنند، موجب میشود رابطهی درمانی خوبی با بیمار برقرار کرده و ضمن حفظ فرد در فرایند درمان، به اثربخشی درمان کمک کند.
محمدی نوع الگوهای ارتباطی را نیز در کشورهای مختلف، متفاوت دانست و ورود افراد به فرایند درمان را نیز متفاوت ارزیابی کرد.وی وجود عطاریها در ایران و استفاده از گیاهان به اصطلاح آرامبخش برای درمان اضطراب را نمونهای از این درمانهای وابسته به فرهنگ قلمداد کرد.
این استاد دانشگاه ادامه داد: در دهههای اخیر در ادبیات علمی، جنبههای فرهنگی اضطراب مورد توجه قرار گرفت و به بخش سندرمهای وابسته به فرهنگ در کتاب راهنمای آماری و تشخیصی اختلالات روانی که در سال ۲۰۱۳ بهروزرسانی شد، اطلاعات زیادی در این زمینه افزوده شد. برای مثال حملهی عصبی یا خشم و خروش درونی در جوامع لاتینتبار یا بروز نشانههای اضطراب در قالب اضطراب اجتماعی در ژاپنیها، بیانگر نگرانی آنها در خصوص دیگران است. همچنین انجمنهایی مانند انجمن بینالمللی برای مطالعهی جنبههای بینفرهنگی موضوعات روانشناختی تأسیس شد و مجلههای اختصاصی نیز در این زمینه منتشر کردهاند که برای مثال میتوان به مجلهی Cross Cultural Psychology اشاره کرد. موضوع دیگری که در همین زمینه باید مورد توجه قرار گیرد، ترکیبشدن فرهنگهای مختلف است، برای مثال در نتیجهی مهاجرت، افراد از فرهنگهای مختلف با یکدیگر ازدواج میکنند و در نتیجهی آن جلوههای فرهنگی پدیدههای مختلف، نمود مرکبی پیدا میکنند.
محمدی پیشینهی مطالعات در مورد اضطراب در ایرانیان را به کتاب «گود و کلایمن» ارجاع داد که البته بعدها با اقتباس از آن، کتاب دیگری با ویراستاری «بارلو» منتشر شد. نویسندگان در این کتاب، بر اساس تجارب خود معتقد بودند ایرانیان اضطراب را به شکل جسمی و بدنی تجربه میکنند و این موضوع تقریباً در همهی فرهنگهای شرقی مشاهده میشود. در مشاهدات گود و کلایمن، بهطور مشخص از دو جلوهی فرهنگی اضطراب در ایرانیان، سخن گفته شد؛ اولی ناراحتی قلبی که افراد بسیاری به آن اشاره میکنند و دوم توصیفاتی مانند وهم، هراس و وحشت است. علاوه بر این، میتوان جنبههایی از فرهنگ ایرانی که مؤثر بر شکل بروز اضطراب در ایرانیان است را شامل موارد زیر دانست:
نخست آنکه حساسیت در روابط بینفردی میان ایرانیان که در اصطلاح عامیانه اهمیت حرف و نظرهای مردم برای ماست، موجب شده است اضطرابها، به شکل اضطراب اجتماعی و اضطراب فراگیر خود را نشان دهد. موضوع دوم، محدودیت بیان هیجان در بین ایرانیان است که نشاندهندهی وجود شرم و حیا در فرهنگ ایران است. موضوع بعدی که اهمیت زیادی هم دارد اهمیت پیشرفت تحصیلی و نگاه فرهنگی ایرانیان از گذشته تاکنون به درس و مدرسه است که موجب شد، اضطراب بسیار زیاد کنکور در بین نوجوانان و خانوادهها وجود داشته باشد. همچنین در فرهنگ ایران یک الگوی تعارض در تربیت فرزندان بین نسل قدیم و جدید وجود دارد. در فرهنگ ایران گرایش به جسمانی کردن اضطراب وجود دارد و اصطلاحات درد قلب یا تیر کشیدن قلب و سر درد و … در اشکال متفاوت مشکلات و ناراحتی های هیجانی ما را نشان میدهد.
وی ادامه داد: موضوع فرهنگ در رفتارهای جستجوی کمک و خدمات درمانی هم تاثیرگذار است مانند مقاومت در مصرف داروهای روانپزشکی! به همین علت هم گرایش مراجعه افراد به مراکز مشاوره بیشتر از مراجعه به روان پزشکی است.
این پژوهشگر در ادامه به ارائهی یافتههای دو مطالعهی خود در زمینهی اضطراب ایرانیان پرداخت و بیان کرد: مطالعهی نخست که در مورد جنبههای فرهنگی اضطراب اجتماعی در ایرانیان بود به روش کیفی و با مشارکت افرادی از سه قوم ایرانی فارس، ترک و کرد انجام شد. یافتههای این مطالعه ذیل پنج عنوان کلی ارائه شد: (۱) تجربهی اضطراب اجتماعی در ایرانیان عمدتاً به صورت زیر بوده است: هیجانی (مانند ترس از صحبت در جمع به خاطر احساس خوب نبودن به اندازه کافی)، شناختی (فکر میکند مردم به او میخندند)، رفتاری (فرد اظهار میدارد، نمیتواند صحبت کند یا تکان بخورد) و بدنی (سرخشدن یا از دست دادن تعادل). (۲) باورهای اصلی زیربنایی اضطراب اجتماعی ترس از ارزیابی منفی، احساس بیکفایتی و احساس عدم وجود ارج و منزلت در پیش دیگران بود. (۳) علتهایی که برای اضطراب اجتماعی مطرحشده بود عمدتاً معطوف به خانواده بودند. (۴) اثرات و پیامدهای اضطراب اجتماعی بهطور عمده شامل اثرات منفی بر کارکرد اجتماعی، هیجانی و رفتاری بوده است. (۵) راهبردها و روشهای مقابلهای که افراد برای مقابله با اضطراب اجتماعی مورد استفاده قرار میدهند نیز، شامل راهبردهای شناختی رفتاری و جستجوی درمان بود.
مطالعهی دومی که پژوهشگر دانشگاه ساسکاچوان کانادا نتایج آن را ارائه کرد مربوط به «اضطرابِ فراگیر» در بین ایرانیان بود.وی در این باره گفت: اگرچه ماهیت اضطرابِ فراگیر، ابهام و فراگیری آن است. با این حال مشاهده شد که گاهی افراد موضوعات روشن و گاهی نیز موضوعی که بهصورت سلسلهوار و رو به جلو پیش میرفت را نیز بهعنوان وجهی از اضطراب خود ذکر کردند.
وی تجربهی اضطراب فراگیر در ایرانیان را دارای وجهی شناختی (جملاتی مانند نگرانم که اتفاقی بیفتد)، رفتاری (هم رفتارهای برانگیخته مانند بیقراری و هم کاهش رفتاری مانند در لاک خود فرو رفتن) و جسمانی (جملاتی مانند شنیدن صدای قلب یا احساس خالیشدن مغز)، دانست و گفت: باورهای اصلی این نوع اضطراب در ایرانیان شامل آسیبپذیر بودن در مقابل بیماری و سوانح و باور به عدم موفقیت و پیشرفت بود که عمدتاً در بین جوانان و نوجوانان رایج است.
به گفته این پژوهشگر، علتهایی که برای اضطراب فراگیر مطرح شد عوامل اجتماعی و اقتصادی، خانوادگی، سوانح و فجایع و تا حدی مسائل شخصی بود. اثرات اضطراب فراگیر نیز به طور عمدتاً معطوف به موضوعات کاری و خشم بود. راهبردها و روشهای مقابلهای آنها نیز شامل راهبردهای شناختی رفتاری و جستجوی درمان و هیجانی بود.
بنا بر اعلام روابط عمومی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، وی در خاتمهی سخنانش بهعنوان یافتهی کلیدی، اهمیت قابلتوجهی که ایرانیان برای جنبههای بینفردی قائل هستند را مهمترین وجه اختلالهای اضطرابی در فرهنگ ایرانی دانست.