گروه جامعه:روزنامه همدلی نوشت: این روزها انتقادات به وزارت بهداشت زیاد است، دلیل آن هم مشخص است؛ مردم، پرستاران و پزشکان آن خدماتی را که باید در دوران کرونا دریافت میکردند، دریافت نکردند و همه از این وضعیت شکایت دارند. اما در چنین شرایطی مسئولان وزارت بهداشت در تریبونهای حقیقی و مجازی علنی از الفاظ رکیک استفاده میکنند. فحش میدهند، مخالفان را تمسخر میکنند و جوری وانمود میکنند که گویی اگر آنها نبودند الان بهداشت و درمان این مملکت اوضاع و احوال بدتری داشت. یعنی از همان تاکتیک قدیمی که اگر ما نبودیم فلان (ترسیم یک فضای وحشتناکتر از وضع موجود) میشد، بهره میگیرند که از فشار انتقادات کم کنند. غافل از اینکه این مملکت بزرگانی، چون دکتر محمد قریب بهخود دیده است که این آقایان در برابر ایشان نباید تعداد معاونتهای خود را بشمارند و سعی کنند با آن دیگری را تحقیر کنند، اما جدا از این مسئله باید پرسید واقعاً چرا تیم نمکی در وزارت بهداشت بهاین وضعیت مبتلا شد؟
از زاویه دید نگارنده برای پاسخ به پرسش بالا دو جواب فوری وجود دارد. یک: عدم شفافیت. دو: میل به قهرمان شدن. همچنین درباره هر کدام توضیحی کوتاه ارائه میشود. ضمن اینکه باید گفت گزینه اول امری ساختاری است و گزینه دیگر امری در ساحت شخصی و فردی است. یک- عدم شفافیت: عدم دسترسی بهاطلاعات یکی از مشکلات ساختاری مدیریت در کشور ما است، تصمیمگیریهای پشت پرده و جلوگیری از دسترسیهای آزاد بهاطلاعات سبب میشود کسی نداند تصمیمات گرفته شده و نتایج حاصل از آن برعهده چهکسانی است. برای همین هم هست که مسئولان کشور ما در برابر ناکارآمدیهای حوزه مدیریتی خودشان در عین اینکه باید مقصر باشند، اما همیشه یک راه فرار از تقصیر برایشان وجود دارد. یا گاهی از آنها میشنویم که میگویند بعد از پایان مسئولیتم شفافسازی میکنم و درباره همه مسائل حرف میزنم. یکی از راههای فرار از مسئولیت یا حواله دادن دلایل ناکارآمدیهای موجود به آینده این است که تصمیمگیر اصلی مشخص نیست. همین مسئله شیوع کرونا را درنظر بگیرید، بخش زیادی از تصمیمات مقابلهای با کرونا در ستاد ملی مبارزه با کرونا گرفته میشود که وزارت بهداشت بهعلاوه چندین وزارتخانه دیگر و برخی نیروهای انتظامی و امنیتی عضو آن هستند.
چرا کسی برای افزایش شیوع کرونا یقه وزارت علوم (این وزارتخانه عضو ستاد ملی مبارزه با کرونا است) را نمیگیرد؟ اساساً پاسخ مشخص است، امر بهداشت باید در وزارت بهداشت تصمیمگیری شود و او پاسخگوی وضع موجود است، اگر هم در شرایط بحرانی مانند یک همهگیری نیاز به ورود سازمانهای دیگر هست، باز تصمیمگیریِ نهایی بهعهده این وزارتخانه است نه وزارت علوم، اما اگر در ستاد تصمیمگیری به صورت شورایی انجام میشود، ولی قرار است مسئولیت تصمیم فقط بهعهده وزارت بهداشت باشد، همین وضع موجود حادث میشود، طوریکه وقتی از سخنگوی این وزارتخانه میپرسند چرا اجازه مسافرت در نوروز گذشته داده شد پاسخ میدهد مگر شما در ستاد کرونا بودید که بدانید نظر وزارت بهداشت چه بود؟ در این موقعیت به آقای جهانپور باید گفت مگر وظیفه من (شهروند) است که بدانم هرکسی آنجا چه جوابی برای مجوز مسافرت نوروزی داشته، منِ شهروند، خبرنگار یا کارشناس با وزارت بهداشت سروکار دارم و افزایش موارد مرگ و میر؛ لذا نبود یک متولی مشخص در تصمیمگیری و آماج انتقادات بهوزارتخانهای که مدعی است کارهای نیست سببساز بروز خشم در مسئولین این وزارتخانه شده است. دو-میل به قهرمان شدن: بخشی از این فشارها به دلیل ویژگیهای وزیر این وزارتخانه است. فقط کافی است ادبیات ایشان را در روزها و ماههای گذشته مرور کنیم و ببینیم چه وعدههایی را مطرح کرده است. درحالی که هنوز یک واکسن ایرانی در واکسیناسیون عمومی استفاده نشده و تنها بخش اندکی از مردم ایران واکسن زدهاند، سعید نمکی از صادرات واکسن سخن میگوید. او از مینهایی حرف میزند که روی آنها ایستاده است، از ترکشهایی حرف میزند که بهسوی او روانه است. او جوری وانمود میکند که تنها سرباز ایستاده در برابر کرونا است و حاضر است جان خود را در این مسیر فدا کند. در خدمات ارائه شده بزرگنمایی میکند و دائم وعده میدهد. نکته دیگر اینکه او خودش دوست دارد سپر بلای تصمیمات گرفته شدهای باشد که شاید وزارت بهداشت در آن نقش زیادی نداشته است. اگر تمام تصمیمات ستاد مبارزه با کرونا مطابق میل ایشان نبود و دانش علمی ایشان میدانست که چنین تصمیمی یعنی افزایش موارد مرگومیر، باید صادقانه با مردم صحبت میکرد، و حتی اگر لازم بود از وزارت بهداشت کنار گذاشته میشد آنگاه میدید که مردم چگونه از او حمایت میکنند، اما او خودش علاقه داشت سپر تصمیمگیریها (حتی تصمیمهای اشتباه) شود تا اگر در نظر مردم قهرمان جلوه نکند، اما در برابر ساختار سیاسی فردی قهرمان و آماده فدا شدن بهنظر برسد. مجموع این دو عامل سبب میشود که با تداوم انتقادات به عملکرد این وزارتخانه، تاب و توان مسئولان آن کم شود و آنگاه در لحظهای خشونت کلامی در بهکار بردن الفاظ رکیک ظهور و بروز کند. ضمن اینکه باید گفت ایشان با همان روحیه قهرمانی خودش میتواند از عملکردش دفاع کند، اما کارشناسان و منتقدان با آمار مرگومیرها، پیکهای مداوم شیوع کرونا که یکی پس از دیگری میرسند و نبود واکسن وضع موجود را بررسی میکنند.
از زاویه دید نگارنده برای پاسخ به پرسش بالا دو جواب فوری وجود دارد. یک: عدم شفافیت. دو: میل به قهرمان شدن. همچنین درباره هر کدام توضیحی کوتاه ارائه میشود. ضمن اینکه باید گفت گزینه اول امری ساختاری است و گزینه دیگر امری در ساحت شخصی و فردی است. یک- عدم شفافیت: عدم دسترسی بهاطلاعات یکی از مشکلات ساختاری مدیریت در کشور ما است، تصمیمگیریهای پشت پرده و جلوگیری از دسترسیهای آزاد بهاطلاعات سبب میشود کسی نداند تصمیمات گرفته شده و نتایج حاصل از آن برعهده چهکسانی است. برای همین هم هست که مسئولان کشور ما در برابر ناکارآمدیهای حوزه مدیریتی خودشان در عین اینکه باید مقصر باشند، اما همیشه یک راه فرار از تقصیر برایشان وجود دارد. یا گاهی از آنها میشنویم که میگویند بعد از پایان مسئولیتم شفافسازی میکنم و درباره همه مسائل حرف میزنم. یکی از راههای فرار از مسئولیت یا حواله دادن دلایل ناکارآمدیهای موجود به آینده این است که تصمیمگیر اصلی مشخص نیست. همین مسئله شیوع کرونا را درنظر بگیرید، بخش زیادی از تصمیمات مقابلهای با کرونا در ستاد ملی مبارزه با کرونا گرفته میشود که وزارت بهداشت بهعلاوه چندین وزارتخانه دیگر و برخی نیروهای انتظامی و امنیتی عضو آن هستند.
چرا کسی برای افزایش شیوع کرونا یقه وزارت علوم (این وزارتخانه عضو ستاد ملی مبارزه با کرونا است) را نمیگیرد؟ اساساً پاسخ مشخص است، امر بهداشت باید در وزارت بهداشت تصمیمگیری شود و او پاسخگوی وضع موجود است، اگر هم در شرایط بحرانی مانند یک همهگیری نیاز به ورود سازمانهای دیگر هست، باز تصمیمگیریِ نهایی بهعهده این وزارتخانه است نه وزارت علوم، اما اگر در ستاد تصمیمگیری به صورت شورایی انجام میشود، ولی قرار است مسئولیت تصمیم فقط بهعهده وزارت بهداشت باشد، همین وضع موجود حادث میشود، طوریکه وقتی از سخنگوی این وزارتخانه میپرسند چرا اجازه مسافرت در نوروز گذشته داده شد پاسخ میدهد مگر شما در ستاد کرونا بودید که بدانید نظر وزارت بهداشت چه بود؟ در این موقعیت به آقای جهانپور باید گفت مگر وظیفه من (شهروند) است که بدانم هرکسی آنجا چه جوابی برای مجوز مسافرت نوروزی داشته، منِ شهروند، خبرنگار یا کارشناس با وزارت بهداشت سروکار دارم و افزایش موارد مرگ و میر؛ لذا نبود یک متولی مشخص در تصمیمگیری و آماج انتقادات بهوزارتخانهای که مدعی است کارهای نیست سببساز بروز خشم در مسئولین این وزارتخانه شده است. دو-میل به قهرمان شدن: بخشی از این فشارها به دلیل ویژگیهای وزیر این وزارتخانه است. فقط کافی است ادبیات ایشان را در روزها و ماههای گذشته مرور کنیم و ببینیم چه وعدههایی را مطرح کرده است. درحالی که هنوز یک واکسن ایرانی در واکسیناسیون عمومی استفاده نشده و تنها بخش اندکی از مردم ایران واکسن زدهاند، سعید نمکی از صادرات واکسن سخن میگوید. او از مینهایی حرف میزند که روی آنها ایستاده است، از ترکشهایی حرف میزند که بهسوی او روانه است. او جوری وانمود میکند که تنها سرباز ایستاده در برابر کرونا است و حاضر است جان خود را در این مسیر فدا کند. در خدمات ارائه شده بزرگنمایی میکند و دائم وعده میدهد. نکته دیگر اینکه او خودش دوست دارد سپر بلای تصمیمات گرفته شدهای باشد که شاید وزارت بهداشت در آن نقش زیادی نداشته است. اگر تمام تصمیمات ستاد مبارزه با کرونا مطابق میل ایشان نبود و دانش علمی ایشان میدانست که چنین تصمیمی یعنی افزایش موارد مرگومیر، باید صادقانه با مردم صحبت میکرد، و حتی اگر لازم بود از وزارت بهداشت کنار گذاشته میشد آنگاه میدید که مردم چگونه از او حمایت میکنند، اما او خودش علاقه داشت سپر تصمیمگیریها (حتی تصمیمهای اشتباه) شود تا اگر در نظر مردم قهرمان جلوه نکند، اما در برابر ساختار سیاسی فردی قهرمان و آماده فدا شدن بهنظر برسد. مجموع این دو عامل سبب میشود که با تداوم انتقادات به عملکرد این وزارتخانه، تاب و توان مسئولان آن کم شود و آنگاه در لحظهای خشونت کلامی در بهکار بردن الفاظ رکیک ظهور و بروز کند. ضمن اینکه باید گفت ایشان با همان روحیه قهرمانی خودش میتواند از عملکردش دفاع کند، اما کارشناسان و منتقدان با آمار مرگومیرها، پیکهای مداوم شیوع کرونا که یکی پس از دیگری میرسند و نبود واکسن وضع موجود را بررسی میکنند.