روزنامه نیویورک تایمز در مطلبی با اشاره به تحولات افغانستان نوشت: “جو بایدن رئیس جمهوری آمریکا گفت که هیچ انتقادی از جانب متحدان کشورش درباره خروج آشفته از افغانستان و سقوط دولت کابل نشنیده است. اما دست کم این انتقاد در اروپا بلند و مداوم است.
مقامهای انگلیس، آلمان، ایتالیان و فرانسه گلایه دارند که با وجود وعده های بایدن برای رایزنی در خصوص افغانستان، آنها بیشتر با دیکته مواجه شدند تا گفتوگو.
تازه ترین شکست مفتضحانه در کابل، به دنبال قدم های اشتباه قبلی آمریکا در لیبی و سوریه و همچنین عراق که جای خود را دارد، به سوالی که بر ناتو از زمان پایان جنگ جهانی دوم و مدتها قبل از حضور رئیس جمهور ترامپ در عرصه سایه افکنده، فوریت بیشتری می بخشد؛ اینکه آیا تغییر چشمگیری در شیوه عملیاتهای ائتلاف ناتو رخ میدهد؟ اینکه ایالات متحده رهبری میکند و اروپا به دنبال آن میرود؟
بوریس جانسون، نخست وزیر انگلیس قصد داشت از بایدن در نشست گروه هفت بخواند تا بعد از ضرب الاجل ۳۱ اوت هم فرودگاه کابل را برای پروازهای خروجی باز نگه دارد. اما این درخواست های متحدان برای خروج مشروط از سوی بایدن که روی مهلت تعیین شده برای خروج از افغانستان تاکید دارد، رد شد. یک سفیر ارشد ناتو گفت، هیچ کشوری بلند نشد که بگوید مخالف است.
بایدن با وعده آغاز دوباره روابط با اروپا، آن هم پس از آسیب وارد شده در سالهای ترامپ به روی کار آمد. در حالی که او تقریباً همه حرفهای درست را در زمینه تجارت و تغییرات آب و هوایی گفته است، شکست مفتضحانه افغانستان بسیاری از اروپاییها را بیش از پیش متقاعد کرده است که نمیتوانند به ایالات متحده برای مراقبت از منافع امنیتی خود متکی باشند و اصلا هم مهم نیست چه کسی کاخ سفید را اشغال کرده باشد.
تغییر تمرکز واشنگتن در سیاست خارجی برای مقابله با افزایش نفوذ جهانی چین فقط نگرانیهای آنها را بیشتر کرده است. یک مقام مطلع میگوید، در جریان نشست ناتو در ماه ژوئن که بایدن هم حضور داشت، میلوش زمان، رئیس جمهوری چک تصمیم خارج کردن نیروها از افغانستان را “خیانت” نامید. ینس استولتنبرگ، دبیرکل ناتو از او تشکر کرد و به موضوع ترجیحی آمریکا برای به چالش کشیدن چین ادامه داد.
متحدان ناتو که میدانستند نمیتوانند جایگزین ارتش آمریکا شوند یا بدون نیروهای آمریکایی در افغانستان باقی بمانند، خروج را تا حد زیادی به واشنگتن واگذار کردند. ناتو هیچ برنامه هماهنگی برای تخلیه نداشت و پیروزی سریع طالبان همه را شگفتزده و شرمنده کرد، زیرا مقامات کلیدی ناتو در تعطیلات تابستانی به سر میبردند و سفیر آمریکا در محل حضور نداشت.
برخی از درخواستها برای تغییر، جدیتر از گذشته به نظر میرسند. آرمین لاشت، محافظهکار آلمانی که قصد دارد جانشین آنگلا مرکل به عنوان صدراعظم شود، خروج آمریکا ازافغانستان را “بزرگترین فاجعهای که ناتو از زمان تأسیس آن تجربه کرده است” خواند.
جوزپ بورل، رئیس امور خارجه اتحادیه اروپا به پارلمان اروپا گفت که خروج “یک فاجعه برای مردم افغانستان، ارزشها و اعتبار غربی و توسعه روابط بینالمللی است.”
ترزا می، نخستوزیر سابق بریتانیا که به عنوان اولین رهبر خارجی شتابان به دیدار ترامپ که تازه به ریاست جمهوری رسیده بود رفت، در پارلمان پرسید: آیا واقعا اطلاعات ما آنقدر ضعیف بود؟ آیا درک ما از دولت افغانستان آنقدر ضعیف بود؟ آیا دانش میدانی ما خیلی ناکافی بود؟ یا ما فقط فکر میکردیم که باید از ایالات متحده پیروی کنیم و بدون آمادگی امید داشتیم که همه چیز یک شبه خوب شود؟
یاب دی هوپ شفر که بین سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۹ دبیرکل ناتو بود، گفت که انتقاد اروپاییها از بایدن کاملاً دقیق و در عین حال بیربط بود، زیرا “ما اروپاییها به رهبری ایالات متحده معتاد شدهایم.” او با توجه به ظهور چین گفت: روابط فرا آتلانتیک همانطور که ما میدانیم هرگز یکسان نخواهد بود.
او به بیبیسی گفت که افغانستان باید درس عبرتی برای اروپا باشد. او افزود: تمرکز آمریکا بر چین به این معناست که اروپاییها باید توانایی ایستادن روی پای خود، از نظر نظامی و سیاسی را داشته باشند و باید به طور جدی در مورد اینکه برای دفاع خود چه کنیم و برای تحقق این امر پول هزینه کنیم، فکر کنند. متأسفانه ما اکنون با آن هدف فاصله زیادی داریم.
با وجود درخواستهای مکرر برای استقلال عمل اروپا و “خودمختاری استراتژیک”، برخی میگویند شواهد اندکی وجود دارد که تغییرات زیادی ایجاد شود.
رم کورتوگ، یکی از اعضای ارشد موسسه تحقیقاتی هلندی کلینگندال میگوید: اروپاییها علنا اعتراض دارند اما هیچ گزینه دیگری وجود ندارد، بنابراین من این را محتاطانه میدانم. هر زمان که اوضاع آنطور که ما میخواهیم پیش نرود ، این ذکر اروپاییها را تکرار میکنیم. اما جنگ در بوسنی و لیبی ناتوانی اروپاییها در انجام هر کاری جدی بدون حضور آمریکاییها را نشان داد.
تغییر این امر مستلزم تعهد اراده سیاسی و پول مالیاتدهندگان است که رهبران اروپایی علاقهای به تامین آن نشان نمیدهند. به سختی میتوان اعضای اروپایی ناتو را وادار کرد که دو درصد از تولید ناخالص داخلی خودشان را که بعد از حمله روسیه به اوکراین موافقت کرده بودند تا سال ۲۰۲۴ صرف امور دفاعی کنند، راضی کرد. حتی آلمان هم که بیشتر هزینه میکند، تنها ۱.۵۳ درصد است.
کورتویگ میپرسد: خوب است که درباره استقلال استراتژیک اروپا صحبت کنیم اما برای اینکه چه کار کنیم؟ چه مشکلی است که ما میخواهیم بدون آمریکا حل شود؟ در چه مشکلاتی ما نمیخواهیم که آنها رهبری کنند؟ یا اینکه استقلال اروپایی راهی برای محافظت از خودمان در برابر جهان بیرونی، بزرگتر و بد، از موج مهاجران و ارعاب اقتصادی چین است؟
بنیامین حداد، کارشناس فرانسوی که در “اروپای آینده در شورای آتلانتیک” کار می کند، این بحث را تقویت کننده درخواست امانوئل ماکرون، رئیس جمهوری فرانسه برای افزایش توان دفاعی مستقل اروپا در همکاری با ناتو می داند. اما او شک دارد. حداد گفت: اروپا با این کار که منتظر شد تا ترامپ برود، به عبارتی کنترل آسیب کرد. در حال حاضر، کمی شوک وجود دارد و واضح است که سالهای ترامپ آن زنگ خطری نبود که ما از اروپاییها انتظار داشتیم.
حداد نگران این نیست که واشنگتن از تعهد خود به دفاع جمعی ناتو دست بردارد. او گفت: اما پیامی به اروپا وجود دارد، مبنی بر این که هیچ اشتیاقی از طرف ایالات متحده برای مداخله در درگیریها در این حوالی که میتواند بر اروپا تاثیر بگذارد، وجود ندارد.
آنا ویزلندر، تحلیلگر دفاعی سوئدی و مدیر شمال اروپا در شورای آتلانتیک، خروج از افغانستان را نشانه واضحی میداند که ناتو مجدداً روی رقابت قدرتهای بزرگ با چین و روسیه متمرکز میشود و بر مسائل بازدارندگی، خویشتنداری، اطلاعات غلط و تغییرات آب و هوایی تاکید میکند.
او گفت که متحدان اروپایی هم از افغانستان خسته شدهاند، جایی که جنگ علیه تروریسم با ترویج دموکراسی، ملتسازی و اصلاحات اجتماعی آمیخته شد. او گفت: اما ناتو یک سازمان کمکهای توسعهای نیست.
به گفته او، این خروج مفتضحانه بحث استقلال راهبردی را احیا میکند، اما بهترین نتیجه “محور اروپایی در ناتو” خواهد بود که میتواند با سرمایهگذاری عمده، برخی از اقدامات در زمینه حمل و نقل استراتژیک هوایی، نظارت، شناسایی و فرماندهی و کنترل را که اکنون تنها آمریکاییها ارائه میدهند، فراهم کند. خانم ویزلندر میگوید: اگر ما ظرفیت و تقسیم مسوولیت بیشتری میخواهیم، این میتواند یک بحث مفید، اما گران قیمت باشد.
جولیان لیندلی-فرنچ، تحلیلگر دفاعی در موسسه استیتکرفت در لندن میگوید که ضعف اروپایی ها در حقیقت مایه انزوای اروپایی هاست.
کوری شاک، مدیر مطالعات سیاست خارجی و دفاعی در موسسه آمریکایی اینترپرایز، هشدار داد که شکایات اروپایی در مورد خروج آشفته جدی است اما میتواند بومرنگ شود.
او گفت: با توجه به اتکای آنها به ایالات متحده برای تضمین نهایی امنیت، با نگرانی اروپاییها همدردی میکنم، اما همچنین بیشتر همدردی من به این دلیل است که سوالات مهمی در مورد قضاوت بایدن ایجاد میشود. متحدان ناتو در ۱۹ سال گذشته شانه به شانه آمریکا در افغانستان ایستادند و به نظر میرسد ایالات متحده از این تلاشهای طولانی قدردانی نمیکند. اما من نگرانم که آسیبی از جانب آمریکا برای اروپاییهای شاکی که میتوانستند کار بیشتری انجام دهند، در راه باشد.
خانم شاک گفت: حتی اگر آمریکاییها از آنچه پس از ترک ما اتفاق میافتد احساس بیآبرویی کنند، دوستان اروپایی ما که از شکستهای ما با صدای بلند شکایت میکنند، بعید است بتوانند تعهد بیشتری از طرف آمریکاییها به سمت نگرانیها و منافع اروپایی جلب کنند.”
انتهای پیام