عصر ایران؛ مهرداد خدیر– در روزهای خانهنشینی کرونایی، مردم بیش از گذشته تلویزیون نگاه میکنند و خصوصاً پای اخبار ساعت ۱۴ مینشینند یا از گوشی تلفن همراه میبینند تا از آخرین آمار مبتلایان و قربانیان کرونا از زبان سخنگوی وزارت بهداشت باخبر شوند.
ببینند روند تلفات، افزایشی است یا کاهشی و همه منتظر آن بخش هستند که دکتر کیانوش جهانپور با تلخی اعلام میکند در ۲۴ ساعت گذشته و از ظهر دیروز تا ظهر امروز چند نفر دیگر به جمع رفتگان پیوستهاند و سکوت میکنیم تا ببینیم آمار چگونه است و صد و چند نفر است. کمتر یا بیشتر؟
چندان که با امروز- دهم فروردین ۱۳۹۹- آمار جانباختگان به ۲۶۴۰ نفر رسیده است.
این همان موردی است که در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی داغِ داغ یافت نمیشود و از دو لب دکتر کیانوش جهانپور که اعلام میشود رسمیت و مرجعیت پیدا میکند و بعد بازنشر میشود.
هر چند که سه گانۀ ماهوارهای (بی بی سی فارسی، من و تو و ایراناینترنشنال) بعد از نقل آمار رسمی این جمله را هم تبرکاً اضافه میکنند که «البته منابع غیر رسمی آمار را بیش از این اعلام می کنند». این که منابع غیر رسمی کدامهایند و چرا این جمله را در انتهای اخبار آمار ایالاتمتحده و ایتالیا و اسپانیا نمیآورند موضوع این نوشته نیست.
البته یک اتفاق دیگر هم افتاده است. این که هر روز خبرها با سخنان رییس جمهوری در جلسۀ هیأت وزیران شروع میشود که دربارۀ کرونا و نوع مدیریت آن صحبت میکند. دیدن رییس جمهوری اسلامی ایران در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران و سخنان او در آغاز و نه انتهای اخبار قاعدتا نباید عجیب باشد اما چون روال صدا و سیما این نبوده می گوییم تازگی دارد!
قبل از اسفند ۲۰ دقیقه و گاه نیم ساعت باید میگذشت و سخنان چهرههای مختلف خارج از قوۀ اجرایی پخش میشد تا نوبت به رییس جمهوری و مقامات اجرایی میرسید. انگار اینها تدارکاتچی دیگراناند و کار گِل به آنان سپرده شده است.
از این رو میتوان گفت کرونا با همۀ تلخیها و گرفتاریها و هزینههای اقتصادی که بخش اصلی آن تازه پس از این خود را نشان میدهد امکان اجرای مدل مورد نظر روحانی را فراهم آورده است: یک مملکت، یک دولت.
با این همه فشار و طعنه و انتقاد اما چهرۀ روحانی آرامش دارد و خسته به نظر نمیرسد. انتقادات رسانهای دربارۀ تأخیر در اجرای قرنطینه و فاصلهگذاری اجتماعی هم او را برآشفته نکرده و حتی از اتهام مسؤولیت احتمالی در مرگ کسانی که شاید با اجرای زودتر قرنطینه نجات پیدا میکردند خشم نگرفته است.
او تنها به کنایه های توییتی دو رقیب خود در انتخابات ۹۶ – محمد باقر قالیباف و مصطفی میرسلیم که احتمالا برای ریاست مجلس هم با خودشان رقابت میکنند- پاسخ داده و گفته است:
«از کسانی که فعلاً در صحنۀ تصمیمگیری نیستند و دو سه ماه دیگر مقام و صندلی پیدا میکنند خواهش میکنم کمک کنند. شرایط، شرایطِ مرید جمع کردن و جنگ سیاسی نیست.»
راز این رفتار و آرامش جدای جهانگیر بودن بحران و امکان مقایسه با آمریکا و کشورهای اروپایی و احتمال گشایش در تحریمها و حتی احیای برجام، میتواند این باشد که آنچه در این روزها در ستاد ملی مقابله و مهار کرونا تصویب میشود بی چون و چرا اجرا به اجرا درمیآید نه این که بخش هایی دیگر در قدرت به مقابله برخیزند یا خنثی یا ضایع یا زایل کنند.
طبیعی است که در همۀ حکومت ها در دنیا مقامات ارشد ارادۀ خود را با صدور فرمان یا ارایۀ لایحه پیش ببرند خاصه اگر برآمده از آرا باشند و برای پیشبُرد اهداف خود اختیارات بخواهند چندان که دکتر مصدق به مدت ۶ ماه اختیار قانونگذاری را هم گرفت و در آن ۶ ماه به سرعت لوایح مورد نظر را به تصویب رساند.
در ایران اما فرمان رییس جمهوری در بیرون قوۀ اجرایی نافذ نیست و چنانچه لایحهای را به مجلس بفرستد و آنها نیز تصویب کنند تازه باید از دالانهایی چون شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام و تازگی ها «هیأت عالی نظارت بر حُسن اجرا» بگذرد و گاه مسکوت میماند و این گونه است که مصوبات مربوط به اف. ای . تی .اف به قانون بدل نشدهاند و اصلا معلوم نیست رد شدهاند یا در این ساختار حقوقی پیچ در پیچ و موازی در موازی رسوب کردهاند.
به عبارت دیگر رییس جمهوری نه میتواند به دیگر ارکان جمهوری «فرمان» دهد، نه «قانون» مورد نظر خود را به تصویب برساند، نه صدا و سیمای حکومتی را در اختیار دارد و نه نیروهای مسلح را. بیفرمان، بیقانون، بیتریبون و بی زور نظامی آنچه میماند فقط اختیار توزیع پول است که آن هم با تحریم نفت، خبری نیست.
در جریان کرونا اما هر چهار را دارد. هم صدا و سیما پوشش میدهد، هم مصوبات ستاد اجرا می شود و به سد شورای نگهبان و هیأت نظارت بر حسن اجرا و خود مجمع تشخیص و این شورای عالی و آن شورای عالی نمیخورند و ستاد کل نیروهای مسلح با تمام امکانات با دولت هماهنگ است وعالی ترین مقام آن کنار رییس جمهوری مینشیند.
حسن روحانی دوست داشت در زمینههای دیگر هم میتوانست اینگونه عمل کند. حال آن که میدانیم چنین اتفاقی نیفتاد و ارادۀ دولت با موانع جدی رو به رو میشد. انکار نباید کرد که البته در برخی زمینه ها اصلا ارادهای وجود نداشت و دولت تا پیامی از جایی میشنید پا پس میکشید مثل انتخاب وزیر زن و این هم مؤثر بود در این که از چشم خیلی ها بیفتد و به تعبیر مراد ثقفی ( سیاست وعده در انتخابات و غفلت پس از کسب قدرت).
در ماجرای کرونا اما جای شعار و ادعای دیگران نیست. میدان کار و فعالیت است و با جان مردم سر وکار دارد و هر حرفی را هر کسی نمیتواند بر زبان آورد و اکثر قریب به اتفاق صاحبان تریبونهایی که در هر زمینهای نظر میدادند و دخالت میکردند نیز در خانهاند و مراقباند تا خودشان کرونا نگیرند.
نهایت، چهار توییت است ولی تریبون های مدعی که دربارۀ زمین و زمان نظر می دادند، خاموشاند و موانع جدی در کار نیست.
با این وصف گزاف نیست که گفته شود کرونا با همۀ گرفتاریها برای دولت و شخص حسن روحانی یک دستاورد داشته است. این که از اول اسفند احساس میکند واقعا رییس جمهور است!