گروه سیاسی: نماینده تبریز در مجلس شورای اسلامی گفت: بدنه، شاسی، چرخها و موتور این ماشین درست است و امتحان خیلی خوبی پس داده و همهی گردنههای نفسگیر را طی کرده است. سوخت آن که تا قبل از این ارادهی مردم بوده در مقطعی به ذهنمان رسید که نه، با سوخت دیگری هم میتوان ماشین را راند و با سوخت خفیفتری از مردم هم میشود ماشین را راه برد. همین چیزی که از انتخابات ۱۴۰۰ به بعد داریم مشاهده میکنیم هم در ابعاد بینالمللی هم در ادارهی امور داخلی کشور مشکلات عجیب و غریبی را پیدا کردیم.
متن کامل گفتوگوی سایت انصافنیوز با احمد علیرضابیگی به شرح زیر است:
* در چند وقت اخیر دربارهی شما جنجالی به پا شد و مانع نطق شما در مجلس شده بودند. پشت پردهی حل شدن این مسئله چه بود؟ در سکوت کامل حل شد و کسی هم متوجه نشد که چرا و چگونه حل شده است.
** اینها با نطق من مشکل پیدا کرده بودند. من امکان ثبتنام در سامانه برای نطق را نداشتم. وقتی آقای وزیر صمت مطالبی را دربارهی من بیان میکرد و باید پاسخ میدادم هر چه به سامانه مراجعه میکردم که بتوانم ثبتنام کنم و جواب ایشان را بدهم میسّر نمیشد.
در نتیجه موضوع فقط نطق نبود و امکان ثبتنام برای اظهارنظر هم مسدود شده بود. بعد از این اتفاق به ناچار به جایگاه هیئت رئیسه مجلس رفتم و هر چه به آقای قالیباف اصرار کردم که این مسئله حل شود، در پاسخ گفت که نمیشود.
او گفت هیئت نظارت رای داده که شما نمیتوانید صحبت کنید و تشخیص اینکه شما طبق مادهی ۷۵ دربارهی اینکه پاسخ فردی که پشت تریبون اسم شما را آورده بدهید با من است و من این اجازه را نمیدهم.
آنجا مشخص شد که این انسداد اتفاق افتاده است. از دوازدهم اردیبهشت به مدت چهل روز سامانه برای اینکه بتوانم به عنوان «نمایندهی ملت ایران» اظهارنظر کنم مسدود شده بود. برای این کار به رای هیئت نظارت استناد میشد، در حالی که هیئت نظارت اصلا چنین اختیاری را ندارد.
به فرض هم که چنین اختیاری را داشته باشد رای هیئت نظارت قابل تجدیدنظرخواهی است. و لزوما باید رای به شما ابلاغ شود تا بتوانید در مرجع مربوطهاش، هیئت تجدیدنظر، مطرح کنید. وقتی رای ابلاغ و اعلام نشده در هیئت تجدیدنظر هم مطرح نمیشود.
این رای، مثل رای دادگاه بدوی بوده بدون آنکه در دادگاه تجدیدنظر قطعیت پیدا کرده باشد، اما آقای قالیباف دستور به اجرای آن داده است. در نتیجه این رای محسوب نمیشده و نظر آقای قالیباف بوده که این انسداد اتفاق بیافتد به جهت اینکه رای به هیچ عنوان قابلیت اجرا نداشته است. وقتی هم که این اتفاق افتاده بود من مرتبا در مصاحبههایم میگفتم که «ای مردم! سامانه بسته است و من به عنوان «نماینده ملت ایران» نمیتوانم صحبت کنم» ولی این نیازمند شواهد و مدارکی است که بتوانید آن را اثبات کنید که امکان اظهارنظر در صحن علنی به عنوان «نماینده ملت ایران» را ندارید. این موضوع ادامه داشت تا اینکه آقای صباغیان در صحن علنی و در ابتدای جلسه اعلام کرد که من با آقای بیگی که صحبت میکردم و او اعلام کرد که همچنان میکروفونشان بسته و سامانه هم مسدود است؛ این نباید باب شود و خلاف قانون اساسی است. آقای قالیباف در واکنش به این صحبتها در صحن علنی مجلس اقرار کرد که بله میکروفون ایشان به واسطهی نامهی هیئت نظارت مسدود شده است. این رسمیت بخشیدن به یک کار خطا بود که از تریبون رسمی مجلس اعلام میشود. بعد از آن بود که این موضوع بازتاب قوی رسانهای پیدا کرد. از آقای مهاجرانی در لندن شروع شد تا همهی کسانی که به نحوی دل در گرو انقلاب و جمهوری اسلامی و قانون اساسی و سازوکارهای مردمسالاری در کشور داشتند نسبت به این مورد معترض شدند و رسانهها اقدام همهجانبهای را انجام دادند برای اینکه آقای قالیباف و هیئت رئیسه مجلس که مرتکب این خبط شدند را مذمت کنند.
آنها هم در عمل مستند قانونی نداشتند که به آن استناد کنند و این کار خطای محض بود. آیا دربارهی این موضوع من به عنوان «نمایندهی مردم» باید به کلانتری مراجعه کنم و از هیئت رئیسه شکایت کنم که اینها میکروفون من را بستهاند؟! سازوکار اصلی داخل مجلس مرتکب این خطا شده است. هیئت نظارت بر رفتار نمایندگان مرتکب این خطا شده است و تنها دادگاهی که برای رسیدگی به این موضوع وجود دارد دادگاه افکار عمومی و مردم هستند که قضاوت کنند نمایندهای که در مقام حقخواهی و دادخواهی ملت ایران اقدام کرده محدودیتهای عجیب و غریب برایش ایجاد میشود، از جمله بستن میکروفون. چهارشنبهی هفتهی پیش اساماسی دربارهی اینکه نوبت نطق شما در فلان روز و ساعت تایید میشود آمد و روز بعدش هم اعلام شد که هیئت نظارت بر رفتار نمایندگان تشکیل جلسه داده و آن رای را ابطال کرده است. این موفقیت بزرگی بود و من هم در صحبت خودم در صحن علنی اعلام کردم که این «پیروزی ملت ایران» است و ثمرهی همدلی ملت ایران، رسانهها و نخبگان بوده است.
* موضوعی که باعث این اتفاق شد ماجرای خودروهایی بود که گفتید به نمایندگان داده شده، آیا در طول این مدت که موضوع خودروها را مطرح کردید تا این لحظه پیشنهاد غیرمتعارف یا تهدیدی داشتهاید؟
** نه، هیچ پیشنهادی نداشتم.
* بعید است؛ معمولا همان کسانی که دیگران را خریدهاند احتمال اینکه سراغ شما هم بیایند هست.
** من بیگی هستم، نمایندهی تبریز؛ به گذشتهی دورهی نمایندگی من رجوع کنید بازگرداندن ماشینسازی تبریز را میبینید. تنها نمایندهای که در موضوع واگذاری غیرقانونی ماشینسازی تبریز وارد شد و در آخر هم موفق شد آن را از دست «مش قربونعلی» بگیرد و به دولت برگرداند نمایندهی تبریز بود. یا کشت و صنعت مغان، در برخی اسناد ۴۰ هزار هکتار و در برخی اسناد ۷۰ هزار هکتار است. دو سال پیش و پس از آزادسازی کشت و صنعت مغان جشنی را مردم گرفته بودند و من هم رفته بودم، پرسیدم که این اراضی هکتاری چند است؟ گفتند یک میلیارد تومان یعنی ۴۰ هزار میلیارد تومان فقط اراضی کشاورزی آن قیمت داشت. کارخانه و شهرک و فرودگاه و… که بماند. در دورهی مجلس گذشته و مجلس فعلی چه در هفت تپه چه هپکو و … تنهایی صدایی که از میان نمایندگان ملت ایران بلند شده بود صدای نمایندهی تبریز بود.
* این را به عنوان افتخار خود میدانید؟! برخی از اینها که لغو واگذاریشان از نظر کارشناسان کار درستی نبوده است.
** این یک بحث دیگر است. من ارزش مالی که به صورت ظالمانه و با دسیسه و تقلب واگذار شده بود را میگویم که من توانستم به عنوان «تنها نمایندهی ملت ایران» ورود پیدا کنم و به بیتالمال برگردانم. شما میفرمایید که آن واگذاری درست بوده یا میفرمایید که آنها ذیحق بودند و کار شما ناروا بوده است. بالاخره من در یک فرآیند قانونی و در دادگاه و هیئت واگذاری توانستم اقدام کنم و آنهایی هم که این واگذاری به نفع آنها صورت گرفته بود آدمها دست و پا بستهای نبودند و آنها هم با تیمهای حقوقی بسیار برجسته در محاکم و دادگاههای مختلف حضور پیدا کردند. ضمن اینکه شکایتهایی هم علیه من صورت گرفت که باید میرفتم به این شکایتها جواب میدادم.
* بعضی از این موارد را اصلا در مزایده خریده بودند.
** نه، اینطور نیست.
* همین جایی که شما الان نشستهاید چند وقت قبل آقای ژائله نشسته بودند و موضوع با مزایده خریدن را مطرح کرده بودند.
** اگر قرار باشد به شکل اختصاصی دربارهی نحوهی واگذاری کشت و صنعت مغان و چگونگی خلع ید و اعادهی آن صحبت کنیم که با سند و مدرک میآییم و آقای ژائله هم بیاید صحبت میکنیم. الان سوال شما ناظر بر این است که آیا به شما پیشنهادی شده بود یا نه؟ الان داریم دربارهی این موضوع صحبت میکنیم. وقتی کسی توانسته کاری را به این حجم انجام دهد که قطعا کسانی که در آن قضیه ذینفع بودند چه بسا خودشان را مهیای این میدانستند که پیشنهادی دهند و بگویند تویی که یک نفر از ۲۹۰ نفری که در مجلس حضور دارند «چرا ول کن این موضوع نیستی؟ یک چیزی بگیر و برو دنبال کارت»
* چنین چیزی نبوده؟
** هیچ وقت.
* اما دربارهی خودرهایی که مطرح کردید، نه فقط آن خودروساز، خودروسازهای دیگر و نه فقط خودروسازها، جاهای دیگر هم چه به مجلس و چه به نهادهای دیگر از این نوع خدمات میدهند. چرا آنها را هیچوقت مطرح نکردید؟ فقط این خودروساز و مجلس که نیست.
** «نمایندهی ملت ایران» هستم، هر اطلاع و سندی که در مورد تضییع حقوق ملت ایران به دست من برسد خودم را مکلف میدانم که در مسیر استیفای حقوق ملت عمل کنم؛ حالا اینکه نتیجه میگیرم یا نه بحث دیگری است.
من در خصوص موضوعاتی که جنابعالی میفرمایید سند، مدرک و مطلبی دریافت نکردم. اگر شما سندی دارید استقبال میکنیم که از شما دریافت کنیم.
* شاید سندی دریافت نکرده باشید، اما آیا حتی چنین موضوعی را نشنیدهاید؟! بعد از اینکه موضوع خودروها از طرف شما مطرح شد یکی از مسئولان دولتی گفت که به جاهای دیگری هم دادهاند.
** در مورد گروکشی و اینکه کسانی بیایند تخلفات خودشان را به واسطهی تخلفاتی که دیگران انجام دادند توجیه کنند حرفهایی زده شده ولی وقتی که من این علم را برافراشتم در معرض انواع اطلاعات از زوایای مختلف قرار گرفتم. اما این چیزی که شما میفرمایید که خودرساز دیگری هم چنین اقدامی را انجام داده است اصلا به دست من نرسیده است. حتی تا زوایای زندگی شخصی افراد هم به من اطلاعات میرسد که من تمایلی هم به ورود به آن ندارم. اما این موضوع به دست من نرسیده است در میان حجم بالایی از اطلاعات که دارم. نمایندهای میآید در واکنش شروع به اهانت به من میکند در پاسخ میگویم من بنای بی حرمتی ندارم اما اگر بخواهم جواب بدهم تا اینجا نسبت به این موضوع اشراف دارم که توی نماینده این ماشین را فروختهای و خریدار آن هم معلوم است و با خریدار به اختلاف خوردی و پرونده هم در فلان شعبه در دادسرا مطرح است. به این اندازه اطلاعات ریز این موضوع در اختیار قرار گرفته است.
* موضوع دیگری که ما در رسانه با آن بارها برخورد کردیم، چه خودروساز چه دیگرانی که صنعت بزرگی دارند معمولا مجبور میشوند از این حالها به خیلیها بدهند. بر اساس حرف شما وزارت صمت میخواسته جلوی استیضاح را بگیرد و از خودروساز چنین استفادهای شده است. باجهایی که تولیدکنندهها مجبورند به جاهایی که نباید بدهند برای اینکه کار عادیشان را انجام دهند. این مورد را چطور ارزیابی میکنید؟
** فرمایش شما را اصلاح میکنم، آنچه من بیان کردم این بوده که در هنگام استیضاح وزیر صمت در ۲۷ خرداد ۱۴۰۱ سوالی مطرح کردم که بین این استیضاح و ماشینهایی که الان واگذار میشود چه ارتباطی وجود دارد؟ طبیعتا باید به این سوال پاسخی داده میشد که آیا ارتباط دارد یا ارتباطی ندارد؟ یا بگویند تویی که میگویی ارتباطی دارد آیا مدرکی برای آن داری؟
ولی اینکه بنا به فرمایش جنابعالی تولیدکننده یا هر کسی برای اینکه منفعت خود را بیشتر کند یا موانع پیش روی خودش را بردارد ناچار است چنین امتیازاتی را بدهد این به واقع وهن بزرگی به ساحت «خانه ملت ایران» است. اینکه ما حس کنیم با دادن چنین امتیازهایی یا به زعم جنابعالی حالهایی میتوانیم کارمان را پیش ببریم.
در همان موقع که استیضاح آقای وزیر در جریان بود یک خودروی ۲۰۷ از رده خارج فرانسوی یک میلیارد و دویست میلیون تومان در این کشور معامله میشد اما زمانی که استیضاح رای آورد و وزیر برکنار شد و الان قیمت پژوی ۲۰۷ در بازار ۷۵۰ میلیون تومان است. این یعنی نبود این آدم در وزارتخانه نیم میلیارد تومان در هر دستگاه خودرو در زندگی مردم اثر گذاشته است.
این خیلی معنای عجیب و غریبی را میدهد. امضاهای طلایی و گلوگاههایی که در دست این و آن وجود دارد و چنین هزینهی گزافی را به ملت ایران تحمیل میکند. من متاسفم از اینکه تعدادی میگویند که «این مشکلی نداشته و حلال بوده» و یا «به همه هم دادند، ما هم گرفتیم»، «لندکروز که ندادید یک فیدلیتی چینی دادهاید»، دیگری میگوید «این گدابازیها چیست در میآورید؟!» این سزاوار خانه ملت ایران نمیتواند باشد که بعد بیایند دم اینها را ببینند و بعد از آن پژو ۲۰۷ را یک میلیارد و دویست میلیون تومان بفروشند. این به هیچ عنوان سزاوار نیست.
* شما نه فقط در مجلس بلکه در سالهای قبل موقعیتهای دولتی هم داشتید، بنابراین شما میدانید که چه اتفاقهایی دارد میافتد. واقعا اینطور که بعضیها هم گفتهاند یک نماینده را با صد میلیون و دویست میلیون میشود خرید؟
** بالاخره حتما هر کسی یک قیمتی دارد دیگر؛ وقتی که یک جریانی حس میکند که میتواند با دسیسهچینی و تقلب کارش را پیش ببرد، شرکتی که با آن خودروساز در مرداد ۱۴۰۰ قرارداد امضا کرد شرکتی است با سرمایهی ثبتی صد هزار تومان که در سال ۹۷ به ثبت رسیده. آن خودروساز طبق مقررات و آییننامههای خودش هم نمیتواند چنین قراردادی را با این شرکت منعقد کند.
شرکتی که رئیس هیئت مدیره آن یک خانم است که در کوهدشت لرستان دامداری و زراعت میکند و مدیرعاملش هم خواهر همین خانم است و مشغول همین کار. من نمیخواهم الفاظ دیگری به کار ببرم. بعد اینها توانستهاند با چنین شرکتی چنین قراردادی را ببندند.
عملیاتی شدن این قرارداد در ۲۰ خرداد ۱۴۰۱ اتفاق افتاده؛ یعنی دستور مدیرعامل ذیل این قرارداد که استارت خورده که این محموله تحویل شود به انضمام لیست افرادی که گفته شده به اینها خودرو تحویل داده شود؛ پای این لیست هم علاوه بر امضای آن شرکت امضای معاون مجلس هم در سربرگ آن شرکت هست.
این سوال پیش میآید که چطور با وجود فرمان هشت مادهای که از سوی رئیسجمهور در سال ۱۴۰۰ صادر شده بود دایر بر اینکه هر گونه واگذاری خارج از سامانهی عمومی که مردم از آن خودرو دریافت مینمایند رانت، تقلب و انحصار محسوب میشود و ابلاغ هم شده این اتفاق رخ داده است؟! کسانی میگویند که این بخش خصوصی است و عشقش کشیده که خودرو داده است و چه ربطی به دیگری دارد؟! خواسته به مجلس حالی بدهد تو چه میگویی؟! در حالی که اینطور نیست. آن خودروساز از انواع امتیازاتی که دولت جمهوری اسلامی برایش در نظر گرفته استفاده کرده است. آیا الان میتواند کسی بگوید من با پول خودم سرنگ دیابت وارد کردم، پس میتوانم این سرنگ را در بازار دارویی توزیع کنم یا این کار دارای نظامات حکومتی است؟! در فرمان هشت مادهای رئیس جمهور، وزیر صمت ضامن اجرای آن تعیین شده و بازرس ویژهی رئیس جمهور ناظر بر اجرای این فرمان است که هر کسی از آن تخلف کرد با او برخورد شود. در سال ۱۴۰۱ طبق اطلاعاتی که ما در اختیار داریم ۱۴۷ دستگاه ماشین شاسی بلند به تعدادی تحویل داده شده است.
* سوال من چیز دیگری است. واقعا با صد میلیون و دویست میلیون قیمت نمایندههاست برای اینکه بشود روی نظرشان دربارهی استیضاح تاثیر گذاشت یا قیمتهای بالاتری است؟
** من اینطور با موضوع مواجه نمیشوم. اصلا آن نمایندهی بختبرگشتهای که در این ماجرا وارد شده او به اعتبار معاون مجلس که با او تماس گرفته و گفته که برای شما یک ماشین شاسی بلند منظور کردیم و آن را هم به نام یکی از اقوام و بستگان کنید زیرا ممکن است برای شما مسئلهساز شود. آن نماینده هم چه بسا با موضوع خیلی ساده برخورد کرده باشد و گفته این معاون مجلس است دیگر، پس حلال است. من به این موضوع به این سادگی که شما فکر میکنید نگاه نمیکنم. این در واقع شکلگیری یک سازمان پیچیدهای است که به این واسطه جمعی را از آن خود کند که این جمع دیگر وامدار باشد در عین حال تخلف هم صورت گرفته است. این نماینده الان متوجه شده که این کار خبط است و نباید به اسم خودش باشد و عواقب و تبعات دارد. از آن سمت هم که به موضوع نگاه کنیم، طرف مقابل هر لحظه میتواند این برگه را نشان دهد و بگوید شما این نقطهی ضعف را پیش من دارید.
* آقای بیگی؛ شما دارید سطح این مسئله را خیلی پایین میآورید و میخواهید محدود به چنین چیزی کنید. یعنی شما قبل از این، تخلفات بزرگتری را اصلا احساس نکرده بودید؟!
** در مورد نمایندگان؟
* بله
** من در معرض آن قرار نگرفتم. البته موضوعاتی بوده؛ مثلا در استیضاح آقای آخوندی نمایندگان پروندههایی را دربارهی خانههایی که در مجلس گذشته داده شده بود، مطرح کردند. ما دو بار آقای آخوندی را استیضاح کردیم و هر بار نسبت به دور گذشته آرا بیشتری را آورد. من از نمایندگان محور این استیضاح بودم و مستندی را دارم که معاون وزیر به من زنگ زد و میگوید ما ناچاریم که خرج کنیم و تو داری خرج ما را بیشتر میکنی و آن دنیا باید پاسخ دهی.
* پس شما پیشنهاد داشتید.
** نه، از من میخواستند که از پیگیری استیضاح انصراف دهم و میگفتند این کاری که تو میکنی به ما هزینه تحمیل میکند و ناچاریم کارهایی را انجام دهیم و هزینه دارد بالا میرود و آن دنیا یقهات را میگیریم که تو باعث شدی ما چنین هزینههایی کنیم. بعد از آن متوجه شدیم که چه آپارتمانهایی داده شده، چه سهمیهی قیری به این و آن داده شده بود از بابت «عمران روستا».
* البته آقای آخوندی به این اتهامات جواب دادند.
** نمایندگانی که مرتکب چنین کاری شده بودند از سوی شورای نگهبان از دور انتخابات کنار گذاشته شدند. آقای ابوترابی رسما اسمشان را اعلام کرد.
* آقای بیگی من احساس میکنم جناحی برخورد میکنید و موضوع را به همین فیدلیتیها کاهش میدهید.
** چیزی که من با آن مواجه شدم همینها بود.
* اگر این موارد را رانت در نظر بگیریم، که هست، آیا ماهیت نظارتی شورای نگهبان در انتخابات رانتی را برای اینکه کسی که در شرایط عادی شاید نتواند نمایندهی مردم شود به واسطهی تصمیم شورای نگهبان که فقط بعضیها تایید شوند بتواند انتخاب شود و رای بیاورد؟
** شما دارید دربارهی اصالت کاری که شورای نگهبان در موضوع تایید صلاحیت انجام میدهد سوال میکنید؟
* از هر زاویهای که شما میخواهید ارزیابی کنید.
** حتی اگر این اتفاق نیفتاده باشد هم برای دیگری که فارغ از این موضوع انتخاب شده برای او هم متصور است. این برمیگردد به زیرساخت اعتقادی و باورهای کسی که در چنین مسئولیتی قرار میگیرد که آیا او مهیای پذیرفتن چنین مسئولیتی است؟ در مجلس با یک رای نماینده بسیاری موضوعات جابجا میشود. مثلا آقای نیکزاد با یک رای نتوانست نایب رئیس مجلس شود و موضوعاتی از این دست را بسیار مشاهده کردیم و رای دارای اعتبار زیادی است. الان آدمهایی که به عنوان ریش سفید در مجلس ایفای نقش میکنند در سازمان دادن آرا نمایندگان بسیار موثر هستند. گاهی اصلا خیلی از نمایندگان متوجه نمیشوند که در گرداب چنین سازمانی قرار گرفتهاند.
* ممکن است مقداری بیشتر توضیح دهید و مثال بزنید؟
** مثال زدن مستلزم این است که پروندهی دادگاهی دیگری را طی کنید. در تاریخ مجلس این موضوع وجود دارد که روسای فراکسیونها و گروهها و تشکلهای محلی و غیر محلی و تعدادی مرجعیت دارند.
اگر نهاد و یا دستگاه و یا گروهی بخواهد رای بگیرد طبیعی است که با این مراجع ارتباط برقرار میکنند و بعد هم آنها را مهیا میکنند تا مقصودشان برآورده شود. طبیعتا اتفاقات ناصوابی هم رخ میدهد.
* نمایندگان در ادوار مختلف چقدر باعث شدند که جایگاه مجلس این میزان سقوط کند؟
** نوع نگاهی که به مجلس وجود دارد چه بسا سبب زوال جایگاه مجلس میشود. اگر ما به مجلس نگاهمان «مجلس در راس امور» بوده باشد وضعیت متفاوت بود. در دورهی شاه عباس، او خیلی مشتاق بوده که شیخ بهایی چیزی از شاه مطالبه کند ولی شیخ در نهایت مناعت طبع چیزی مطالبه نمیکرد. در نهایت شاه به زبان میآید که شیخ! چیزی از ما بخواه. شیخ مطرح میکند که من چیزی از شما نمیخواهم؛ اگر شاه این افسار حیوان من را بگیرد و از این سر میدان نقش جهان به آن سر میدان ببرد من مطالبهای بیش از این ندارم.
شاه متعجب میپرسد که این کار چه تاثیری بر حال و هوای تو و مساجد و مدارس علمیه دارد و چه نفعی خواهد داشت؟ او میگوید با این کار تمام امرا و صاحب منصبهای دربار خواهند دید که این شیخ نزد شاه دارای چنان اعتباری است که افسار خرش را شاه در دست گرفت و از این سوی میدان نقش جهان به آن سو برده است. این برای من کفایت میکند. ما مدام با تضعیف جایگاه نهاد مجلس مواجه هستیم و همین توانسته تاثیر بسزایی را در نگرشی که نسبت به مجلس وجود دارد باقی گذاشته است. نظام تصمیمگیری و تصمیمسازی کشور دچار تزلزل شده است. اگر از من به عنوان نمایندهی مردم سوال کنند که مشکل کشور چیست؟ من عرض میکنم که نظام تصمیمگیری کشور دچار اختلال شده است. همان تصمیمگیری که یکشبه بنزین را سه هزار تومان میکند بدون اینکه مسیر عمودی که نظام تصمیمگیری ما بر مبنای قانون اساسی آن را ترسیم کرده طی کند. بعد هم نتیجهاش فاجعه میشود و آبان ۹۸ را تجربه میکنید که هنوز هم که هنوز است تبلیغات رسانهها خارجی که برای خودشان دادگاه ترتیب دادند و همه را محاکمه کردند و حکم صادر کردند تمام نشده است. ما هم دچار خبط شدیم و سپس ناچار شدیم که بگوییم آنهایی که در این حادثه کشته شدند شهید هستند و آنهایی که مجروح شدند جانباز هستند. این سزاوار نبود.
* با توجه به این وضعیت احتمالا دوباره هم بخواهید کاندیدا شوید و وارد مجلسی شوید که خودتان میگویید بی تاثیر است و نقشی ندارد.
** اینکه میتوانم در این مجلس و با همین حال و روز ایفای نقش کنم به خودم باور دارم. کاری که از من بر میآید و میتوانم انجام دهم را از مردمم دریغ نمیکنم. من از ۱۴ سالگی اسلحه دست گرفتم و در کوه و کمر جنگیدهام. از قبل انقلاب بسیاری از کسانی که رفقا و همراهان ما در دفاع از انقلاب بودند شهید شدند یا از گردونهی چنین موضوعاتی خارج شدند. من با دارا بودن ۶۰ سال سن و ۴۰ درصد جانبازی از حواشی و زوائدی که میتوانست فردی را از این گردونه خارج کند به فضل الهی محفوظ ماندم و به اینجا رسیدم. اگر کاری از دستم بر میآید از مردم خود مضایقه کنم؟! البته طلبکار هم نیستم و جیبی هم ندوختهام و حتما سازوکاری وجود دارد شاید اصلا مردم بگویند تا دیروز میگفتیم تو کارگری ما را کن و حالا میگوییم نه؛ اختیار دارند.
* چه پیشبینی از انتخابات پیش رو دارید؟
** ویژگیهایی که رهبری انقلاب دربارهی سلامت، رقابت، مشارکت و امنیت انتخابات توصیف کردند نیازمند زیرساختی است. زیرساخت آن ایمان و باور به این است که مردم دارای اختیار تعیین سرنوشت خود هستند. اگر ما به این اختیار بخواهیم تزیینی نگاه کنیم ظلم و جفا در حق انقلاب اسلامی است که اساس آن اراده و خواست مردم است.
* برای اینکه منظورتان را بفهمم، شما دربارهی انتخابات ۱۴۰۰ یا ۹۸ فکر میکنید دایرهی تایید صلاحیتها کافی بوده یا نه؟
** نه، من در این مورد صحبت کردم. در نطق فردای اعلام نتایج تعیین صلاحیت شورای نگهبان اعلام کردم شما با این کاری که انجام دادید دامنهی انتخاب مردم را محدود کردید و سبب شدید که روز حادثه که مردم باید از نظام و انقلاب دفاع کنند دچار تزلزل شوند و زبان بیگانه را به روی کشور و انقلاب و جمهوری اسلامی دراز کردید.
و از نفوذ صحبت کردم که تاروپود کشور را در نوردیده. و خبر از موضوعات بعدی دادم که دولتی ضعیف سرکار خواهد آمد که ناچار است فقط سهمهایی که وعده داده شده را اعطا کند و منشاء هیچ تغییری نمیتواند باشد و در حوزهی بینالملل مشکلات عدیدهای پیدا خواهیم کرد. حضور مردم را هم تضعیف کردید.
در آن موقعی که من داشتم نطق میکردم میتوانم بگویم که بیش از ۲۰۰ نفر از نمایندگان مجلس سر پا ایستاده بودند و داشتند به من بد و بیراه میگفتند. حتی همین آقای توانگر، نمایندهی تهران، پای تریبون مجلس آمده بود و داشت بد و بیراه میگفت که آقای نیکزاد، رئیس جلسه، گفت که چه کار میکنید؟ نمایندهی مردم دارد صحبت میکند اجازه دهید صحبت کند و اگر مطلبی دارید پاسخش را دهید. او بنا داشت من را از بالا به پایین بیندازد. آنها رگ گردنشان متورم شده بود و نمیتوانستند ببینند کسی از آینده این چنین خبر میدهد.
* شما در نهایت در انتخابات ۱۴۰۰ کاندیدایی داشتید که به او رای دهید؟
** نه، کاندیدایی نداشتم.
* چرا اصولگراها/ارزشیها/انقلابیها متحد نماندند و چند پاره شدند؟
** ما در کشورمان سازوکار حزبی ضعیفی داریم. اصلاحطلبان از این نظر وضعیت بهتری دارند اما سازوکار حزبی اصولگرایان از بالا به پایین است تا از پایین به بالا، همین هم موجب انشقاق آنها میشود. اتحاد اصولگرایان را آرایش اصلاحطلبان تعیین میکند. وقتی رقیب آرایشی نداشته باشد خود اصولگرایان دچار تفرقه میشوند.
* قاعدتا از شما دربارهی آقای احمدینژاد زیاد میپرسند؛ به نظر شما این سکوت ناشی از چیست؟ آیا به خاطر منفعت است، چون از زمانی که دوباره در مجمع منصوب شدند دیگر حرف نزدند؛ بعضی میگویند شاید دچار بیماری شده باشند یا تهدید شدهاند؟ فکر میکنید سکوتشان را میشکنند؟
** این نکته خیلی جالبی است. یک وقتی آقای دکتر احمدینژاد صحبتهای بسیار تلخ و تندی در انتقاد از شیوهی ادارهی کشور میکند و نامهی رسمی مینویسد و منتشر میکند آن موقع میگویند که چرا کسی جلوی ایشان را نمیگیرد.
این حرفها را اگر آدم دیگری میزد الان با او برخورد میکردند و وقتی آقای احمدینژاد سکوت میکند، سکوت او هم محل سوال است که این حکایت از وزن این آدم در عالم سیاست دارد. که سکوتش هم میتواند سوالبرانگیز باشد.
آقای دکتر احمدینژاد آن صحبتهایی که باید میکردند در آن محدودهی سال ۹۶ تا شهریور ۱۴۰۱ داشتند. کما اینکه آن صحبتها وقتی الان منتشر میشود خیلیها دچار اشتباه میشوند که نکند این صحبتها برای امروز است و آقای احمدینژاد سکوتش را شکسته است.
ایشان عالمانه خبر از آمدن سیلی دادند و خودشان را به بچهچوپانی تشبیه کردند که از بلندی آمدن سیل را مشاهده میکند و مردم و نظام را از آن با خبر میکند که سیل وحشتناکی در راه است و برایش چارهای کنید.
آقای دکتر میفرمایند که با خفه کردن من که جلوی سیل را نمیشود گرفت برای سیل چارهاندیشی کنید. بعد از حوادثی که در آخر شهریور ۱۴۰۱ رخ داد، اگر آقای احمدینژاد میخواست با همین دست فرمان در آن میدان اظهارنظر کند حتما دامنهی این آشوبها دامنهی گستردهای پیدا میکرد.
* یعنی موضعش دربارهی آن اتفاقات چه بود؟
** موضع آقای دکتر احمدینژاد موضع اعتراض است. اعتراض به نحوهی ادارهی کشور…
* دقیقا به چه چیزی؟
** به نادیده گرفته شدن مردم در حوزهی اقتصاد، سیاست، اجتماع، فرهنگ. نظرات ایشان خیلی روشن است. اگر آقای دکتر احمدینژاد بخواهد صحبت کند صحبت او اعتراض است، ولی این اعتراض بازی کردن در سناریوی دشمن است که سودای براندازی و از بین بردن انقلاب و جمهوری اسلامی ایران را در سر دارد. آقای دکتر احمدینژاد با این سابقهی ریاست جمهوری و دلدادگی و دلبستگی به انقلاب اسلامی و آن طرف هم میشد رضا پهلوی، این برای دکتر احمدینژاد کسر شان نبود؟! احساس من این است که سکوت ایشان به این واسطه بوده است.
* اگر معتقد بوده که اعتراضاتی که دارد صحیح است چرا مطرح نمیکند؟
** قبل از آن اعتراضات ایشان اعتراض خود را بیان کرده است؛ واضحتر و در نامهی رسمی با جزییات و ذکر موارد. همهی اینها ذکر شده ولی در آن مقطع انگار نمک پاشیدن به روی زخم بود. برداشت من این است که آقای دکتر احمدینژاد به عنوان یک دلدادهی انقلاب نمیخواهد در سناریوی بیگانه و دشمن که سودای از بین بردن جمهوری اسلامی و تجزیهی کشور و امثالهم را دارد بازی کند. ضمن اینکه ایشان نقش اعتراضی و صحبتهای معترضانهاش در موضوعات مختلف هست.
* این را دربارهی هر کسی که سکوت کرده میشود گفت.
** باید به گذشتهی افراد مراجعه کنید و اینکه الان چنین اعتراضی معنای دیگری را خواهد داد. کسانی میآیند میگویند که این سکوت آقای دکتر احمدینژاد ارادی نبوده است و مثلا مریض بوده و نمیتوانست صحبت کند. نخیر آقای احمدینژاد بیمار و رنجور نبوده ولی تشخیصشان این بود که در این مقطع هر گونه اظهارنظر و اعتراض بازی در زمین و سناریوی دشمنان این کشور است. ولی آیا این دلیل میشود که در صدد اصلاح امور برنیاییم و شرایط را درست نکنیم؟!
جمهوری اسلامی که ثمره خون شهداست تا کنون مسیر خود را با ارادهی مردم طی کرده است ولی از مقطعی تصور کردیم که این ماشین که تا قبل از این با ارادهی مردم توانسته از گردنهها عبور کند، اراده مردم نباشد هم این ماشین راه خواهد رفت و فقط راننده عوض کردیم.
* اگر آقای احمدینژاد معتقد است که با عوض کردن راننده کاری نمیشود کرد یعنی منظورش اصلاح ساختاری است یا چه چیزی؟
** بله، بدنه، شاسی، چرخها و موتور این ماشین درست است و امتحان خیلی خوبی پس داده و همهی گردنههای نفسگیر را طی کرده است. سوخت آن که تا قبل از این ارادهی مردم بوده در مقطعی به ذهنمان رسید که نه، با سوخت دیگری هم میتوان ماشین را راند و با سوخت خفیفتری از مردم هم میشود ماشین را راه برد. همین چیزی که از انتخابات ۱۴۰۰ به بعد داریم مشاهده میکنیم هم در ابعاد بینالمللی هم در ادارهی امور داخلی کشور مشکلات عجیب و غریبی را پیدا کردیم.
* یا شما نمیخواستید شفاف بگویید یا …
** نه، شفاف گفتم.
* اگر تغییر افراد راه حل نیست …
** این سوخت را باید عوض کنیم …
* یعنی چه؟
** مردم؛ یعنی احترام گذاشتن به حق تعیین سرنوشت مردم. یعنی ما بیاییم امکانی ایجاد کنیم که مردم حس کنند با حضور در عرصهی انتخابات به طور مستقیم برای انجام تغییرات در کشور عاملیت خواهند داشت.
* یعنی آن حرفی که بیش از سی سال پیش آقای کروبی و جناح اصلاحطلب همیشه پیگیری میکرد که شورای نگهبان مانع این اصلاح است، الان آقای احمدینژاد هم همین نظر را دارند؟
** من نمیدانم آقای کروبی چه گفتند لکن آنچه امام خطاب به مجلس فرمودند این است که شما وکیل مردم هستید و ولی آنها نیستید و شما را اجیر کردهاند و به مجلس فرستادهاند که ارادهی آنها را در سازوکارها اداری کشور جاری کنید حتی اگر مردم اشتباه هم کرده باشند شما به همان اشتباه گردن بگذارید. چرا ما امام را رها کردیم و آقای کروبی چسبیدیم.
* دربارهی انتخابات احتمال دارد که منتقدین اصولگرای دولت و جریان آقای احمدینژاد با بقیهی منتقدان دولت با یکدیگر متحد شوند؟
** اتحاد باید مبنایی داشته باشد. ارادهی مردم تعیینکننده است. همهی ما بر مبنای این میثاق ملی، قانون اساسی، که قدرت را ناشی از خواست و ارادهی مردم میداند خودمان را عرضه میکنیم و در معرض رای مردم قرار میدهیم. اگر این شرایط فراهم شود همه خواهند آمد.
* برای انتخابات مجلس ۲۹۰ کرسی وجود دارد؛ اینکه هر کسی فردی بخواهد کاندیدا شود کار سادهای است. من دربارهی جریان سیاسی که احتمالا نزدیک انتخابات شکل میگیرد صحبت میکنم. احتمال دارد که منتقدین دولت فعلی برای انجام کار مشترک به همدیگر خیلی نزدیک شوند؟
** جبههی اصلاحطلبی با همین تفکر که شما میفرمایید تجربهی تلخی را از سر گذرانده است، در مجلس دهم با جماعتی آمدند کرسیهای مجلس را هم تصرف کردند اما با وجود دارا بودن اکثریت نتوانستند آقای عارف را رئیس مجلس کنند.
این وصله پینه کردن حتما نمیتواند حداقل در مجلس جواب دهد. هر کسی جوهرهی وجودی خودش را عرضه کند و مردم انتخاب کنند. هر جریانی خودش را عرضه کند.
* الان جریانهای اصلی که برای انتخابات آینده خود را آماده میکنند کدام هستند؟
** اصولگرایان یک دستهبندی بین خودشان دارند؛ پایداریها، اصولگرایان سنتی(موتلفه و…)، نواصولگرایان (جریان آقای قالیباف). اصلاحطلبان هم که تقسیمبندیهایش پیش شما است.
* همهی جریانهایی که فکر میکنید در انتخابات تاثیرگذارند همینها هستند؟
** و مردم
* یعنی جریان آقای احمدینژاد در اینها نیست؟
** نه
* با پایداری که یکی هستند.
** نه
* منظورتان از مردم جریان آقای احمدینژاد است؟
** بله، جریان مردم هستند. ما اصلا حاضر نشدیم که تشکیلات حزبی و سیاسی تشکیل دهیم که حکایت از این کند که مرزبندی با مردم پیدا کردیم چون میگوییم همهی مردم.
* به عنوان سوال پایانی نظرتان را دربارهی پانترکها میخواهم بدانم. دربارهی پانترکیسم چه نظری دارید؟
** ما از قومیت عبور کردیم و قومیت هم در سدهی اخیر مبنای یکسری تحرکات و جنبشها بوده شکست خورده است. جریان عبدالناصر که بر مبنای اصالت قوم عربی ایدئولوژی خود را تنظیم کرد، ناکارآمد بود یا در جنگ جهانی دوم بر مبنای ایدئولوژی سوسیالیسم و نازیسم اتفاق افتاد یک امتحان ناگواری را پشت سر گذاشته است. اساسا وقتی ما یک باور ملی و عمومی بر مبنای خواست و ارادهی مردم فارغ از رنگها و نژادها و اقوام و قبایل داریم که امتحانش را در جریان انقلاب به خوبی نشان داده چرا باید به چیز نخنما شدهای که امتحان خودش را هم خوب پس نداده متوسل شویم و این باور هم نخواهد توانست مبنای پیروزی یک حزب یا جریان سیاسی یا حتی یک کشور قرار بگیرد.
* چقدر پانترکیسم در کشور گسترش دارد؟
** جریان پانترکیسم ساخته و پرداختهی دستگاههای ما است که بیشتر تلاش کنند وجود خودشان را توجیه کنند. من از شما سوال میکنم که کجا ما احساس میکنیم پانترکیسم جریان پر قدرتی شده است؟
* مثلا در بازیهای تراکتور و پرچمهای که در دست میگیرند و شعارهایی که میدهند.
** شما فکر میکنید که برای دستگاه امنیتی ما که ریگی را از هوایپما پایین میآورد و دستگیر میکند پیدا کردن آن ده بیست نفری که در یک جمع ۷۰ هزار نفره تماشاگران تراکتور این کار را انجام میدهند کاری دارد که دیگر در بازی بعدی اینها نباشند. فکر میکنید کار سختی است؟
* شاید تعدادشان اینقدر هم نیست و بیشتر باشد.
** پیدا کردنشان برای دستگاه امنیتی ما کاری دارد؟! من به عنوان استاندار آذربایجان شرقی با یک تفکری همواره مواجه بودم و آن را حس میکردم که چنین تهدیدی در آذربایجان وجود دارد و نباید زیاد به این استان میدان داد و اعتنا کرد. آنها برای اینکه این حرف و باور خود را پیش ببرند چنین قرینههایی را میتراشند که اینجا و آنجا اینطور شد و این حرف گفته شد. در حالی که آذربایجان امتحان خود را در طول تاریخ پس داده است. در مرحلهی فروپاشی شوروی وقتی سیمهای خاردار برچیده شد کسی خود را به ارس نزد که به آنطرف رودخانه برود. آن طرف رودخانهایها بودند که خودشان را میخواستند به مام میهن برسانند. اساسا اگر بخواهد پیوندی انجام گیرد دست را به بدن پیوند میزنند نه بدن را به دست.
* چند وقت قبل روی سوژهای کار میکردیم دربارهی نام آن سوی ارس که نامش در طول تاریخ هیچ وقت آذربایجان نبوده. آنجا آذریزبان هستند اما اسم آنجا …
** این موضوع چه مشکلی از ما حل میکند؟! اتصال و ارتباط خویشاوندی ما با آن طرف آب که قابل انکار نیست. وقتی هم که آقای اردوغان میآید در جشن پیروزی باکو شعر ارس ارس را میخواند او دارد بر حقانیت باور ما گواهی میدهد این شعر آراز آراز در مساجد و تعزیهها و سوگواریها در فراق عزیزان از دست رفتهمان میخوانیم. این شعر در فراق هفده شهر قفقاز که از دست رفته سروده شده این شعر در واقع وقتی آقای اردوغان میخواند دلیلی بر حقانیت ما در پیوند با آن سوی آب است متاسفانه در طول تاریخ خصوصا در دولت آقای روحانی نتوانستند تشخیص دهند که این را به عنوان یک مزیت بهره بگیرند.
وقتی رهبری میفرمایند آن اراضی اشغالی اراضی مسلمانان است و باید برگردانده شود وقتی اراده رهبری این است در عملکرد دولت چگونه خودش را نشان میدهد.
* قاعدتا دولت ایران که نباید طرفدار آذربایجان یا ارمنستان باشد و نباید دخالت میکرد.
** آنها عیال و بستگان و خویشاوندان ما هستند.
* یعنی باید برویم آذربایجان را بگیریم؟!
** سرزمینهای اسلامی از آنها گرفته شده ما باید دلسوزی خودمان را در ابعاد مختلف در برگرداندن آن سرزمینها که رهبری انقلاب میگوید اراضی مسلمانان باید به آنها برگردانده شود باید در کنار مردم آذربایجان میبودید که شما نبودید و ترکیه آمد جای خالی شما را پر کرد و او آمد شعار داد که ما یک ملت در دولت هستیم. در حالی که ما و آذربایجان یک ملت در دو دولت هستیم. هیچ قرابتی بین آذربایجان و ترکیه وجود ندارد. ما با آذربایجان یک ملت هستیم اگر ما میتوانستیم به آنها شناسنامه ایرانی بدهیم هم میدادیم.
متن کامل گفتوگوی سایت انصافنیوز با احمد علیرضابیگی به شرح زیر است:
* در چند وقت اخیر دربارهی شما جنجالی به پا شد و مانع نطق شما در مجلس شده بودند. پشت پردهی حل شدن این مسئله چه بود؟ در سکوت کامل حل شد و کسی هم متوجه نشد که چرا و چگونه حل شده است.
** اینها با نطق من مشکل پیدا کرده بودند. من امکان ثبتنام در سامانه برای نطق را نداشتم. وقتی آقای وزیر صمت مطالبی را دربارهی من بیان میکرد و باید پاسخ میدادم هر چه به سامانه مراجعه میکردم که بتوانم ثبتنام کنم و جواب ایشان را بدهم میسّر نمیشد.
در نتیجه موضوع فقط نطق نبود و امکان ثبتنام برای اظهارنظر هم مسدود شده بود. بعد از این اتفاق به ناچار به جایگاه هیئت رئیسه مجلس رفتم و هر چه به آقای قالیباف اصرار کردم که این مسئله حل شود، در پاسخ گفت که نمیشود.
او گفت هیئت نظارت رای داده که شما نمیتوانید صحبت کنید و تشخیص اینکه شما طبق مادهی ۷۵ دربارهی اینکه پاسخ فردی که پشت تریبون اسم شما را آورده بدهید با من است و من این اجازه را نمیدهم.
آنجا مشخص شد که این انسداد اتفاق افتاده است. از دوازدهم اردیبهشت به مدت چهل روز سامانه برای اینکه بتوانم به عنوان «نمایندهی ملت ایران» اظهارنظر کنم مسدود شده بود. برای این کار به رای هیئت نظارت استناد میشد، در حالی که هیئت نظارت اصلا چنین اختیاری را ندارد.
به فرض هم که چنین اختیاری را داشته باشد رای هیئت نظارت قابل تجدیدنظرخواهی است. و لزوما باید رای به شما ابلاغ شود تا بتوانید در مرجع مربوطهاش، هیئت تجدیدنظر، مطرح کنید. وقتی رای ابلاغ و اعلام نشده در هیئت تجدیدنظر هم مطرح نمیشود.
این رای، مثل رای دادگاه بدوی بوده بدون آنکه در دادگاه تجدیدنظر قطعیت پیدا کرده باشد، اما آقای قالیباف دستور به اجرای آن داده است. در نتیجه این رای محسوب نمیشده و نظر آقای قالیباف بوده که این انسداد اتفاق بیافتد به جهت اینکه رای به هیچ عنوان قابلیت اجرا نداشته است. وقتی هم که این اتفاق افتاده بود من مرتبا در مصاحبههایم میگفتم که «ای مردم! سامانه بسته است و من به عنوان «نماینده ملت ایران» نمیتوانم صحبت کنم» ولی این نیازمند شواهد و مدارکی است که بتوانید آن را اثبات کنید که امکان اظهارنظر در صحن علنی به عنوان «نماینده ملت ایران» را ندارید. این موضوع ادامه داشت تا اینکه آقای صباغیان در صحن علنی و در ابتدای جلسه اعلام کرد که من با آقای بیگی که صحبت میکردم و او اعلام کرد که همچنان میکروفونشان بسته و سامانه هم مسدود است؛ این نباید باب شود و خلاف قانون اساسی است. آقای قالیباف در واکنش به این صحبتها در صحن علنی مجلس اقرار کرد که بله میکروفون ایشان به واسطهی نامهی هیئت نظارت مسدود شده است. این رسمیت بخشیدن به یک کار خطا بود که از تریبون رسمی مجلس اعلام میشود. بعد از آن بود که این موضوع بازتاب قوی رسانهای پیدا کرد. از آقای مهاجرانی در لندن شروع شد تا همهی کسانی که به نحوی دل در گرو انقلاب و جمهوری اسلامی و قانون اساسی و سازوکارهای مردمسالاری در کشور داشتند نسبت به این مورد معترض شدند و رسانهها اقدام همهجانبهای را انجام دادند برای اینکه آقای قالیباف و هیئت رئیسه مجلس که مرتکب این خبط شدند را مذمت کنند.
آنها هم در عمل مستند قانونی نداشتند که به آن استناد کنند و این کار خطای محض بود. آیا دربارهی این موضوع من به عنوان «نمایندهی مردم» باید به کلانتری مراجعه کنم و از هیئت رئیسه شکایت کنم که اینها میکروفون من را بستهاند؟! سازوکار اصلی داخل مجلس مرتکب این خطا شده است. هیئت نظارت بر رفتار نمایندگان مرتکب این خطا شده است و تنها دادگاهی که برای رسیدگی به این موضوع وجود دارد دادگاه افکار عمومی و مردم هستند که قضاوت کنند نمایندهای که در مقام حقخواهی و دادخواهی ملت ایران اقدام کرده محدودیتهای عجیب و غریب برایش ایجاد میشود، از جمله بستن میکروفون. چهارشنبهی هفتهی پیش اساماسی دربارهی اینکه نوبت نطق شما در فلان روز و ساعت تایید میشود آمد و روز بعدش هم اعلام شد که هیئت نظارت بر رفتار نمایندگان تشکیل جلسه داده و آن رای را ابطال کرده است. این موفقیت بزرگی بود و من هم در صحبت خودم در صحن علنی اعلام کردم که این «پیروزی ملت ایران» است و ثمرهی همدلی ملت ایران، رسانهها و نخبگان بوده است.
* موضوعی که باعث این اتفاق شد ماجرای خودروهایی بود که گفتید به نمایندگان داده شده، آیا در طول این مدت که موضوع خودروها را مطرح کردید تا این لحظه پیشنهاد غیرمتعارف یا تهدیدی داشتهاید؟
** نه، هیچ پیشنهادی نداشتم.
* بعید است؛ معمولا همان کسانی که دیگران را خریدهاند احتمال اینکه سراغ شما هم بیایند هست.
** من بیگی هستم، نمایندهی تبریز؛ به گذشتهی دورهی نمایندگی من رجوع کنید بازگرداندن ماشینسازی تبریز را میبینید. تنها نمایندهای که در موضوع واگذاری غیرقانونی ماشینسازی تبریز وارد شد و در آخر هم موفق شد آن را از دست «مش قربونعلی» بگیرد و به دولت برگرداند نمایندهی تبریز بود. یا کشت و صنعت مغان، در برخی اسناد ۴۰ هزار هکتار و در برخی اسناد ۷۰ هزار هکتار است. دو سال پیش و پس از آزادسازی کشت و صنعت مغان جشنی را مردم گرفته بودند و من هم رفته بودم، پرسیدم که این اراضی هکتاری چند است؟ گفتند یک میلیارد تومان یعنی ۴۰ هزار میلیارد تومان فقط اراضی کشاورزی آن قیمت داشت. کارخانه و شهرک و فرودگاه و… که بماند. در دورهی مجلس گذشته و مجلس فعلی چه در هفت تپه چه هپکو و … تنهایی صدایی که از میان نمایندگان ملت ایران بلند شده بود صدای نمایندهی تبریز بود.
* این را به عنوان افتخار خود میدانید؟! برخی از اینها که لغو واگذاریشان از نظر کارشناسان کار درستی نبوده است.
** این یک بحث دیگر است. من ارزش مالی که به صورت ظالمانه و با دسیسه و تقلب واگذار شده بود را میگویم که من توانستم به عنوان «تنها نمایندهی ملت ایران» ورود پیدا کنم و به بیتالمال برگردانم. شما میفرمایید که آن واگذاری درست بوده یا میفرمایید که آنها ذیحق بودند و کار شما ناروا بوده است. بالاخره من در یک فرآیند قانونی و در دادگاه و هیئت واگذاری توانستم اقدام کنم و آنهایی هم که این واگذاری به نفع آنها صورت گرفته بود آدمها دست و پا بستهای نبودند و آنها هم با تیمهای حقوقی بسیار برجسته در محاکم و دادگاههای مختلف حضور پیدا کردند. ضمن اینکه شکایتهایی هم علیه من صورت گرفت که باید میرفتم به این شکایتها جواب میدادم.
* بعضی از این موارد را اصلا در مزایده خریده بودند.
** نه، اینطور نیست.
* همین جایی که شما الان نشستهاید چند وقت قبل آقای ژائله نشسته بودند و موضوع با مزایده خریدن را مطرح کرده بودند.
** اگر قرار باشد به شکل اختصاصی دربارهی نحوهی واگذاری کشت و صنعت مغان و چگونگی خلع ید و اعادهی آن صحبت کنیم که با سند و مدرک میآییم و آقای ژائله هم بیاید صحبت میکنیم. الان سوال شما ناظر بر این است که آیا به شما پیشنهادی شده بود یا نه؟ الان داریم دربارهی این موضوع صحبت میکنیم. وقتی کسی توانسته کاری را به این حجم انجام دهد که قطعا کسانی که در آن قضیه ذینفع بودند چه بسا خودشان را مهیای این میدانستند که پیشنهادی دهند و بگویند تویی که یک نفر از ۲۹۰ نفری که در مجلس حضور دارند «چرا ول کن این موضوع نیستی؟ یک چیزی بگیر و برو دنبال کارت»
* چنین چیزی نبوده؟
** هیچ وقت.
* اما دربارهی خودرهایی که مطرح کردید، نه فقط آن خودروساز، خودروسازهای دیگر و نه فقط خودروسازها، جاهای دیگر هم چه به مجلس و چه به نهادهای دیگر از این نوع خدمات میدهند. چرا آنها را هیچوقت مطرح نکردید؟ فقط این خودروساز و مجلس که نیست.
** «نمایندهی ملت ایران» هستم، هر اطلاع و سندی که در مورد تضییع حقوق ملت ایران به دست من برسد خودم را مکلف میدانم که در مسیر استیفای حقوق ملت عمل کنم؛ حالا اینکه نتیجه میگیرم یا نه بحث دیگری است.
من در خصوص موضوعاتی که جنابعالی میفرمایید سند، مدرک و مطلبی دریافت نکردم. اگر شما سندی دارید استقبال میکنیم که از شما دریافت کنیم.
* شاید سندی دریافت نکرده باشید، اما آیا حتی چنین موضوعی را نشنیدهاید؟! بعد از اینکه موضوع خودروها از طرف شما مطرح شد یکی از مسئولان دولتی گفت که به جاهای دیگری هم دادهاند.
** در مورد گروکشی و اینکه کسانی بیایند تخلفات خودشان را به واسطهی تخلفاتی که دیگران انجام دادند توجیه کنند حرفهایی زده شده ولی وقتی که من این علم را برافراشتم در معرض انواع اطلاعات از زوایای مختلف قرار گرفتم. اما این چیزی که شما میفرمایید که خودرساز دیگری هم چنین اقدامی را انجام داده است اصلا به دست من نرسیده است. حتی تا زوایای زندگی شخصی افراد هم به من اطلاعات میرسد که من تمایلی هم به ورود به آن ندارم. اما این موضوع به دست من نرسیده است در میان حجم بالایی از اطلاعات که دارم. نمایندهای میآید در واکنش شروع به اهانت به من میکند در پاسخ میگویم من بنای بی حرمتی ندارم اما اگر بخواهم جواب بدهم تا اینجا نسبت به این موضوع اشراف دارم که توی نماینده این ماشین را فروختهای و خریدار آن هم معلوم است و با خریدار به اختلاف خوردی و پرونده هم در فلان شعبه در دادسرا مطرح است. به این اندازه اطلاعات ریز این موضوع در اختیار قرار گرفته است.
* موضوع دیگری که ما در رسانه با آن بارها برخورد کردیم، چه خودروساز چه دیگرانی که صنعت بزرگی دارند معمولا مجبور میشوند از این حالها به خیلیها بدهند. بر اساس حرف شما وزارت صمت میخواسته جلوی استیضاح را بگیرد و از خودروساز چنین استفادهای شده است. باجهایی که تولیدکنندهها مجبورند به جاهایی که نباید بدهند برای اینکه کار عادیشان را انجام دهند. این مورد را چطور ارزیابی میکنید؟
** فرمایش شما را اصلاح میکنم، آنچه من بیان کردم این بوده که در هنگام استیضاح وزیر صمت در ۲۷ خرداد ۱۴۰۱ سوالی مطرح کردم که بین این استیضاح و ماشینهایی که الان واگذار میشود چه ارتباطی وجود دارد؟ طبیعتا باید به این سوال پاسخی داده میشد که آیا ارتباط دارد یا ارتباطی ندارد؟ یا بگویند تویی که میگویی ارتباطی دارد آیا مدرکی برای آن داری؟
ولی اینکه بنا به فرمایش جنابعالی تولیدکننده یا هر کسی برای اینکه منفعت خود را بیشتر کند یا موانع پیش روی خودش را بردارد ناچار است چنین امتیازاتی را بدهد این به واقع وهن بزرگی به ساحت «خانه ملت ایران» است. اینکه ما حس کنیم با دادن چنین امتیازهایی یا به زعم جنابعالی حالهایی میتوانیم کارمان را پیش ببریم.
در همان موقع که استیضاح آقای وزیر در جریان بود یک خودروی ۲۰۷ از رده خارج فرانسوی یک میلیارد و دویست میلیون تومان در این کشور معامله میشد اما زمانی که استیضاح رای آورد و وزیر برکنار شد و الان قیمت پژوی ۲۰۷ در بازار ۷۵۰ میلیون تومان است. این یعنی نبود این آدم در وزارتخانه نیم میلیارد تومان در هر دستگاه خودرو در زندگی مردم اثر گذاشته است.
این خیلی معنای عجیب و غریبی را میدهد. امضاهای طلایی و گلوگاههایی که در دست این و آن وجود دارد و چنین هزینهی گزافی را به ملت ایران تحمیل میکند. من متاسفم از اینکه تعدادی میگویند که «این مشکلی نداشته و حلال بوده» و یا «به همه هم دادند، ما هم گرفتیم»، «لندکروز که ندادید یک فیدلیتی چینی دادهاید»، دیگری میگوید «این گدابازیها چیست در میآورید؟!» این سزاوار خانه ملت ایران نمیتواند باشد که بعد بیایند دم اینها را ببینند و بعد از آن پژو ۲۰۷ را یک میلیارد و دویست میلیون تومان بفروشند. این به هیچ عنوان سزاوار نیست.
* شما نه فقط در مجلس بلکه در سالهای قبل موقعیتهای دولتی هم داشتید، بنابراین شما میدانید که چه اتفاقهایی دارد میافتد. واقعا اینطور که بعضیها هم گفتهاند یک نماینده را با صد میلیون و دویست میلیون میشود خرید؟
** بالاخره حتما هر کسی یک قیمتی دارد دیگر؛ وقتی که یک جریانی حس میکند که میتواند با دسیسهچینی و تقلب کارش را پیش ببرد، شرکتی که با آن خودروساز در مرداد ۱۴۰۰ قرارداد امضا کرد شرکتی است با سرمایهی ثبتی صد هزار تومان که در سال ۹۷ به ثبت رسیده. آن خودروساز طبق مقررات و آییننامههای خودش هم نمیتواند چنین قراردادی را با این شرکت منعقد کند.
شرکتی که رئیس هیئت مدیره آن یک خانم است که در کوهدشت لرستان دامداری و زراعت میکند و مدیرعاملش هم خواهر همین خانم است و مشغول همین کار. من نمیخواهم الفاظ دیگری به کار ببرم. بعد اینها توانستهاند با چنین شرکتی چنین قراردادی را ببندند.
عملیاتی شدن این قرارداد در ۲۰ خرداد ۱۴۰۱ اتفاق افتاده؛ یعنی دستور مدیرعامل ذیل این قرارداد که استارت خورده که این محموله تحویل شود به انضمام لیست افرادی که گفته شده به اینها خودرو تحویل داده شود؛ پای این لیست هم علاوه بر امضای آن شرکت امضای معاون مجلس هم در سربرگ آن شرکت هست.
این سوال پیش میآید که چطور با وجود فرمان هشت مادهای که از سوی رئیسجمهور در سال ۱۴۰۰ صادر شده بود دایر بر اینکه هر گونه واگذاری خارج از سامانهی عمومی که مردم از آن خودرو دریافت مینمایند رانت، تقلب و انحصار محسوب میشود و ابلاغ هم شده این اتفاق رخ داده است؟! کسانی میگویند که این بخش خصوصی است و عشقش کشیده که خودرو داده است و چه ربطی به دیگری دارد؟! خواسته به مجلس حالی بدهد تو چه میگویی؟! در حالی که اینطور نیست. آن خودروساز از انواع امتیازاتی که دولت جمهوری اسلامی برایش در نظر گرفته استفاده کرده است. آیا الان میتواند کسی بگوید من با پول خودم سرنگ دیابت وارد کردم، پس میتوانم این سرنگ را در بازار دارویی توزیع کنم یا این کار دارای نظامات حکومتی است؟! در فرمان هشت مادهای رئیس جمهور، وزیر صمت ضامن اجرای آن تعیین شده و بازرس ویژهی رئیس جمهور ناظر بر اجرای این فرمان است که هر کسی از آن تخلف کرد با او برخورد شود. در سال ۱۴۰۱ طبق اطلاعاتی که ما در اختیار داریم ۱۴۷ دستگاه ماشین شاسی بلند به تعدادی تحویل داده شده است.
* سوال من چیز دیگری است. واقعا با صد میلیون و دویست میلیون قیمت نمایندههاست برای اینکه بشود روی نظرشان دربارهی استیضاح تاثیر گذاشت یا قیمتهای بالاتری است؟
** من اینطور با موضوع مواجه نمیشوم. اصلا آن نمایندهی بختبرگشتهای که در این ماجرا وارد شده او به اعتبار معاون مجلس که با او تماس گرفته و گفته که برای شما یک ماشین شاسی بلند منظور کردیم و آن را هم به نام یکی از اقوام و بستگان کنید زیرا ممکن است برای شما مسئلهساز شود. آن نماینده هم چه بسا با موضوع خیلی ساده برخورد کرده باشد و گفته این معاون مجلس است دیگر، پس حلال است. من به این موضوع به این سادگی که شما فکر میکنید نگاه نمیکنم. این در واقع شکلگیری یک سازمان پیچیدهای است که به این واسطه جمعی را از آن خود کند که این جمع دیگر وامدار باشد در عین حال تخلف هم صورت گرفته است. این نماینده الان متوجه شده که این کار خبط است و نباید به اسم خودش باشد و عواقب و تبعات دارد. از آن سمت هم که به موضوع نگاه کنیم، طرف مقابل هر لحظه میتواند این برگه را نشان دهد و بگوید شما این نقطهی ضعف را پیش من دارید.
* آقای بیگی؛ شما دارید سطح این مسئله را خیلی پایین میآورید و میخواهید محدود به چنین چیزی کنید. یعنی شما قبل از این، تخلفات بزرگتری را اصلا احساس نکرده بودید؟!
** در مورد نمایندگان؟
* بله
** من در معرض آن قرار نگرفتم. البته موضوعاتی بوده؛ مثلا در استیضاح آقای آخوندی نمایندگان پروندههایی را دربارهی خانههایی که در مجلس گذشته داده شده بود، مطرح کردند. ما دو بار آقای آخوندی را استیضاح کردیم و هر بار نسبت به دور گذشته آرا بیشتری را آورد. من از نمایندگان محور این استیضاح بودم و مستندی را دارم که معاون وزیر به من زنگ زد و میگوید ما ناچاریم که خرج کنیم و تو داری خرج ما را بیشتر میکنی و آن دنیا باید پاسخ دهی.
* پس شما پیشنهاد داشتید.
** نه، از من میخواستند که از پیگیری استیضاح انصراف دهم و میگفتند این کاری که تو میکنی به ما هزینه تحمیل میکند و ناچاریم کارهایی را انجام دهیم و هزینه دارد بالا میرود و آن دنیا یقهات را میگیریم که تو باعث شدی ما چنین هزینههایی کنیم. بعد از آن متوجه شدیم که چه آپارتمانهایی داده شده، چه سهمیهی قیری به این و آن داده شده بود از بابت «عمران روستا».
* البته آقای آخوندی به این اتهامات جواب دادند.
** نمایندگانی که مرتکب چنین کاری شده بودند از سوی شورای نگهبان از دور انتخابات کنار گذاشته شدند. آقای ابوترابی رسما اسمشان را اعلام کرد.
* آقای بیگی من احساس میکنم جناحی برخورد میکنید و موضوع را به همین فیدلیتیها کاهش میدهید.
** چیزی که من با آن مواجه شدم همینها بود.
* اگر این موارد را رانت در نظر بگیریم، که هست، آیا ماهیت نظارتی شورای نگهبان در انتخابات رانتی را برای اینکه کسی که در شرایط عادی شاید نتواند نمایندهی مردم شود به واسطهی تصمیم شورای نگهبان که فقط بعضیها تایید شوند بتواند انتخاب شود و رای بیاورد؟
** شما دارید دربارهی اصالت کاری که شورای نگهبان در موضوع تایید صلاحیت انجام میدهد سوال میکنید؟
* از هر زاویهای که شما میخواهید ارزیابی کنید.
** حتی اگر این اتفاق نیفتاده باشد هم برای دیگری که فارغ از این موضوع انتخاب شده برای او هم متصور است. این برمیگردد به زیرساخت اعتقادی و باورهای کسی که در چنین مسئولیتی قرار میگیرد که آیا او مهیای پذیرفتن چنین مسئولیتی است؟ در مجلس با یک رای نماینده بسیاری موضوعات جابجا میشود. مثلا آقای نیکزاد با یک رای نتوانست نایب رئیس مجلس شود و موضوعاتی از این دست را بسیار مشاهده کردیم و رای دارای اعتبار زیادی است. الان آدمهایی که به عنوان ریش سفید در مجلس ایفای نقش میکنند در سازمان دادن آرا نمایندگان بسیار موثر هستند. گاهی اصلا خیلی از نمایندگان متوجه نمیشوند که در گرداب چنین سازمانی قرار گرفتهاند.
* ممکن است مقداری بیشتر توضیح دهید و مثال بزنید؟
** مثال زدن مستلزم این است که پروندهی دادگاهی دیگری را طی کنید. در تاریخ مجلس این موضوع وجود دارد که روسای فراکسیونها و گروهها و تشکلهای محلی و غیر محلی و تعدادی مرجعیت دارند.
اگر نهاد و یا دستگاه و یا گروهی بخواهد رای بگیرد طبیعی است که با این مراجع ارتباط برقرار میکنند و بعد هم آنها را مهیا میکنند تا مقصودشان برآورده شود. طبیعتا اتفاقات ناصوابی هم رخ میدهد.
* نمایندگان در ادوار مختلف چقدر باعث شدند که جایگاه مجلس این میزان سقوط کند؟
** نوع نگاهی که به مجلس وجود دارد چه بسا سبب زوال جایگاه مجلس میشود. اگر ما به مجلس نگاهمان «مجلس در راس امور» بوده باشد وضعیت متفاوت بود. در دورهی شاه عباس، او خیلی مشتاق بوده که شیخ بهایی چیزی از شاه مطالبه کند ولی شیخ در نهایت مناعت طبع چیزی مطالبه نمیکرد. در نهایت شاه به زبان میآید که شیخ! چیزی از ما بخواه. شیخ مطرح میکند که من چیزی از شما نمیخواهم؛ اگر شاه این افسار حیوان من را بگیرد و از این سر میدان نقش جهان به آن سر میدان ببرد من مطالبهای بیش از این ندارم.
شاه متعجب میپرسد که این کار چه تاثیری بر حال و هوای تو و مساجد و مدارس علمیه دارد و چه نفعی خواهد داشت؟ او میگوید با این کار تمام امرا و صاحب منصبهای دربار خواهند دید که این شیخ نزد شاه دارای چنان اعتباری است که افسار خرش را شاه در دست گرفت و از این سوی میدان نقش جهان به آن سو برده است. این برای من کفایت میکند. ما مدام با تضعیف جایگاه نهاد مجلس مواجه هستیم و همین توانسته تاثیر بسزایی را در نگرشی که نسبت به مجلس وجود دارد باقی گذاشته است. نظام تصمیمگیری و تصمیمسازی کشور دچار تزلزل شده است. اگر از من به عنوان نمایندهی مردم سوال کنند که مشکل کشور چیست؟ من عرض میکنم که نظام تصمیمگیری کشور دچار اختلال شده است. همان تصمیمگیری که یکشبه بنزین را سه هزار تومان میکند بدون اینکه مسیر عمودی که نظام تصمیمگیری ما بر مبنای قانون اساسی آن را ترسیم کرده طی کند. بعد هم نتیجهاش فاجعه میشود و آبان ۹۸ را تجربه میکنید که هنوز هم که هنوز است تبلیغات رسانهها خارجی که برای خودشان دادگاه ترتیب دادند و همه را محاکمه کردند و حکم صادر کردند تمام نشده است. ما هم دچار خبط شدیم و سپس ناچار شدیم که بگوییم آنهایی که در این حادثه کشته شدند شهید هستند و آنهایی که مجروح شدند جانباز هستند. این سزاوار نبود.
* با توجه به این وضعیت احتمالا دوباره هم بخواهید کاندیدا شوید و وارد مجلسی شوید که خودتان میگویید بی تاثیر است و نقشی ندارد.
** اینکه میتوانم در این مجلس و با همین حال و روز ایفای نقش کنم به خودم باور دارم. کاری که از من بر میآید و میتوانم انجام دهم را از مردمم دریغ نمیکنم. من از ۱۴ سالگی اسلحه دست گرفتم و در کوه و کمر جنگیدهام. از قبل انقلاب بسیاری از کسانی که رفقا و همراهان ما در دفاع از انقلاب بودند شهید شدند یا از گردونهی چنین موضوعاتی خارج شدند. من با دارا بودن ۶۰ سال سن و ۴۰ درصد جانبازی از حواشی و زوائدی که میتوانست فردی را از این گردونه خارج کند به فضل الهی محفوظ ماندم و به اینجا رسیدم. اگر کاری از دستم بر میآید از مردم خود مضایقه کنم؟! البته طلبکار هم نیستم و جیبی هم ندوختهام و حتما سازوکاری وجود دارد شاید اصلا مردم بگویند تا دیروز میگفتیم تو کارگری ما را کن و حالا میگوییم نه؛ اختیار دارند.
* چه پیشبینی از انتخابات پیش رو دارید؟
** ویژگیهایی که رهبری انقلاب دربارهی سلامت، رقابت، مشارکت و امنیت انتخابات توصیف کردند نیازمند زیرساختی است. زیرساخت آن ایمان و باور به این است که مردم دارای اختیار تعیین سرنوشت خود هستند. اگر ما به این اختیار بخواهیم تزیینی نگاه کنیم ظلم و جفا در حق انقلاب اسلامی است که اساس آن اراده و خواست مردم است.
* برای اینکه منظورتان را بفهمم، شما دربارهی انتخابات ۱۴۰۰ یا ۹۸ فکر میکنید دایرهی تایید صلاحیتها کافی بوده یا نه؟
** نه، من در این مورد صحبت کردم. در نطق فردای اعلام نتایج تعیین صلاحیت شورای نگهبان اعلام کردم شما با این کاری که انجام دادید دامنهی انتخاب مردم را محدود کردید و سبب شدید که روز حادثه که مردم باید از نظام و انقلاب دفاع کنند دچار تزلزل شوند و زبان بیگانه را به روی کشور و انقلاب و جمهوری اسلامی دراز کردید.
و از نفوذ صحبت کردم که تاروپود کشور را در نوردیده. و خبر از موضوعات بعدی دادم که دولتی ضعیف سرکار خواهد آمد که ناچار است فقط سهمهایی که وعده داده شده را اعطا کند و منشاء هیچ تغییری نمیتواند باشد و در حوزهی بینالملل مشکلات عدیدهای پیدا خواهیم کرد. حضور مردم را هم تضعیف کردید.
در آن موقعی که من داشتم نطق میکردم میتوانم بگویم که بیش از ۲۰۰ نفر از نمایندگان مجلس سر پا ایستاده بودند و داشتند به من بد و بیراه میگفتند. حتی همین آقای توانگر، نمایندهی تهران، پای تریبون مجلس آمده بود و داشت بد و بیراه میگفت که آقای نیکزاد، رئیس جلسه، گفت که چه کار میکنید؟ نمایندهی مردم دارد صحبت میکند اجازه دهید صحبت کند و اگر مطلبی دارید پاسخش را دهید. او بنا داشت من را از بالا به پایین بیندازد. آنها رگ گردنشان متورم شده بود و نمیتوانستند ببینند کسی از آینده این چنین خبر میدهد.
* شما در نهایت در انتخابات ۱۴۰۰ کاندیدایی داشتید که به او رای دهید؟
** نه، کاندیدایی نداشتم.
* چرا اصولگراها/ارزشیها/انقلابیها متحد نماندند و چند پاره شدند؟
** ما در کشورمان سازوکار حزبی ضعیفی داریم. اصلاحطلبان از این نظر وضعیت بهتری دارند اما سازوکار حزبی اصولگرایان از بالا به پایین است تا از پایین به بالا، همین هم موجب انشقاق آنها میشود. اتحاد اصولگرایان را آرایش اصلاحطلبان تعیین میکند. وقتی رقیب آرایشی نداشته باشد خود اصولگرایان دچار تفرقه میشوند.
* قاعدتا از شما دربارهی آقای احمدینژاد زیاد میپرسند؛ به نظر شما این سکوت ناشی از چیست؟ آیا به خاطر منفعت است، چون از زمانی که دوباره در مجمع منصوب شدند دیگر حرف نزدند؛ بعضی میگویند شاید دچار بیماری شده باشند یا تهدید شدهاند؟ فکر میکنید سکوتشان را میشکنند؟
** این نکته خیلی جالبی است. یک وقتی آقای دکتر احمدینژاد صحبتهای بسیار تلخ و تندی در انتقاد از شیوهی ادارهی کشور میکند و نامهی رسمی مینویسد و منتشر میکند آن موقع میگویند که چرا کسی جلوی ایشان را نمیگیرد.
این حرفها را اگر آدم دیگری میزد الان با او برخورد میکردند و وقتی آقای احمدینژاد سکوت میکند، سکوت او هم محل سوال است که این حکایت از وزن این آدم در عالم سیاست دارد. که سکوتش هم میتواند سوالبرانگیز باشد.
آقای دکتر احمدینژاد آن صحبتهایی که باید میکردند در آن محدودهی سال ۹۶ تا شهریور ۱۴۰۱ داشتند. کما اینکه آن صحبتها وقتی الان منتشر میشود خیلیها دچار اشتباه میشوند که نکند این صحبتها برای امروز است و آقای احمدینژاد سکوتش را شکسته است.
ایشان عالمانه خبر از آمدن سیلی دادند و خودشان را به بچهچوپانی تشبیه کردند که از بلندی آمدن سیل را مشاهده میکند و مردم و نظام را از آن با خبر میکند که سیل وحشتناکی در راه است و برایش چارهای کنید.
آقای دکتر میفرمایند که با خفه کردن من که جلوی سیل را نمیشود گرفت برای سیل چارهاندیشی کنید. بعد از حوادثی که در آخر شهریور ۱۴۰۱ رخ داد، اگر آقای احمدینژاد میخواست با همین دست فرمان در آن میدان اظهارنظر کند حتما دامنهی این آشوبها دامنهی گستردهای پیدا میکرد.
* یعنی موضعش دربارهی آن اتفاقات چه بود؟
** موضع آقای دکتر احمدینژاد موضع اعتراض است. اعتراض به نحوهی ادارهی کشور…
* دقیقا به چه چیزی؟
** به نادیده گرفته شدن مردم در حوزهی اقتصاد، سیاست، اجتماع، فرهنگ. نظرات ایشان خیلی روشن است. اگر آقای دکتر احمدینژاد بخواهد صحبت کند صحبت او اعتراض است، ولی این اعتراض بازی کردن در سناریوی دشمن است که سودای براندازی و از بین بردن انقلاب و جمهوری اسلامی ایران را در سر دارد. آقای دکتر احمدینژاد با این سابقهی ریاست جمهوری و دلدادگی و دلبستگی به انقلاب اسلامی و آن طرف هم میشد رضا پهلوی، این برای دکتر احمدینژاد کسر شان نبود؟! احساس من این است که سکوت ایشان به این واسطه بوده است.
* اگر معتقد بوده که اعتراضاتی که دارد صحیح است چرا مطرح نمیکند؟
** قبل از آن اعتراضات ایشان اعتراض خود را بیان کرده است؛ واضحتر و در نامهی رسمی با جزییات و ذکر موارد. همهی اینها ذکر شده ولی در آن مقطع انگار نمک پاشیدن به روی زخم بود. برداشت من این است که آقای دکتر احمدینژاد به عنوان یک دلدادهی انقلاب نمیخواهد در سناریوی بیگانه و دشمن که سودای از بین بردن جمهوری اسلامی و تجزیهی کشور و امثالهم را دارد بازی کند. ضمن اینکه ایشان نقش اعتراضی و صحبتهای معترضانهاش در موضوعات مختلف هست.
* این را دربارهی هر کسی که سکوت کرده میشود گفت.
** باید به گذشتهی افراد مراجعه کنید و اینکه الان چنین اعتراضی معنای دیگری را خواهد داد. کسانی میآیند میگویند که این سکوت آقای دکتر احمدینژاد ارادی نبوده است و مثلا مریض بوده و نمیتوانست صحبت کند. نخیر آقای احمدینژاد بیمار و رنجور نبوده ولی تشخیصشان این بود که در این مقطع هر گونه اظهارنظر و اعتراض بازی در زمین و سناریوی دشمنان این کشور است. ولی آیا این دلیل میشود که در صدد اصلاح امور برنیاییم و شرایط را درست نکنیم؟!
جمهوری اسلامی که ثمره خون شهداست تا کنون مسیر خود را با ارادهی مردم طی کرده است ولی از مقطعی تصور کردیم که این ماشین که تا قبل از این با ارادهی مردم توانسته از گردنهها عبور کند، اراده مردم نباشد هم این ماشین راه خواهد رفت و فقط راننده عوض کردیم.
* اگر آقای احمدینژاد معتقد است که با عوض کردن راننده کاری نمیشود کرد یعنی منظورش اصلاح ساختاری است یا چه چیزی؟
** بله، بدنه، شاسی، چرخها و موتور این ماشین درست است و امتحان خیلی خوبی پس داده و همهی گردنههای نفسگیر را طی کرده است. سوخت آن که تا قبل از این ارادهی مردم بوده در مقطعی به ذهنمان رسید که نه، با سوخت دیگری هم میتوان ماشین را راند و با سوخت خفیفتری از مردم هم میشود ماشین را راه برد. همین چیزی که از انتخابات ۱۴۰۰ به بعد داریم مشاهده میکنیم هم در ابعاد بینالمللی هم در ادارهی امور داخلی کشور مشکلات عجیب و غریبی را پیدا کردیم.
* یا شما نمیخواستید شفاف بگویید یا …
** نه، شفاف گفتم.
* اگر تغییر افراد راه حل نیست …
** این سوخت را باید عوض کنیم …
* یعنی چه؟
** مردم؛ یعنی احترام گذاشتن به حق تعیین سرنوشت مردم. یعنی ما بیاییم امکانی ایجاد کنیم که مردم حس کنند با حضور در عرصهی انتخابات به طور مستقیم برای انجام تغییرات در کشور عاملیت خواهند داشت.
* یعنی آن حرفی که بیش از سی سال پیش آقای کروبی و جناح اصلاحطلب همیشه پیگیری میکرد که شورای نگهبان مانع این اصلاح است، الان آقای احمدینژاد هم همین نظر را دارند؟
** من نمیدانم آقای کروبی چه گفتند لکن آنچه امام خطاب به مجلس فرمودند این است که شما وکیل مردم هستید و ولی آنها نیستید و شما را اجیر کردهاند و به مجلس فرستادهاند که ارادهی آنها را در سازوکارها اداری کشور جاری کنید حتی اگر مردم اشتباه هم کرده باشند شما به همان اشتباه گردن بگذارید. چرا ما امام را رها کردیم و آقای کروبی چسبیدیم.
* دربارهی انتخابات احتمال دارد که منتقدین اصولگرای دولت و جریان آقای احمدینژاد با بقیهی منتقدان دولت با یکدیگر متحد شوند؟
** اتحاد باید مبنایی داشته باشد. ارادهی مردم تعیینکننده است. همهی ما بر مبنای این میثاق ملی، قانون اساسی، که قدرت را ناشی از خواست و ارادهی مردم میداند خودمان را عرضه میکنیم و در معرض رای مردم قرار میدهیم. اگر این شرایط فراهم شود همه خواهند آمد.
* برای انتخابات مجلس ۲۹۰ کرسی وجود دارد؛ اینکه هر کسی فردی بخواهد کاندیدا شود کار سادهای است. من دربارهی جریان سیاسی که احتمالا نزدیک انتخابات شکل میگیرد صحبت میکنم. احتمال دارد که منتقدین دولت فعلی برای انجام کار مشترک به همدیگر خیلی نزدیک شوند؟
** جبههی اصلاحطلبی با همین تفکر که شما میفرمایید تجربهی تلخی را از سر گذرانده است، در مجلس دهم با جماعتی آمدند کرسیهای مجلس را هم تصرف کردند اما با وجود دارا بودن اکثریت نتوانستند آقای عارف را رئیس مجلس کنند.
این وصله پینه کردن حتما نمیتواند حداقل در مجلس جواب دهد. هر کسی جوهرهی وجودی خودش را عرضه کند و مردم انتخاب کنند. هر جریانی خودش را عرضه کند.
* الان جریانهای اصلی که برای انتخابات آینده خود را آماده میکنند کدام هستند؟
** اصولگرایان یک دستهبندی بین خودشان دارند؛ پایداریها، اصولگرایان سنتی(موتلفه و…)، نواصولگرایان (جریان آقای قالیباف). اصلاحطلبان هم که تقسیمبندیهایش پیش شما است.
* همهی جریانهایی که فکر میکنید در انتخابات تاثیرگذارند همینها هستند؟
** و مردم
* یعنی جریان آقای احمدینژاد در اینها نیست؟
** نه
* با پایداری که یکی هستند.
** نه
* منظورتان از مردم جریان آقای احمدینژاد است؟
** بله، جریان مردم هستند. ما اصلا حاضر نشدیم که تشکیلات حزبی و سیاسی تشکیل دهیم که حکایت از این کند که مرزبندی با مردم پیدا کردیم چون میگوییم همهی مردم.
* به عنوان سوال پایانی نظرتان را دربارهی پانترکها میخواهم بدانم. دربارهی پانترکیسم چه نظری دارید؟
** ما از قومیت عبور کردیم و قومیت هم در سدهی اخیر مبنای یکسری تحرکات و جنبشها بوده شکست خورده است. جریان عبدالناصر که بر مبنای اصالت قوم عربی ایدئولوژی خود را تنظیم کرد، ناکارآمد بود یا در جنگ جهانی دوم بر مبنای ایدئولوژی سوسیالیسم و نازیسم اتفاق افتاد یک امتحان ناگواری را پشت سر گذاشته است. اساسا وقتی ما یک باور ملی و عمومی بر مبنای خواست و ارادهی مردم فارغ از رنگها و نژادها و اقوام و قبایل داریم که امتحانش را در جریان انقلاب به خوبی نشان داده چرا باید به چیز نخنما شدهای که امتحان خودش را هم خوب پس نداده متوسل شویم و این باور هم نخواهد توانست مبنای پیروزی یک حزب یا جریان سیاسی یا حتی یک کشور قرار بگیرد.
* چقدر پانترکیسم در کشور گسترش دارد؟
** جریان پانترکیسم ساخته و پرداختهی دستگاههای ما است که بیشتر تلاش کنند وجود خودشان را توجیه کنند. من از شما سوال میکنم که کجا ما احساس میکنیم پانترکیسم جریان پر قدرتی شده است؟
* مثلا در بازیهای تراکتور و پرچمهای که در دست میگیرند و شعارهایی که میدهند.
** شما فکر میکنید که برای دستگاه امنیتی ما که ریگی را از هوایپما پایین میآورد و دستگیر میکند پیدا کردن آن ده بیست نفری که در یک جمع ۷۰ هزار نفره تماشاگران تراکتور این کار را انجام میدهند کاری دارد که دیگر در بازی بعدی اینها نباشند. فکر میکنید کار سختی است؟
* شاید تعدادشان اینقدر هم نیست و بیشتر باشد.
** پیدا کردنشان برای دستگاه امنیتی ما کاری دارد؟! من به عنوان استاندار آذربایجان شرقی با یک تفکری همواره مواجه بودم و آن را حس میکردم که چنین تهدیدی در آذربایجان وجود دارد و نباید زیاد به این استان میدان داد و اعتنا کرد. آنها برای اینکه این حرف و باور خود را پیش ببرند چنین قرینههایی را میتراشند که اینجا و آنجا اینطور شد و این حرف گفته شد. در حالی که آذربایجان امتحان خود را در طول تاریخ پس داده است. در مرحلهی فروپاشی شوروی وقتی سیمهای خاردار برچیده شد کسی خود را به ارس نزد که به آنطرف رودخانه برود. آن طرف رودخانهایها بودند که خودشان را میخواستند به مام میهن برسانند. اساسا اگر بخواهد پیوندی انجام گیرد دست را به بدن پیوند میزنند نه بدن را به دست.
* چند وقت قبل روی سوژهای کار میکردیم دربارهی نام آن سوی ارس که نامش در طول تاریخ هیچ وقت آذربایجان نبوده. آنجا آذریزبان هستند اما اسم آنجا …
** این موضوع چه مشکلی از ما حل میکند؟! اتصال و ارتباط خویشاوندی ما با آن طرف آب که قابل انکار نیست. وقتی هم که آقای اردوغان میآید در جشن پیروزی باکو شعر ارس ارس را میخواند او دارد بر حقانیت باور ما گواهی میدهد این شعر آراز آراز در مساجد و تعزیهها و سوگواریها در فراق عزیزان از دست رفتهمان میخوانیم. این شعر در فراق هفده شهر قفقاز که از دست رفته سروده شده این شعر در واقع وقتی آقای اردوغان میخواند دلیلی بر حقانیت ما در پیوند با آن سوی آب است متاسفانه در طول تاریخ خصوصا در دولت آقای روحانی نتوانستند تشخیص دهند که این را به عنوان یک مزیت بهره بگیرند.
وقتی رهبری میفرمایند آن اراضی اشغالی اراضی مسلمانان است و باید برگردانده شود وقتی اراده رهبری این است در عملکرد دولت چگونه خودش را نشان میدهد.
* قاعدتا دولت ایران که نباید طرفدار آذربایجان یا ارمنستان باشد و نباید دخالت میکرد.
** آنها عیال و بستگان و خویشاوندان ما هستند.
* یعنی باید برویم آذربایجان را بگیریم؟!
** سرزمینهای اسلامی از آنها گرفته شده ما باید دلسوزی خودمان را در ابعاد مختلف در برگرداندن آن سرزمینها که رهبری انقلاب میگوید اراضی مسلمانان باید به آنها برگردانده شود باید در کنار مردم آذربایجان میبودید که شما نبودید و ترکیه آمد جای خالی شما را پر کرد و او آمد شعار داد که ما یک ملت در دولت هستیم. در حالی که ما و آذربایجان یک ملت در دو دولت هستیم. هیچ قرابتی بین آذربایجان و ترکیه وجود ندارد. ما با آذربایجان یک ملت هستیم اگر ما میتوانستیم به آنها شناسنامه ایرانی بدهیم هم میدادیم.