علی سعیدی، دکترای علوم اقتصادی در گفتوگو با اظهار کرد: دولت برای ورود سرمایههای مردم یا همان نقدینگی به بازار بورس تعمد دارد؛ سرمایههای سرگردان با ورود به بازارهای سفتهبازی مانند بازار خودرو، ارز و طلا باعث برهم زدن تعادل این بازارها میشود و وقتی تعادل آن به هم بخورد به بازارهای دیگر سرایت میکند، این بازارها بهصورت مستقیم و غیرمستقیم با کالاهای اساسی در ارتباط هستند. برای مثال وقتی نرخ ارز نوسان کند محاسبات واردکنندگان و صادرکنندگان برهم ریخته و در پی آن تصمیمگیری آنان دچار اختلال میشود؛ درمجموع میتوان گفت که همه اینها باعث ایجاد اختلال جدی در بازارهای مختلف میشود.
وی ادامه داد: راهحل اصولی این است که تولید را در اقتصاد بهصرفه کنیم تا سرمایههای سرگردان وارد بخش تولید شود چون کمبود سرمایه یکی از مشکلات این بخش به شمار میرود؛ همیشه بهدنبال جذب سرمایهگذار خارجی در کشور هستیم اما دراینبین از سرمایههای سرگردان و خُرد مردم غافل شدیم و اغلب این سرمایهها وارد بخش دلالی میشود چون بخش تولید بهاندازه بخش دلالی سودآوری ندارد.
این کارشناس اقتصادی عنوان کرد: تولید به خاطر سیاستهای مختلف تولیدی و فضای کسبوکار و سیستم بانکی صرفه اقتصادی ندارد و دولت پذیرفته است بخش زیادی از سرمایهگذاریهای داخلی وارد سفتهبازی شود، حال چه باید کرد؟ بهتر است برای کنترل این سرمایهها آنان را بهجای بازار واقعی وارد بورس کنیم.
وی تشریح کرد: منطق دولت در این است که سرمایههای سرگردان برای مدیریت بهتر وارد بورس شوند؛ به نظر میرسد سیاستگذاران از یک امر غافل هستند و آن این است که بازارهای مالی در ادبیات اقتصادی اساساً بازارهای شکنندهای هستند و این امر باعث میشود نوساناتی که در این بازارها اتفاق میافتد بسیار شدیدتر از دیگر بازارها باشد؛ بازار واقعی مانند خودرو و مسکن در صورت نوسان قیمت چون مبتنی بر یک کالاست اگر ارزش مبادلاتی آن از دست برود ارزش استعمالی برای صاحبش دارد ولی بازار سرمایه اینگونه نیست اگر ارزش سهام کاهش پیدا کند هیچ ارزشی ندارد و حتی یک کاغذ چرکنویس هم نیست که سرمایهگذار بخواهد از آن استفاده کند.
سعیدی خاطرنشان کرد: وقتی حجم نقدینگی چند برابر شود این حجم توسط بازار جابهجا شده و اگر میزان آن از حدی بیشتر شود وارد بازار واقعی شده و عدم تعادل جدی را در بازار واقعی را ایجاد خواهد کرد.
وی تصریح کرد: بازارهای مالی وقتی دچار نوسان میشوند بهخاطر گسترده بودن این بازارها و اطلاعات نامتقارن بین سفتهبازها، سهامداران و بورسبازان، مردم بهجای حسابوکتاب و عقلانیت اقتصادی اصطلاحاً به رفتارهای گلهای روی میآورند؛ گاهی مردم نمیدانند سهام شرکتی که خریدند چرا افزایش پیدا کرده و ترغیب میشوند سهام بیشتری بخرند درحالیکه برخی از این افزایش قیمتها هیچ مبنایی ندارد. همانطور که اینگونه سهمها بدون هیچ مبنایی افزایش قیمت پیدا کردند بدون هیچ دلیلی نیز سقوط قیمت پیدا خواهند کرد.
این کارشناس اقتصادی بیان کرد: یکی از اقتصاددانان آمریکایی تعبیر چرخههای «جنون»، «وحشت» و «سقوط» را دارد و در خصوص بازارهای مالی میگوید وقتی سهامی شروع به افزایش پیدا میکند مردم بهخاطر رفتار گلهای و عدم اطلاعات به سمت سهام موردنظر هجوم میآورند، در چند ماه اخیر اقتصاد ایران شاهد این رفتار از سوی مردم بودیم.
وی اشاره کرد: مردم با مشاهده بازدهی ۲۰۰ درصدی بورس در چند ماه اخیر به سمت این بازار هجوم آوردند که از این دوره با عنوان «جنون» یاد میشود؛ هرچه به مردم گفته میشود حواسشان باشد این افزایش قیمتها مبنا نداشته و ربطی به اقتصاد ندارد اعتنایی نمیکنند؛ سال گذشته شاخص رشد اقتصاد ایران با نفت منفی هفت و بدون نفت صفر بوده است؛ یعنی کل تولیدات هیچ رشدی نداشته است پس چطور بورس ۱۰۰ درصد و ۲۰۰ درصد سود میدهد؟!
سعیدی توضیح داد: دوره «جنون» باعث میشود که مردم زیادی به بازار سرمایه هجومآورند و قیمتهایی که قرار بود آهسته بالا برود به یکباره افزایش پیدا کرده و حباب روزبهروز بزرگتر شود تا جایی که بورسبازان حرفهای در بازار احساس خواهند کرد قیمت بیش از مقدار موجود بالاتر نخواهد رفت و بازار کشش نخواهد داشت بنابراین سهام خود را خواهند فروخت و مردم عادی که تا پیش از آن برای خرید سهام بهقولمعروف سرودست میشکستند خواهند دید که سهامشان راکد است و حتی پس از مدتی اندکاندک از قیمت آن نیز کاسته میشود، بنابراین مردم عادی نگران شده و وارد فضای «وحشت» خواهند شد؛ افرادی که تا پیش از آن متقاضی بودند عرضهکننده خواهند بود و با سرعت زیادی شروع سقوط خواهد کرد و مراحل «جنون»، «وحشت» و «سقوط» به ترتیب طی خواهد شد.
وی افزود: کشورهای اروپایی و آمریکایی بعد از تجربههای ناموفق به بازار بورس، نگاهی احتیاطی دارند و مانند ایران، مردم را بیمهابا به حضور در بورس تشویق نمیکنند؛ حضور ناآگاه مردم در بورس ناشی از بیتجربگی و سهلانگاری مسئولین و مردم است که در آینده نهچندان دور باعث میشود زیانهای جدی به اقتصاد وارد شود.
این کارشناس اقتصادی عنوان کرد: نوسانی بودن بازارهای مالی باعث میشود داراییهای مردم ثباتی در ارزش نداشته باشد و علاوه بر آن فرهنگ بورسبازی به لحاظ اخلاقی صفت حرص و طمع را در مردم ترویج کند؛ عقلانیت اقتصادی نیازمند صبر، تدبیر، محاسبات دقیق اقتصادی و برنامهریزی پلهپله است که حرص و طمع با آن در تضاد است.
وی گفت: هیچ تصویری از آینده، رکود و رونق بازار بورس وجود ندارد؛ دولتها در بورسهای بزرگ دنیا برای کنترل دامنه نوسانات به دنبال مشتقات رفتهاند و بهواسطه برخی از ابزارها مانند اختیارات معامله و سوآپ، ریسک اوراق بهادار را مدیریت میکنند که این بازارها در بازار بورس ایران تعریفنشده و یا اینکه خیلی محدود و ناشناخته هستند.
سعیدی ادامه داد: مردم ایران وارد فضایی کاملاً تاریک و مبهم شدند که با این روند احتمال اینکه بورس کشور دچار سقوط شود وجود دارد و افرادی که امروز سرمست هستند و دوره «جنون» را طی میکنند در آن مرحله مدعی خواهند شد.
سرنوشت مؤسسات مالی و اعتباری عبرت است
وی یادآور شد: نمونه کوچک سقوط را در مؤسسات مالی و اعتباری مشاهده کردیم که باید از آن درس بگیریم چون با سقوط بورس مردم اعتراض خواهند کرد، همان افرادی که در دوران سودآوری گوششان بدهکار سخن کارشناسان نبود و سودهای کلانی داشتند با سقوط بورس مدعی خواهند شد. درنهایت دولت مجبور میشود از جیب افرادی که حتی در بورس حضور نداشتند هزینهای متقبل شده و خسارت سرمایهگذاران را متحمل شود.
عضو هیئتعلمی دانشگاه قم گفت: افرادی که در شرایط هیجانی بدون حسابوکتاب وارد بورس شدند در آینده، بحرانی را به کشور تحمیل خواهند کرد و حکومت برای عادی کردن شرایط به آنان امتیازاتی خواهد داد که این ظلم در حق کسانی است که وارد بورس نشده و یا منطقیتر در بورس سرمایهگذاری کردند.
وی اشاره کرد: گاهی شنیده میشود مردم خانه و ماشین خود را برای حضور در بورس میفروشند که اینها بهشدت برای آینده اقتصاد کشور آسیبزاست. اگرچه ممکن است این افراد چندماهی سودهای عجیبوغریب کسب کنند ولی در صورت سقوط بازار بورس ازلحاظ روحی و روانی بهشدت آسیب خواهند دید و این آسیب به جامعه تسری پیدا خواهد کرد.
سعیدی اظهار کرد: باید در ورود مردم به بازار بورس مقداری سنجیدهتر رفتار کرد و شتاب را کاهش داد و اجازه دهیم مردم با آرامش بیشتری تصمیم بگیرند تا قیمتها را کنترل کرد؛ در چند وقت اخیر وقتیکه شاخص بورس منفی شد عدهای نگران شدند اگر این نگرانی فراگیر شود سرعت سقوط شاخص بهشدت افزایش پیدا خواهد کرد. تا زمانی که افراد امیدوار باشند و این نگرانی فراگیر نشود بازار بورس میتواند ثبات نسبی داشته باشد.
وی تصریح کرد: رسانهها نقش مهمی دارند و نباید بیمهابا مردم را ترغیب کنیم چون بسیاری از مردم سواد بورسی ندارند و افرادی هم که سواد بورسی دارند تنها معاملات بورسی را متوجه میشوند و به نکات کلان اشراف ندارند به همین دلیل ممکن است آسیبهای جدی را به خود و اقتصاد کشور وارد کنند.
این کارشناس اقتصادی عنوان کرد: شتاب کنونی بورس بهشدت آسیبزاست و باید از تهییج مردم به سمت بورس بکاهیم؛ چند سالی است که کارهای تبلیغاتی متعددی در بورس انجام شده تا مردم را به سمت بازارهای مالی سوق دهند ولی امروز بهدلیل حضور مردم باید از تبلیغات بکاهیم و مردم را آگاه کنیم سرمایههایی را وارد بورس کنند که اگر آن سرمایه از بین رفت کل زندگیشان از بین نرود.
مردم هیجانی تصمیم نگیرند
وی با تأکید بر اینکه مردم دارایی اساسی و کالاهای ضروری خود را برای سرمایهگذاری در بورس نفروشند، بیان کرد: مردم باید پسانداز و یا پولی که به آن نیاز ندارند را وارد بورس کنند و در صورت کاهش ارزش سهام خود اعتراضی نداشته و این امر را بپذیرند.
سعیدی عنوان کرد: اگر مردم آگاه باشند هیجانی تصمیم نخواهند گرفت و همه سرمایه خود را وارد بورس نخواهند کرد و اگر در بورس دچار ضرر و زیان شدند جز خودشان کسی را مقصر ندانسته و انتظار جبران در دولت نیز نخواهند داشت.
وی تصریح کرد: مردم احساس میکنند این سودآوری برای همیشه وجود دارد که این آسیبزاست؛ ورود هیجانی باعث میشود بخشی از سرمایه که در بازارهای تولیدی و تجاری در گردش است از آن بازارها خارجشده و وارد بورس شود.
صدور کدبورسی زنگ خطر را به صدا درآورده است
این کارشناس اقتصادی در اشاره به سهام عدالت نیز گفت: ۶۰ میلیون سهامدار قطعاً توان، حوصله و تخصص حضور در بورس را نخواهند داشت؛ اگرچه خیلی از افراد مدیریت سهام را انتخاب کنند ولی بسیاری از افراد در بلندمدت نمیتوانند آن را ادامه دهند و آن را رها کرده و یا اینکه بعد از مدتی سهام خود را فروخته و از بورس خارج خواهند شد.
سعیدی یادآور شد: تا پیش از آزادسازی سهام عدالت یکمیلیون کد بورسی صادر شد که این زنگ خطر را برای ما صدا درآورده است و تعداد سفتهبازان بورس نیز رو به افزایش است.
بورس ربطی به بخش واقعی اقتصاد ندارد
وی در جمعبندی سخنانش بابیان اینکه بورس ربطی به بخش واقعی اقتصاد ندارد، اظهار کرد: کسی که در بورس سرمایهگذاری میکند گمان نکند که به تولید کمک میکند؛ در موارد خیلی محدود که شاید به یک درصد هم نرسد ممکن است شرکتی برای اجرای طرح توسعهای به نقدینگی نیاز داشته باشد و اوراقی را طراحی کند و بفروشد؛ در رسانهها نیز گفته میشود عرضههای اولیه به تولید کمک میکند که این امر صحت ندارد و تنها مالکیت به مردم و سهامداران منتقل میشود.
این استاد دانشگاه بابیان اینکه بازار بورس بسیار شکننده است، افزود: بیش از آنکه واقعیتهای اقتصادی بخواهد پدیدههای بورس را رقم بزند فضای روانی و انتظارات مردم در بورس تأثیرگذار خواهد بود.
حواسمان به نرخ تورم باشد
وی با تأکید بر اینکه باید حواسمان به نرخ تورم باشد، تشریح کرد: افرادی فکر میکنند وقتی ارزش سهامشان افزایش پیدا میکند ارزش دارایی آنها هم افزایش پیدا میکنند باید بدانند در شرایط تورمی وقتیکه سهام کمتر از نرخ تورم افزایش پیدا کند یعنی سرمایه افراد کاهش پیدا میکند؛ وقتی تورم ۳۵ درصد و سهامی ۲۰ درصد بازدهی داشته باشد نمیتوان گفت که بازدهی مثبتی دارد چون نرخ تورم بیش از آن بوده است. بنابراین سرمایهگذاران به نرخها توجه داشته باشند چون بازدهی زیر نرخ تورم به معنای زیاندهی است. بازدهی بالای نرخ تورم نیز سفتهبازی و دلالی است، اگر ۱۰ ساله گذشته را بنگریم تولید و بازدهی بخش واقعی اقتصاد ۳ تا ۴ درصد است.
این دکترای علوم اقتصادی بیان کرد: سودهایی که در بازار بورس کسب میشود به زیان طرف مقابل است در بازار بورس طرف مقابل باید ضرر کند تا سود کنیم ولی در بازار واقعی دو طرف سود میکنند.
سعیدی در پایان یادآور شد: توصیه میکنم سرمایهگذاران تجربه آمریکا و اروپا را در سقوط بورس، علل سقوط بورس و مشکلات بعد از سقوط را در بحرانهای ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ مطالعه کنند و سپس تصمیم بگیرند که چگونه وارد بورس شوند.
انتهای پیام