پسر جوانی که سی و چند بهار بیشتر از عمرش نمیگذشت، با لحنی تلخ مسیر خود را به راننده تاکسی گفت و سپس سوار شد. آنقدر اخم کرده بود و زیر لب غرولند میکرد که راننده تاکسی را به حرف آورد و فقط سوال کوتاه «حالا چی شده آنقدر ناراحتی؟»، کافی بود تا شکایاتش از زمین و زمان را بر روی دایره بریزد.
محمد – ف که شیوع بیماری کرونا کسب و کار نوپایش در زمینه تولید مبلمان و لوازم چوبی را به تعطیلی و ورشکستگی کشانده بود، حالا به دنبال وام و احیای واحد کوچک تولیدیاش بود ولی نگرانیهای بیشتری را میتوانستید در نگاه مایوساش ببینید. او مطمئن نبود که با وام بتواند واحد تولیدیاش را احیا کند؛ در مورد کوچک شدن سفره مردم حرف میزد و اینکه دیگر متقاضی برای کالاهایی که تولید میکند، ندارد.
کاغذهایی را که در دستش بود را تکان داده و میگوید: «اگر پولم را به جای تولید و ایجاد کسب و کار در بورس سرمایهگذاری میکردم، حالا وضعیتم این نبود. دوستم نصف پولی را که من هزینه خرید دستگاهها و اجاره محل، کرده بودم را وارد بورس کرد و حالا چند صد برابر سود کرده و این در حالی است که حتی مثل من کار و زحمتی نیز برای کسب این درآمد نداشته و به قول معروف پول برایش پول آورد».
حالا دیگر راننده تاکسی نیز وارد بحث شده و میگوید: «بارها شنیدم که مسافران، تلویزیون و رادیو در مورد بازدهی مثبت بورس صحبت میکنند؛ من هم به سرم زد که ماشینم را بفروشم و همه را در بورس سرمایهگذاری کنم؛ ولی ترسیدم به خاطر ناآگاهی همه سرمایهام را از دست بدهم».
سپیده – ر ۳۱ ساله که اهل مطالعه است، نظر دیگری در رابطه با بورس دارد و آن را روش سرمایهگذاری خوبی میداند. البته در میان حرفهایش چند باری تاکید میکند که خودش سواد بورسی ندارد و یکی از دوستانش پرتفوی او را مدیریت میکند و او نیز فقط حسابش را شارژ میکند و تاکنون نیز با توجه به بالا و پایینهایی که بازار داشته، از سود عایدیش راضی است.
روی دیگر سکه احمد – م، ۳۰ ساله است که حاضر نیست کسب و کارش را با بورس عوض کند. او اصلا علاقهای به بازارهای بورسی نشان نداده و میگوید: از چیزی که شناخت کاملی به آن ندارم، وارد نمیشود و بورس نیز مانند طلا، دلار، زمین و … در کشور برای برههای مورد توجه قرار میگیرد و پس از مدتی رو به افول رفته و مردم دوباره سرمایههایشان را از دست میدهند.
دانشیار دانشگاه زنجان که دیدگاه مثبتی نسبت به رشد شاخص بورس دارد، با تاکید بر اینکه سواد و فرهنگ سرمایهگذاری در بورس در ایران هنوز نهادینه نشده است، میگوید: شاخص بورس، تبنمای اقتصاد در هر کشوری است و در حال حاضر این شاخص نشان میدهد که بازار سرمایه که بیشتر به عنوان بورس شناخته میشود، جای رشد دارد؛ چراکه این بازار از دیگر بازارها از قبیل بازار طلا، زمین و مسکن، ارز، … و حتی تورم عقب مانده است.
محمد ایمانیبرندق با اشاره به تاثیر تورم بر بازار سرمایه، میافزاید: افزایش چند ساله تورم و عقبماندگی بازار بورس از این افزایش، سبب شده که دارایی شرکتها چندین برابر افزایش یابد و در برخی موارد دارایی شرکتها پس از ورشکستگی بیش از بدهیهایش بوده و ارزش سهم و به تبع آن شرکت بالاتر میرود.
وی ادامه میدهد: در حال حاضر با توجه به اینکه بیش از ۸۰ درصد پرتفوی سرمایهگذاری مردم در بخش سرمایهگذاری با سود صفر است که بیشتر در قالب سرمایهگذاری در بخش زمین، طلا، ارز و … بوده که در ظاهر شاید قیمت آن افزایش یابد ولی در واقع ارزش پول فقط در طول زمان حفظ شده است و در حال حاضر کشور نیاز دارد که برای حل مشکل بیکاری، اشتغال و تولید سرمایه مردم به سمت بازار سرمایه حرکت کند.
این استاد دانشگاه، بورس را علاوه بر سود مادی برای سرمایهگذار، مشتمل بر سرمایه اجتماعی میداند و اظهار میکند: در خرید و فروشهای معمول پول بین دو متقاضی مبادله میشود ولی همین جابهجایی نیز بر افزایش ارزش سهام شرکت تاثیر دارد و وقتی شرکت افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی و … باشد، این افزایش سرمایه و تامین مالی سبب رشد تولید و اشتغال شرکت میشود.
کسب بدون کار، کار بدون کسب
این روزها که فعالیتهای بورسی در کشور به بالاترین حد خود رسیده و تالار شیشهای بورس بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته و همه به اصطلاح گرگ والاستریت شدهاند و بازارها را در حالت خرسی و یا گاوی تحلیل کرده و خرید فروش سهامهای مختلف و انواع روشهای سبدگردانی را به یکدیگر توصیه میکنند.
تامین سرمایه، حفظ سرمایه، قابلیت نقدشوندگی بالا، شفافیت و امنیت در سرمایهگذاری، کسب درآمد و قابلیت کنترل ریسک از مزایای است که به راحتی میتوانید در صفحههای مختلف وب، فضای مجزی، رادیو تلویزیون در مورد آن ببینید و بشنوید ولی هیچگاه قعالیت بورسی نمیتواند جایگزین تولید و کسب و کارهای کوچک شود و هیچ فعال بازار سرمایه و تولید، وارد کردن سرمایه کار به بورس را رفتار عقلایی نمیداند.
بسیاری از کسب و کارها در کشور پس از شیوع بیماری کرونا و اعمال تحریمها به دلیل تامین مشکل تامین مواد اولیه با مشکل مواجه هستند اما شاهد آن بودیم که بورس بیاعتنا به این مسئله و بسیاری دیگر از واقعتهای بیرونی همچنان میتازد. برخی شرکتها قیمت سهامشان چند برابر شده است و ظاهرا ظرفیت افزایش سرمایه را دارند اما خبرهای داخل آن شرکتها از نظر تولید و سودآوری خبرهای خوبی نیست.
به گفته ایمانیبرندق فعالیت بورسی جایگزین اشتغال و تولید نمیشود، بلکه سرمایهگذاری در بورس باید از محل سرمایههای مردم باشد و نه از منابع اصلی زندگی آنان و این مسئله میتواند به اشتغال و تحکیم پایههای تولید کمک کند. البته باید توجه داشت که ورود پول حقیقی به بورس و معاملات شفاف تولید و اشتغال را ایجاد کرده و رانت و خرید و فروشهای هیجانی چنین اتفاقی را رقم نمیزند.
با وجود اینکه قیمتها در این بازار چند برابر شده، بازار سرمایه موقعیت خیلی خوبی برای تأمین مالی بنگاهها فراهم نکرده است، افزایش سرمایهها چشمگیر نبوده و اتفاق خیلی خاصی برای تولید رخ نداده است. اگر رونق بازار بورس در شرایط پایدار رخ میداد، میشد این رونق را ناشی از بهبود وضعیت شرکتهای بورسی دانست اما در شرایط پرتلاطم کنونی چنین نتیجهگیری الزاما صحیح نیست و تأثیر آنچنانی هم بر جذب سرمایه شرکتها نداشته است.
شرکتهای بورسی دو دستهاند؛ برخی مانند بانکها و لیزینگها، مالیاند و برخی دیگر ماهیت تولیدی دارند. بنابراین، جذب نقدینگی در بورس، افزایش قیمت سهام و تامین مالی برای شرکتهای مالی، الزاما به معنای تامین مالی و رونق بخش تولید نیست و در بلند مدت سرمایهگذاری در بورس نمیتواند با بخش تولید رقابت کند.
این روزها که بسیاری از جوانان با دیدن سوددهی چند صددرصدی بازار سرمایه در یک سال و تبلیغاتی که در رابطه با آن وجود دارد، به انتقال سرمایه خود از کسب و کارهای کوچک و تولید به بازار سرمایه ترغیب شدهاند و این میتواند برای کسب و کارهای کوچک و انقراض آن را برای مقطعی تهدید میکند و برخی به این فکر میکنند که با سرمایهگذاری در بورس بدون کار کسب درآمد کنند و یا با تولید، درآمد کسب کنند.
انتهای پیام