فریدی با اشاره به اینکه پایین بودن سطح سواد سلامت در جامعه و خانواده و گسترش باورهای غلط میتواند انگیزه و گرایش به مصرف سیگار و قلیان را افزایش دهد، اضافه کرد: برای مثال باور غلطی که در کشورمان وجود دارد این است که بخشی از جامعه و خانواده و نوجوانان معتقدند سیگار و قلیان اعتیادآور نیست یا اینکه سیگار و قلیان مشکلی برای سلامتی ایجاد نمیکند؛ این موارد از جمله باورهای غلطی است که در بین مردم به ویژه قشر نوجوان وجود دارد.این درمانگر اعتیاد اضافه کرد: برخی نیز مصرف دخانیات را شروع میکنند و میگویند هر زمان که بخواهم مصرف آن را کنار میگذارم و به آن وابسته نمیشوم. بنا بر این مواردی از جمله اینکه مصرف دخانیات اعتیاد و وابستگی نیست یا سلامت فرد را به خطر نمیاندازد و زمینهساز بیماریهای دیگری از نظر جسمی و روانی نیست از باورهای غلط رایج در جامعه است.
وی بیان کرد: هشدارهایی نظیر اینکه مصرف سیگار و قلیان به سرطان ریه یا حنجره میانجامد یا مصرف دخانیات دروازه ورود به اعتیاد است، دیگر برای دانشآموزان و نوجوانان آنچنان کارکردی ندارد؛ برای نوجوانها اینکه ممکن است به دلیل مصرف دخانیات ۲۰ یا ۴۰ سال دیگر سرطان بگیرند، معنا ندارد؛ بنابراین این نوع آموزش چندان موثر نخواهد بود. زیرا برای نوجوان لحظه اکنون، اینجا و حال مهم است؛ یا ممکن است به کسی از آشنایانش فکر کند که سالهاست دخانیات مصرف میکند و به سرطان مبتلا نشده است؛ در حالی که زمانی که بررسی میکنید میبینید که آن فرد با مشکلات فراوانی روبرو است، ولی این موارد و مشکلات برای آن نوجوان مشهود و معلوم نیست؛ بنابراین این شیوه آموزش برای این قشر چندان کارکردی ندارد، در حالی که ممکن است افراد بزرگسال را اقناع کند.
فریدی تصریح کرد: باید توجه داشت که گروههای نوجوان و جوان، گروههایی هستند که به دنبال تخلیه هیجانات خود هستند و گاها” به غلط تصور میکنند با مصرف سیگار و قلیان هیجانات شان تخلیه میشود، لذت میبرند و یا به آن ها خوش میگذرد. اگر آنان را از مصرف دخانیات منع میکنیم، که حتما” باید این کار را انجام دهیم و اگر در هر آموزشی موفق شویم حتی یک روز مصرف را در افراد وابسته قطع یا کم کنیم، یک موفقیت است.این درمانگر اعتیاد افزود: پس باید به فکر جایگزینهای سالم برای تخلیه هیجاناتشان نیز باشیم؛ بنابراین اگر یک جوان شاداب و تندرست میخواهیم که به سراغ آسیبهای اجتماعی نظیر مصرف دخانیات نرود، راهی برای تخلیه هیجاناتش باید پیشبینی کنیم؛ بنابراین به تعبیر سادهتر این یک بده بستان است که خانواده ها، مسئولان و برنامهریزان باید با این گروهها معامله کنند. اگر یک جوان سالم از نظر جسمی و روانی که آینده جامعه را تضمین می کند، بخواهیم، نباید مانع تخلیه هیجاناتش به شیوههای کم خطر باشیم و با محدودیت در هر چیز به این هدف نخواهیم رسید، لذا محدودیتها و کنترل رفتار باید به شیوه کاهش آسیب باشد.
وی درباره اهمیت آموزشهای خودمراقبتی از دوران کودکی، گفت: این آموزشها باید از خانواده و درون مهدهای کودک و مدارس به کودکان داده شود؛ نهادهای مختلف از خانواده و آموزش و پرورش تا رسانه و دانشگاه، همه و همه در انتقال این آموزشها نقش دارند.فریدی با تاکید بر اینکه مصرف دخانیات قابل پیشگیری است و کسانی که دخانیات مصرف میکنند نیز قابل درمان هستند، بیان کرد: درمانهای مورد نیاز این حوزه از جنس آموزشهای روانشناختی مثل آموزش مهارتهای زندگی و سبک زندگی سالم است و میتوان با ارائه آموزشهای روانشناختی و تغییر سبک زندگی مصرفکنندگان دخانیات، رفتارشان را تغییر داد؛ همچنین برای پیشگیری از مصرف دخانیات در سایر افراد باید سبک و مهارتهای زندگی همان طور که اشاره کردم از دوران کودکی آموزش داده شود. این درمانگر اعتیاد خاطرنشان کرد: آموزش مهارتهای زندگی از قبیل: مهارت خودآگاهی، همدلی کردن، تصمیمگیری، حل مسئله، ارتباطات، نه گفتن، تفکر خلاق، تفکر نقادانه، مدیریت استرس و مدیریت خشم که آموزش این مهارتها متناسب با گروه سنی باید از کودکی و توسط نهادهایی، چون خانواده، مهدهای کودک، مدرسه و … انجام شود و هر چه قدر از این موضوع مهم چه توسط خانواده و چه توسط حاکمیت غفلت شود، در آینده شاهد بیشتر شدن آسیبهای اجتماعی از جمله اعتیاد به مواد مخدر خواهیم بود و این امر موجب از بین رفتن شور و نشاط، سرزندگی و امید به زندگی در بین خانوادهها خواهد شد و جامعهای افسرده همراه با آسیبهای اجتماعی فراوان را خواهیم داشت.