گروه سیاسی: روزنامه جوان نوشت: روزی که علی لاریجانی در ساختمان وزارت کشور برای نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری ثبتنام کرد، با چند کلیدواژه به تخریب رقبا پرداخت؛ سوپرمن، پوپولیست، پادگان، دادگاه و… .
این رفتار سلبی و تخریبی، آن هم با کلیدواژههای کنایهوار، چنان یادآور بی اخلاقیهای انتخاباتی حسن روحانی در سالهای ۹۲ و ۹۶ بود که برخی این گمانه زنی را داشتند که نکند تیم مشاوران تبلیغاتی و انتخاباتی روحانی به کمک لاریجانی رفتهاند!
این تنها رویکرد مشترک لاریجانی و روحانی نبود که در ادبیات آنها نمود مییافت. جمله معروف روحانی که «کشور مدیر میخواهد و نه نوکر» در ادبیات رسمی لاریجانی تبدیل شد به «کشور مدیر میخواهد و نه سوپرمن». همین خوی و منش است که در تعامل با مردم نیز هویدا میشود و روحانی و لاریجانی را تبدیل به افرادی که از نزدیک با کف جامعه در ارتباط نیستند، میکند و شباهتی دیگر میان آنان را نشان میدهد.
برجام، افتخار مشترک
از همه هشت سال ریاست جمهوری حسن روحانی یک برجام مایه افتخار او بوده است که با وعده و عیدهای عجیب و غریب او و دولتمردانش همراه بود و پس از امضا هم تعریفهای عجیبتری را بیان کردند. بدنه رسانهای و خواص سیاسی حامی دولت در سالهای اخیر تلاش کردند برجام را حاصل تصمیم نظام و مسئولیت آن را متوجه رهبری بدانند، چه آنکه میدیدند برجام در عمل شکست خورده و نگاه عامه مردم به آن مثبت نیست و کوشیدند مسئولیت آن را از عهده دولت بردارند. با این حال، روحانی نمیتواند مسئولیت برجام را نپذیرد و حتی تلاش میکند نه تنها نشان ندهد که برجام شکست خورده، بلکه همچنان آن را یکی از دستاوردها و پیروزیهای دولت نشان دهد.
این میان، لاریجانی هم نمیتواند میان خود و برجام مرز بکشد. تصویب ۲۰ دقیقهای برجام در مجلس شورای اسلامی و اجازه ندادن به نمایندگان مجلس برای طرح انتقادات و نکات خود در مورد برجام، امری نیست که لاریجانی بتواند آن را از کارنامه کاری خود حذف کند. در نتیجه او هم مانند روحانی تلاش میکند این تصویب ۲۰ دقیقهای را از نکات مثبت مدیریتی خود حساب کند. لاریجانی تاکنون که نیازی نمیدید در مورد این مدل تصویب توضیحی بدهد، اما با کاندیدا شدن برای انتخابات، میخواهد وجههای پاسخگو و اهل تعامل از خود نشان بدهد. در نتیجه در کلاب هاوس به شکلی طراحی شده، پای سؤالات فعالان مجازی نشست و از جمله این سؤالات، تصویب ۲۰ دقیقهای برجام بود.
لاریجانی پاسخ داد که اگر کسی میتواند مشکل بزرگی مثل برجام را در ۲۰ دقیقه رأی بگیرد، یعنی مدیری قوی است و باید به او رأی داد! از سویی هم همچون حامیان بی اطلاع روحانی و برجام که همچون هواداران یک تیم فوتبال فقط قصد دفاع از تیم خود را دارند،بدون آنکه به خوب و بدی بازیاش توجه کنند،لاریجانی هم میگوید اگر برجام نجس است، چرا آن را بر هم نمیزنند! آیا لاریجانی نمیداند که چرا برجام برهم نمیخورد؟ لذاست که برجام وجه مشترک دیگری میان روحانی و لاریجانی است.
آیا آخرین وجه شبه اتفاق میافتد؟
و اما آخرین وجه شبه لاریجانی و روحانی میتواند حمایت اصلاحطلبان از هر دو باشد که در مورد اولی با ائتلافی نانوشته در سال ۹۲ رخ داد و خاتمی با اجبار عارف به انصراف، خود را در جبهه هاشمی قرار داد تا پیروز انتخابات باشد. اصلاح طلبان اما بعداً روحانی را رحم اجارهای نامیدند و حمایت خود از روحانی را اشتباه دانستند و تأکید کردند که در انتخابات ۱۴۰۰ باید حتماً از یک اصلاحطلب حمایت کنند و نه اینکه باز تن به ائتلاف دهند. آیا در آینده و در این هفتههای آتی باز هم اصلاحطلبان تن به کاندیدای غیراصلاحطلب و غیر گفتمانی خواهند داد تا به وحدتی که احتمال پیروزی را بالا میبرد، برسند؟ در این صورت وجه شبه دیگری میان روحانی و لاریجانی رقم خواهد خورد.
این تنها رویکرد مشترک لاریجانی و روحانی نبود که در ادبیات آنها نمود مییافت. جمله معروف روحانی که «کشور مدیر میخواهد و نه نوکر» در ادبیات رسمی لاریجانی تبدیل شد به «کشور مدیر میخواهد و نه سوپرمن». همین خوی و منش است که در تعامل با مردم نیز هویدا میشود و روحانی و لاریجانی را تبدیل به افرادی که از نزدیک با کف جامعه در ارتباط نیستند، میکند و شباهتی دیگر میان آنان را نشان میدهد.
برجام، افتخار مشترک
از همه هشت سال ریاست جمهوری حسن روحانی یک برجام مایه افتخار او بوده است که با وعده و عیدهای عجیب و غریب او و دولتمردانش همراه بود و پس از امضا هم تعریفهای عجیبتری را بیان کردند. بدنه رسانهای و خواص سیاسی حامی دولت در سالهای اخیر تلاش کردند برجام را حاصل تصمیم نظام و مسئولیت آن را متوجه رهبری بدانند، چه آنکه میدیدند برجام در عمل شکست خورده و نگاه عامه مردم به آن مثبت نیست و کوشیدند مسئولیت آن را از عهده دولت بردارند. با این حال، روحانی نمیتواند مسئولیت برجام را نپذیرد و حتی تلاش میکند نه تنها نشان ندهد که برجام شکست خورده، بلکه همچنان آن را یکی از دستاوردها و پیروزیهای دولت نشان دهد.
این میان، لاریجانی هم نمیتواند میان خود و برجام مرز بکشد. تصویب ۲۰ دقیقهای برجام در مجلس شورای اسلامی و اجازه ندادن به نمایندگان مجلس برای طرح انتقادات و نکات خود در مورد برجام، امری نیست که لاریجانی بتواند آن را از کارنامه کاری خود حذف کند. در نتیجه او هم مانند روحانی تلاش میکند این تصویب ۲۰ دقیقهای را از نکات مثبت مدیریتی خود حساب کند. لاریجانی تاکنون که نیازی نمیدید در مورد این مدل تصویب توضیحی بدهد، اما با کاندیدا شدن برای انتخابات، میخواهد وجههای پاسخگو و اهل تعامل از خود نشان بدهد. در نتیجه در کلاب هاوس به شکلی طراحی شده، پای سؤالات فعالان مجازی نشست و از جمله این سؤالات، تصویب ۲۰ دقیقهای برجام بود.
لاریجانی پاسخ داد که اگر کسی میتواند مشکل بزرگی مثل برجام را در ۲۰ دقیقه رأی بگیرد، یعنی مدیری قوی است و باید به او رأی داد! از سویی هم همچون حامیان بی اطلاع روحانی و برجام که همچون هواداران یک تیم فوتبال فقط قصد دفاع از تیم خود را دارند،بدون آنکه به خوب و بدی بازیاش توجه کنند،لاریجانی هم میگوید اگر برجام نجس است، چرا آن را بر هم نمیزنند! آیا لاریجانی نمیداند که چرا برجام برهم نمیخورد؟ لذاست که برجام وجه مشترک دیگری میان روحانی و لاریجانی است.
آیا آخرین وجه شبه اتفاق میافتد؟
و اما آخرین وجه شبه لاریجانی و روحانی میتواند حمایت اصلاحطلبان از هر دو باشد که در مورد اولی با ائتلافی نانوشته در سال ۹۲ رخ داد و خاتمی با اجبار عارف به انصراف، خود را در جبهه هاشمی قرار داد تا پیروز انتخابات باشد. اصلاح طلبان اما بعداً روحانی را رحم اجارهای نامیدند و حمایت خود از روحانی را اشتباه دانستند و تأکید کردند که در انتخابات ۱۴۰۰ باید حتماً از یک اصلاحطلب حمایت کنند و نه اینکه باز تن به ائتلاف دهند. آیا در آینده و در این هفتههای آتی باز هم اصلاحطلبان تن به کاندیدای غیراصلاحطلب و غیر گفتمانی خواهند داد تا به وحدتی که احتمال پیروزی را بالا میبرد، برسند؟ در این صورت وجه شبه دیگری میان روحانی و لاریجانی رقم خواهد خورد.