گروه سیاسی: نعمت احمدی، حقوقدان در روزنامه آرمان ملی نوشت: سرانجام کابینه آقای رئیسی رونمایی شد. توقع این بود بعد از انتخابات و اعلان نتایج با توجه به اینکه تنفیذ و تحلیف صورت میگرفت، اعضای کابینه را معین میکردند تا وضعیت کشور در حالت بلاتکلیفی نباشد. اینکه آئیننامه داخلی مجلس دو هفته مهلت گذاشته در وضعیت عادی است ولی ما در یک شرایط استثنایی بسر میبریم.
کابینهای که معرفی شده تنها سه نفر از وزرا سابقه وزارت دارند و مابقی در حوزه وزارت هرچند در وزارتخانههایی بعضا در حد معاونت وزیر کارکردهاند اما سابقه وزارتی ندارند؛ در واقع نمونهای از کابینه اول محمود احمدینژاد است. آنچه این کابینه را در شرایط موجود زیر ذرهبین میبرد، وضع اقتصادی است. معلوم نیست وزرای کلیدی اقتصادی آیا این توان را دارند که با هم هماهنگ باشند.
معاون اول این مزیت را دارد که خلأ عدم کار اجرایی بهوسیله آقای رئیسی را میپوشاند. آقای مخبر نشان داده ظرف ۱۴ سالی که ریاست ستاد اجرایی فرمان امام(ره) را برعهده داشت، توانست از یک مجموعه عادی که فقط ثروت در آنجا تجمیع شده بود، یک مجموعه فعال در همه زمینهها بسازد. هلدینگهای مختلفی که در ستاد اجرایی در دوره مدیریت او فعال شدند، نشانه مدیریت مخبر در همه زمینهها اعم از برق، فولاد، مخابرات، پتروشیمی، حفاری، نفت، دارو و… است که توانست ظرف ۱۴ سال ستاد اجرایی را به یک بنگاه عظیم اقتصادی که رقیب بخش خصوصی شده، تبدیل کند.
حال پرسش این است آیا زیرمجموعه اقتصادیای که تا دیروز آقای مخبر آن را اداره میکرد و به رقیب اصلی بخش خصوصی تبدیل شده بود و عملا بخشخصوصی را به حاشیه رانده بود و اجازه نمیداد این بخش بتواند در زمینههایی که ستاد اجرایی تحت مدیریت آقای مخبر فعال شده، رشد کند، حالا اینبار در قالب معاون اول ریاستجمهوری اجازه خواهد داد منابع ستاد اجرایی بهعنوان یک نهاد عمومی در خدمت دولت قرار گیرد یا اینکه هلدینگهای ستاد اجرایی اجازه دهند در دوره معاون اولی آقای مخبر بخش خصوصی قد علم کند؟
انتظار میرفت در کابینه آقای رئیسی جایی برای آقای سعید محمد نیز درنظر گرفته شود و این جانمایی بتواند قرارگاه خاتمالانبیا را نیز که رقیب بخش خصوصی و حتی بخش دولتی و عمومی از نظر توان و قدرت اقتصادی است، در خدمت دولت آقای رئیسی قرار دهد. امتیاز مخبر بهعنوان رئیس ستاد اجرایی این است که اگر دولت به منابع مالی نیاز داشته باشد، برای جلوگیری از چاپ اسکناس یا دست بردن در صندوق بانک مرکزی بتواند از منابع ستاد اجرایی بهعنوان قرض استفاده و بعدا جایگزین کند. وزرای کلیدی اقتصادی اگر بتوانند در کنار هم فعال باشند، امکان موفقیت کابینه بالا میرود در غیر این صورت اعضای کابینه کارنامهای ندارند که بتوانیم با تکیه بر کارنامه گذشته، حضورشان را در ترکیب هیات دولت جدید رصد کنیم. نابسامانی وضع اقتصادی، ناتوانی بخش خصوصی، تورم افسارگسیخته و مهمتر از همه رشد نقدینگی که روزبهروز هیولاوار در مقابل فعالیتهای اقتصادی خودنمایی میکند و اجازه نمیدهد اشتغال به معنای سرمایهگذاری در رشتههای مختلف، بخش بیکار جامعه را به خود جلب کند و همچنین رشد نقدینگی را چگونه میخواهند مهار کنند؟
رشد در واقع نقدینگیای است که نفس اقتصاد کشور را گرفته و کارهای مولد را متوقف و دلالی را رونق بخشیده است. در بخش وزارت بهداشت که اصل گرفتاری امروز جامعه بعد از اقتصاد را شامل میشود، مساله سلامت جامعه است، همین گرفتاری را دارد. اگر قرار باشد سرمایههایی که هماکنون برای اختراع چرخ دوباره در زمینه تولید واکسن به کار گرفته شود و ماهها صبر کنیم تا واکسنهای داخلی به نتیجه برسند، سیر صعودی گسترش کـرونا و مرگومیر ناشی از آن اجازه چنین انتظاری را نمیدهد. پرسش این است که آیا کابینه آقای رئیسی در زمینه بهداشت قصد آن دارد که همانند کابینه آقای روحانی کماکان دنبال تولید واکسن باشد؟ چنانچه گفته میشود یک میلیارد دلار سرمایهای که برای تولید در اختیار شرکتهای مختلفی که در زمینه واکسن فعال بودند، گذاشته شده است که نتیجهای دربر نداشته و اگر همین مبلغ صرف واردات واکسن میشد، امروزه با جمعیت بالای واکسینه شده روبهرو بودیم و آرامستانها و بهشتزهرا و محلههای به عزاخانه تبدیل نمیشد. بخش وزارت بهداشت نیز به باور من با توجه به گذشتهای که از وزیر معرفی شده در رزومهاش از طریق فضای مجازی پیداست، بازهم باید دنبال روش آقای سعید نمکی و ستاد ملی کرونا باشد که چشم انتظار گرفتار شدن عدهای از مردم به ویروس کرونا و درنهایت با این فکر که هرکس یک نوبت کرونا گرفت، مصونیت پیدا میکند!
دربخش وزارت کشاورزی نیز -که نگارنده در آن حوزه فعال هستم- نگاهی به جلو دیده نمیشود بلکه این بخش نیز از بخشهای زمینگیر شدهای که سالهاست زمینگیر هستند باز هم رونقی نخواهند دید. هرچند کابینههایی که سابقه وزارتیندارند و افراد معرفیشده -مانند دوره احمدینژاد- سابقه وزارتی ندارند، همه نگاهشان به رئیس کابینه یعنی رئیسجمهور است.
در این میان، تفاوت بین آقایان رئیسی و احمدینژاد است که آدم را دلگرم میکند و امید آن دارد از این کابینه به ظاهر جوانی که معرفی شده، بتوان با توجه به نگاه آقای رئیسی، امید برونرفت از گرفتاریها را داشت. احمدینژاد با تکرویهای خود کابینهاش را از همان روزهای اول زمینگیر کرد، اما امید است آقای رئیسی با نوع نگاه فراجناحی خود، فضایی برای کابینه ایجادکند که ظرف سه، چهارماه وزرا بتوانند خود را پیدا کنند.
کابینهای که معرفی شده تنها سه نفر از وزرا سابقه وزارت دارند و مابقی در حوزه وزارت هرچند در وزارتخانههایی بعضا در حد معاونت وزیر کارکردهاند اما سابقه وزارتی ندارند؛ در واقع نمونهای از کابینه اول محمود احمدینژاد است. آنچه این کابینه را در شرایط موجود زیر ذرهبین میبرد، وضع اقتصادی است. معلوم نیست وزرای کلیدی اقتصادی آیا این توان را دارند که با هم هماهنگ باشند.
معاون اول این مزیت را دارد که خلأ عدم کار اجرایی بهوسیله آقای رئیسی را میپوشاند. آقای مخبر نشان داده ظرف ۱۴ سالی که ریاست ستاد اجرایی فرمان امام(ره) را برعهده داشت، توانست از یک مجموعه عادی که فقط ثروت در آنجا تجمیع شده بود، یک مجموعه فعال در همه زمینهها بسازد. هلدینگهای مختلفی که در ستاد اجرایی در دوره مدیریت او فعال شدند، نشانه مدیریت مخبر در همه زمینهها اعم از برق، فولاد، مخابرات، پتروشیمی، حفاری، نفت، دارو و… است که توانست ظرف ۱۴ سال ستاد اجرایی را به یک بنگاه عظیم اقتصادی که رقیب بخش خصوصی شده، تبدیل کند.
حال پرسش این است آیا زیرمجموعه اقتصادیای که تا دیروز آقای مخبر آن را اداره میکرد و به رقیب اصلی بخش خصوصی تبدیل شده بود و عملا بخشخصوصی را به حاشیه رانده بود و اجازه نمیداد این بخش بتواند در زمینههایی که ستاد اجرایی تحت مدیریت آقای مخبر فعال شده، رشد کند، حالا اینبار در قالب معاون اول ریاستجمهوری اجازه خواهد داد منابع ستاد اجرایی بهعنوان یک نهاد عمومی در خدمت دولت قرار گیرد یا اینکه هلدینگهای ستاد اجرایی اجازه دهند در دوره معاون اولی آقای مخبر بخش خصوصی قد علم کند؟
انتظار میرفت در کابینه آقای رئیسی جایی برای آقای سعید محمد نیز درنظر گرفته شود و این جانمایی بتواند قرارگاه خاتمالانبیا را نیز که رقیب بخش خصوصی و حتی بخش دولتی و عمومی از نظر توان و قدرت اقتصادی است، در خدمت دولت آقای رئیسی قرار دهد. امتیاز مخبر بهعنوان رئیس ستاد اجرایی این است که اگر دولت به منابع مالی نیاز داشته باشد، برای جلوگیری از چاپ اسکناس یا دست بردن در صندوق بانک مرکزی بتواند از منابع ستاد اجرایی بهعنوان قرض استفاده و بعدا جایگزین کند. وزرای کلیدی اقتصادی اگر بتوانند در کنار هم فعال باشند، امکان موفقیت کابینه بالا میرود در غیر این صورت اعضای کابینه کارنامهای ندارند که بتوانیم با تکیه بر کارنامه گذشته، حضورشان را در ترکیب هیات دولت جدید رصد کنیم. نابسامانی وضع اقتصادی، ناتوانی بخش خصوصی، تورم افسارگسیخته و مهمتر از همه رشد نقدینگی که روزبهروز هیولاوار در مقابل فعالیتهای اقتصادی خودنمایی میکند و اجازه نمیدهد اشتغال به معنای سرمایهگذاری در رشتههای مختلف، بخش بیکار جامعه را به خود جلب کند و همچنین رشد نقدینگی را چگونه میخواهند مهار کنند؟
رشد در واقع نقدینگیای است که نفس اقتصاد کشور را گرفته و کارهای مولد را متوقف و دلالی را رونق بخشیده است. در بخش وزارت بهداشت که اصل گرفتاری امروز جامعه بعد از اقتصاد را شامل میشود، مساله سلامت جامعه است، همین گرفتاری را دارد. اگر قرار باشد سرمایههایی که هماکنون برای اختراع چرخ دوباره در زمینه تولید واکسن به کار گرفته شود و ماهها صبر کنیم تا واکسنهای داخلی به نتیجه برسند، سیر صعودی گسترش کـرونا و مرگومیر ناشی از آن اجازه چنین انتظاری را نمیدهد. پرسش این است که آیا کابینه آقای رئیسی در زمینه بهداشت قصد آن دارد که همانند کابینه آقای روحانی کماکان دنبال تولید واکسن باشد؟ چنانچه گفته میشود یک میلیارد دلار سرمایهای که برای تولید در اختیار شرکتهای مختلفی که در زمینه واکسن فعال بودند، گذاشته شده است که نتیجهای دربر نداشته و اگر همین مبلغ صرف واردات واکسن میشد، امروزه با جمعیت بالای واکسینه شده روبهرو بودیم و آرامستانها و بهشتزهرا و محلههای به عزاخانه تبدیل نمیشد. بخش وزارت بهداشت نیز به باور من با توجه به گذشتهای که از وزیر معرفی شده در رزومهاش از طریق فضای مجازی پیداست، بازهم باید دنبال روش آقای سعید نمکی و ستاد ملی کرونا باشد که چشم انتظار گرفتار شدن عدهای از مردم به ویروس کرونا و درنهایت با این فکر که هرکس یک نوبت کرونا گرفت، مصونیت پیدا میکند!
دربخش وزارت کشاورزی نیز -که نگارنده در آن حوزه فعال هستم- نگاهی به جلو دیده نمیشود بلکه این بخش نیز از بخشهای زمینگیر شدهای که سالهاست زمینگیر هستند باز هم رونقی نخواهند دید. هرچند کابینههایی که سابقه وزارتیندارند و افراد معرفیشده -مانند دوره احمدینژاد- سابقه وزارتی ندارند، همه نگاهشان به رئیس کابینه یعنی رئیسجمهور است.
در این میان، تفاوت بین آقایان رئیسی و احمدینژاد است که آدم را دلگرم میکند و امید آن دارد از این کابینه به ظاهر جوانی که معرفی شده، بتوان با توجه به نگاه آقای رئیسی، امید برونرفت از گرفتاریها را داشت. احمدینژاد با تکرویهای خود کابینهاش را از همان روزهای اول زمینگیر کرد، اما امید است آقای رئیسی با نوع نگاه فراجناحی خود، فضایی برای کابینه ایجادکند که ظرف سه، چهارماه وزرا بتوانند خود را پیدا کنند.