گروه سیاسی: محمد سلامتی دبیرکل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در پاسخ به این سوال ارزیابی شما از ضرورت تشکیل گروه دلسوزان نظام برای برون رفت از شرایط موجود چیست و تا چه اندازه تشکیل این گروه میتواند کارساز باشد، گفت: اگر چنین گروهی تشکیل شود، باید گوش شنوا و ارادهای برای اجرای پیشنهادهای جمعبندی شده آنها وجود داشته باشد. اما متاسفانه ظاهرا چنین گوش شنوا و ارادهای وجود ندارد.
ایلنا، بخش هایی از گفت و گوی سلامتی را در ادامه می خوانید:
البته نیازی به تشکیل چنین گروهی نیست. احزاب، گروهها و شخصیتهای مختلف به طرق گوناگون و بارها نظرات و پیشنهادات خود را برای حل مسائل و رفع مشکلات به مسئولان و دست اندرکاران منتقل کردند، ولی اثری در کار آنها منعکس نشده است.
این امر به دلایل مختلف برمیگردد. از جمله اینکه جناح یکدست حاکم، چارچوب فکری خود در همه زمینههای مربوط به اداره امور کشور را، برتر از دیدگاههای دیگران دانسته و لذا نیازی به مشورت با دیگران که احیانا تضاد بنیادی با آنها دارند، در خود احساس نمیکنند.
لذا این طرز تفکر آنهاست که اجازه مشورت و کمک گرفتن از دیگران را به آنها نمیدهد. آنها این دیدگاه را انقلابی و دیدگاه دیگران را غیرانقلابی میدانند. گرچه معیارهای حاکم بر این دیدگاه آنها را از انقلابی بودن دور میکند.
اما به هرحال آنها برای متمایز نشان دادن خود با دیگر دیدگاهها آن را انقلابی مینامند. به عنوان نمونه در مورد انتخابات، آزادی انتخابات باید مشی هر انقلابی و آزادیخواهی باشد، به خصوص وقتی یک انقلاب با تاکید بر آن، انتخابات را در قانون اساسی نهادینه کرده باشد.
اما در عمل مشاهده میشود جناح حاکم چنین آزادی را برنمیتابد و به انسداد سیاسی بیشتر گرایش نشان میدهد. نکته دوم اینکه چنانچه دست اندرکاران، پیشنهادات دلسوزانه را هم بپذیرند، آنها در سطح قابل قبولی از مدیریت نیستند که قادر باشند آنها را اجرایی کنند.
معمولا برنامه انتخابات توسط احزاب و گروهها تهیه میشود. طبیعتا در انتخابات آینده هم این امر باید اتفاق بیافتد در صورتی که راه شرکت در انتخابات آینده مانند دو انتخابات گذشته بسته نشود.
جناح حاکم علاقهای برای حضور رقیب در انتخابات را ندارد. بنابراین هر برنامهای که توسط اصلاحطلبان و دیگران ارائه شود از سوی این بخش از حاکمیت با بیاعتقادی مواجه میشود.
همانطور که قبلا گفته شد، نیازی به تشکیل گروه جدید نیست. بلکه باید احزاب و گروههای موجود که هر کدام بخشی از جامعه را نمایندگی میکنند، به رسمیت شناخت و به آنها میدان داد تا در عرصه سیاسی حضور پررنگ و تاثیرگذاری داشته باشند.
همه گروهها و احزاب باید در بازیابی اعتماد همه مردم تلاش کنند. اما باید توجه داشت که سهم حاکمیت در بیاعتمادی به وجود آمده که به دلیل ایجاد محدودیت سیاسی و در نتیجه کاهش کارایی احزاب و گروهها بوده به مراتب بیشتر است.
بنابراین به همان نسبت وظیفه حاکمیت در ایجاد اعتماد مردمی سنگینتر از گذشته است. این کار از این جهت مهم است که اکثریت جامعه با این شیوه عمل مسئله داشتند و در دو انتخابات گذشته هم مشارکت آنها گویای همین مساله است.
شخصیتهای دلسوز نظام فراوان هستند. اما باید اصل را بر محور احزاب و گروهها که ماندگارتر هستند، قرار داد. البته درست است که برخی شخصیتها حتی از بعضی گروهها و احزاب نفوذ اجتماعی بیشتری دارند اما در یک جامعه مدنی، میدان باید در اختیار احزاب باشد تا دموکراسی نهادینه شود. این کار از اهمیت تاثیر مثبت ظرفیت سیاسی و اجتماعی شخصیتها چیزی کم نمیکند.
ایلنا، بخش هایی از گفت و گوی سلامتی را در ادامه می خوانید:
البته نیازی به تشکیل چنین گروهی نیست. احزاب، گروهها و شخصیتهای مختلف به طرق گوناگون و بارها نظرات و پیشنهادات خود را برای حل مسائل و رفع مشکلات به مسئولان و دست اندرکاران منتقل کردند، ولی اثری در کار آنها منعکس نشده است.
این امر به دلایل مختلف برمیگردد. از جمله اینکه جناح یکدست حاکم، چارچوب فکری خود در همه زمینههای مربوط به اداره امور کشور را، برتر از دیدگاههای دیگران دانسته و لذا نیازی به مشورت با دیگران که احیانا تضاد بنیادی با آنها دارند، در خود احساس نمیکنند.
لذا این طرز تفکر آنهاست که اجازه مشورت و کمک گرفتن از دیگران را به آنها نمیدهد. آنها این دیدگاه را انقلابی و دیدگاه دیگران را غیرانقلابی میدانند. گرچه معیارهای حاکم بر این دیدگاه آنها را از انقلابی بودن دور میکند.
اما به هرحال آنها برای متمایز نشان دادن خود با دیگر دیدگاهها آن را انقلابی مینامند. به عنوان نمونه در مورد انتخابات، آزادی انتخابات باید مشی هر انقلابی و آزادیخواهی باشد، به خصوص وقتی یک انقلاب با تاکید بر آن، انتخابات را در قانون اساسی نهادینه کرده باشد.
اما در عمل مشاهده میشود جناح حاکم چنین آزادی را برنمیتابد و به انسداد سیاسی بیشتر گرایش نشان میدهد. نکته دوم اینکه چنانچه دست اندرکاران، پیشنهادات دلسوزانه را هم بپذیرند، آنها در سطح قابل قبولی از مدیریت نیستند که قادر باشند آنها را اجرایی کنند.
معمولا برنامه انتخابات توسط احزاب و گروهها تهیه میشود. طبیعتا در انتخابات آینده هم این امر باید اتفاق بیافتد در صورتی که راه شرکت در انتخابات آینده مانند دو انتخابات گذشته بسته نشود.
جناح حاکم علاقهای برای حضور رقیب در انتخابات را ندارد. بنابراین هر برنامهای که توسط اصلاحطلبان و دیگران ارائه شود از سوی این بخش از حاکمیت با بیاعتقادی مواجه میشود.
همانطور که قبلا گفته شد، نیازی به تشکیل گروه جدید نیست. بلکه باید احزاب و گروههای موجود که هر کدام بخشی از جامعه را نمایندگی میکنند، به رسمیت شناخت و به آنها میدان داد تا در عرصه سیاسی حضور پررنگ و تاثیرگذاری داشته باشند.
همه گروهها و احزاب باید در بازیابی اعتماد همه مردم تلاش کنند. اما باید توجه داشت که سهم حاکمیت در بیاعتمادی به وجود آمده که به دلیل ایجاد محدودیت سیاسی و در نتیجه کاهش کارایی احزاب و گروهها بوده به مراتب بیشتر است.
بنابراین به همان نسبت وظیفه حاکمیت در ایجاد اعتماد مردمی سنگینتر از گذشته است. این کار از این جهت مهم است که اکثریت جامعه با این شیوه عمل مسئله داشتند و در دو انتخابات گذشته هم مشارکت آنها گویای همین مساله است.
شخصیتهای دلسوز نظام فراوان هستند. اما باید اصل را بر محور احزاب و گروهها که ماندگارتر هستند، قرار داد. البته درست است که برخی شخصیتها حتی از بعضی گروهها و احزاب نفوذ اجتماعی بیشتری دارند اما در یک جامعه مدنی، میدان باید در اختیار احزاب باشد تا دموکراسی نهادینه شود. این کار از اهمیت تاثیر مثبت ظرفیت سیاسی و اجتماعی شخصیتها چیزی کم نمیکند.