گروه سیاسی: اروجعلی محمدی «فرماندار تبریز دردوره اصلاحات و عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت» در یادداشتی در سایت امتداد نوشت: جناب آقای محمدرضا باهنر عضو محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام؛ جنابعالی در مصاحبهای گفتهاید که” اصلاح طلبان به صندوق رأی برگردند و گرنه با برخورد هسته سخت نظام روبرو خواهند شد!”
آقای باهنر رویکرد اکثریت ملت و نیز اصلاح طلبان در دو انتخابات اخیر مجلس و ریاست جمهوری نشان میدهد که آنان دیگر بمانند گذشته انتخابات را راهی برای تغییر و تعیین سرنوشت تلقی نمی کنند. چرایی این مسئله به دهها دلیل تشریحی نیاز دارد، در این نوشته برای نمونه فقط به چند مورد که حاصل کژکارکردی شخص جنابعالی در نظام تصمیم گیری بوده اشاره می کنم تا بدانید که با صندوق و انتخابات و مردم چه کردهاید.
یادتان می آید که یکصد سال بعد از مشروطیت در مجلس چهارم در قامت لیدر جناح راست برای جاده صاف کنی شورای نگهبان و حذف رقبای سیاسی تان از صحنه حکمرانی چگونه برای تصویب قانون نظارت استصوابی سینه سپر کردید.
اکنون شما توانستهاید با انحصار قدرت رقبایتان را از صحنه حذف کنید ولی میوه تلخ قانون نظارت استصوابی شما تنها جامعه تک صدایی نبوده است، بلکه کارامدی را نیز از نهاد انتخابات و نظام حکمرانی سلب کردهاید. کار بجایی رسیده است که حتی نوه بنیانگذار انقلاب و فرزندان رهبران اولیه انقلاب نیز از صافی شورای نگهبان نمی گذرند و این میوه تلخ حاصل بذری است که شما کاشتهاید.
بیاد شما میآورم که چگونه حکم شهرداری تهران را برای اقای محمود احمدی نژاد دستگرمی گام بعدی او خواندید و در سال ۸۴ او را به ریاست جمهوری رساندید. سالی که در پایان دولت خاتمی اقتصاد ایران بعد از ۲۷ سال تلاش دولت و ملت به خط تیکاف توسعه رسیده بود و با ادامه ان و اجرای سند چشم انداز بیست ساله امروز ملت ایران میتوانست بالاتر از ترکیه و عربستان و در جایگاه اول خاورمیانه بایستد و سروری کند، ولی این انتخاب شما بمانند یک زنگی مست به موتور هواپیمای توسعه ایران شلیک کرد و آنرا از کار انداخت و با تزریق ۷۰۰ میلیارد دلار درامد افسانهای نفتی به اقتصاد غیر مولد و واردات بی رویه کالاهای بنجل چینی فاجعه بیماری هلندی آفرید و تولید ملی را به اضمحلال برد بطوریکه حتی خانم هیلاری کلینتون نیز با وجد بسیار گفت ماهم می خواستیم که این دلارها صرف واردات بشود و به کار توسعه ایران نیاید. پایان کار این رفیق شماهم تورم ۴۹ درصدی و رشد منفی اقتصادی ۶/۷ درصدی و قراردادن دست ملت ایران در زیر ساطور تحریمهای ذیل منشور هفت شورای امنیت سازمان ملل متحد بود و اکنون تحریم ها روح و روان ملت را در زیر چرخ دنده های خود خرد کرده است و با ترکیب تورم و رکود امان ملت را بریده است. نمی دانم آیا امروز هم جرات دارید که شعار رفیقان را دوباره تکرار بکنید و بگوئید تحریم اصلا “نمنه دی هاردان گلیبدی؟” و یا به دنیا بگویید که اینقدر قطعنامه بدهید که قطعنامه دانتان بترکد و تحریم ها را کاغذ پاره بخوانید؟
خاطر مبارک هست که چگونه بسط اقتصاد تجاری و خصوصی سازی را اکسیر نجات اقتصاد ایران جامیزدید. اکنون خوب بنگرید که چگونه بانکهای خصوصی بعنوان یک مافیا و الیگارشی رباساز و لجام گسیخته چگونه از عّدّم پول خلق میکنند و نصف نقدینگی دهشتناک سالانه موجود را تدارک می سازند و ربا و حرام را ترویج می دهند و با تورم های ویرانگر خود دمار از روزگار مردم و مستضعفان درمی آورند.
شما یکی از طراحان دلار نرخ آزاد بودهاید، اکنون بخوبی بنگرید که دلار ۵۰ هزار تومانی که چگونه مردم را بستوه آورده و رمق تولید ملی را ستانده است و نابرابری و فقر را بشدت عمق بخشیده و غول فساد را فربه تر کرده است و چشمانداز آینده مردم را ربوده است. آقای باهنر ملت ایران و اصلاح طلبان در آخرین راه کار اصلاحی خود حتی آقای دکتر حسن روحانی اصولگرا را هم در دو دوره با رای بالا حمایت کردند ولی این آرای کم سابقه نیز بر سخره ستبر ضد اصلاحات کارگر نشد.
و یاس و دلمردگی و انفعال افرید، لذا فرار به جلو و تهدید راه کار مناسبی نیست، اگر هنری دارید برای افق گشائی و جلب نظر مردم به حکومت انذار دهید و راه اصلاح بگشائید که فردا خیلی دیر است.
آقای باهنر رویکرد اکثریت ملت و نیز اصلاح طلبان در دو انتخابات اخیر مجلس و ریاست جمهوری نشان میدهد که آنان دیگر بمانند گذشته انتخابات را راهی برای تغییر و تعیین سرنوشت تلقی نمی کنند. چرایی این مسئله به دهها دلیل تشریحی نیاز دارد، در این نوشته برای نمونه فقط به چند مورد که حاصل کژکارکردی شخص جنابعالی در نظام تصمیم گیری بوده اشاره می کنم تا بدانید که با صندوق و انتخابات و مردم چه کردهاید.
یادتان می آید که یکصد سال بعد از مشروطیت در مجلس چهارم در قامت لیدر جناح راست برای جاده صاف کنی شورای نگهبان و حذف رقبای سیاسی تان از صحنه حکمرانی چگونه برای تصویب قانون نظارت استصوابی سینه سپر کردید.
اکنون شما توانستهاید با انحصار قدرت رقبایتان را از صحنه حذف کنید ولی میوه تلخ قانون نظارت استصوابی شما تنها جامعه تک صدایی نبوده است، بلکه کارامدی را نیز از نهاد انتخابات و نظام حکمرانی سلب کردهاید. کار بجایی رسیده است که حتی نوه بنیانگذار انقلاب و فرزندان رهبران اولیه انقلاب نیز از صافی شورای نگهبان نمی گذرند و این میوه تلخ حاصل بذری است که شما کاشتهاید.
بیاد شما میآورم که چگونه حکم شهرداری تهران را برای اقای محمود احمدی نژاد دستگرمی گام بعدی او خواندید و در سال ۸۴ او را به ریاست جمهوری رساندید. سالی که در پایان دولت خاتمی اقتصاد ایران بعد از ۲۷ سال تلاش دولت و ملت به خط تیکاف توسعه رسیده بود و با ادامه ان و اجرای سند چشم انداز بیست ساله امروز ملت ایران میتوانست بالاتر از ترکیه و عربستان و در جایگاه اول خاورمیانه بایستد و سروری کند، ولی این انتخاب شما بمانند یک زنگی مست به موتور هواپیمای توسعه ایران شلیک کرد و آنرا از کار انداخت و با تزریق ۷۰۰ میلیارد دلار درامد افسانهای نفتی به اقتصاد غیر مولد و واردات بی رویه کالاهای بنجل چینی فاجعه بیماری هلندی آفرید و تولید ملی را به اضمحلال برد بطوریکه حتی خانم هیلاری کلینتون نیز با وجد بسیار گفت ماهم می خواستیم که این دلارها صرف واردات بشود و به کار توسعه ایران نیاید. پایان کار این رفیق شماهم تورم ۴۹ درصدی و رشد منفی اقتصادی ۶/۷ درصدی و قراردادن دست ملت ایران در زیر ساطور تحریمهای ذیل منشور هفت شورای امنیت سازمان ملل متحد بود و اکنون تحریم ها روح و روان ملت را در زیر چرخ دنده های خود خرد کرده است و با ترکیب تورم و رکود امان ملت را بریده است. نمی دانم آیا امروز هم جرات دارید که شعار رفیقان را دوباره تکرار بکنید و بگوئید تحریم اصلا “نمنه دی هاردان گلیبدی؟” و یا به دنیا بگویید که اینقدر قطعنامه بدهید که قطعنامه دانتان بترکد و تحریم ها را کاغذ پاره بخوانید؟
خاطر مبارک هست که چگونه بسط اقتصاد تجاری و خصوصی سازی را اکسیر نجات اقتصاد ایران جامیزدید. اکنون خوب بنگرید که چگونه بانکهای خصوصی بعنوان یک مافیا و الیگارشی رباساز و لجام گسیخته چگونه از عّدّم پول خلق میکنند و نصف نقدینگی دهشتناک سالانه موجود را تدارک می سازند و ربا و حرام را ترویج می دهند و با تورم های ویرانگر خود دمار از روزگار مردم و مستضعفان درمی آورند.
شما یکی از طراحان دلار نرخ آزاد بودهاید، اکنون بخوبی بنگرید که دلار ۵۰ هزار تومانی که چگونه مردم را بستوه آورده و رمق تولید ملی را ستانده است و نابرابری و فقر را بشدت عمق بخشیده و غول فساد را فربه تر کرده است و چشمانداز آینده مردم را ربوده است. آقای باهنر ملت ایران و اصلاح طلبان در آخرین راه کار اصلاحی خود حتی آقای دکتر حسن روحانی اصولگرا را هم در دو دوره با رای بالا حمایت کردند ولی این آرای کم سابقه نیز بر سخره ستبر ضد اصلاحات کارگر نشد.
و یاس و دلمردگی و انفعال افرید، لذا فرار به جلو و تهدید راه کار مناسبی نیست، اگر هنری دارید برای افق گشائی و جلب نظر مردم به حکومت انذار دهید و راه اصلاح بگشائید که فردا خیلی دیر است.