در یادداشت سید حمید رضا علوی آمده است: اگر ماه اردیبهشت را به عنوان آغاز پوست اندازی و تحول در بازار سرمایه ایران ثبت کنیم، خرداد ماه، دوره نوسان در آهنگ حرکت بورس به حساب میآید. افت و خیزها و منفی و مثبت شدن شاخص در این ماه نشانه روشنی از این واقعیت است که بازار سرمایه بعد از انتقال به فاز جدید، هنوز شاکله و هویت خود را باز نیافته است.
نکته مهم این است که «پدیده نوسان» اگر چه جزو ویژگی ذاتی بازار است اما چنانکه دامنه نوسان در صورتی که از حالت معقول و منطقی خارج شود، به «بی ثباتی و عدم تعادل» منجر میشود. بر همین اساس بزرگان علم اقتصاد میگویند که رشد و توسعه بازار فقط در سایه وجود «تعادل» دوام مییابد.
نوسانی که در روزهای اخیر بازار بورس را در بر گرفت موجب نگرانی و سردرگمی سرمایهگذاران و سهامداران خرد و کلان بازار شد و ترس از تکرار و تداوم این نوسان بر ذهن همه فعالان بازار سایه افکنده است. اما اشکال کار کجاست و چه چیزی ریتم شفافیت و حرکت منطقی بازار را بر هم زده و شفافیت و پیش بینی آن را دشوار میکند؟
اولین مشکل این است که رقم اعلام شده برای «رشد شاخص کل» دیگر مثل گذشته بیان کننده واقعیت درون بازار نیست. البته این مشکل از دوران ریاست قبلی سازمان بورس به طور جدی مطرح شد و بحث و مجادله زیادی بر سر این که «رشد شاخص» چه میزان واقعی یا حبابی هست، درگرفت.
در دوره مدیریت فعلی سازمان، عدد رشد «شاخص کل» همچنان به عنوان ملاک پیشرفت بازار لحاظ می شود. حال آنکه واقعیتها چیز دیگری را نشان می دهد؛ تا جایی که اکثریت تحلیلگران ملاک واقعی رشد بازار را «شاخص هم وزن» در نظر می گیرند نه «شاخص کل».
ممکن است رشدهای جهشی و پروازهای چند ۱۰ هزار واحدی شاخص موجب خرسندی مدیران دولت و مجلس باشد یا در تریبونهای عمومی مثل صدا و سیما میزان رشد شاخص کل هر روز به عنوان نشانه تحول در بازار سرمایه مطرح شود اما واقعیت آن است که چنانکه عددهای شگفت انگیز رشد بورس و رکوردشکنیهای آن ریشه در واقعیت نداشته باشد، خطر حبابی شدن بازار را به بار میآورد.
حال این سوال مطرح میشود که چه باید کرد تا بازار جوان بورس ایران، در ورطه حبابی شدن گرفتار نشود؟ به عبارت دیگر برای آنکه «شاخص»، وظیفه ذاتی خودش را به عنوان «قطب نمای راستین حرکت بازار» به درستی انجام دهد چه راههایی وجود دارد؟
یک راهکار مشخص که از مدتها قبل در محافل اقتصادی مطرح شده، این است که شاخص کل از انحصار و مونوپل چند سهم بزرگ اثرگذار خارج شود و رشته وابستگی که به نادرستی از سالها قبل میان شاخص با چند سهم مدعی بازار برقرار شده گسسته شود.
واقعیت این است که بخش عمده ای از حبابی بودن رشد شاخص از اینجا ناشی می شود که از گذشته، در نظر سازمان چند سهم و شرکت عمده با عنوان پرطمطراق «شاخص ساز» سرنوشت شاخص را رقم میزنند. به طور مثال ۲۴ خرداد در مراجعه به سایت سازمان بورس می شد دریافت که از رشد ۳۵ هزار واحدی، قریب ۲۵ هزار واحد آن برگرفته از رشد چند سهم مذکور است، در حالی که «شاخص هموزن» میزان رشد بازار را ۱۰ هزار واحد نشان می داد اما شاخص کل میزان رشد بازار را ۳۵ هزار واحد نشان میداد. پدیده حباب دقیقا در همین نقطه رخ می دهد که عدد ۳۵ هزار واحد نمایانگر رشد همه شرکتها و سهم های بازار نیست.
حال برای خروج از این وضعیت و واقعی کردن شاخص به عنوان ملاک تصمیم گیری سهامداران چند راهکار مطرح است که بازارساز و سیاستگذار باید آنها را در پیش گیرند:
۱-راهکار نخست این است که به داستان «انحصار چند نماد بزرگ بر شاخص» پایان داده شود. تدبیر، عدالت و عقلانیت نیز حکم می کند که این رویه تبعیض آمیز که رشد شاخص از رشد چند سهم پالایشی یا صنعتی معدل گیری شود، منسوخ شود. در این راستا سازمان بورس می تواند به جای شاخص کل، «شاخص هموزن» را که نشانگر واقعیت رشد کل سهم ها است به عنوان معیار ارزشگذاری اعلام کند.
۲- راهکار دوم این است که نهاد سیاستگذار، محدودیتی که دست و پای سهم ها را بسته، بردارد و اجازه دهد هر سهمی ارزش یا عدم ارزش و کیفیت واقعی خود را در نظر معامله گران نمایان کند. برای تحقق این هدف می توان نوسان پنج درصد را برای همیشه از بورس ایران حذف کرد. اینگونه ارزش قیمتی سهم ها واقعی می شوند و در اصلاح بازار نیز قیمتها ریزش مناسبی خواهد داشت و حباب قیمت به این راحتی شکل نخواهد گرفت.
انتهای پیام