گروه سیاسی: روزنامه اعتماد نوشت: منتخبان شورای ششم شهر تهران مشخص شدند و لیست شورای ائتلاف توانست از میان دو لیست اصلی اصولگرایان و لیست جمهور تمام کرسیهای پارلمان محلی شهر تهران را به دست بیاورد. در این لیست مهدی چمران ۸۰ ساله بیشترین رای را به دست آورد. هر چند که او پس از شورای دوم که کمی بیش از ۱۹۰ هزار رای به دست آورده بود، کمترین رای در انتخابات شورای شهر را به دست آورد و با ۴۸۶ هزار و ۲۸۲ رای نفر اول شهر تهران شد.
در انتخابات دوره پنجم محسن هاشمی با یک میلیون و ۷۵۶ رای نفر اول تهران شد، اما ریزش رای اصلاحطلبان را برخی منتخبان شورای ششم نه به شیوه اداره شهر توسط شورای پنجم تفسیر کردند.
حجت نظری، عضو شورای شهر تهران میگوید: متاسفانه دوستان اصولگرای ما متوجه نمیشوند اگر از جامعه رای ما (اصلاح طلبان) کم کنند، به سبد رای آنها ریخته نخواهد شد.
برخی از آرای پایین لیست جمهور این تفسیر را کردند که این نه مردم به شیوه اداره شهر توسط مدیران کنونی شهر تهران بوده، با وجود اینکه لیست اصلی اصولگرایان نسبت به دوره پنجم نیز ریزش بالای رای داشتند و گفته میشود ۲۰ نفرشان کمتر از آرای باطله در تهران رای آوردند.
من معتقدم این دوره از انتخابات را نمیشود با ترازویی که انتخابات دورههای گذشته سنجیده میشدند، سنجید. علت هم این است که بعد از گذشت ۴۳ سال از پیروزی انقلاب اسلامی، مردم ایران این روزها بیشتر به این فکر میکنند که جریانهای سیاسی در نزاع با همدیگر به دنبال حل مشکلات مردم نیستند و تصور این طور است که هر کدام از جناحها که در هر حوزهای بر مسند امور مینشیند به دنبال رتق و فتق امور جناحی خودش است.
اینکه چقدر این تصور با واقعیت همخوان هست یا نه را من در موردش قضاوت نمیکنم، اما به نظر میرسد که انتخابات سال ۱۴۰۰ بیشتر با این نگاه باید سنجیده شود و عدم حضور مردم پای صندوقهای رای و همینطور حضور درصد قابلتوجهی از رایدهندگان با رای اعتراضیای که آرای باطله را تشکیل میدهد، نشان میدهد که این دوره از انتخابات را باید متفاوت ارزیابی کرد.
همچنین در لایههای مختلف جامعه این تصور وجود دارد که اصولگرایان با توجه به ابزار قدرتی که دراختیار دارند و امکاناتی که برایشان وجود دارد، در مقاطع مختلف که اصلاحطلبان در بخشهای مختلف روی کار هستند، تلاش میکنند تا اصلاحطلبان نتوانند به وعدههایی که دادند، عمل کنند و تلاش میکنند تا به نوعی مانع از انجام کارهایی شوند که میتواند برای شهروندان رضایتمندی ایجاد کند.
میتوانید مثال بزنید؟
در دوره آقای قالیباف در برج میلاد، یک نمایشگاهی برای عرضه محصولات مربوط به حیوانات خانگی برگزار شد. در همان زمان در سال ۹۵ با آن برگزارکننده توافقی شد که مشابه همین نمایشگاه را در شهر آفتاب هم برگزار کند و قراردادی بین آن برگزارکننده و شهرداری تهران منعقد شد که شهر آفتاب عملا طرف دوم قرارداد بود.
بنا بر این شد تا همین نمایشگاه یعنی محصولات و صنایع مربوط به حیوانات خانگی در شهر آفتاب هم برگزار شود. خب! کشور وارد فضای انتخاباتی شد و این اتفاق نیفتاد. درنهایت در سال ۹۶ وقتی شورای جدید و شهردار جدید شروع به کار کرد، آن برگزارکننده مجددا به شرکت شهر آفتاب مراجعه کرد تا بتواند نمایشگاهش را برگزار کند، اما متاسفانه نهادهای مختلف نظارتی با این برگزاری مخالفت کردند.
آن فرد هم تا سال ۹۷ پیگیر بود ولی زمانی که شرکت شهر آفتاب عزمش را برای برگزاری این نمایشگاه جزم کرد و با این استناد که پیشتر هم این نمایشگاه در برج میلاد برگزار شده و همان برگزارکننده با همان شهرداری قراردادی را منعقد کرده گروههای خودجوش مردمی و همیشه در صحنه ورود کردند و مدیرعامل شرکت شهر آفتاب را تهدید کردند به اینکه اگر شما بخواهید این نمایشگاه را برگزار کنید، موتورسواران از خجالتتان درمیآیند.
این رفتار دوگانه نشان میدهد که همان کسانی که میخواستند از خجالت مدیرعامل وقت شرکت شهر آفتاب در دوران اصلاحطلبان دربیایند، مشابه این شور حسینی را در زمان شهرداری آقای قالیباف نگرفتند و آن موقع احساس تکلیف نکردند که باید موتورسواران بیایند و مانع از این کار آن هم در قلب تهران بشوند. اقدامات اینچنینی باز هم قابل شمارش است و ما میتوانیم به خیلی از موضوعات بپردازیم یا مورد دیگر برگزاری کنسرت در فضای باز است.
در دوره آقای قالیباف در فضای باز بوستان آزادگان در منطقه ۱۵ برگزار شد، اما زمانی که در سال ۹۷ یا ۹۸ آقای همایون شجریان اعلام آمادگی کرد که حاضر است کنسرتی را در فضای باز برگزار کند و ما هم اعلام آمادگی کردیم که میتوانیم این کار را انجام بدهیم و جانمایی هم کردیم نامهنگاریهایی که با وزارت ارشاد و نهادهای ذیربط انجام شد، درنهایت با این کار موافقت نشد و ما متاسفانه نتوانستیم که این اتفاق را رقم بزنیم.
صرفا بعد از آن یک بار در اراضی عباسآباد توسط آقای حجازی و بهواسطه ارتباطاتی که داشتند شخصا توانستند این موافقت را بگیرند و در اراضی عباسآباد این کنسرت را برگزار کنند. یعنی آن هم اگر ایشان مدیرعامل اراضی عباسآباد نبود، قطعا این مجوز صادر نمیشد.
این دو مورد و موارد بسیار زیاد دیگری نشان میدهد که اصلاحطلبان زمانی که چه دولت را و چه دولت محلی را در دست میگیرند، خیلی اوقات با انجام کارهایی که از پیش وعده دادهاند، مخالفت میشود برای اینکه نتوانند رضایتمندی کامل را در جامعه کسب کنند.
این عدمرضایتمندی دقیقا مثل این است که تعدادی آدم در یک کشتی نشستند و یک عده دیگر برای اینکه بخواهند کسانی که با آنها رقابت میکنند را از گردونه خارج کنند، کشتیای که خودشان هم در آن نشستند را سوراخ کنند.
این سوراخ کردن کشتی، مردم را به جایی رسانده که در انتخابات ۱۴۰۰ رغبتی به شرکت در انتخابات ندارند و همین باعث میشود که آقای رییسی کمترین درصد را در بین منتخبین مردم به عنوان رییسجمهور از ابتدای انقلاب تا الان کسب کند و ایشان رای ۳۰ درصد واجدین شرایط رای دادن را کسب میکنند. این اتفاقی است که خود دوستان رقم زدهاند. این حاصل کارشکنیهایی است که خود جریان اصولگرا کرده و مردم را به جایی رسانده که به این جمعبندی برسند که نه اصولگرایان به فکر آنها هستند و نه اصلاحطلبان و حاصل آن هم شد رای بسیار پایینی که حتی خود اصولگراها در این دوره از انتخابات توانستند کسب کنند.
بنده به عنوان بیست و یکمین منتخب مردم در شورای شهر دوره پنجم با بیش از یک میلیون و ۶۶ هزار رای، حدود دو برابر و نیم رای آقای چمران در دوره ششم را کسب کردم و خب این یعنی کاهش سرمایه اجتماعی برای کل نظام. این کاهش سرمایه هم حاصل عملکرد خود این دوستان است، حاصل عملکرد جناح رقیب ما است که برای ناکارآمد جلوه دادن اصلاحطلبان از هیچ اقدامی فروگذار نکرد و برای اینکه اصلاحطلبان نتوانند کارهایی هم که وعده داده بودند را انجام دهند هم تلاشهای قابلتوجهی کرد. همه اینها حاصلش این شد که مردم اعتمادشان از دو طرف سلب شد.
به برخی از این موارد که کارشکنی شده، اشاره میکنید؟
بسیاری موارد را ما تلاش کردیم در شهر انجام بدهیم که با ذائقههای رایدهندگان به ما همخوانی داشت مثل زیست شبانه و مثل دهها مورد دیگر که با فشارهای همین عزیزان متاسفانه به سرانجام نرسید. البته بسیاری موارد را هم توانستیم انجام دهیم که وظیفهمان هم بوده و تلاشمان را هم کردیم و باید انجام میدادیم؛ اما موارد اینچنینی هم داشتیم که جامعه هدف ما از ما دلگیر شد، از ما رنجید و دیگر رغبت نکرد که این دوره از انتخابات حضور پیدا کند.
متاسفانه دوستان اصولگرای ما درکشان آنقدر پایین است که متوجه نمیشوند اگر از جامعه رای ما (اصلاحطلبان) کم کنند، به سبد رای آنها ریخته نخواهد شد. متاسفانه هر آن چیزی که از سبد آرای اصلاحطلبان کم بشود، به سبد تحریمیها یا به سبد کسانی که با کلیت جمهوریت نظام قهر میکنند ریخته خواهد شد و این به هیچ وجه به نفع تمامیت ارضی و منافع ملی و کلیت نظام نیست.
امیدوارم که دوستان الان که تمام کشور را یکپارچه دراختیار گرفتند، بیایند و نشان بدهند که جریان اصولگرایی چه چیزی در چنته دارد و من واقعا آرزو میکنم که این عزیزان موفق باشند تا مردم در شرایط بهتری زندگی کنند. آن چیزی که ما برایش تلاش کردیم، زندگی بهتر مردم بوده و امیدواریم که این زندگی بهتر به دست هر کسی که ممکن هست، رخ دهد.
اگر واقعا ما به این نتیجه برسیم که جریان رقیب ما برای زندگی مردم و برای آسایش و آرامش و رفاه مردم تلاش میکند، بیتردید خودمان هم کمک میکنیم و بیتردید دوره آینده هم از همین عزیزان حمایت خواهیم کرد تا مجددا کرسیها را به دست بگیرند. اما رویکرد عزیزان تا امروز این را متاسفانه نشان نمیدهد.
بسیاری گله میکنند و میگویند که وقتی چهرههای شاخص اصلاحطلبان رد شدند چرا دقیقه ۹۰ میآیند لیست میدهند و به نوعی در کنار مردم قرار نمیگیرند؟
من اصلا اعتقادی به این ندارم که کسانی که در انتخابات فعال بودند، به مردم پشت کردند، چون معتقدم که ما باید برای حفظ صندوق رای میجنگیدیم.
به نظر من این صحبت باید اینجا ثبت بشود که اگر هیچ کدام از اصلاحطلبان پای کار نمیآمدند،ای بسا در دورههای آینده ما همین اندازه از صندوق رای نداشتیم. برای ما جمهوریت نظام به اندازه اسلامیت نظام اهمیت دارد و معتقدیم که باید تلاش کنیم جمهوری اسلامی واقعا وجود داشته باشد. اینکه با صندوق رای قهر کنیم، چیزی جز خواست کسانی که میخواهند به حکومت اسلامی برسند، نیست و این به هیچ وجه به نفع مردم نخواهد بود. ما معتقدیم که اتفاقا باید تلاش کرد تا صندوق رای وجود داشته باشد و برای کسانی که در انتخابات شرکت میکنند وجود خود انتخابات، پیروزی است.
اینکه صندوق رایی وجود داشته باشد، پیروزی است. فارغ از اینکه بتوانند روی کرسی انتخابی مدنظر بنشینند یا نتوانند آن کرسی را کسب کنند؛ لذا این نکته اولی است که به نظرم خیلی مهم است و باید دقت کنیم که با موضوع رای دادن یا رای ندادن، حیثیتی یا ناموسی برخورد نکنیم.
رای دادن یک حق است و هر انسانی میتواند انتخاب کند که در یک انتخابات رای بدهد یا رای ندهد. برعکس بعضیها که معتقدند رای دادن تکلیف است، من شخصا معتقدم که رای دادن یک حق است و ما نمیتوانیم کسی را مجبور کنیم که رای بدهد یا مجبور کنیم که رای ندهد. اما به نظر میرسد که مجموعه تصمیمگیرندگان جریان اصولگرا در این دوره تمام تلاششان بر این بود که مردم در انتخابات شرکت نکنند با ردصلاحیتهای قابل توجه و گسترده چه در انتخابات ریاستجمهوری، چه در انتخابات شوراها و چه در میاندوره مجلس تلاششان را کردند که مردم در انتخابات شرکت نکنند.
بعد از آن هم کارهایی که کردند و حرفهایی که زدند در راستای تهییج مردم به عدم مشارکت بود؛ در صورتی که ما معتقدیم اگر بنا بر این هست که ما بتوانیم دموکراسی داشته باشیم و ما بتوانیم همچنان صندوق رای در کشور داشته باشیم، لازم بود که در این انتخابات مشارکت جدی داشته باشیم ولو اینکه پیروز انتخابات نباشیم که من معتقدم این مشارکت، خودش پیروزی در انتخابات است.
این مشارکت خودش پیام جدیای به اقتدارگرایانی بود که میخواهند صندوق رای را از بین ببرند. پیام واضحی بود به کسانی که با رای مردم میانهای ندارند و معتقدند که مشارکت بالا یا پایین مردم تاثیری در مشروعیت نظام ندارد. چه آرای باطله که این دوره از انتخابات، درصد قابلتوجهی را به خودش اختصاص داد و کاملا غیرقابل قیاس با دورههای قبل است، چه آرایی که جناب آقای همتی آورد و همینطور مشارکتی که این دوره ما شاهد بودیم برخلاف همه ادوار انتخابات، آرای قومیتیای که آقای محسن رضایی آورد همه اینها نشان میدهد که بخش قابلتوجهی از جامعه ایران تلاش کرد تا به یک جریان سیاسی نه بگوید و من معتقدم فینفسه این اتفاق، بُرد در انتخابات بود.
ما هیچ وقت از تحریم انتخابات به نتیجه مطلوب دست پیدا نکردیم؛ کما اینکه سال ۸۴ هم خیلیها انتخابات را تحریم کردند، اما انتخابات برگزار شد. آقای احمدینژاد از آن انتخابات درآمد و نهایتا هم کشور را به ورطه نابودی کشاند. بیایند دوستانی که حمایت میکردند از تحریم، بگویند که خب امروز برنامهشان چیست؟ تحریم کردند که به کجا برسند؟ اگر قرار بود قدرتمداران و قدرتسواران پیامی از تحریم بگیرند، این پیام را ۸۴ میگرفتند. یا حتی امروز ممکن بود این پیام را بگیرند، اما وقتی تعداد قابل توجهی در انتخابات شرکت نمیکنند در اعتراض به سیاستهای مختلف داخلی و خارجی و… شاید خیلی از کسانی که انتخابات را تحریم کردند، بخواهند که بالاخره تخاصم بین ایران و امریکا به یک سرانجام برسد.
اما وقتی در نشست خبری از آقای رییسی سوال میشود که شما با بایدن دیدار خواهید کرد، ایشان به صراحت میگوید، خیر. این نشان نمیدهد که پیام تحریم به هیچ کس نرسیده و نخواهد رسید؛ لذا قطعا اگر بنا بر این باشد که ما بتوانیم اثرگذاری داشته باشیم، باید فکر تحریم را از سرمان بیرون کنیم.
حجت نظری، عضو شورای شهر تهران میگوید: متاسفانه دوستان اصولگرای ما متوجه نمیشوند اگر از جامعه رای ما (اصلاح طلبان) کم کنند، به سبد رای آنها ریخته نخواهد شد.
برخی از آرای پایین لیست جمهور این تفسیر را کردند که این نه مردم به شیوه اداره شهر توسط مدیران کنونی شهر تهران بوده، با وجود اینکه لیست اصلی اصولگرایان نسبت به دوره پنجم نیز ریزش بالای رای داشتند و گفته میشود ۲۰ نفرشان کمتر از آرای باطله در تهران رای آوردند.
من معتقدم این دوره از انتخابات را نمیشود با ترازویی که انتخابات دورههای گذشته سنجیده میشدند، سنجید. علت هم این است که بعد از گذشت ۴۳ سال از پیروزی انقلاب اسلامی، مردم ایران این روزها بیشتر به این فکر میکنند که جریانهای سیاسی در نزاع با همدیگر به دنبال حل مشکلات مردم نیستند و تصور این طور است که هر کدام از جناحها که در هر حوزهای بر مسند امور مینشیند به دنبال رتق و فتق امور جناحی خودش است.
اینکه چقدر این تصور با واقعیت همخوان هست یا نه را من در موردش قضاوت نمیکنم، اما به نظر میرسد که انتخابات سال ۱۴۰۰ بیشتر با این نگاه باید سنجیده شود و عدم حضور مردم پای صندوقهای رای و همینطور حضور درصد قابلتوجهی از رایدهندگان با رای اعتراضیای که آرای باطله را تشکیل میدهد، نشان میدهد که این دوره از انتخابات را باید متفاوت ارزیابی کرد.
همچنین در لایههای مختلف جامعه این تصور وجود دارد که اصولگرایان با توجه به ابزار قدرتی که دراختیار دارند و امکاناتی که برایشان وجود دارد، در مقاطع مختلف که اصلاحطلبان در بخشهای مختلف روی کار هستند، تلاش میکنند تا اصلاحطلبان نتوانند به وعدههایی که دادند، عمل کنند و تلاش میکنند تا به نوعی مانع از انجام کارهایی شوند که میتواند برای شهروندان رضایتمندی ایجاد کند.
میتوانید مثال بزنید؟
در دوره آقای قالیباف در برج میلاد، یک نمایشگاهی برای عرضه محصولات مربوط به حیوانات خانگی برگزار شد. در همان زمان در سال ۹۵ با آن برگزارکننده توافقی شد که مشابه همین نمایشگاه را در شهر آفتاب هم برگزار کند و قراردادی بین آن برگزارکننده و شهرداری تهران منعقد شد که شهر آفتاب عملا طرف دوم قرارداد بود.
بنا بر این شد تا همین نمایشگاه یعنی محصولات و صنایع مربوط به حیوانات خانگی در شهر آفتاب هم برگزار شود. خب! کشور وارد فضای انتخاباتی شد و این اتفاق نیفتاد. درنهایت در سال ۹۶ وقتی شورای جدید و شهردار جدید شروع به کار کرد، آن برگزارکننده مجددا به شرکت شهر آفتاب مراجعه کرد تا بتواند نمایشگاهش را برگزار کند، اما متاسفانه نهادهای مختلف نظارتی با این برگزاری مخالفت کردند.
آن فرد هم تا سال ۹۷ پیگیر بود ولی زمانی که شرکت شهر آفتاب عزمش را برای برگزاری این نمایشگاه جزم کرد و با این استناد که پیشتر هم این نمایشگاه در برج میلاد برگزار شده و همان برگزارکننده با همان شهرداری قراردادی را منعقد کرده گروههای خودجوش مردمی و همیشه در صحنه ورود کردند و مدیرعامل شرکت شهر آفتاب را تهدید کردند به اینکه اگر شما بخواهید این نمایشگاه را برگزار کنید، موتورسواران از خجالتتان درمیآیند.
این رفتار دوگانه نشان میدهد که همان کسانی که میخواستند از خجالت مدیرعامل وقت شرکت شهر آفتاب در دوران اصلاحطلبان دربیایند، مشابه این شور حسینی را در زمان شهرداری آقای قالیباف نگرفتند و آن موقع احساس تکلیف نکردند که باید موتورسواران بیایند و مانع از این کار آن هم در قلب تهران بشوند. اقدامات اینچنینی باز هم قابل شمارش است و ما میتوانیم به خیلی از موضوعات بپردازیم یا مورد دیگر برگزاری کنسرت در فضای باز است.
در دوره آقای قالیباف در فضای باز بوستان آزادگان در منطقه ۱۵ برگزار شد، اما زمانی که در سال ۹۷ یا ۹۸ آقای همایون شجریان اعلام آمادگی کرد که حاضر است کنسرتی را در فضای باز برگزار کند و ما هم اعلام آمادگی کردیم که میتوانیم این کار را انجام بدهیم و جانمایی هم کردیم نامهنگاریهایی که با وزارت ارشاد و نهادهای ذیربط انجام شد، درنهایت با این کار موافقت نشد و ما متاسفانه نتوانستیم که این اتفاق را رقم بزنیم.
صرفا بعد از آن یک بار در اراضی عباسآباد توسط آقای حجازی و بهواسطه ارتباطاتی که داشتند شخصا توانستند این موافقت را بگیرند و در اراضی عباسآباد این کنسرت را برگزار کنند. یعنی آن هم اگر ایشان مدیرعامل اراضی عباسآباد نبود، قطعا این مجوز صادر نمیشد.
این دو مورد و موارد بسیار زیاد دیگری نشان میدهد که اصلاحطلبان زمانی که چه دولت را و چه دولت محلی را در دست میگیرند، خیلی اوقات با انجام کارهایی که از پیش وعده دادهاند، مخالفت میشود برای اینکه نتوانند رضایتمندی کامل را در جامعه کسب کنند.
این عدمرضایتمندی دقیقا مثل این است که تعدادی آدم در یک کشتی نشستند و یک عده دیگر برای اینکه بخواهند کسانی که با آنها رقابت میکنند را از گردونه خارج کنند، کشتیای که خودشان هم در آن نشستند را سوراخ کنند.
این سوراخ کردن کشتی، مردم را به جایی رسانده که در انتخابات ۱۴۰۰ رغبتی به شرکت در انتخابات ندارند و همین باعث میشود که آقای رییسی کمترین درصد را در بین منتخبین مردم به عنوان رییسجمهور از ابتدای انقلاب تا الان کسب کند و ایشان رای ۳۰ درصد واجدین شرایط رای دادن را کسب میکنند. این اتفاقی است که خود دوستان رقم زدهاند. این حاصل کارشکنیهایی است که خود جریان اصولگرا کرده و مردم را به جایی رسانده که به این جمعبندی برسند که نه اصولگرایان به فکر آنها هستند و نه اصلاحطلبان و حاصل آن هم شد رای بسیار پایینی که حتی خود اصولگراها در این دوره از انتخابات توانستند کسب کنند.
بنده به عنوان بیست و یکمین منتخب مردم در شورای شهر دوره پنجم با بیش از یک میلیون و ۶۶ هزار رای، حدود دو برابر و نیم رای آقای چمران در دوره ششم را کسب کردم و خب این یعنی کاهش سرمایه اجتماعی برای کل نظام. این کاهش سرمایه هم حاصل عملکرد خود این دوستان است، حاصل عملکرد جناح رقیب ما است که برای ناکارآمد جلوه دادن اصلاحطلبان از هیچ اقدامی فروگذار نکرد و برای اینکه اصلاحطلبان نتوانند کارهایی هم که وعده داده بودند را انجام دهند هم تلاشهای قابلتوجهی کرد. همه اینها حاصلش این شد که مردم اعتمادشان از دو طرف سلب شد.
به برخی از این موارد که کارشکنی شده، اشاره میکنید؟
بسیاری موارد را ما تلاش کردیم در شهر انجام بدهیم که با ذائقههای رایدهندگان به ما همخوانی داشت مثل زیست شبانه و مثل دهها مورد دیگر که با فشارهای همین عزیزان متاسفانه به سرانجام نرسید. البته بسیاری موارد را هم توانستیم انجام دهیم که وظیفهمان هم بوده و تلاشمان را هم کردیم و باید انجام میدادیم؛ اما موارد اینچنینی هم داشتیم که جامعه هدف ما از ما دلگیر شد، از ما رنجید و دیگر رغبت نکرد که این دوره از انتخابات حضور پیدا کند.
متاسفانه دوستان اصولگرای ما درکشان آنقدر پایین است که متوجه نمیشوند اگر از جامعه رای ما (اصلاحطلبان) کم کنند، به سبد رای آنها ریخته نخواهد شد. متاسفانه هر آن چیزی که از سبد آرای اصلاحطلبان کم بشود، به سبد تحریمیها یا به سبد کسانی که با کلیت جمهوریت نظام قهر میکنند ریخته خواهد شد و این به هیچ وجه به نفع تمامیت ارضی و منافع ملی و کلیت نظام نیست.
امیدوارم که دوستان الان که تمام کشور را یکپارچه دراختیار گرفتند، بیایند و نشان بدهند که جریان اصولگرایی چه چیزی در چنته دارد و من واقعا آرزو میکنم که این عزیزان موفق باشند تا مردم در شرایط بهتری زندگی کنند. آن چیزی که ما برایش تلاش کردیم، زندگی بهتر مردم بوده و امیدواریم که این زندگی بهتر به دست هر کسی که ممکن هست، رخ دهد.
اگر واقعا ما به این نتیجه برسیم که جریان رقیب ما برای زندگی مردم و برای آسایش و آرامش و رفاه مردم تلاش میکند، بیتردید خودمان هم کمک میکنیم و بیتردید دوره آینده هم از همین عزیزان حمایت خواهیم کرد تا مجددا کرسیها را به دست بگیرند. اما رویکرد عزیزان تا امروز این را متاسفانه نشان نمیدهد.
بسیاری گله میکنند و میگویند که وقتی چهرههای شاخص اصلاحطلبان رد شدند چرا دقیقه ۹۰ میآیند لیست میدهند و به نوعی در کنار مردم قرار نمیگیرند؟
من اصلا اعتقادی به این ندارم که کسانی که در انتخابات فعال بودند، به مردم پشت کردند، چون معتقدم که ما باید برای حفظ صندوق رای میجنگیدیم.
به نظر من این صحبت باید اینجا ثبت بشود که اگر هیچ کدام از اصلاحطلبان پای کار نمیآمدند،ای بسا در دورههای آینده ما همین اندازه از صندوق رای نداشتیم. برای ما جمهوریت نظام به اندازه اسلامیت نظام اهمیت دارد و معتقدیم که باید تلاش کنیم جمهوری اسلامی واقعا وجود داشته باشد. اینکه با صندوق رای قهر کنیم، چیزی جز خواست کسانی که میخواهند به حکومت اسلامی برسند، نیست و این به هیچ وجه به نفع مردم نخواهد بود. ما معتقدیم که اتفاقا باید تلاش کرد تا صندوق رای وجود داشته باشد و برای کسانی که در انتخابات شرکت میکنند وجود خود انتخابات، پیروزی است.
اینکه صندوق رایی وجود داشته باشد، پیروزی است. فارغ از اینکه بتوانند روی کرسی انتخابی مدنظر بنشینند یا نتوانند آن کرسی را کسب کنند؛ لذا این نکته اولی است که به نظرم خیلی مهم است و باید دقت کنیم که با موضوع رای دادن یا رای ندادن، حیثیتی یا ناموسی برخورد نکنیم.
رای دادن یک حق است و هر انسانی میتواند انتخاب کند که در یک انتخابات رای بدهد یا رای ندهد. برعکس بعضیها که معتقدند رای دادن تکلیف است، من شخصا معتقدم که رای دادن یک حق است و ما نمیتوانیم کسی را مجبور کنیم که رای بدهد یا مجبور کنیم که رای ندهد. اما به نظر میرسد که مجموعه تصمیمگیرندگان جریان اصولگرا در این دوره تمام تلاششان بر این بود که مردم در انتخابات شرکت نکنند با ردصلاحیتهای قابل توجه و گسترده چه در انتخابات ریاستجمهوری، چه در انتخابات شوراها و چه در میاندوره مجلس تلاششان را کردند که مردم در انتخابات شرکت نکنند.
بعد از آن هم کارهایی که کردند و حرفهایی که زدند در راستای تهییج مردم به عدم مشارکت بود؛ در صورتی که ما معتقدیم اگر بنا بر این هست که ما بتوانیم دموکراسی داشته باشیم و ما بتوانیم همچنان صندوق رای در کشور داشته باشیم، لازم بود که در این انتخابات مشارکت جدی داشته باشیم ولو اینکه پیروز انتخابات نباشیم که من معتقدم این مشارکت، خودش پیروزی در انتخابات است.
این مشارکت خودش پیام جدیای به اقتدارگرایانی بود که میخواهند صندوق رای را از بین ببرند. پیام واضحی بود به کسانی که با رای مردم میانهای ندارند و معتقدند که مشارکت بالا یا پایین مردم تاثیری در مشروعیت نظام ندارد. چه آرای باطله که این دوره از انتخابات، درصد قابلتوجهی را به خودش اختصاص داد و کاملا غیرقابل قیاس با دورههای قبل است، چه آرایی که جناب آقای همتی آورد و همینطور مشارکتی که این دوره ما شاهد بودیم برخلاف همه ادوار انتخابات، آرای قومیتیای که آقای محسن رضایی آورد همه اینها نشان میدهد که بخش قابلتوجهی از جامعه ایران تلاش کرد تا به یک جریان سیاسی نه بگوید و من معتقدم فینفسه این اتفاق، بُرد در انتخابات بود.
ما هیچ وقت از تحریم انتخابات به نتیجه مطلوب دست پیدا نکردیم؛ کما اینکه سال ۸۴ هم خیلیها انتخابات را تحریم کردند، اما انتخابات برگزار شد. آقای احمدینژاد از آن انتخابات درآمد و نهایتا هم کشور را به ورطه نابودی کشاند. بیایند دوستانی که حمایت میکردند از تحریم، بگویند که خب امروز برنامهشان چیست؟ تحریم کردند که به کجا برسند؟ اگر قرار بود قدرتمداران و قدرتسواران پیامی از تحریم بگیرند، این پیام را ۸۴ میگرفتند. یا حتی امروز ممکن بود این پیام را بگیرند، اما وقتی تعداد قابل توجهی در انتخابات شرکت نمیکنند در اعتراض به سیاستهای مختلف داخلی و خارجی و… شاید خیلی از کسانی که انتخابات را تحریم کردند، بخواهند که بالاخره تخاصم بین ایران و امریکا به یک سرانجام برسد.
اما وقتی در نشست خبری از آقای رییسی سوال میشود که شما با بایدن دیدار خواهید کرد، ایشان به صراحت میگوید، خیر. این نشان نمیدهد که پیام تحریم به هیچ کس نرسیده و نخواهد رسید؛ لذا قطعا اگر بنا بر این باشد که ما بتوانیم اثرگذاری داشته باشیم، باید فکر تحریم را از سرمان بیرون کنیم.