گروه بین الملل: تحولات اخیر در افغانستان و پیشروی های طالبان با احساس برتری جویی این گروه، موید این مطلب است که در توافق صورت گرفته میان آمریکا و طالبان آنچه اتفاق افتاده کاملا به نفع طالبان است و آن ها چیزی را بدست آوردهاند که شاید در هیچ توافقی برایشان حاصل نمی شد، فلذا با آغاز خروج نیروهای نظامی آمریکا از افغانستان شاهد پیشروی طالبان هستیم؛ موضوعی که آینده مبهمی را برای مردم افغانستان ترسیم کرده است.
قطعا آن چه در افغانستان در حال رخ دادن است پیامدهایی را برای کشورهای منطقه بالاخص ایران به عنوان کشوری که مرزهای طولانی مشترک با این کشور دارد، خواهد داشت.
در این راستا ضروری است تا مقامات جمهوری اسلامی ایران استراتژی پویا و بجایی را در رابطه با این اتفاقات در نظر داشته باشند که مبادا دخالت خارجی ها موجب بر هم زدن نظم و امنیت منطقه ای شود.
به نظر نمی رسد آمریکا با هزینه ای که طی این سالها در افغانستان متحمل شده بخواهد براحتی این منطقه را ترک کند، آن هم در شرایطی که چین درصدد احیاء جاده ابریشم و گذر از این منطقه و اتصال شرق به غرب است. آنچه در توافق دوحه میان طالبان و آمریکا صورت گرفت؛ ابتدا توافق بر سر خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان بود و بعد تشکیل امارت اسلامی از سوی طالبان و سپس آزادی اسراء.
در واقع دولت ایالات متحده بیش از این که به دنبال احیاء جایگاه خود در میان افکار عمومی این کشور باشد به دنبال این است تا با قدرتهای منطقه ای که چین یکی از آن هاست از این طریق مقابله کند. آمریکا تلاش می کند تا در حوزه شرق و جنوب شرق آسیا بتواند قدرت خود را مسلط کند تا بتواند جلوی پیشروی کشوری مانند چین را بگیرد.
اشرف غنی رئیس جمهور افغانستان و عبدالله عبدالله رئیس شورای مصالحه ملی حین این اتفاقات سفری به واشنگتن داشتند تا بار دیگر از حمایت های آمریکا برخوردار شوند اما چنین نشد.
حمید عزیزی پژوهشگر مسائل افغانستان معتقد است با وجود این که آمریکایی ها خود اشرف غنی را روی کار آوردند و سالها به او کمک کردند و بدنه اصلی نظام را با او سپردند اما زمانی که اشرف غنی به آمریکا رفت جو بایدن رئیس جمهور این کشور صراحتا به او گفت که افغانستان باید خودش تصمیم بگیرد که برای آینده اش چه می خواهد، بنابراین ظاهرا آمریکا و طالبان در توافقنامه عدم وجود حکومت فعلی را قبول کرده اند و تنها ابزاری که در اختیار دولت بود یعنی همان زندانیان طالبان را از دست دولت گرفته و این مساله باعث شد تا طالبان در موضع برتری قرار گیرد.
این در حالی است که در شرایط فعلی بسیاری از کارشناسان و تحلیل گران معتقدند طالبان نسبت به آنچه که در گذشته بوده تغییری نکرده و همان طالبان است ایدئولوژی و رویکردهایش تغییری نداشته، تنها تفاوت این بوده که امروزه تلاش می کند تا وجهه خوبی از خود به جای بگذارد برای این که می خواهد قدرت را در دست گرفته و حکومت کند.
از سوی دیگر باید در نظر داشت روسیه، عربستان و به ویژه پاکستان نیز بی تاثیر بر این تحولات نیستند لذا نقش آن ها را نباید نادیده نگرفت.
عبدالرضا فرجی راد استاد ژئوپلیتیک دانشگاه در این زمینه معتقد است در منطقه تحولاتی در حال رخ دادن است از جمله این که سعودی ها به گونه دیگری فعال شده اند، علائم دخالت پاکستان وجود دارد و این نگرانیهایی را ایجاد می کند.
به گفته وی، پیام ولیعهد عربستان برای نخست وزیر اسرائیل مبنی بر این که با ایران مبارزه کنید نشان می دهد همه این مسائل با یکدیگر پیوستگی دارند و چه بسا این احتمال می رود که رژیم صهیونیستی نیز غیر مستقیم در مسائل افغانستان با کمک اماراتی ها و سعودی ها دخالت داشته باشد.
به نظر می رسد چینی ها در تحولات اخیر در افغانستان با پاکستان هم عقیده باشند، از طرف دیگر روس ها نیز می خواهند که آمریکایی ها در قضیه افغانستان یک ویتنام دیگر را تجربه کند. اگر برای ما افغانستان با ثبات که در آن صلح حاکم باشد یک امتیاز مهم محسوب می شود که ظاهرا برای پاکستان چنین نیست.
در هر حال تصمیم دولت دموکرات آمریکا برای خروج نیروهایش بیش از آن که ملاحظات امنیتی و منطقه ای را در نظر بگیرد، سیاسی بوده و گواه این است که ایالات متحده قرار نیست دیگر هزینه ای پرداخت کند. از طرف دیگر با آزاد شدن اسرای طالبان آن ها احساس برتری داشته و از موضع بالاتر به مساله نگاه می کنند و هدفشان مسلط شدن بر قدرت است.
جمهوری اسلامی ایران نیز به عنوان کشور همسایه با افغانستان که موضوعات مرتبط با آن برایش بسیار با اهمیت است و امنیت این منطقه نیز مورد توجه ایران قرار دارد، مهمترین اولویتش ادامه روند گفت وگوهای بین الافغانی است و بارها نیز بر این مساله تاکید داشته که راه حل بحران افغانستان نظامی نیست بلکه سیاسی است.
همچنین ایران سعی در مشارکت در برقراری صلح دارد و قطعا بازیگری فعال خواهد بود ضمن این که به نظر میرسد که بنا ندارد روند دوحه و استانبول را تایید کند.
جمهوری اسلامی ایران از تشکیل حاکمیت ملی متناسب با سهم جریانات مردمی افغانستان حمایت می کند و به دولت افغانستان و جریان های سیاسی این کشور برای تشکیل دولت با قدرت مردمی نیز کمک می کند.
انتظار می رود نشست سه جانبه ای که با مشارکت دولت افغانستان، طالبان و دولت ایران در تهران برگزار شد، مثمر ثمر واقع شود. شاید ایران به عنوان کشور تاثیر گذار بتواند با رایزنی ها راه حلی را پیدا کند که به نفع منطقه باشد. البته در هفته های آینده و بعد از اجلاس شانگهای نشست سه جانبه وزیران امور خارجه ایران، پاکستان و افغانستان در تهران برگزار خواهد شد که امید می رود این مسائل به بحث گذاشته شده و نتیجه قابل قبولی را به همراه داشته باشد.
تحولات کنونی افغانستان که در چارچوب توافق دوحه به وقوع پیوسته می تواند به گسترش ناامنی، تشدید تروریسم و هرج و مرج و بی ثباتی در منطقه تبدیل شود و پیامدهای اقتصادی و اجتماعی از جمله آمار بالای مهاجران و آوارگان را به دنبال داشته باشد، لذا باید هر چه سریعتر گفت وگوها بالاخص بین الافغانی برگزار شود تا تصمیمات متناسب با شرایط اتخاذ گردد.
در این راستا ضروری است تا مقامات جمهوری اسلامی ایران استراتژی پویا و بجایی را در رابطه با این اتفاقات در نظر داشته باشند که مبادا دخالت خارجی ها موجب بر هم زدن نظم و امنیت منطقه ای شود.
به نظر نمی رسد آمریکا با هزینه ای که طی این سالها در افغانستان متحمل شده بخواهد براحتی این منطقه را ترک کند، آن هم در شرایطی که چین درصدد احیاء جاده ابریشم و گذر از این منطقه و اتصال شرق به غرب است. آنچه در توافق دوحه میان طالبان و آمریکا صورت گرفت؛ ابتدا توافق بر سر خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان بود و بعد تشکیل امارت اسلامی از سوی طالبان و سپس آزادی اسراء.
در واقع دولت ایالات متحده بیش از این که به دنبال احیاء جایگاه خود در میان افکار عمومی این کشور باشد به دنبال این است تا با قدرتهای منطقه ای که چین یکی از آن هاست از این طریق مقابله کند. آمریکا تلاش می کند تا در حوزه شرق و جنوب شرق آسیا بتواند قدرت خود را مسلط کند تا بتواند جلوی پیشروی کشوری مانند چین را بگیرد.
اشرف غنی رئیس جمهور افغانستان و عبدالله عبدالله رئیس شورای مصالحه ملی حین این اتفاقات سفری به واشنگتن داشتند تا بار دیگر از حمایت های آمریکا برخوردار شوند اما چنین نشد.
حمید عزیزی پژوهشگر مسائل افغانستان معتقد است با وجود این که آمریکایی ها خود اشرف غنی را روی کار آوردند و سالها به او کمک کردند و بدنه اصلی نظام را با او سپردند اما زمانی که اشرف غنی به آمریکا رفت جو بایدن رئیس جمهور این کشور صراحتا به او گفت که افغانستان باید خودش تصمیم بگیرد که برای آینده اش چه می خواهد، بنابراین ظاهرا آمریکا و طالبان در توافقنامه عدم وجود حکومت فعلی را قبول کرده اند و تنها ابزاری که در اختیار دولت بود یعنی همان زندانیان طالبان را از دست دولت گرفته و این مساله باعث شد تا طالبان در موضع برتری قرار گیرد.
این در حالی است که در شرایط فعلی بسیاری از کارشناسان و تحلیل گران معتقدند طالبان نسبت به آنچه که در گذشته بوده تغییری نکرده و همان طالبان است ایدئولوژی و رویکردهایش تغییری نداشته، تنها تفاوت این بوده که امروزه تلاش می کند تا وجهه خوبی از خود به جای بگذارد برای این که می خواهد قدرت را در دست گرفته و حکومت کند.
از سوی دیگر باید در نظر داشت روسیه، عربستان و به ویژه پاکستان نیز بی تاثیر بر این تحولات نیستند لذا نقش آن ها را نباید نادیده نگرفت.
عبدالرضا فرجی راد استاد ژئوپلیتیک دانشگاه در این زمینه معتقد است در منطقه تحولاتی در حال رخ دادن است از جمله این که سعودی ها به گونه دیگری فعال شده اند، علائم دخالت پاکستان وجود دارد و این نگرانیهایی را ایجاد می کند.
به گفته وی، پیام ولیعهد عربستان برای نخست وزیر اسرائیل مبنی بر این که با ایران مبارزه کنید نشان می دهد همه این مسائل با یکدیگر پیوستگی دارند و چه بسا این احتمال می رود که رژیم صهیونیستی نیز غیر مستقیم در مسائل افغانستان با کمک اماراتی ها و سعودی ها دخالت داشته باشد.
به نظر می رسد چینی ها در تحولات اخیر در افغانستان با پاکستان هم عقیده باشند، از طرف دیگر روس ها نیز می خواهند که آمریکایی ها در قضیه افغانستان یک ویتنام دیگر را تجربه کند. اگر برای ما افغانستان با ثبات که در آن صلح حاکم باشد یک امتیاز مهم محسوب می شود که ظاهرا برای پاکستان چنین نیست.
در هر حال تصمیم دولت دموکرات آمریکا برای خروج نیروهایش بیش از آن که ملاحظات امنیتی و منطقه ای را در نظر بگیرد، سیاسی بوده و گواه این است که ایالات متحده قرار نیست دیگر هزینه ای پرداخت کند. از طرف دیگر با آزاد شدن اسرای طالبان آن ها احساس برتری داشته و از موضع بالاتر به مساله نگاه می کنند و هدفشان مسلط شدن بر قدرت است.
جمهوری اسلامی ایران نیز به عنوان کشور همسایه با افغانستان که موضوعات مرتبط با آن برایش بسیار با اهمیت است و امنیت این منطقه نیز مورد توجه ایران قرار دارد، مهمترین اولویتش ادامه روند گفت وگوهای بین الافغانی است و بارها نیز بر این مساله تاکید داشته که راه حل بحران افغانستان نظامی نیست بلکه سیاسی است.
همچنین ایران سعی در مشارکت در برقراری صلح دارد و قطعا بازیگری فعال خواهد بود ضمن این که به نظر میرسد که بنا ندارد روند دوحه و استانبول را تایید کند.
جمهوری اسلامی ایران از تشکیل حاکمیت ملی متناسب با سهم جریانات مردمی افغانستان حمایت می کند و به دولت افغانستان و جریان های سیاسی این کشور برای تشکیل دولت با قدرت مردمی نیز کمک می کند.
انتظار می رود نشست سه جانبه ای که با مشارکت دولت افغانستان، طالبان و دولت ایران در تهران برگزار شد، مثمر ثمر واقع شود. شاید ایران به عنوان کشور تاثیر گذار بتواند با رایزنی ها راه حلی را پیدا کند که به نفع منطقه باشد. البته در هفته های آینده و بعد از اجلاس شانگهای نشست سه جانبه وزیران امور خارجه ایران، پاکستان و افغانستان در تهران برگزار خواهد شد که امید می رود این مسائل به بحث گذاشته شده و نتیجه قابل قبولی را به همراه داشته باشد.
تحولات کنونی افغانستان که در چارچوب توافق دوحه به وقوع پیوسته می تواند به گسترش ناامنی، تشدید تروریسم و هرج و مرج و بی ثباتی در منطقه تبدیل شود و پیامدهای اقتصادی و اجتماعی از جمله آمار بالای مهاجران و آوارگان را به دنبال داشته باشد، لذا باید هر چه سریعتر گفت وگوها بالاخص بین الافغانی برگزار شود تا تصمیمات متناسب با شرایط اتخاذ گردد.