گروه سیاسی: مجلس شورای اسلامی با استعفاء علیرضا زاکانی برای حضور در شهرداری تهران موافقت کردند.
از مجموع ۲۶۹ نماینده حاضر در صحن آنان با ۱۴۸ رأی موافق ، ۹۹ رأی مخالف و ۱۶ رأی ممتنع با این استعفا موافقت کردند.
علیرضا زاکانی نماینده قم پس از اینکه از حضور در سیزدهمین انتخابات ریاست جمهوری به نفع سید ابراهیم رئیسی کنار رفت، برنامههای خود را جهت حضور در شهرداری به شورای شهر تهران تقدیم کرد که از سوی این شورا به عنوان شهردار منتخب برگزیده شد.
زاکانی مدرکی که دارد پزشکی هستهای است؛ اما از بین لیستی که میتوانست انتخاب کند، شهرداری تهران را انتخاب کرده است، سمتی که با مدرکش فرسنگها فاصله دارد؛ او که در انتخابات ۱۴۰۰ در نقش نامزد پوششی برای ابراهیم رئیسی حضور داشت، سرانجام پاداش زحمات این مدتش را گرفت و شهردار تهران شد.
او مدتی قبل گفته بود که «در صحبت با رییس مجلس و رئیسجمهوری، ایشان پیشنهاد، وزارت رفاه، وزارت بهداشت و ریاست دفتر ریاست جمهوری را مطرح کردند». اما از سوی اصولگرایان حاضر در شورای شهر تهران هم پیشنهاد شهرداری تهران را گرفته بود. حالا زاکانی بود و منوی باز که ۴ گزینه پر و پیمان در آن داشت. او نهایتا به دلیل آنچه «افزایش نارضایتیهای مردم از شهرداری تهران و نیاز تهران به تحول فرهنگی و اجتماعی» خوانده گزینه شهرداری را انتخاب کرده است.
اینکه به زاکانی چنین پیشنهادهایی داده شود دور از ذهن نبوده و نیست؛ او در جریان انتخابات وفاداری خود را به جریان اصولگرایی و مهمتر از همه به ابراهیم رئیسی نشان داده است. او همان روزی که علی لاریجانی برای ریاستجمهوری ثبتنام کرد، سریع و فوری به وزارت کشور رفت تا همانجا برای لاریجانی رجزخوانی کند. او در بیان دلیل ثبتنامش گفت که «تصمیمم تا دیروز نیامدن بود و همه تلاش خود را معطوف به تبیین شرایط سخت کشور و انسجام جبهه انقلاب نمودم، اما آرایش جدیدی در صحنه رقابت شکل گرفته است».
او همچنین گفته بود که «در پاسخ به نیاز جبهه انقلاب و با اهتمام به منطق وحدت، پذیرفتم به میدان بیایم»؛ قاعدتا نیاز جبهه انقلاب برای ریاستجمهوری شخصی در حد زاکانی نبوده و تنها نیازی که احتمالا برای حضور او بوده، همان نقش پوششی و زبان منفصل رئیسی در مناظرهها بود؛ نقشی که او بر عهده گرفته بود درگیری لفظی با رقبای نه چندان قدرتمند رئیسی بود تا حملات تند و بعضا فراتر از دایره اخلاق، از زبان رئیسی نباشد و هزینه آن را در جامعه زاکانی بدهد و نه رئیسی.
اقدامی که باعث شد تا در جریان مناظرههای انتخاباتی او به عنوان نامزد بداخلاق و شبیهترین به احمدینژاد شناخته شود. اما از سوی دیگر او احتمالا تصور نمیکرد که شورای نگهبان علی لاریجانی و اسحاق جهانگیری را از دایره رقابتها کنار بزند، شاید برای همین ثبتنام کرده بود. شاید همینها باعث شده تا به گفته خودش رئیسی سه پست مهم را جلوی پای او بگذارد تا انتخاب کند.
اما در انتخاب شهردار هم اصولگرایان برای او سنگ تمام گذاشتند؛ یعنی در حالی که مدرک شهردار باید مرتبط به امور شهری باشد و او مدرکش پزشکی هستهای است، شورای شهریها توانستند پزشکی هستهای را به مدیریت شهری ربط دهند که در نوع خود دستاورد بزرگی محسوب میشود.
پرویز سروری عضو شورای شهر تهران در یک برنامه تلویزیونی در پاسخ به اینکه زاکانی چه تخصصی برای مدیریت شهری دارد؟ گفت که «ایشان سه دوره نماینده مجلس بوده؛ ریاست مرکز پژوهشهای مجلس بوده و بر نظام مسائل تهران اشراف دارند. به علت اینکه در بسیج دانشجویی مسئولیت داشتند دست بسیار پری از نیروهای انسانی دارند که در زمان خود ایشان توانستند علم و جهاد را با هم تلفیق کنند. یکی از با بزرگترین شبکه نیروی انسانی زبده در اختیار ایشان است».او همچنین درباره ارتباط مدرک زاکانی که پزشکی هستهای دارد با مدیریت شهری گفته که «قانون اشتباه است و با مذاکره با مجلس و وزارت کشور درصددیم مدرک پزشکی هستهای هم جزو رشتههای مرتبط با مدیریت شهری قرار دهند زیرا سلامت جامعه هم مهم است».
شاید خود زاکانی هم، چنین توجیهی به ذهنش نمیرسید ولی کمی بعدتر سروری در مصاحبه با برنا، گفت که «بحث تغییر قانون نیست اتفاقا مصوبه نشان میدهد که نیاز به اصلاح قانون وجود ندارد. وزیر کشور وقت به معاون خود گفته است که بر اساس نیاز شهرها می توانید رشتههایی را اضافه کنید و سه مورد هم تا این لحظه اصلاح شده است. مثلا شهرداری در رشته آمار تحصیل کرده و روال ما را پیگیری کرده که با استدلالهای لازم توانسته تصدی شهرداری را برعهده بگیرد. فردی در علوم کامپیوتر تحصیل کرده و برای تصدی او این مصوبه اصلاح شده و اصلا این کار سابقه دارد. وزیر کشور حتی به معاون عمرانی گفته که میتواند با نیاز شهرها این امر را اصلاح کند و نیازی به تائید دولت، مجلس و… نیست. همین الان چند پزشک و دندانپزشک شهردار شدهاند. آقای طلوعی دندانپزشک است. چگونه شهردار شدند؟ با همین قانون بوده است». او در نهایت انتقادات به نحوه شهردار شدن زاکانی را به فضاسازی ربط داد: «مقداری فضا سازی انجام شده است و برخیها جیغ بنفش میکشند».سال ۱۴۰۰ خیلی مسائل برای زاکانی متفاوت شده است؛ مثلا او در سالهای ۹۲ و ۹۶ برای ریاستجمهوری ثبتنام کرده بود و صلاحیتش رد شده بود؛ اما امسال صلاحیتش تایید شد. اتفاقی که موجب تعجب خیلیها شد. حالا زاکانی ۱۵ ماه پس از اینکه از طریق قم توانسته بود دوباره وارد مجلس شود، با استعفا از نمایندگی قم، به شهرداری تهران میرود. اتفاقی که بسیاری آن را پشت پا به رایی میدانند که مردم قم به او دادهاند.
گرچه رفتار زاکانی در هنگامهی مناظرههای انتخاباتی بسیاری را یاد احمدینژاد انداخت، اما رفتار او هم باز یادآور احمدینژاد است. البته که احمدینژاد پیش از ریاستجمهوری سابقه نامزدی در ریاستجمهوری و نمایندگی مجلس را نداشت. اما او توانست با حمایت اصولگرایان به شهرداری تهران برود و آنجا سکوی پرتابی شود برای ریاستجمهوری. حالا اما زاکانی با سابقه ۴ بار نمایندگی مجلس و یک بار نامزدی در ریاستجمهوری به شهرداری تهران، محل سکوی پرتاب اصولگرایان برای ریاستجمهوری میرود.
البته احمدینژاد این برتری را نسبت به او داشت که سابقه کار اجرایی در حد استاندار را در کارنامهاش وجود داشت. اما زاکانی چنین نیست. به هر شکل او راهی سکوی پرتاب میشود تا در کنار ریاستجمهوری ابراهیم رئیسی و مجلس به ریاست قالیباف در یک ساختار یکدست کار کند؛ این بار دیگر خبری از دولت سایه و پنهان و غیره نیست؛ آنها میتوانند به راحتی کار کنند؛ شاید هم شهرداری تهران به جای سکوی پرش پله ترقی شود و زاکانی گام به گام پیش برود؛ اما هر چه که هست زاکانی انتخاب خوبی داشته، لااقل برای خودش.
از مجموع ۲۶۹ نماینده حاضر در صحن آنان با ۱۴۸ رأی موافق ، ۹۹ رأی مخالف و ۱۶ رأی ممتنع با این استعفا موافقت کردند.
علیرضا زاکانی نماینده قم پس از اینکه از حضور در سیزدهمین انتخابات ریاست جمهوری به نفع سید ابراهیم رئیسی کنار رفت، برنامههای خود را جهت حضور در شهرداری به شورای شهر تهران تقدیم کرد که از سوی این شورا به عنوان شهردار منتخب برگزیده شد.
زاکانی مدرکی که دارد پزشکی هستهای است؛ اما از بین لیستی که میتوانست انتخاب کند، شهرداری تهران را انتخاب کرده است، سمتی که با مدرکش فرسنگها فاصله دارد؛ او که در انتخابات ۱۴۰۰ در نقش نامزد پوششی برای ابراهیم رئیسی حضور داشت، سرانجام پاداش زحمات این مدتش را گرفت و شهردار تهران شد.
او مدتی قبل گفته بود که «در صحبت با رییس مجلس و رئیسجمهوری، ایشان پیشنهاد، وزارت رفاه، وزارت بهداشت و ریاست دفتر ریاست جمهوری را مطرح کردند». اما از سوی اصولگرایان حاضر در شورای شهر تهران هم پیشنهاد شهرداری تهران را گرفته بود. حالا زاکانی بود و منوی باز که ۴ گزینه پر و پیمان در آن داشت. او نهایتا به دلیل آنچه «افزایش نارضایتیهای مردم از شهرداری تهران و نیاز تهران به تحول فرهنگی و اجتماعی» خوانده گزینه شهرداری را انتخاب کرده است.
اینکه به زاکانی چنین پیشنهادهایی داده شود دور از ذهن نبوده و نیست؛ او در جریان انتخابات وفاداری خود را به جریان اصولگرایی و مهمتر از همه به ابراهیم رئیسی نشان داده است. او همان روزی که علی لاریجانی برای ریاستجمهوری ثبتنام کرد، سریع و فوری به وزارت کشور رفت تا همانجا برای لاریجانی رجزخوانی کند. او در بیان دلیل ثبتنامش گفت که «تصمیمم تا دیروز نیامدن بود و همه تلاش خود را معطوف به تبیین شرایط سخت کشور و انسجام جبهه انقلاب نمودم، اما آرایش جدیدی در صحنه رقابت شکل گرفته است».
او همچنین گفته بود که «در پاسخ به نیاز جبهه انقلاب و با اهتمام به منطق وحدت، پذیرفتم به میدان بیایم»؛ قاعدتا نیاز جبهه انقلاب برای ریاستجمهوری شخصی در حد زاکانی نبوده و تنها نیازی که احتمالا برای حضور او بوده، همان نقش پوششی و زبان منفصل رئیسی در مناظرهها بود؛ نقشی که او بر عهده گرفته بود درگیری لفظی با رقبای نه چندان قدرتمند رئیسی بود تا حملات تند و بعضا فراتر از دایره اخلاق، از زبان رئیسی نباشد و هزینه آن را در جامعه زاکانی بدهد و نه رئیسی.
اقدامی که باعث شد تا در جریان مناظرههای انتخاباتی او به عنوان نامزد بداخلاق و شبیهترین به احمدینژاد شناخته شود. اما از سوی دیگر او احتمالا تصور نمیکرد که شورای نگهبان علی لاریجانی و اسحاق جهانگیری را از دایره رقابتها کنار بزند، شاید برای همین ثبتنام کرده بود. شاید همینها باعث شده تا به گفته خودش رئیسی سه پست مهم را جلوی پای او بگذارد تا انتخاب کند.
اما در انتخاب شهردار هم اصولگرایان برای او سنگ تمام گذاشتند؛ یعنی در حالی که مدرک شهردار باید مرتبط به امور شهری باشد و او مدرکش پزشکی هستهای است، شورای شهریها توانستند پزشکی هستهای را به مدیریت شهری ربط دهند که در نوع خود دستاورد بزرگی محسوب میشود.
پرویز سروری عضو شورای شهر تهران در یک برنامه تلویزیونی در پاسخ به اینکه زاکانی چه تخصصی برای مدیریت شهری دارد؟ گفت که «ایشان سه دوره نماینده مجلس بوده؛ ریاست مرکز پژوهشهای مجلس بوده و بر نظام مسائل تهران اشراف دارند. به علت اینکه در بسیج دانشجویی مسئولیت داشتند دست بسیار پری از نیروهای انسانی دارند که در زمان خود ایشان توانستند علم و جهاد را با هم تلفیق کنند. یکی از با بزرگترین شبکه نیروی انسانی زبده در اختیار ایشان است».او همچنین درباره ارتباط مدرک زاکانی که پزشکی هستهای دارد با مدیریت شهری گفته که «قانون اشتباه است و با مذاکره با مجلس و وزارت کشور درصددیم مدرک پزشکی هستهای هم جزو رشتههای مرتبط با مدیریت شهری قرار دهند زیرا سلامت جامعه هم مهم است».
شاید خود زاکانی هم، چنین توجیهی به ذهنش نمیرسید ولی کمی بعدتر سروری در مصاحبه با برنا، گفت که «بحث تغییر قانون نیست اتفاقا مصوبه نشان میدهد که نیاز به اصلاح قانون وجود ندارد. وزیر کشور وقت به معاون خود گفته است که بر اساس نیاز شهرها می توانید رشتههایی را اضافه کنید و سه مورد هم تا این لحظه اصلاح شده است. مثلا شهرداری در رشته آمار تحصیل کرده و روال ما را پیگیری کرده که با استدلالهای لازم توانسته تصدی شهرداری را برعهده بگیرد. فردی در علوم کامپیوتر تحصیل کرده و برای تصدی او این مصوبه اصلاح شده و اصلا این کار سابقه دارد. وزیر کشور حتی به معاون عمرانی گفته که میتواند با نیاز شهرها این امر را اصلاح کند و نیازی به تائید دولت، مجلس و… نیست. همین الان چند پزشک و دندانپزشک شهردار شدهاند. آقای طلوعی دندانپزشک است. چگونه شهردار شدند؟ با همین قانون بوده است». او در نهایت انتقادات به نحوه شهردار شدن زاکانی را به فضاسازی ربط داد: «مقداری فضا سازی انجام شده است و برخیها جیغ بنفش میکشند».سال ۱۴۰۰ خیلی مسائل برای زاکانی متفاوت شده است؛ مثلا او در سالهای ۹۲ و ۹۶ برای ریاستجمهوری ثبتنام کرده بود و صلاحیتش رد شده بود؛ اما امسال صلاحیتش تایید شد. اتفاقی که موجب تعجب خیلیها شد. حالا زاکانی ۱۵ ماه پس از اینکه از طریق قم توانسته بود دوباره وارد مجلس شود، با استعفا از نمایندگی قم، به شهرداری تهران میرود. اتفاقی که بسیاری آن را پشت پا به رایی میدانند که مردم قم به او دادهاند.
گرچه رفتار زاکانی در هنگامهی مناظرههای انتخاباتی بسیاری را یاد احمدینژاد انداخت، اما رفتار او هم باز یادآور احمدینژاد است. البته که احمدینژاد پیش از ریاستجمهوری سابقه نامزدی در ریاستجمهوری و نمایندگی مجلس را نداشت. اما او توانست با حمایت اصولگرایان به شهرداری تهران برود و آنجا سکوی پرتابی شود برای ریاستجمهوری. حالا اما زاکانی با سابقه ۴ بار نمایندگی مجلس و یک بار نامزدی در ریاستجمهوری به شهرداری تهران، محل سکوی پرتاب اصولگرایان برای ریاستجمهوری میرود.
البته احمدینژاد این برتری را نسبت به او داشت که سابقه کار اجرایی در حد استاندار را در کارنامهاش وجود داشت. اما زاکانی چنین نیست. به هر شکل او راهی سکوی پرتاب میشود تا در کنار ریاستجمهوری ابراهیم رئیسی و مجلس به ریاست قالیباف در یک ساختار یکدست کار کند؛ این بار دیگر خبری از دولت سایه و پنهان و غیره نیست؛ آنها میتوانند به راحتی کار کنند؛ شاید هم شهرداری تهران به جای سکوی پرش پله ترقی شود و زاکانی گام به گام پیش برود؛ اما هر چه که هست زاکانی انتخاب خوبی داشته، لااقل برای خودش.