«دوشنبه ۹ شهریور [۱۳۶۰]… جنازهها را به سالن مجلس آوردند، مشاهده کردم. سخت سوخته بودند. آقایان «باهنر» و «رجایی» را فقط از دندانهای طلای جلو دهان و آسیابشان، میشد تشخیص داد.
علامت دیگری نمانده بود. مقداری گوشت هم در کیسه نایلونی جمع کرده بودند بهعنوان فرد دیگری به نام مسعود کشمیری منشی جلسه…»؛ متن فوق بخش از خاطرات مرحوم هاشمی رفسنجانی در کتاب عبور از بحران است.
همواره پروندههای امنیتی مانند انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی، انفجار دفتر نخستوزیری، ترور شهیدان اسدا… لاجوردی «دادستان انقلاب تهران»، ترور آیتالله علی قدوسی «دادستان کل انقلاب اسلامی» و قتلهای زنجیرهای در کشورمان با معرفی عاملان ترور مختومه شدند و نقاط پر ابهامی از دوران انقلاب اسلامی را برجا گذاشتند.
قریب به ۴۰ سال است که از حادثه تروریستی دوشنبه ۹ شهریور ۱۳۶۰ میگذرد و یادداشتها و تحلیلهای گوناگونی پیرامون این اتفاق شوم منتشرشده است. افراد با عناوین مختلف، روایتهای گوناگونی از آن حادثه تروریستی داشتند و دارند.
دو ماه بعد از انفجار بمب در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی و شهادت آیتالله بهشتی و جمعی از مسئولین کشور، در ۸ شهریور ۱۳۶۰، بمب دیگری ساختمان نخستوزیری را فروریخت و رئیسجمهور و نخستوزیر وقت، محمدعلی رجایی و محمدجواد باهنر و جمع دیگری از اعضای دولت به شهادت رسیدند.
با کمی بررسی، نام «مسعود کشمیری» بهعنوان عامل بمبگذاری در این پرونده معرفیشد و در مستند «نفوذی»، به روایتی صریح و جدی از زندگی مسعود کشمیری شده است.
زندگینامه کشمیری
او پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در شرکت «سایبرنتیک» و شرکت انگلیسی «رایدر هند» کار میکرد. با پیروزی انقلاب و بازگشت خارجیها به کشورهایشان شرکت مذکور منحل شد و مسئول شرکت با برجای گذاشتن اموال خود فرار کرد. شرکت سایبرنتیک متعلق به اسماعیل داوودی شمسی بود.
پیشرفت از ارتش به سپاه و رفتن به نخستوزیری
اداره دوم ارتش (رکن دوم ستاد ارتش) سازمان اطلاعات ارتش شاهنشاهی بود و به دلیل پیوندهایش با سازمانهای اطلاعاتی ارتشهای متحد حکومت پهلوی، بهویژه برای ارتشهای آمریکا، بریتانیا، ترکیه و سایر اعضای پیمان ناتو و نیز ارتش اسرائیل، اهمیت فراوان داشت.
عملکرد کشمیری در رکن دوم ارتش، برای وی اعتبار ویژهای به همراه آورده بود به صورتی که «خسرو تهرانی» مسئول اطلاعات نخستوزیری که کشمیری در زمان انفجار دفتر نخستوزیری جانشین او بوده، در این خصوص میگوید: «هنگامیکه قرار شد کشمیری را جهت دبیرخانه شورای امنیت به نخستوزیری بیاوریم، بحثی بین من و محسن رضایی درگرفت که وی را با خود ببریم چرا که در آن زمان نیروی کارآمد و مؤمن کم بود.»
تقریباً در نیمهی دوم سال ۱۳۵۹، مسعود کشمیری در ستاد مرکزی اطلاعات سپاه حضور پیدا میکرد و مورد اعتماد شدید فرمانده واحد اطلاعات سپاه پاسداران قرار داشت؛ بهگونهای که به دستور محسن رضایی، مسعود کشمیری دسترسی گستردهای به اطلاعات داشت.
«کشمیری» فروردین ۱۳۶۰ وارد نخستوزیری میشود، خرداد ۱۳۶۰ به شورای امنیت کشور میرود و قائممقام و عملاً دبیر شورا میشود. سه ماه بعد نیز، انفجار نخستوزیری رخ میدهد.
فرار از کشور و مرگ
اول دیماه ۱۳۹۲ خبرگزاری جمهوری اسلامی () به نقل ازیک مقام اگاه خبرداد: «مسعود کشمیری عامل انفجار نخست وزیری و محمدرضا کلاهی صمدی عامل انفجار حزب جمهوری اسلامی در آلمان رویت شدهاند… وی که خواست نامش فاش نشود.
در سال ۹۶ نیز دبیرکل بنیاد هابیلیان (خانواده شهدای ترور کشور) خبر داد محمدرضا کلاهی و مسعود کشمیری، از اعضای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) و عوامل اصلی انفجارهای ۷ تیر و ۸ شهریور ۱۳۶۰ کشته شدند.