روزنامه ایران در ادامه نوشت: «همین زالوها مسیر زندگیام را تغییر داد. قرار بود مثل خیلی از همسن و سالهای خودم باشم که آینده را در رفتن به شهر و پیدا کردن کار میدانند. خیلیها سرخورده میشوند و روی بازگشت ندارند و بعضی هم به زندگی و درآمد ناچیز عادت میکنند. من ماندم و در همین گوشه حیاط برای خودم کسب و کار راه انداختم.»
رامین شیشههای زالو را نشان میدهد و میگوید ۳۰ هزار زالو در همین اتاقک پرورش دادهام و اینها را هم که میبینی بزودی آماده فروش میشوند، برای مصارف طبی و آرایشی. رامین یکی از صدها جوان روستایی خرماکلای قائمشهر است که با سرمایه اندک و کمک بنیاد برکت برای خودش کسب و کار راه انداخته و بازار خوبی هم پیدا کرده است. میگوید خیلی از جوانان روستاهای این منطقه اگر حمایت شوند میتوانند از همین کسب و کارها راه بیندازند: «سالها قبل تجربهای در کار پرورش زالو پیدا کردم. استفاده از زالو در طب سنتی و آرایشی روزبهروز بیشتر میشود و این فرصت خوبی بود که بتوانم از این تجربه استفاده کنم. با پرسوجو و تحقیقات متوجه شدم زالو وارد نمیشود و میتوانم در بازار برای خودم جایی دست و پا کنم. سرمایه زیادی نداشتم اما متوجه شدم بنیاد برکت برای راهاندازی کارهایی از این نوع تسهیلات میدهد. مدیر تسهیلگر بنیاد در استان مازندران بعد از بررسی طرح، تسهیلات اشتغال روستایی در اختیارم قرار داد و یک سال قبل خیلی به طورجدی کار را شروع کردم. الان در بازار تهران، مشهد، شیراز و اصفهان مشتریهای خوبی دارم. هر سری یک سال طول میکشد و ۳۰ هزار زالو پرورش پیدا میکند. این زالوها بعد از ۴ بار تغذیه و یک دوره قرنطینه ۴ تا ۶ ماهه آماده فروش در بازار میشوند. بههرحال از اینکه برای خودم درآمد دارم و میتوانم کنار خانهام کار کنم خوشحالم. اگر به شهر میرفتم شاید هیچ وقت این درآمد و آسایش را نداشتم و مجبور بودم کارگری کنم. دوست دارم با وسعت دادن به این کار چند نفر مثل خودم را استخدام کنم.»
شاخههای درختان پرتقال و نارنج از دیوار خانهها بیرون زدهاند. اهالی روستا تعارف میکنند پرتقال بچینم. مهربانی و میهمان نوازی در نگاهشان موج میزد. این بار مقصد خانهای است که پرورش بلدرچین به راه انداختهاند. پسر جوانی به استقبال میآید. نامش سعید است و فارغالتحصیل حقوق. با کمک خانواده و دوستانش در اتاق گوشه حیاط کار میکند. چهار ردیف قفسه بزرگ با سه هزار بلدرچین. جلوی هر قفس هم ورقهای آهنی که تخم بلدرچین قل میخورد و روی آن میافتد. مادر وخواهر سعید هم در اتاق کناری مشغول بستهبندی تخم بلدرچین در جعبههای مخصوص هستند تا بهدست مشتری برسانند.
سعید سرگرم جمعآوری تخمهای بلدرچین میشود و از روزهایی میگوید که دنبال کار بوده است: «چهار سال قبل، از دانشگاه فارغالتحصیل شدم. من بودم و یک مدرک لیسانس حقوق و آیندهای نامعلوم. باید مثل خیلی از همسن و سالانم برای پیدا کردن کار از روستا به شهر میرفتم. در روستا کاری نبود و آن روزها با خودم فکر میکردم کشاورزی و باغداری که برای جوانان تحصیلکرده شغل حساب نمیشود. میدانستم در شهر خیلیها کارگری میکنند و از بیمه هم خبری نیست. تصمیم گرفتم در همین روستا کاری دست و پا کنم. اول پرورش قارچ را شروع کردم و این اتاق بزرگ را ساختیم و با خرید کمپوس قارچ، شروع به تولید کردم. اما عرضه و تقاضا همخوانی نداشت، کارم نگرفت و نتوانستم ادامه دهم. آن روزها به لذت و خوشگذرانی فکر نمیکردم. میگفتم باید کار مناسبی پیدا کنم و فرصت برای خوشگذرانی زیاد است. تحقیق کردم و متوجه شدم کار روی موجود زنده بهتر است. با ۱۵ میلیون تومان سرمایه اولیه تعدادی بلدرچین خریدم و همین جا پرورش بلدرچین را شروع کردم. چند بار شکست خوردم اما ناامید نشدم. به هرحال موجود زنده گاهی بیمار میشود و میمیرد. با تسهیلاتی که بنیاد برکت در اختیارم قرار داد تعداد بلدرچینها را به سه هزار تا رساندم. بلدرچین هر ۳۸ ساعت یک تخم میگذارد و هر هزار تا بلدرچین هر دو روز یک بار ۸۰۰ تخم میدهد. امروز از همه شهرهای ایران مشتری داریم و خدا را شکر سه جوان همسن و سال خودم همین جا مشغول کار هستند. الان بسته ۱۲ تایی تخم بلدرچین را ۱۰ هزار تومان میفروشیم و در آینده نزدیک هم در سالن کناری بستهبندی و فروش گوشت بلدرچین را شروع میکنیم. خیلیها از من میپرسند چطور این کار را شروع کردی؟ برای پرورش بلدرچین مقداری سرمایه مالی با یک سالن، چند قفسه فلزی و نیروهای جوان برای رسیدگی نیاز است. خیلی از جوانان روستا اگر زمینه اشتغال برایشان فراهم شود همین جا میمانند.»
با افتخار از لقبی که به روستایشان داده شده است، میگویند:« خرماکلا اولین روستای گلخانهای ایران.» زنان و دختران روستایی در گلخانه بزرگ روستا مشغول کار هستند. با دیدن ما به استقبال میآیند و با نان محلی پذیرایی میکنند. میگویند این گلخانه زندگی خیلیها را تغییر داده و حالا هنر دست آنها در همه شهرهای ایران مشتری دارد.
سمانه نخودی بانوی کارآفرین روستا است که با تشکیل صندوق اعتبارات خرد و با تسهیلاتی که دراختیارش قرار گرفت، گلخانه روستا را احداث کرد. میگوید زنان روستا امروز فضای گلخانه کوچک خانه خودشان را به فضای بزرگتری بهنام گلخانه روستا منتقل کردهاند:
«خرماکلا خاک حاصلخیزی برای پرورش گل و گیاه دارد. خیلی از زنان و دختران این روستا بهطور معمول در خانههایشان گلخانه کوچک دارند. همیشه به این موضوع فکر میکردم چطور میتوانیم از ظرفیت و پتانسیل زنان روستا استفاده کنیم. تصمیم گرفتم صندوق اعتبارات خرد را تشکیل دهم. سال ۹۸ با سرمایه خود این زنان و کمک جهاد کشاورزی و کلاسهایی که بخش ترویج کشاورزی برگزار کرد ایده اولیه این گلخانه شکل گرفت. به مرور ایدهها و خلاقیتها بیشتر شد و این گلخانه را راه انداختیم. پرورش و تکثیر گلهای زینتی و آپارتمانی شروع شد و در ادامه با تسهیلات خود اشتغالی بنیاد برکت کار را گسترش دادیم. امروز با راهاندازی سازههای مقیاس کوچک گلخانهای ۲۰ نفر از زنان و دختران روستایی مشغول کار هستند و تا آخر امسال ۱۰ نفر دیگر هم اضافه میشوند. گلهای این گلخانه به بسیاری از شهرهای کشور فرستاده میشود و خوشحالیم امروز زنان و دختران روستای ما همه مشغول کار هستند.»
هرکسی بخواهد به روستا بازگردد بنیاد برکت آماده است تسهیلاتی در اختیارش قرار دهد تا در روستا با مهارتهایی که دارد برای خودش اشتغال درست کند. این را محمد ترکمانه رئیس بنیاد برکت در حاشیه بازدید از طرح اشتغال روستاهای مازندران میگوید. او با تأکید بر اینکه مهاجرت معکوس هدفی است که میتواند در همه روستاهای کشور اتفاق بیفتد، میگوید: «امروز ۱۵۷ هزار طرح اشتغال در ۱۷۰ رشته شغل در سراسر کشور به اجرا در آمده و سال آینده به ۲۵۰ هزار طرح خواهیم رساند. طرح «یک روستا، یک محصول» یکی از طرحهای موفقی است که در روستاهای سراسر کشور در حال اجرا است. این طرح علاوه بر اینکه جلوی مهاجرت به شهر را میگیرد باعث میشود خیلی از جوانانی که برای کار به شهر میآیند به روستا بازگردند و مشغول کار شوند. در روستاهای مازندران کنار حیاط خانه با تسهیلاتی که در اختیار زنان روستایی قرار گرفته گلخانه احداث میشود. ارزش گلهای همین گلخانه نزدیک به ۳۰۰ میلیون تومان است. همه خانههای روستاهای مازندران پتانسیل گلخانه دارند و امروز ۴۰۰ گلخانه در روستاهای مازندران فعال است و زنان و مردان روستایی از طریق همین گلخانهها درآمدهایی کسب میکنند که شاید با کار کردن در شهر بهدست نیاورند.»
انتهای پیام