ریشه های واگرایی
اولین نشانه های اختلافات سیاسی در میان اصولگرایان از سال ۸۴ آشکار شد. هرچند که تلاش شد تا این اختلافات علنی نشود اما در گذر زمان با میدان یافتن طیفهای تندرو و جدید که باعث حاشیهای شدن نیروهای سنتی و میانه اصولگرایان شد، این اختلافات افزایش یافت. در این میان برخی نیز بر این باورند که عامل جنگ قدرت و رقابت و سهم خواهی از یک سو ، گسترش فساد سیستماتیک و مناسبات رانتی، رواج پولهای آلوده و سیاه از سوی دیگر موجب تنزل سطح رفتاری و شخصیتی بسیاری از مقامات مسئول شده و شرایط را برای افزایش رقابتهای مخرب و دستیابی به امتیازات بیشتر را مهیا می کند .
برخی نیز تاکید دارند که برخی از نیروهای مدافع گفتمان اصولگرایی کلاسیک همچنان از آلوده شدن به فساد اقتصادی دور مانده اند و اعتراض آنها در چارچوب عدالتخواهی است که تاکید دارند شرایط زندگی محرومان در حاکمیت کامل اصولگرایان نسبت به زمان دولتهای سازندگی، اصلاحات و اعتدال سخت تر شده و چشماندازی برای حل مشکلات دیده نمی شود .
در جناح اصولگرا طیف سنتی و میانه سالها است که به حاشیه رفتهاند و جمعیت مؤتلفه، جامعه روحانیت مبارز تهران، جامعه اسلامی مهندسین و حتی جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی نقش و اثری در اداره قدرت ندارند.نیروهای میانه چون علی لاریجانی و علی اکبر ناطق نوری عملاً از محدوده رسمی کنار رفته اند و آنها هم اثرگذاری در بلوک قدرت ندارند. جبهه پایداری (آقاتهرانی)، حلقه دانشگاه امام صادقیها (سعید جلیلی)، جمعیت رهپویان (علیرضا زاکانی)، نواصولگرایی (قالیباف) و … هر کدام ضمن وجود اشتراکات مسیر متفاوتی را طی میکنند و چالش های حل ناشدنی بین آنها وجود دارد.
در تحولات رخداده در ماههای اخیر، رؤسای دو قوه اختلاف نظرهای خود را در موضوعات مختلفی از پتروشیمی میانکاله تا ماجرای ارز ترجیحی علنی کردهاند که البته بعید به نظر میرسد زمینه یا اثر سیاسی نداشته باشد. در این میان اگر چه تلاشهای متعدد مسئولین وابسته به جریان اصولگرایی از جمله محمد باقر قالیباف تا کنون باعث شده تا تعدادی از وزرای دولت سیزدهم در مجلس استیضاح نشوند، اما تدابیر رئیس مجلس یازدهم و تأکید بر اینکه مجلس و دولت در یک کشتی نشسته و مخالفان درصدد نابودی هردوی آنها هستند مانع از گسترش انتقادات و اعتراضات نمایندههای مجلس به برونداد و تصمیمات دولت رئیسی نشد.
این دوگانگی تا جایی گسترش یافت که قالیباف در ماجرای برداشته شدن ارز ترجیحی و یارانه برای نانهای غیرسنتی اظهارات انتقادی صریحی را بیان کرد. منتقدین می گویند همین اصولگرایان بودند که از بهار ۱۳۹۶ از رئیسی تصویر سیدِ محرومان را خلق کردند، دامان او را کشیدند و قسم و آیه دادند که برای نجات کشور از دست لیبرالها پا در میدان بُگذارد تا جبهه انقلاب متحد شود و حالا چرا یک شبه خوابنما شده اند.همچنین انتشار فایل صوتی از جلسه خصوصی مهدی طائب، رئیس قرارگاه عمار، به خوبی نشان ازنوع اختلافات دارد . اهمیت سخنان فاش شده در موضعگیری اولیه خصوصی مهدی طائب و متهم کردن میثم نیلی برادر داماد ابراهیم رئیسی در ماجرای «سیسمونی گیت» به نوعی نمایشی علنی از به وجود آمدن شکافها و واگراییها در میان اصولگرایان بود .
عده ای نیز حذف محسن رضایی و صولت مرتضوی از کمیسیون اقتصادی دولت به عنوان نشانه اختلاف، تأکید دارند. اگرچه اختلافات موجود در جریان اصولگرایی هنوز در حدی گسترده نیست اما ظرفیت آن را دارد که دوگانه خاص خود را بسازد. در این میان بسیاری بر این باورند که بخشی از این اختلافات به زاویه گرفتن عده ای از اصولگرایان با وضع موجود جامعه بوجود آمده است. به عنوان نمونه جلیل رحیمی جهان آبادی نماینده مردم تربتجام در این باره گفت: «این روزها به حوزههای انتخابیه خود که میرویم چیزی جز بد و بیراه و آه و نفرین از مردم نمیشنویم دولت در اداره امور مانده است. » از سوی دیگر سخنان صریح جلیل محبی، دبیر سابق ستاد امر به معروف و نهی از منکر، که مدت کوتاهی در دولت رئیسی سمت معاونت هماهنگی و برنامهریزی امور حقوقی دستگاههای اجرایی را برعهده داشت و تاکید کرد که «رئیسی توان اداره یک ساختمان پنج طبقه را ندارد» به روشنی گویای شرایط در این برهه است .
شانه خالی کردن از مسئولیت
در این میان اصولگرایان برای آنکه به معضل اصلاح طلبان در دوران ریاست جمهوری روحانی مبتلا نشوند در تلاش هستند تا از پذیرش مسئولیت در تشکیل دولت رئیسی طفره رفته و حمایت خود را به شکل مشروط ادامه دهند و نسبت به جدایی خود به دولت هشدار دهند . عواملی چون «محدود بودن منابع قدرت»، «ریشهدار بودن مناسبات انحصاری در ساخت قدرت» و «نبود فرهنگ مبتنی بر توزیع متوازن قدرت» نیز یکی از فاکتورهای مورد توجه در این زمینه است . برخی کارشناسان سیاسی بر این باورند که تداوم این وضعیت به صورت مستمر امکانپذیر نیست و برخوردهای حذفی و دفعی برای حفظ وضع موجود ضروری است.
اما عده ای دیگر نیز به گونه ای دیگر فکر می کنند . این عده می گویند : انتقاد اصولگرایی از رئیسی یک جنگ زرگری است چرا که میگویند با توجه به انتخابات مجلس پیش رو باید حرفهایی بزنیم که رای بیاوریم. پس با وجود تمام انتقادات، اصولگرایان به هیچکس غیر از رئیسی رای نمیدهد و او در ۱۴۰۴ مجددا به پاستور راه پیدا می کند؛ در غیر این صورت اعتبار اصولگرایان، هم در میان جریانهای سیاسی داخلی و مهمتر از آن در میان افکار عمومی زیر سؤال خواهد رفت.
ناصر قوامی نماینده پیشین مجلس نیز گفت: مردم دیگر اعتمادی به مسئولان ندارند و گمان میکنند انتخابشان مشکلی را حل نخواهد کرد. انتخابات ریاست جمهوری که آن همه کف و سوت برای برگزاریش زدند در انتها چگونه شد؟اما در نهایت بعضی دیگر از تحلیلگران براین باورند که در آینده از دل این انتقادها جریانهای سیاسی جدیدی شکل میگیرد و در عمل آنها میداندار انتخابات و رقابتهای انتخاباتی خواهند شد و با این اقدام در عمل با حذف کامل گروههایی مانند اصلاحطلبان و میانهروها، بدنه نیروهای سیاسی و حزبی نیز تغییر خواهد کرد و این انتقادات مقدمه خبرهای مهمتری است.