گروه سیاسی: روز دوشنبه، نوزدهم دی، وزیر خارجه آلمان، سفیر ایران را به دلایل حقوقبشری به وزارت خارجه این کشور احضار کرد. وزیر خارجه انگلیس نیز در بیانیهای اعلام کرد: «نماینده ایران را احضار کردم تا قویا اعدامهای شنیعی که اخیرا شاهد آن بودیم را محکوم کنم». بعد از آن وزارت خارجه فرانسه نیز اعلام کرد که برای محکوم کردن اعدامها، وزیر خارجه ایران را احضار میکند.
فرارو،به دنبال آنها، استفانو سانینو، دبیرکل سرویس اقدام خارجی اتحادیه اروپا نیز در بیانیهای از احضار حسین دهقانی، سفیر ایران در بروکسل خبر داد. او علت فراخواندن دهقانی را سرکوب اعتراضات و اعدامها اعلام کرد.
برخی از ناظران معتقدند این رخداد تداعیگر ماجرای ترور میکونوس در دهه ۷۰ است. در آن دوره هم بعد از ماجرای رستوران میکونوس، آلمان و ایران سفرای خود در دو کشور را فرا خواندند و آلمان چهار دیپلمات ایرانی را اخراج کرد. بعد از آن تمامی کشورهای عضو اتحادیه اروپا نیز سفرای خود را از ایران فراخواندند. ایران نیز سفیران خود را از کشورهای عضو اتحادیه فرا خواند و روابط دو طرف دچار بحران شد. این بحران بعد از پیروزی محمد خاتمی در انتخابات سال ۷۶ و رویکردهای دولتش، پایان یافت و رابطه ایران با اروپا بهبود پیدا کرد.
حال پرسش این است که آیا ممکن است رخدادهای داخلی، ایران را به سمت و سویی ببرد که میکونوس با خود برد. اما ایا این اتفاق رخ خواهد داد؟ ایران در چنین شرایطی چه باید کند؟ و اینکه قطار دیپلماسی ایران چگونه میتواند باز به ریل برگردد؟
عبدالرضا فرجی راد، مدیر اسبق شورای راهبردی روابط خارجی ایران در گفتگو با فرارو عنوان کرد: «با توجه به تحولاتی داخلی ایران و فشاری که از سوی افکار عمومی به دولتها و پارلمانهای اروپایی وارد میشود، نه تنها بر شدت فشارهای غربیها بر ایران میافزاید، بلکه بدون شک بر مذاکرات هستهای نیز تاثیرگذار خواهد بود؛ بنابراین با توجه به ادامه این روند و اینکه سیر صعودی دارد، باید این احتمال را مدنظر قرار داد که در پی مسائلی که در داخل به عنوان موضوعات حقوق بشری مورد توجه جامعه بینالمللی است، ممکن است کشورها به سمت خارج کردن سفرای خود از ایران و اخراج سفرای ایران از کشورهای خودشان، پیش بروند؛ بنابراین نمیتوان این موضوع را رد کرد که احتمال تکرار ماجرای اواسط دهه ۷۰ وجود ندارد.»
وی ادامه داد: «به نظر من تا زمانی که ژئوپولتیک ایران بسته است، این مشکلات و احتمالات وجود دارد. حالا ممکن است برخی از مسئولان عنوان کنند که روابط ایران با همسایگان و منطقه و حتی نقاط مختلف جهان بسیار مثبت و مفید است، اما این واقعیت ندارد. زیرا همین الان به روابط ایران با همسایگان توجه کنید. به عنوان نمونه ما نه تنها رابطهمان با آذربایجان و ترکیه و عربستان و … بهتر نشده بلکه بدتر هم شده است. از طرف دیگر رفتار نخست وزیر عراق را هم که اخیرا مشاهده کردید و دیدید که از اصطلاح «خلیج عربی» به جای «خلیج فارس» استفاده کرد که این معنی دار است و باید به آن توجه کنیم. رابطه مان با کشورهای جنوب خلیج فارس هم بهتر نشده است. از طرف دیگر در شرق هم به عنوان نمونه با طالبان یک رابطه کاملا معمولی داریم.»
او تاکید کرد: «شرایطمان در غرب اروپا هم به دلیل همین مسائل هستهای و حقوق بشری به شدت متشنج و نامطلوب است. به عبارت سادهتر عملا «ژئوپولتیک ایران بسته شده است». باید توجه داشت که این بسته شدن ژئوپولتیک ایران مشخصا بر همه حوزهها و مسائل در حال اثرگذاری است. ما در حال حاضر هیچ رابطهای با کشورهای خارجی نداریم و این در حالی است که دیپلماسی معنا و مفهوم وظیفهاش همین است. ما باید بتوانیم این قفل را باز کنیم و باید از این ژئوپولتیک بسته خارج شویم. اما این تا زمانی که سیاست خارجی باز و فراخ نداشته باشیم، امکانپذیر نیست و نخواهد بود.»
سفیر اسبق کشورمان در نروژ و مجارستان تصریح کرد: «البته بخشی از این مسئله مربوط به مسائل هستهای و مذاکرات است و مادامی که ما نتوانیم این مذاکرات را به نتیجه برسانیم و دستاوردی داشته باشیم، نمیتوانیم به گسترش و بهبود سیاست خارجی خود امیدوار باشیم. وقتی میگویم باید ژئوپولتیک ایران باز باشد به این معنی است که ما بتوانیم فعالیتهای اقتصادی و فرهنگی و سیاسی داشته باشیم. اما وقتی مذاکرات به نتیجه نمیرسد و همچنان تحریمها به قوت خود باقی ماندهاند، ما نمیتوانیم فعالیت اقتصادی داشته باشیم. پس با این روند همانطور که عرض کردم امکان باز شدن ژئوپولتیک ایران وجود ندارد.»
وی افزود: «از سوی دیگر ما عملا به نوعی اسیر جنگ روسیه و اوکراین هم شدهایم و این برای اروپاییها یک دغدغه جدی محسوب میشود. ادعاهایی که درباره ایران مطرح شده، به قول معروف قوز بالا قوز شده است. واقعیت این است که ما از یک سو هم اسیر فشار افکار عمومی بر دولتهای جهانی شدهایم و هم جنگی که هیچ ارتباطی با ما نداشت، برایمان دردسر شده است. یعنی ما صرفا با فشار افکار عمومی مواجه نیستیم. مسئله اوکراین به حدی مهم است که وقتی آقای جوزف بورل با آقای امیرعبداللهیان دیدار کردند، از ایشان خواستند که دیپلماتهای ایرانی با مقامات اوکراینی گفتگو و مذاکره کنند تا آنها هم قانع شوند که ایران هیچ نقشی در جنگ ندارد.»
این استاد دانشگاه در خصوص برنامه غربیها برای ایران، گفت: «واقعیت این است که الان اروپا و آمریکا هم در خصوص ایران گیج هستند و نمیدانند بهترین رویکرد در قبال ماجراهای اخیر چیست. حتی تا حدودی هم میان آنها اختلاف نظر وجود دارد. به عنوان مثال در موضوع مذاکره، آمریکاییها تمایل بیشتری به توافق و به نتیجه رسیدن مذاکرات دارند و درست است که مطرح میکنند دیگر تمایلی به مذاکره ندارند، اما من معتقدم مذاکراتی در حاال انجام است که شاید غیرمستقیم باشد، اما قطعا وجود دارد. اما اروپاییها دیگر برایشان موضوع مهم و جذابی نیست و مسئله افکار عمومی و جنگ اوکراین برایشان بسیار مهمتر است.»
او در پاسخ به این سوال که دستگاه دیپلماسی ایران چه اقدامی باید برای کنترل اوضاع انجام دهد گفت: «به نظر من اصلا الان موضوع اصلی دستگاه دیپلماسی نیست. یعنی وزارت امور خارجه به تنهایی نمیتواند در شرایط فعلی خیلی مشکلگشا باشد. بخش عمده مسئله فعلی از داخل و سیاست داخلی نشات میگیرد. یعنی بیشتر از آنکه دیپلماتهای ما بتوانند اقدامات مثبت و مفید داشته باشند، ما نیاز داریم تصمیمگیرندگان داخلی اصلاحاتی در رفتار و تصمیمات خود ایجاد کنند. ما امروز بیشتر از هر چیزی، نیازمند تفاهم بین حاکمیت و معترضان داخلی هستیم تا یک آرامشی برقرار شود. این مسئله قطعا بر هر آنچه که خارج از مرزها در جریان است، تاثیر خواهد گذاشت.»
این دیپلمات سابق کشورمان در خصوص برخی پیشنهادات در داخل مبنی بر بستن تنگه هرمز، تاکید کرد: «کاش آقای شریعتمداری توضیح میدادند که چرا تنگه هرمز را ببنیدم؟ بعد اصلا فرض کنید که این کار را انجام دادیم. این یک تنگه بین المللی است و نزدیک ۴۰ درصد نفت و گاز جهان از این منطقه میگذرد و از این مسیر کالا وارد میشود و قوانین بین المللی مشخصی دارد. درست است که امنیت این منطقه به نحوی توسط ایران و عمان برقرار میشود، اما به این معنی نیست که برای ما است. اصلا مگه تنگه هرمز یک خیابان است که به راحتی ببندیم؟ تنگه هرمز ۴۵ کیلومتر است. مگر اینکه بخواهند به ایران حمله کنند. اما در وضعیت عادی نمیتوانیم این کار را انجام دهیم و خودمان را در برابر دنیا قرار دهیم و یک جنگ همه جانبه راه بیاندازیم.»
علی بیگدلی، استاد روابط بین الملل در گفتگو با فرارو اظهار کرد: «در حال حاضر یکی از مسائلی که به شدت دولتهای جهان به ویژه اروپا را نگران کرده، موضوعات حقوق بشری در داخل ایران است. به هرحال این از آن دست موضوعاتی است که بسیار مورد توجه جامعه جهانی است و اتفاقات اخیر در ایران، توجهات بیشتری را به سمت ما جلب کرده است؛ بنابراین احضار سفرای ایرانی در اروپا اصلا موضوع عجیبی نیست. اما من گمان نمیکنم که این روند به سمت اخراج سفیران ایران در این کشورها و خروج سفرای خارجی از ایران شود. زیرا به هرحال همه میدانند که از یک طرف لازم است دولتها حتی همینطور کج دار و مریز با یکدیگر در ارتباط باشند تا بتوانند مشکلات را حل کنند و هم اینکه به هرحال برخی افراد یا شرکتها منافعی در داخل ایران دارند که قطع ارتباط دیپلماتیک میتواند مشکلات جدی ایجاد کند.»
وی افزود: «واقعیت این است که در تمام این ۴۳ سال گذشته هیچ وقت رابطه ایران با جهان به طور کامل و تمام و کمال خوب و مناسب نبود. شاید در برخی برههها مثال دوران ریاست جمهوری آقایان رفسنجانی و خاتمی و روحانی تا حدودی بهبود پیدا کرد، اما ما همواره طی این مدت در مسیری حرکت کردیم که نگاهها نسبت به ما منفی بود.»
این استاد دانشگاه تاکید کرد: «ایران در یک شرایط حساس و نگران کننده قرار گرفته است که باید علاوه بر هوشمندی، بسیار ظریف عمل کند. باید توجه داشته باشیم که شرایط در خارج مرزهای ایران این روزها تغییراتی داشته که باید مورد توجه قرارگیرد. بهبود رابطه اردوغان با بشار اسد، ارتباط چین با کشورهای عربی و رابطه محمد بن سلمان با اسرائیل که در حل برقرار شدن است. علاوه بر اینها یک ائتلافی هم میان کشورهای عربی علیه ایران شکل گرفته بود که این روزها جدیتر در حال پیگیری هستند. حالا اینها را در کنار مشکلات اخیر که با آژانس بینالمللی هستهای پیدا کردیم قرار دهید.در مجموع میخواهم بگویم که ما نه شرایط مناسبی با کشورهای غربی داریم و نه توی منطقه وضعیت مثبت و با ثباتی داریم. مشکلات و نارضایتیهای داخلی هم در کنار همه اینها قرار گرفته است؛ بنابراین بهترین کار این است که در عرصه بینالمللی ابتدا رابطه خود با آژانس بینالمللی هستهای را بهبود ببخشیم تا بخشی از نگرانیها کاسته شود. نباید مسئولان این موضوع را نادیده بگیرند. زیرا ادامه این روند منجر به این خواهد شد که مجددا پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل برود و بعید نیست دوباره ذیل فصل هفت قطعنامه سازمان ملل قرار بگیریم و این اصلا اتفاق خوبی در شرایط فعلی نیست؛ لذا بهتر است دسترسی ماموران آژانس به تاسیسات هستهای را دوباره فراهم کنیم.بعد باید به فکر مشکلات داخلی خودمان باشیم. مادامی که ما درگیر اختلافات و مشکلات این چنینی باشیم، نمیتوانیم در عرصه بینالمللی با قدرت بیشتر چانهزنی کنیم. وقتی که ما اوضاع داخل را سر و سامان دادیم میتوانیم پای میز مذاکره با اروپا و آمریکا برویم و بعد هم در راستای بهبود رابطه با همسایگان وارد عمل شویم. باید توجه داشت که برای همچین موضوعی لازم است که انعطاف و نرمش داشته باشیم. موضوع این است که با توجه به اتفاقات اخیر در ایران به ویژه اعدامها، دیگر طرفین اروپایی و آمریکایی تمایلی به مذاکره با ایران ندارند. ما باید شرایط داخلی را آرام کنیم و سر و سامان دهیم تا بتوانیم دوباره به عرصه مذاکرات و دیپلماسی برگردیم.»
بیگدلی تاکید کرد: «عجیب این است که عدهای که نه سواد کافی دارند و نه درک مناسبی از اوضاع، پیشنهاد میدهند که ایران تنگه هرمز را ببندد. این افراد حتی نمیدانند که تنگه هرمز یک منطقه بین المللی است و اگر حتی بستن آن امکان پذیر باشد، کشورهای دوستمان مثل چین هم در برابرمان خواهند ایستاد. زیرا آنها هم از این تنگه به انواع مختلف استفاده میکنند. بستن تنگه هرمز به معنی اعلام جنگ با کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، چین، اروپا و… است. همه اینها از این تنگه استفاده میکنند و ما نمیتواند اقدامی انجام دهیم که منجر به خشم و عصبانیت کشورهای جهان شود. به عقیده من تنها راه حل برون رفت از وضعیت فعلی این است که ما در عرصه بین المللی و داخلی کاملا هوشمندانه و در عین حال منعطف عمل کنیم.»
فرارو،به دنبال آنها، استفانو سانینو، دبیرکل سرویس اقدام خارجی اتحادیه اروپا نیز در بیانیهای از احضار حسین دهقانی، سفیر ایران در بروکسل خبر داد. او علت فراخواندن دهقانی را سرکوب اعتراضات و اعدامها اعلام کرد.
برخی از ناظران معتقدند این رخداد تداعیگر ماجرای ترور میکونوس در دهه ۷۰ است. در آن دوره هم بعد از ماجرای رستوران میکونوس، آلمان و ایران سفرای خود در دو کشور را فرا خواندند و آلمان چهار دیپلمات ایرانی را اخراج کرد. بعد از آن تمامی کشورهای عضو اتحادیه اروپا نیز سفرای خود را از ایران فراخواندند. ایران نیز سفیران خود را از کشورهای عضو اتحادیه فرا خواند و روابط دو طرف دچار بحران شد. این بحران بعد از پیروزی محمد خاتمی در انتخابات سال ۷۶ و رویکردهای دولتش، پایان یافت و رابطه ایران با اروپا بهبود پیدا کرد.
حال پرسش این است که آیا ممکن است رخدادهای داخلی، ایران را به سمت و سویی ببرد که میکونوس با خود برد. اما ایا این اتفاق رخ خواهد داد؟ ایران در چنین شرایطی چه باید کند؟ و اینکه قطار دیپلماسی ایران چگونه میتواند باز به ریل برگردد؟
عبدالرضا فرجی راد، مدیر اسبق شورای راهبردی روابط خارجی ایران در گفتگو با فرارو عنوان کرد: «با توجه به تحولاتی داخلی ایران و فشاری که از سوی افکار عمومی به دولتها و پارلمانهای اروپایی وارد میشود، نه تنها بر شدت فشارهای غربیها بر ایران میافزاید، بلکه بدون شک بر مذاکرات هستهای نیز تاثیرگذار خواهد بود؛ بنابراین با توجه به ادامه این روند و اینکه سیر صعودی دارد، باید این احتمال را مدنظر قرار داد که در پی مسائلی که در داخل به عنوان موضوعات حقوق بشری مورد توجه جامعه بینالمللی است، ممکن است کشورها به سمت خارج کردن سفرای خود از ایران و اخراج سفرای ایران از کشورهای خودشان، پیش بروند؛ بنابراین نمیتوان این موضوع را رد کرد که احتمال تکرار ماجرای اواسط دهه ۷۰ وجود ندارد.»
وی ادامه داد: «به نظر من تا زمانی که ژئوپولتیک ایران بسته است، این مشکلات و احتمالات وجود دارد. حالا ممکن است برخی از مسئولان عنوان کنند که روابط ایران با همسایگان و منطقه و حتی نقاط مختلف جهان بسیار مثبت و مفید است، اما این واقعیت ندارد. زیرا همین الان به روابط ایران با همسایگان توجه کنید. به عنوان نمونه ما نه تنها رابطهمان با آذربایجان و ترکیه و عربستان و … بهتر نشده بلکه بدتر هم شده است. از طرف دیگر رفتار نخست وزیر عراق را هم که اخیرا مشاهده کردید و دیدید که از اصطلاح «خلیج عربی» به جای «خلیج فارس» استفاده کرد که این معنی دار است و باید به آن توجه کنیم. رابطه مان با کشورهای جنوب خلیج فارس هم بهتر نشده است. از طرف دیگر در شرق هم به عنوان نمونه با طالبان یک رابطه کاملا معمولی داریم.»
او تاکید کرد: «شرایطمان در غرب اروپا هم به دلیل همین مسائل هستهای و حقوق بشری به شدت متشنج و نامطلوب است. به عبارت سادهتر عملا «ژئوپولتیک ایران بسته شده است». باید توجه داشت که این بسته شدن ژئوپولتیک ایران مشخصا بر همه حوزهها و مسائل در حال اثرگذاری است. ما در حال حاضر هیچ رابطهای با کشورهای خارجی نداریم و این در حالی است که دیپلماسی معنا و مفهوم وظیفهاش همین است. ما باید بتوانیم این قفل را باز کنیم و باید از این ژئوپولتیک بسته خارج شویم. اما این تا زمانی که سیاست خارجی باز و فراخ نداشته باشیم، امکانپذیر نیست و نخواهد بود.»
سفیر اسبق کشورمان در نروژ و مجارستان تصریح کرد: «البته بخشی از این مسئله مربوط به مسائل هستهای و مذاکرات است و مادامی که ما نتوانیم این مذاکرات را به نتیجه برسانیم و دستاوردی داشته باشیم، نمیتوانیم به گسترش و بهبود سیاست خارجی خود امیدوار باشیم. وقتی میگویم باید ژئوپولتیک ایران باز باشد به این معنی است که ما بتوانیم فعالیتهای اقتصادی و فرهنگی و سیاسی داشته باشیم. اما وقتی مذاکرات به نتیجه نمیرسد و همچنان تحریمها به قوت خود باقی ماندهاند، ما نمیتوانیم فعالیت اقتصادی داشته باشیم. پس با این روند همانطور که عرض کردم امکان باز شدن ژئوپولتیک ایران وجود ندارد.»
وی افزود: «از سوی دیگر ما عملا به نوعی اسیر جنگ روسیه و اوکراین هم شدهایم و این برای اروپاییها یک دغدغه جدی محسوب میشود. ادعاهایی که درباره ایران مطرح شده، به قول معروف قوز بالا قوز شده است. واقعیت این است که ما از یک سو هم اسیر فشار افکار عمومی بر دولتهای جهانی شدهایم و هم جنگی که هیچ ارتباطی با ما نداشت، برایمان دردسر شده است. یعنی ما صرفا با فشار افکار عمومی مواجه نیستیم. مسئله اوکراین به حدی مهم است که وقتی آقای جوزف بورل با آقای امیرعبداللهیان دیدار کردند، از ایشان خواستند که دیپلماتهای ایرانی با مقامات اوکراینی گفتگو و مذاکره کنند تا آنها هم قانع شوند که ایران هیچ نقشی در جنگ ندارد.»
این استاد دانشگاه در خصوص برنامه غربیها برای ایران، گفت: «واقعیت این است که الان اروپا و آمریکا هم در خصوص ایران گیج هستند و نمیدانند بهترین رویکرد در قبال ماجراهای اخیر چیست. حتی تا حدودی هم میان آنها اختلاف نظر وجود دارد. به عنوان مثال در موضوع مذاکره، آمریکاییها تمایل بیشتری به توافق و به نتیجه رسیدن مذاکرات دارند و درست است که مطرح میکنند دیگر تمایلی به مذاکره ندارند، اما من معتقدم مذاکراتی در حاال انجام است که شاید غیرمستقیم باشد، اما قطعا وجود دارد. اما اروپاییها دیگر برایشان موضوع مهم و جذابی نیست و مسئله افکار عمومی و جنگ اوکراین برایشان بسیار مهمتر است.»
او در پاسخ به این سوال که دستگاه دیپلماسی ایران چه اقدامی باید برای کنترل اوضاع انجام دهد گفت: «به نظر من اصلا الان موضوع اصلی دستگاه دیپلماسی نیست. یعنی وزارت امور خارجه به تنهایی نمیتواند در شرایط فعلی خیلی مشکلگشا باشد. بخش عمده مسئله فعلی از داخل و سیاست داخلی نشات میگیرد. یعنی بیشتر از آنکه دیپلماتهای ما بتوانند اقدامات مثبت و مفید داشته باشند، ما نیاز داریم تصمیمگیرندگان داخلی اصلاحاتی در رفتار و تصمیمات خود ایجاد کنند. ما امروز بیشتر از هر چیزی، نیازمند تفاهم بین حاکمیت و معترضان داخلی هستیم تا یک آرامشی برقرار شود. این مسئله قطعا بر هر آنچه که خارج از مرزها در جریان است، تاثیر خواهد گذاشت.»
این دیپلمات سابق کشورمان در خصوص برخی پیشنهادات در داخل مبنی بر بستن تنگه هرمز، تاکید کرد: «کاش آقای شریعتمداری توضیح میدادند که چرا تنگه هرمز را ببنیدم؟ بعد اصلا فرض کنید که این کار را انجام دادیم. این یک تنگه بین المللی است و نزدیک ۴۰ درصد نفت و گاز جهان از این منطقه میگذرد و از این مسیر کالا وارد میشود و قوانین بین المللی مشخصی دارد. درست است که امنیت این منطقه به نحوی توسط ایران و عمان برقرار میشود، اما به این معنی نیست که برای ما است. اصلا مگه تنگه هرمز یک خیابان است که به راحتی ببندیم؟ تنگه هرمز ۴۵ کیلومتر است. مگر اینکه بخواهند به ایران حمله کنند. اما در وضعیت عادی نمیتوانیم این کار را انجام دهیم و خودمان را در برابر دنیا قرار دهیم و یک جنگ همه جانبه راه بیاندازیم.»
علی بیگدلی، استاد روابط بین الملل در گفتگو با فرارو اظهار کرد: «در حال حاضر یکی از مسائلی که به شدت دولتهای جهان به ویژه اروپا را نگران کرده، موضوعات حقوق بشری در داخل ایران است. به هرحال این از آن دست موضوعاتی است که بسیار مورد توجه جامعه جهانی است و اتفاقات اخیر در ایران، توجهات بیشتری را به سمت ما جلب کرده است؛ بنابراین احضار سفرای ایرانی در اروپا اصلا موضوع عجیبی نیست. اما من گمان نمیکنم که این روند به سمت اخراج سفیران ایران در این کشورها و خروج سفرای خارجی از ایران شود. زیرا به هرحال همه میدانند که از یک طرف لازم است دولتها حتی همینطور کج دار و مریز با یکدیگر در ارتباط باشند تا بتوانند مشکلات را حل کنند و هم اینکه به هرحال برخی افراد یا شرکتها منافعی در داخل ایران دارند که قطع ارتباط دیپلماتیک میتواند مشکلات جدی ایجاد کند.»
وی افزود: «واقعیت این است که در تمام این ۴۳ سال گذشته هیچ وقت رابطه ایران با جهان به طور کامل و تمام و کمال خوب و مناسب نبود. شاید در برخی برههها مثال دوران ریاست جمهوری آقایان رفسنجانی و خاتمی و روحانی تا حدودی بهبود پیدا کرد، اما ما همواره طی این مدت در مسیری حرکت کردیم که نگاهها نسبت به ما منفی بود.»
این استاد دانشگاه تاکید کرد: «ایران در یک شرایط حساس و نگران کننده قرار گرفته است که باید علاوه بر هوشمندی، بسیار ظریف عمل کند. باید توجه داشته باشیم که شرایط در خارج مرزهای ایران این روزها تغییراتی داشته که باید مورد توجه قرارگیرد. بهبود رابطه اردوغان با بشار اسد، ارتباط چین با کشورهای عربی و رابطه محمد بن سلمان با اسرائیل که در حل برقرار شدن است. علاوه بر اینها یک ائتلافی هم میان کشورهای عربی علیه ایران شکل گرفته بود که این روزها جدیتر در حال پیگیری هستند. حالا اینها را در کنار مشکلات اخیر که با آژانس بینالمللی هستهای پیدا کردیم قرار دهید.در مجموع میخواهم بگویم که ما نه شرایط مناسبی با کشورهای غربی داریم و نه توی منطقه وضعیت مثبت و با ثباتی داریم. مشکلات و نارضایتیهای داخلی هم در کنار همه اینها قرار گرفته است؛ بنابراین بهترین کار این است که در عرصه بینالمللی ابتدا رابطه خود با آژانس بینالمللی هستهای را بهبود ببخشیم تا بخشی از نگرانیها کاسته شود. نباید مسئولان این موضوع را نادیده بگیرند. زیرا ادامه این روند منجر به این خواهد شد که مجددا پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل برود و بعید نیست دوباره ذیل فصل هفت قطعنامه سازمان ملل قرار بگیریم و این اصلا اتفاق خوبی در شرایط فعلی نیست؛ لذا بهتر است دسترسی ماموران آژانس به تاسیسات هستهای را دوباره فراهم کنیم.بعد باید به فکر مشکلات داخلی خودمان باشیم. مادامی که ما درگیر اختلافات و مشکلات این چنینی باشیم، نمیتوانیم در عرصه بینالمللی با قدرت بیشتر چانهزنی کنیم. وقتی که ما اوضاع داخل را سر و سامان دادیم میتوانیم پای میز مذاکره با اروپا و آمریکا برویم و بعد هم در راستای بهبود رابطه با همسایگان وارد عمل شویم. باید توجه داشت که برای همچین موضوعی لازم است که انعطاف و نرمش داشته باشیم. موضوع این است که با توجه به اتفاقات اخیر در ایران به ویژه اعدامها، دیگر طرفین اروپایی و آمریکایی تمایلی به مذاکره با ایران ندارند. ما باید شرایط داخلی را آرام کنیم و سر و سامان دهیم تا بتوانیم دوباره به عرصه مذاکرات و دیپلماسی برگردیم.»
بیگدلی تاکید کرد: «عجیب این است که عدهای که نه سواد کافی دارند و نه درک مناسبی از اوضاع، پیشنهاد میدهند که ایران تنگه هرمز را ببندد. این افراد حتی نمیدانند که تنگه هرمز یک منطقه بین المللی است و اگر حتی بستن آن امکان پذیر باشد، کشورهای دوستمان مثل چین هم در برابرمان خواهند ایستاد. زیرا آنها هم از این تنگه به انواع مختلف استفاده میکنند. بستن تنگه هرمز به معنی اعلام جنگ با کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، چین، اروپا و… است. همه اینها از این تنگه استفاده میکنند و ما نمیتواند اقدامی انجام دهیم که منجر به خشم و عصبانیت کشورهای جهان شود. به عقیده من تنها راه حل برون رفت از وضعیت فعلی این است که ما در عرصه بین المللی و داخلی کاملا هوشمندانه و در عین حال منعطف عمل کنیم.»