«تابناک با تو»؛ فقط «کرونا» دید و بازدید عیدانه ایرانیها را تعطیل نکرد؛ یکبار هم «تیفوس» همین کار را کرد. از سال ۱۳۱۸ جنگ جهانی دوم شروع شد و از سال ۱۳۲۰ ایران بیدفاع باوجود اعلام بیطرفی توسط بریتانیا و شوروی اشغال شد. کمبود مواد غذایی و قحطی و بیماری و ناامنی که بماند امراض واگیر هم از راه رسیدند و روزگار ایرانیها سیاه شد.
در میان این بیماریها از همه بدتر تیفوس بود که سال ۱۳۲۱ از راه رسید و اسفند آن سال دولت ایران رسماً از همهگیری تیفوس خبر داد.
دلایل همهگیری تیفوس نیز مشکلات ناشی از اشغال نظامی ایران، سوءتغذیه مردم و از همه مهمتر استقرار نظامیان خارجی اعلام شد که از جبهههای آلوده به بیماریها به ایران آمده بودند.
البته فروردین همان سال نخستین گروه از مهاجران لهستانی با کشتیهای روسی وارد بندر انزلی شده بودند و منابع تاریخی، بیماری تیفوس را نتیجه ورود و استقرار آنان در شهرهای ایران معرفی کردهاند. هر چه بود نوروز ۱۳۲۲ از ترس تیفوس، مردم عید نداشتند.
از سال ۱۳۲۱ گروههای بزرگی از مهاجران لهستانی با کشتیهای روسی وارد ایران میشدند
شیوع ناگهانی و غافلگیرانه!
پس از کشمکشهای جنگی و سیاسی فراوان میان لهستان و شوروی قرار شده بود اسرای لهستانی از خاک شوروی به اروپا بازگردند یا به کشورهای دیگر مهاجرت کنند و مسیر این مهاجرت از ایران میگذشت. طی جنگ جهانی دوم حدود ۱۶۰ هزار نظامی و غیرنظامی لهستانی وارد ایران شدند و برخیهایشان نیز حداقل تا پایان جنگ در ایران ماندند.
لهستانیها با لباسهایشان که آلوده به حشرات ناقل تیفوس بود بیماری آوردند یا حداقل انتشار بیماری تیفوس به نامشان نوشته شد. تیفوس یک بیماری کشنده است که از طریق شپش، کک، کنه و موش به انسان منتقل میشود. عفونت حاد ناشی از این بیماری میتواند پوست، دستگاه عصبی، دستگاه گوارش و عضلات بدن را درگیر کند. هنگامیکه رعایت بهداشت فردی به دلایلی نظیر جنگ ممکن نباشد این بیماری همهگیر میشود و تلفات میگیرد.
به دلیل قحطی و اشغال ایران برای مبتلایان بیماریهای واگیر، درمانی در دسترس نبود
همان سال که جنگ جهانی دوم شروع شد واکسنی نیز برای تیفوس کشف شده بود، ولی در ایران اشغالشده، خبری از واکسن نبود. تیفوس بهعنوان یک بیماری غیر شایع در ایران وجود داشت، ولی آن سال مردم غافلگیر شدند و نمیدانستند برای مقابله با شیوع ناگهانی این بیماری چه باید کرد. وضعیت خرابتر از این حرفها بود و هنگامیکه جنگ و بیماری تمام شد دولت ایران حتی نمیدانست چند نفر به دلیل این بیماری فوتشدهاند. آماری در کار نبود، ولی تاریخ میگوید هزاران ایرانی به دلیل تیفوس مردند. باقی هم به دلیل حصبه و وبا و گرسنگی و جنگ. تلفات ایران در جنگ جهانی دوم را حدود ۲ تا ۴ میلیون نفر تخمین میزنند.
صابون کمیاب بود
بهار ۱۳۲۲ اوج همهگیری تیفوس بود. مردم از ترس در خانههایشان مانده بودند. این بیماری سراسر کشور را گرفته بود، ولی بیشتر در تهران و مشهد و اصفهان و کرمان و حاشیه جنوبی ایران قربانی میگرفت. دارو کمیاب بود و تعدادی از پزشکان و پرستاران و حتی دانشجویان پزشکی که داوطلبانه به مردم کمک میکردند خودشان به تیفوس مبتلا شده و درگذشتند.
در آن شرایط که حتی صابون کمیاب بود مرگومیر ناشی از تیفوس و شیوع این بیماری به دلیل ضعف بهداشت عمومی، داد نمایندگان مجلس را درآورد؛ «هر جای دنیا که تشریف ببرید قیمت استحمام از همهچیز ارزانتر است. اینجا کدام حمام که شما بروید کمتر از یک تومان است… مردم فقیر بیچاره که نمیتوانند با این قیمت حمام کنند… آنوقت بروید آب این حمامها را ببینید چه کثافتی است. خب، آن آب از این نهرها میآید که تویش رخت میشویند، تویش پر از سگ مرده و گربه مرده است و وقتیکه میآید در حمام یکقدری زیرش را آتش میکنند…»
بیمارستانهای صحرایی ارتش برای درمان بیماریهای واگیر سربازان
«امانالله خان اردلان» وزیر بهداری نیز در روزهایی که هزاران نفر از جمعیت ۷۰۰ هزارنفری تهران به تیفوس مبتلا شده بودند در مجلس شورای ملی چنین گزارش داد: «ما الآن در بیمارستان شفا، نجات و رازی تقریباً ۳۰۰ تختخواب داریم که بیمارهای تیفوس را میپذیریم، ولی آنچه مشهود است بیماری زیادتر از این است و متأسفانه محلی برای نگاهداری اینها نیست. باید حقایق را گفت.»
پول عید مردم، حمام صحرایی شد!
روزنامهها نوشتند و مردم هم تصمیم گرفتند که آن سال خرید عید نکند و به دیدوبازدید نروند. بهجایش پول عید را به بیماران تیفوسی کمک کنند که اغلب نیز از مردم فقیر بودند. با همین روحیه یک انجمن جلوگیری از بیماری تیفوس در تهران تشکیل شد که ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار ریال اعانه مردمی جمع کرد. با این پول یک حمام صحرایی با ۴۸ دوش در میدان سنگلج برپا کردند و خانه و اثاثیه هزاران مبتلابه تیفوس نیز ضدعفونی شد. اعلامیههایی هم برای اطلاعرسانی درباره روشهای پیشگیری از شیوع تیفوس به تعداد زیاد تهیه و توزیع شد.
کودکان لهستانی در اردوگاه تهران
لهستانیها چه شدند؟
اغلب مهاجران لهستانی در اردوگاههایی در شهرهای مختلف ایران ازجمله بندر انزلی، مشهد، همدان، قزوین، خرمشهر، اهواز و اصفهان زندگی میکردند. برخی از آنها نیز در شهرها به کارگری و مشاغل مختلف مشغول شده بودند. آرامستان مخصوص لهستانیها که در برخی شهرهای ایران باقیمانده یادگار همین مهاجرت گروهی است. اردوگاههای لهستانیها در تهران در محلههای یوسفآباد، دوشان تپه و سرخهحصار بود. بخشی از آنان در ایران ماندند و برای خودشان مدرسه و کلیسا دایر کردند. حتی همان سالهای جنگ روزنامهای هم به زبان لهستانی برای خودشان منتشر میکردند.
کلیسای حضرت مریم (س) در بندر انزلی، یادگار دوران حضور مهاجران لهستانی
درنهایت پس از پایان جنگ «کارول بادر» وزیرمختار لهستان در ایران در نامهای به استاندار خراسان از مهماننوازی ایرانیان قدردانی کرد. نماینده مهاجران لهستانی نیز پیش از ترک ایران در نامهای برای ایرانیها چنین نوشت: «این حسن میهماننوازی و پذیرایی… هیچگاه از خاطره ملت لهستان پاک نخواهد شد. همه ما که در وطن شما زندگانی کردهایم بهترین یادبودها را از آن حفظ خواهیم کرد. ما نهتنها با قلبی مملو از امتنان ایران را ترک میکنیم بلکه بهترین ادعیه صمیمانه خود را برای سعادت و ترقی کشور شما و ملت ایران نثار میکنیم.»
منبع: فارس