گروه سیاسی: سایت عصرایران نوشت:در خبرها آمده بود که کمیتۀ داوران فدراسیون فوتبال انگلیس از داوران کلیۀ مسابقات فوتبال انگلستان (لیگ برتر، دسته یک، دسته دو و …) خواسته است که در ماه رمضان، در صورتی که مسابقات فوتبال با اذان مغرب همزمان شدند، مدتی مسابقه را متوقف کنند تا بازیکنان روزهدار بتوانند افطار کنند.
آزادی مذهب و حتی تسهیل شرایط برای سبک زندگی مذهبی، جزو اصول اساسی لیبرالیسم است. از جان لاک، که در بین فیلسوفان “پدر لیبرالیسم” محسوب میشود تا جیمز مدیسون که منشور حقوق شهروندی را به قانون اساسی ایالات متحدۀ آمریکا اضافه کرد، لیبرالیسم همواره مدافع اصل “آزادی مذهب” بوده و دولت را از وضع ممنوعیت در “امور خصوصی و عمومی مذهبی” منع کرده است.
حال این حمایت از بازیکنان مسلمان و روزهدار لیگهای فوتبال انگلیس را مقایسه کنید با رفتاری که حزب کمونیست چین با مسلمانان اویغور در استان سینکیانگ چین در پیش گرفته است.
در چین، طبق سرشماری سال ۲۰۰۰، حدود ۵ میلیون مسلمان اویغور وجود دارد که حداقل یک میلیون نفر آنها از سال ۲۰۱۴ در اردوگاههای کار محصور شدهاند و انواع و اقسام رفتارهای غیرانسانی کمونیستهای چینی را تحمل میکنند. البته همۀ افراد زندانی در این اردوگاهها، اویغور نیستند. برخی از آنها مسلمانان متعلق به اقوام دیگرند.
البته بدرفتاری با مسلمانان در چین، نه به اویغورها محدود است نه به ده سال اخیر. مثلا آخرین مدرسۀ زبان عربی در مناطق اویغورنشین چین، در سال ۱۹۹۶ تعطیل شده. همچنین در استان سینکیانگ، دانشجویان و کارمندانی که نماز میخوانند، از دانشگاه و محل کارشان اخراج میشوند.
تازه چین تا حد زیادی پشت دیوار آهنین قرار دارد و اطلاعات مردم جهان از سختگیریهای جنایتکارانه با اویغورها و سختگیریهای دیگری که کموبیش متوجه سایر مسلمانان چین است، اطلاع دقیقی ندارند. بدون شک روزی ابعاد سیاست استالینیستی حزب کمونیست چین علیه مسلمانان اویغور، بیش از پیش برملا خواهد شد.
اصولگرایان افراطی مدعیاند که اویغورها داعشیاند. ولی آیا داعش ۵ میلیون عضو در چین دارد؟ حتی اگر حداقل رقم ذکر شده برای اویغورهای محبوس در اردوگاههای بازآموزی حزب کمونیست چین را هم در نظر بگیریم، کدام عقل سلیمی میپذیرد که داعش فقط در چین یک میلیون عضو یا سمپات داشته باشد؟
البته گناه چینیان بر چینیان است نه بر ایرانیانِ دشمن غرب! ولی اگر برادران افراطی داخل کشور، علاقهای ندارند کمکی به مسلمانان اویغور کنند یا همدردیای با آنها نشان دهند، دست کم میتوانند نقش بلندگوی حزب کمونیست چین را ایفا نکنند و با چسباندن برچسب “داعشی” بر پیشانی یکی دو میلیون مسلمان چینیِ حقیقتا بیچاره، آنها را مستحق تحمل انواع و اقسام رفتارهای ستمگرانه و خفتبار ندانند.
محدودیتهای گوناگون برای مسلمانان چینی در حالی اعمال میشود که در لندن انواع مراکز اسلامی شیعی و سنی فعالیت دارند و در سایر شهرهای انگلستان نیز مسلمانان زندگی کاملا نرمالی دارند. حتی عطاءالله مهاجرانی یکی دو سال قبل با رضایت توئیت کرده بود که در لندن، شیعیان در ماه محرم در فلان مسجد مشغول عزاداری بودند و در انتهای توئیتش هم نوشته بود: «فریاد “یا حسین” در لندن!»
و الان در همان لندن و سایر شهرهای انگلستان، قرار است مسابقات فوتبال هنگام اذان مغرب متوقف شوند تا مبادا حقی از مسلمانان فوتبالیست روزهدار ضایع شود. همزمان در چین به زنان مسلمان اویغور مجبور به سقط جنین میشوند و گزارشهای متعددی هم از عقیمسازی اجباری زنان مسلمان در اردوگاههای بازآموزی دولت چین وجود دارد و طبق آمار خود حکومت چین، نرخ زاد و ولد در شهرهای اویغورنشین ختن و کاشغر، در فاصلۀ ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۸ بیش از ۶۰ درصد کاهش یافته، اما نه عطاءالله مهاجرانی نه اصولگرایان تندروی داخل کشور، نه تنها کلمهای در نقد رفتار حکومت چین با مسلمین قلمی نمیکنند بلکه مدام از غرب لیبرال انتقاد میکنند.
کسانی که خودشان را به “امت اسلامی” متعهد میدانند، در قبال رفتار حزب کمونیست چین با مسلمانان چینی، که بخشی از امت اسلامیاند، سکوت کردهاند و این سکوت معنایی ندارد جز نقض تعهد. از سوی دیگر مدام مشغول انتقاد از دولتهای لیبرالی هستند که آزادی مذهب را پاس میدارند. مسخره نیست؟ قطعا مسخره است. و به قول تروتسکی: «انگار عمدی در کار است که بر خیانت مهر مسخرگی بزنند.»
آزادی مذهب و حتی تسهیل شرایط برای سبک زندگی مذهبی، جزو اصول اساسی لیبرالیسم است. از جان لاک، که در بین فیلسوفان “پدر لیبرالیسم” محسوب میشود تا جیمز مدیسون که منشور حقوق شهروندی را به قانون اساسی ایالات متحدۀ آمریکا اضافه کرد، لیبرالیسم همواره مدافع اصل “آزادی مذهب” بوده و دولت را از وضع ممنوعیت در “امور خصوصی و عمومی مذهبی” منع کرده است.
حال این حمایت از بازیکنان مسلمان و روزهدار لیگهای فوتبال انگلیس را مقایسه کنید با رفتاری که حزب کمونیست چین با مسلمانان اویغور در استان سینکیانگ چین در پیش گرفته است.
در چین، طبق سرشماری سال ۲۰۰۰، حدود ۵ میلیون مسلمان اویغور وجود دارد که حداقل یک میلیون نفر آنها از سال ۲۰۱۴ در اردوگاههای کار محصور شدهاند و انواع و اقسام رفتارهای غیرانسانی کمونیستهای چینی را تحمل میکنند. البته همۀ افراد زندانی در این اردوگاهها، اویغور نیستند. برخی از آنها مسلمانان متعلق به اقوام دیگرند.
البته بدرفتاری با مسلمانان در چین، نه به اویغورها محدود است نه به ده سال اخیر. مثلا آخرین مدرسۀ زبان عربی در مناطق اویغورنشین چین، در سال ۱۹۹۶ تعطیل شده. همچنین در استان سینکیانگ، دانشجویان و کارمندانی که نماز میخوانند، از دانشگاه و محل کارشان اخراج میشوند.
تازه چین تا حد زیادی پشت دیوار آهنین قرار دارد و اطلاعات مردم جهان از سختگیریهای جنایتکارانه با اویغورها و سختگیریهای دیگری که کموبیش متوجه سایر مسلمانان چین است، اطلاع دقیقی ندارند. بدون شک روزی ابعاد سیاست استالینیستی حزب کمونیست چین علیه مسلمانان اویغور، بیش از پیش برملا خواهد شد.
اصولگرایان افراطی مدعیاند که اویغورها داعشیاند. ولی آیا داعش ۵ میلیون عضو در چین دارد؟ حتی اگر حداقل رقم ذکر شده برای اویغورهای محبوس در اردوگاههای بازآموزی حزب کمونیست چین را هم در نظر بگیریم، کدام عقل سلیمی میپذیرد که داعش فقط در چین یک میلیون عضو یا سمپات داشته باشد؟
البته گناه چینیان بر چینیان است نه بر ایرانیانِ دشمن غرب! ولی اگر برادران افراطی داخل کشور، علاقهای ندارند کمکی به مسلمانان اویغور کنند یا همدردیای با آنها نشان دهند، دست کم میتوانند نقش بلندگوی حزب کمونیست چین را ایفا نکنند و با چسباندن برچسب “داعشی” بر پیشانی یکی دو میلیون مسلمان چینیِ حقیقتا بیچاره، آنها را مستحق تحمل انواع و اقسام رفتارهای ستمگرانه و خفتبار ندانند.
محدودیتهای گوناگون برای مسلمانان چینی در حالی اعمال میشود که در لندن انواع مراکز اسلامی شیعی و سنی فعالیت دارند و در سایر شهرهای انگلستان نیز مسلمانان زندگی کاملا نرمالی دارند. حتی عطاءالله مهاجرانی یکی دو سال قبل با رضایت توئیت کرده بود که در لندن، شیعیان در ماه محرم در فلان مسجد مشغول عزاداری بودند و در انتهای توئیتش هم نوشته بود: «فریاد “یا حسین” در لندن!»
و الان در همان لندن و سایر شهرهای انگلستان، قرار است مسابقات فوتبال هنگام اذان مغرب متوقف شوند تا مبادا حقی از مسلمانان فوتبالیست روزهدار ضایع شود. همزمان در چین به زنان مسلمان اویغور مجبور به سقط جنین میشوند و گزارشهای متعددی هم از عقیمسازی اجباری زنان مسلمان در اردوگاههای بازآموزی دولت چین وجود دارد و طبق آمار خود حکومت چین، نرخ زاد و ولد در شهرهای اویغورنشین ختن و کاشغر، در فاصلۀ ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۸ بیش از ۶۰ درصد کاهش یافته، اما نه عطاءالله مهاجرانی نه اصولگرایان تندروی داخل کشور، نه تنها کلمهای در نقد رفتار حکومت چین با مسلمین قلمی نمیکنند بلکه مدام از غرب لیبرال انتقاد میکنند.
کسانی که خودشان را به “امت اسلامی” متعهد میدانند، در قبال رفتار حزب کمونیست چین با مسلمانان چینی، که بخشی از امت اسلامیاند، سکوت کردهاند و این سکوت معنایی ندارد جز نقض تعهد. از سوی دیگر مدام مشغول انتقاد از دولتهای لیبرالی هستند که آزادی مذهب را پاس میدارند. مسخره نیست؟ قطعا مسخره است. و به قول تروتسکی: «انگار عمدی در کار است که بر خیانت مهر مسخرگی بزنند.»