گروه سیاسی: روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با تیتر در زمین طالبان بازی نکنید، نوشت: در پاسخ به مطالبه منطقی و قانونی مسئولین نظام جمهوری اسلامی که خواستار تن دادن حاکمان افغانستان به معاهده ۱۳۵۱ در مورد حقابه ایران از رود هیرمند شدند، گروه طالبان که اکنون حاکمان افغانستان هستند، دو نوع عکسالعمل نشان دادند، رسمی و غیررسمی. عکسالعمل رسمی این بود که نخست وزیر حکومت خودخوانده طالبان با انتشار بیانیهای اعلام کرد به موافقتنامه ۱۳۵۱ پایبند هستیم، ولی چون در منطقه آب کافی وجود ندارد ما به این موافقتنامه بشرط وجود آب کافی عمل خواهیم کرد. البته لحن این بیانیه، بیادبانه است بطوری که از مسئولین ایرانی خواسته برای بیان خواستههایشان از الفاظ نامناسب! استفاده نکنند. عکسالعمل غیررسمی این بود که افراد طالبان بدون اینکه عنوان و مسئولیت خود را مطرح کنند از طریق فضای مجازی و حتی شبکه تلویزیونی علیه مسئولین ایرانی سخن گفتند و به تمسخر آنها پرداختند بطوری که یکی از عناصر طالبان با لباس مخصوص این گروه یک بشکه آب را جلوی دوربین گرفت و گفت، چون رئیس جمهور ایران اخطار داده که اگر آب ندهید حمله میکنیم، من این یک بشکه آب را برایش میفرستم تا به ما حمله نکنند!
پاسخ بیانیه رسمی طالبان را وزیر امور خارجه کشورمان داد و اعلام کرد: «ملاک، بود و نبود آب، بازدید فنی و عینی است و نه صدور بیانیه سیاسی».
این پاسخ منطقی و قانونی نشان میدهد مسئولان ایرانی در پیگیری موضوع حقابه کشورمان از رود هیرمند مصمم هستند. این روش، که میتوان آن را برخورد فعال و قانونی و معقول دانست، باید ادامه یابد تا حق مردم سیستان گرفته شود. روشهای انفعالی هرگز نتیجهبخش نبوده و مسئولان کشورمان نباید به آن روشها بازگردند. مفهوم «برخورد فعال» نیز دمیدن در طبل جنگ و رفتن به سوی برخورد نظامی و ایجاد درگیری نیست و منظور رئیس جمهور رئیسی که از کلمه «اخطار» استفاده کرد و وزیر خارجه کشورمان که تعبیر «فشار» را بکار برد نیز رفتن به سوی روشهای سیاسی بازدارنده برای دور کردن طالبان از خودسری، گردنکلفتی و امتناع از اجرای قانون است. توسل به بهانه کمبود آب نیز با هدف عمل نکردن به تعهدات است و اطلاعات موجود و تصاویر ماهوارهای، همانطور که کارشناسان گفتهاند، از کذب بودن این ادعا خبر میدهند. راه صحیح نیز همانست که مسئولان ایرانی گفتهاند از طریق حضور کارشناسان ایرانی در محل میتوان به واقعیت پی برد.
درباره عکسالعمل غیررسمی طالبان به اخطار رئیس جمهور، مهمترین نکته اینست که رفتار این گروه در دو سال گذشته در زمینههای مختلف، از ایجاد درگیریهای مرزی گرفته تا برخوردهائی که با فارسیزبانها دارند و تا اعزام عناصر مجرد و آشنا با فنون نظامی طالبان به داخل ایران، همگی نشان میدهند این گروه مایل است ایران را درگیر یک جنگ نماید. ایجاد ناامنی در منطقه به ویژه وارد ساختن جمهوری اسلامی ایران به یک درگیری نظامی، ماموریتی است که گروه تروریستی طالبان به نیابت از آمریکا برعهده دارد. اصولاً فلسفه توافقنامه دوحه، که در مرداد ۱۴۰۰ با برکناری اشرف غنی توسط آمریکا و روی کار آوردن طالبان در کابل اجرائی شد، این بود که افغانستان تحت سلطه طالبان به یک قانون تروریستی تبدیل شود و در نهایت جمهوری اسلامی ایران با وارد شدن به یک درگیری نظامی در مرزهای شرقی گرفتار باتلاق جنگ و بیثباتی شود. تمسخر مسئولین ایرانی آنهم در بالاترین سطح توسط عناصر غیررسمی طالبان و حتی در شبکههای تلویزیونی آنها با این هدف صورت میگیرد.
مسئولان جمهوری اسلامی ایران باید با تصحیح خطای محاسباتی گذشته خود که در تعامل با طالبان داشتند، با توطئه جدید این گروه هوشیارانه برخورد کنند. طالبان میخواهند مسئولان ایرانی در زمین آنها بازی کنند تا توطئه درگیر شدن در مرزهای شرقی محقق شود. دولت جمهوری اسلامی با در اختیار داشتن اهرمهای سیاسی میتواند طالبان را وادار به عقب نشینی و حتی تسلیم شدن در برابر خواستههای منطقی ایران کند. تصحیح اشتباه تحویل دادن سفارت افغانستان در تهران به طالبان یک نمونه از این اهرمهای سیاسی است. شما اگر سیاست تطهیر طالبان را در تمام زمینهها کنار بگذارید، میتوانید بدون درگیری نظامی، این گروه خودسر را وادار به تمکین کنید.
پاسخ بیانیه رسمی طالبان را وزیر امور خارجه کشورمان داد و اعلام کرد: «ملاک، بود و نبود آب، بازدید فنی و عینی است و نه صدور بیانیه سیاسی».
این پاسخ منطقی و قانونی نشان میدهد مسئولان ایرانی در پیگیری موضوع حقابه کشورمان از رود هیرمند مصمم هستند. این روش، که میتوان آن را برخورد فعال و قانونی و معقول دانست، باید ادامه یابد تا حق مردم سیستان گرفته شود. روشهای انفعالی هرگز نتیجهبخش نبوده و مسئولان کشورمان نباید به آن روشها بازگردند. مفهوم «برخورد فعال» نیز دمیدن در طبل جنگ و رفتن به سوی برخورد نظامی و ایجاد درگیری نیست و منظور رئیس جمهور رئیسی که از کلمه «اخطار» استفاده کرد و وزیر خارجه کشورمان که تعبیر «فشار» را بکار برد نیز رفتن به سوی روشهای سیاسی بازدارنده برای دور کردن طالبان از خودسری، گردنکلفتی و امتناع از اجرای قانون است. توسل به بهانه کمبود آب نیز با هدف عمل نکردن به تعهدات است و اطلاعات موجود و تصاویر ماهوارهای، همانطور که کارشناسان گفتهاند، از کذب بودن این ادعا خبر میدهند. راه صحیح نیز همانست که مسئولان ایرانی گفتهاند از طریق حضور کارشناسان ایرانی در محل میتوان به واقعیت پی برد.
درباره عکسالعمل غیررسمی طالبان به اخطار رئیس جمهور، مهمترین نکته اینست که رفتار این گروه در دو سال گذشته در زمینههای مختلف، از ایجاد درگیریهای مرزی گرفته تا برخوردهائی که با فارسیزبانها دارند و تا اعزام عناصر مجرد و آشنا با فنون نظامی طالبان به داخل ایران، همگی نشان میدهند این گروه مایل است ایران را درگیر یک جنگ نماید. ایجاد ناامنی در منطقه به ویژه وارد ساختن جمهوری اسلامی ایران به یک درگیری نظامی، ماموریتی است که گروه تروریستی طالبان به نیابت از آمریکا برعهده دارد. اصولاً فلسفه توافقنامه دوحه، که در مرداد ۱۴۰۰ با برکناری اشرف غنی توسط آمریکا و روی کار آوردن طالبان در کابل اجرائی شد، این بود که افغانستان تحت سلطه طالبان به یک قانون تروریستی تبدیل شود و در نهایت جمهوری اسلامی ایران با وارد شدن به یک درگیری نظامی در مرزهای شرقی گرفتار باتلاق جنگ و بیثباتی شود. تمسخر مسئولین ایرانی آنهم در بالاترین سطح توسط عناصر غیررسمی طالبان و حتی در شبکههای تلویزیونی آنها با این هدف صورت میگیرد.
مسئولان جمهوری اسلامی ایران باید با تصحیح خطای محاسباتی گذشته خود که در تعامل با طالبان داشتند، با توطئه جدید این گروه هوشیارانه برخورد کنند. طالبان میخواهند مسئولان ایرانی در زمین آنها بازی کنند تا توطئه درگیر شدن در مرزهای شرقی محقق شود. دولت جمهوری اسلامی با در اختیار داشتن اهرمهای سیاسی میتواند طالبان را وادار به عقب نشینی و حتی تسلیم شدن در برابر خواستههای منطقی ایران کند. تصحیح اشتباه تحویل دادن سفارت افغانستان در تهران به طالبان یک نمونه از این اهرمهای سیاسی است. شما اگر سیاست تطهیر طالبان را در تمام زمینهها کنار بگذارید، میتوانید بدون درگیری نظامی، این گروه خودسر را وادار به تمکین کنید.