گروه سیاسی: داوود حشمتی روزنامهنگار اصلاحطلب در یادداشتی در روزنامه شرق نوشت: در تحلیل وضعیت جریان راست (اصولگرایان) در یک نقطه غفلت شده است، آنهم وضعیت محمود احمدینژاد است. او نه در قالب راست میانه (قالیباف و حدادعادل) قرار میگیرد و نه در قالب راست رادیکال (پایداری) و راست نو (لاریجانی). با توجه به سکوت یکساله احمدینژاد از زمان وقایع سال گذشته، نقش او در انتخابات آینده مجلس چه خواهد بود؟ آیا احمدینژاد نقش یک صفر را در مقابل یکی از جریانهای اصولگرایی ایفا خواهد کرد و باعث ارتقای آنها میشود؟ یا آنکه در قالب همیشگی «بازی خرابکن» برنامه اصولگرایان را برهم میزند؟ درنهایت سناریوهایی که ممکن است به فعالیت او در انتخابات منجر شود، کدام است؟
وضعیت موجود در جریان راست
پیشتر مجموعه اصولگرایان را در طیفبندی مختلف در قالب عبارت «جریان راست» معرفی کردیم و سه جریان مشخص از میان آنها در مقاله در روز ۲۵ خرداد ذیل عنوان «واهمه راست از راست»، اینگونه برشمردیم.
۱ – راست رادیکال: عبارت است از جریان پایداری، جریان شریان که بهتازگی شروع به فعالیتهای انتخاباتی کرده است. بهعلاوه مجموعهای از رسانهها و افرادی که به جلیلی و پایداریها نزدیک هستند، با وجود آنکه بهطور رسمی عضوی از آنها به حساب نمیآیند. این دسته را در اشتراک مواضع با جریان پایداری بهخوبی میتوان شناخت. برای مثال کیهان را میتوان جزء این دسته قرار داد.
۲ – راست میانه: شامل گروههای مختلف عضو در شورای ائتلاف اصولگرایان است که رهبری آن را حدادعادل برعهده دارد. گروههایی که پیشتر هم با نامهای اختصاری «شانا» (شورای ائتلاف نیروهای انقلاب) یا «جمنا» (جمعیت مردمی نیروهای انقلاب) شناخته میشوند. تصمیمگیرندگان اصلی در این طیف از اصولگرایان، دو حزب مهم و در سایه رهپویان و ایثارگران انقلاب اسلامی است. علاوه بر آنها اشخاص خاصی نیز به صورت فردی در این نیروها تأثیرگذار هستند که مشخصا طیف جوانتر این جریان آنها را با عنوان «پدرخواندهها» نقد میکنند.
۳ – راست نو: علی لاریجانی و مجموعهای وسیع از نمایندگان سابق مجلس در دورههای هشتم تا دهم را شامل میشود. این نیروها بهویژه در شهرستانها وابسته به تشکیلات مشخص و روشنی نیستند. از قابلیت عبور از فیلتر شورای نگهبان برخوردار هستند و جریان شورای وحدت (که متشکل از برخی گروههاست که با جامعه روحانیت مبارز فعالیت میکنند) به این جریان نزدیکتر شده است.
احمدینژاد در کدام نقطه سیاست است
حالا باید دید احمدینژاد در کدام نقطه از سیاست میان این دستههای جریان راست ایستاده و نسبتش با آنها چیست؟ پایداریها شاگردان و فرزندان معنوی آیتالله مصباح بودند که در زمستان ۸۹ و در آستانه انتخابات سال ۹۰ شکل گرفتند. آنها از یک سو با جریان سنتی اصولگرایان (جامعتین) زاویه داشتند و از سوی دیگر با یاران مشایی به مخالفت برخاستند. با این حال از زمانی که ستادهای ابراهیم رئیسی در سال ۹۶ به راه افتاد، عموم اعضای دولتش در ستادهای او حضور داشتند؛ بنابراین زیر سقف دولت رئیسی میتواند محلی برای تجمیع هر دو گروه باشد. از طرف دیگر محمدباقر قالیباف که در دوران احمدینژاد سخنرانی بسیار تندی علیه او کرده و تا آخرین روزها در شرایط تقابلی قرار داشتند، در سال ۹۸ دیداری مخفیانه را با احمدینژاد ترتیب داد تا در راستای انتخابات مجلس بتواند سطح تقابل را کنترل کند. ارتباطات میان جریان اصولگرا و احمدینژاد البته در سال ۱۴۰۰ و بعد از کاندیداتوری او خصمانه شد. تا آنجا که سعید قاسمی در یک سخنرانی به تهدید او دست زد که اگر کاری کند، با او در خیابان برخورد خواهند کرد.
از طرف دیگر رابطه احمدینژاد با راست نو (لاریجانی) و یارانش نیز همچنان در حالت تخاصم قرار دارد؛ اما احمدینژاد با رویکارآمدن دولت ابراهیم رئیسی دست از تقابلهایی که با نهاد دولت (در دوران حسن روحانی داشت) برداشت و از پاییز سال ۱۴۰۱ نیز به سکوت کامل فرورفت. او که در وقایع سال ۹۶ و آبان ۹۸ بسیار فعال بود، روزه سکوت گرفت و با سکوتش سعی کرد به دولت رئیسی کمک کند.
احمدینژاد و انتخابات آینده
احمدینژاد شاید نتواند خودش بازیگری باشد که در یکی از جریانهای سیاسی راست قرار بگیرد؛ اما همواره از این استعداد برخوردار است که بازی را خراب کند. درصورتیکه اصولگرایان با سه فهرست راست نو (لاریجانی) راست میانه (قالیباف و حداد) و راست رادیکال (پایداری و دولت) وارد انتخابات شوند، حالتهای زیر برای فعالیت احمدینژاد متصور است:
۱- فعالیت در انتخابات ضد فهرست لاریجانی بدون اینکه خودش هیچ فهرستی در انتخابات داشته باشد. در این وضعیت احمدینژاد تنها تلاشش این خواهد بود که مانع از بازگشت تیم لاریجانی به قدرت شود. او بهخوبی حدس میزند که ممکن است لاریجانی شخصا وارد انتخابات نشود و پروژه او بزرگتر از انتخابات مجلس باشد؛ بنابراین برای احمدینژاد، لاریجانی ۱۴۰۴ (به معنای یک کاندیدای ریاستجمهوری) اهمیت دارد، نه لاریجانی ۱۴۰۲ و انتخابات مجلس.
۲ – درصورتیکه احمدینژاد اطمینان داشته باشد همچنان راست میانه (اصولگرایان شورای ائتلاف) قدرت را با پایداری در یک تعامل فیمابین تقسیم خواهند کرد، وارد انتخابات نخواهد شد و تلاشی برای گرمکردن تنور انتخابات انجام نمیدهد.
اگر اصولگرایان پراکنده شوند
در شرایطی که اصولگرایان متفرق شوند و با پنج فهرست وارد انتخابات شوند، شرایط فرق خواهد کرد. براساس گزارشهای موجود شکاف در میان جریان راست به گونهای است که همه آنها میخواهند فهرست جداگانهای برای انتخابات داشته باشند. پایداری ادعا دارد که باید ۵۰ درصد فهرست تهران را به آنها واگذار کنند و دیگر گروهها نیز براساساین به دنبال سهمخواهی هستند؛ بنابراین تاکنون میتوان حدس زد که پنج فهرست حول محور جریانها یا اشخاص زیر شکل بگیرد: ۱- فهرست شورای ائتلاف (به رهبری حدادعادل و مجموعه اصولگرایان). ۲ – فهرست شورای وحدت (این شورا از منتقدان «شانا» است. شانا مخفف «شورای ائتلاف نیروهای انقلاب» است که به رهبری حدادعادل اداره میشود. ۳ – جبهه پایداری. ۴ – شبکه راهبردی یاران انقلاب یا شریان. این جریان قصد دارد پرچم حمایت از دولت را بلند کند. ۵ – فهرست نواصولگرایان به رهبری محمدباقر قالیباف که از یاران او و برخی از جوانان اصولگرایی تشکیل میشود. در این وضعیت دو حالت برای فعالیت احمدینژاد در انتخابات متصور است.
۱ – ائتلاف پنهانی با یکی از فهرستهای زیرمجموعه راست رادیکال؛ یعنی جبهه پایداری یا شریان.
۲ – ارائه یک فهرست جداگانه برای خود
استراتژی شمشیرزن تنها
حتی اگر هیچکدام از شرایط گفتهشده در بالا هم محقق نشود، تجربه علیرضابیگی (نماینده تبریز) در مجلس یازدهم برای احمدینژاد تجربه بسیار مؤثر و موفقیتآمیزی بود. جریان احمدینژاد تنها با همین یک نفر نمایشی از زندهبودن در سیاست ایران ارائه داد و توانست در چند نقطه پرچم روشهای احمدینژادی را بر سر دست بگیرد.
برای احمدینژاد پنج فرد که حتی بهتنهایی مانند علیرضابیگی در مجلس مبارزه کنند، کافی است. این افراد از درون پارلمان میتوانند همچنان پرچم جریان احمدینژاد را افراشته نگه دارند. به نظر میرسد در شرایطی که دوپینگ نظارت استصوابی همچنان برقرار باشد و اصلاحطلبان در انتخابات مشارکت فعال نداشته باشند، رسیدن احمدینژاد به فهرست پنج یا ۱۰نفرهای از کسانی که پیشتر با او در دولتش همکاری کردند، کار چندان سختی نباشد. این البته برای جریان راست خبر خوبی محسوب نمیشود.
وضعیت موجود در جریان راست
پیشتر مجموعه اصولگرایان را در طیفبندی مختلف در قالب عبارت «جریان راست» معرفی کردیم و سه جریان مشخص از میان آنها در مقاله در روز ۲۵ خرداد ذیل عنوان «واهمه راست از راست»، اینگونه برشمردیم.
۱ – راست رادیکال: عبارت است از جریان پایداری، جریان شریان که بهتازگی شروع به فعالیتهای انتخاباتی کرده است. بهعلاوه مجموعهای از رسانهها و افرادی که به جلیلی و پایداریها نزدیک هستند، با وجود آنکه بهطور رسمی عضوی از آنها به حساب نمیآیند. این دسته را در اشتراک مواضع با جریان پایداری بهخوبی میتوان شناخت. برای مثال کیهان را میتوان جزء این دسته قرار داد.
۲ – راست میانه: شامل گروههای مختلف عضو در شورای ائتلاف اصولگرایان است که رهبری آن را حدادعادل برعهده دارد. گروههایی که پیشتر هم با نامهای اختصاری «شانا» (شورای ائتلاف نیروهای انقلاب) یا «جمنا» (جمعیت مردمی نیروهای انقلاب) شناخته میشوند. تصمیمگیرندگان اصلی در این طیف از اصولگرایان، دو حزب مهم و در سایه رهپویان و ایثارگران انقلاب اسلامی است. علاوه بر آنها اشخاص خاصی نیز به صورت فردی در این نیروها تأثیرگذار هستند که مشخصا طیف جوانتر این جریان آنها را با عنوان «پدرخواندهها» نقد میکنند.
۳ – راست نو: علی لاریجانی و مجموعهای وسیع از نمایندگان سابق مجلس در دورههای هشتم تا دهم را شامل میشود. این نیروها بهویژه در شهرستانها وابسته به تشکیلات مشخص و روشنی نیستند. از قابلیت عبور از فیلتر شورای نگهبان برخوردار هستند و جریان شورای وحدت (که متشکل از برخی گروههاست که با جامعه روحانیت مبارز فعالیت میکنند) به این جریان نزدیکتر شده است.
احمدینژاد در کدام نقطه سیاست است
حالا باید دید احمدینژاد در کدام نقطه از سیاست میان این دستههای جریان راست ایستاده و نسبتش با آنها چیست؟ پایداریها شاگردان و فرزندان معنوی آیتالله مصباح بودند که در زمستان ۸۹ و در آستانه انتخابات سال ۹۰ شکل گرفتند. آنها از یک سو با جریان سنتی اصولگرایان (جامعتین) زاویه داشتند و از سوی دیگر با یاران مشایی به مخالفت برخاستند. با این حال از زمانی که ستادهای ابراهیم رئیسی در سال ۹۶ به راه افتاد، عموم اعضای دولتش در ستادهای او حضور داشتند؛ بنابراین زیر سقف دولت رئیسی میتواند محلی برای تجمیع هر دو گروه باشد. از طرف دیگر محمدباقر قالیباف که در دوران احمدینژاد سخنرانی بسیار تندی علیه او کرده و تا آخرین روزها در شرایط تقابلی قرار داشتند، در سال ۹۸ دیداری مخفیانه را با احمدینژاد ترتیب داد تا در راستای انتخابات مجلس بتواند سطح تقابل را کنترل کند. ارتباطات میان جریان اصولگرا و احمدینژاد البته در سال ۱۴۰۰ و بعد از کاندیداتوری او خصمانه شد. تا آنجا که سعید قاسمی در یک سخنرانی به تهدید او دست زد که اگر کاری کند، با او در خیابان برخورد خواهند کرد.
از طرف دیگر رابطه احمدینژاد با راست نو (لاریجانی) و یارانش نیز همچنان در حالت تخاصم قرار دارد؛ اما احمدینژاد با رویکارآمدن دولت ابراهیم رئیسی دست از تقابلهایی که با نهاد دولت (در دوران حسن روحانی داشت) برداشت و از پاییز سال ۱۴۰۱ نیز به سکوت کامل فرورفت. او که در وقایع سال ۹۶ و آبان ۹۸ بسیار فعال بود، روزه سکوت گرفت و با سکوتش سعی کرد به دولت رئیسی کمک کند.
احمدینژاد و انتخابات آینده
احمدینژاد شاید نتواند خودش بازیگری باشد که در یکی از جریانهای سیاسی راست قرار بگیرد؛ اما همواره از این استعداد برخوردار است که بازی را خراب کند. درصورتیکه اصولگرایان با سه فهرست راست نو (لاریجانی) راست میانه (قالیباف و حداد) و راست رادیکال (پایداری و دولت) وارد انتخابات شوند، حالتهای زیر برای فعالیت احمدینژاد متصور است:
۱- فعالیت در انتخابات ضد فهرست لاریجانی بدون اینکه خودش هیچ فهرستی در انتخابات داشته باشد. در این وضعیت احمدینژاد تنها تلاشش این خواهد بود که مانع از بازگشت تیم لاریجانی به قدرت شود. او بهخوبی حدس میزند که ممکن است لاریجانی شخصا وارد انتخابات نشود و پروژه او بزرگتر از انتخابات مجلس باشد؛ بنابراین برای احمدینژاد، لاریجانی ۱۴۰۴ (به معنای یک کاندیدای ریاستجمهوری) اهمیت دارد، نه لاریجانی ۱۴۰۲ و انتخابات مجلس.
۲ – درصورتیکه احمدینژاد اطمینان داشته باشد همچنان راست میانه (اصولگرایان شورای ائتلاف) قدرت را با پایداری در یک تعامل فیمابین تقسیم خواهند کرد، وارد انتخابات نخواهد شد و تلاشی برای گرمکردن تنور انتخابات انجام نمیدهد.
اگر اصولگرایان پراکنده شوند
در شرایطی که اصولگرایان متفرق شوند و با پنج فهرست وارد انتخابات شوند، شرایط فرق خواهد کرد. براساس گزارشهای موجود شکاف در میان جریان راست به گونهای است که همه آنها میخواهند فهرست جداگانهای برای انتخابات داشته باشند. پایداری ادعا دارد که باید ۵۰ درصد فهرست تهران را به آنها واگذار کنند و دیگر گروهها نیز براساساین به دنبال سهمخواهی هستند؛ بنابراین تاکنون میتوان حدس زد که پنج فهرست حول محور جریانها یا اشخاص زیر شکل بگیرد: ۱- فهرست شورای ائتلاف (به رهبری حدادعادل و مجموعه اصولگرایان). ۲ – فهرست شورای وحدت (این شورا از منتقدان «شانا» است. شانا مخفف «شورای ائتلاف نیروهای انقلاب» است که به رهبری حدادعادل اداره میشود. ۳ – جبهه پایداری. ۴ – شبکه راهبردی یاران انقلاب یا شریان. این جریان قصد دارد پرچم حمایت از دولت را بلند کند. ۵ – فهرست نواصولگرایان به رهبری محمدباقر قالیباف که از یاران او و برخی از جوانان اصولگرایی تشکیل میشود. در این وضعیت دو حالت برای فعالیت احمدینژاد در انتخابات متصور است.
۱ – ائتلاف پنهانی با یکی از فهرستهای زیرمجموعه راست رادیکال؛ یعنی جبهه پایداری یا شریان.
۲ – ارائه یک فهرست جداگانه برای خود
استراتژی شمشیرزن تنها
حتی اگر هیچکدام از شرایط گفتهشده در بالا هم محقق نشود، تجربه علیرضابیگی (نماینده تبریز) در مجلس یازدهم برای احمدینژاد تجربه بسیار مؤثر و موفقیتآمیزی بود. جریان احمدینژاد تنها با همین یک نفر نمایشی از زندهبودن در سیاست ایران ارائه داد و توانست در چند نقطه پرچم روشهای احمدینژادی را بر سر دست بگیرد.
برای احمدینژاد پنج فرد که حتی بهتنهایی مانند علیرضابیگی در مجلس مبارزه کنند، کافی است. این افراد از درون پارلمان میتوانند همچنان پرچم جریان احمدینژاد را افراشته نگه دارند. به نظر میرسد در شرایطی که دوپینگ نظارت استصوابی همچنان برقرار باشد و اصلاحطلبان در انتخابات مشارکت فعال نداشته باشند، رسیدن احمدینژاد به فهرست پنج یا ۱۰نفرهای از کسانی که پیشتر با او در دولتش همکاری کردند، کار چندان سختی نباشد. این البته برای جریان راست خبر خوبی محسوب نمیشود.