گروه سیاسی: روزنامه هم میهن در گزارشی به گمانهزنی ها درباره فعالیت و ارتباطات دولتیها با تشکلهای اصولگرا در انتخابات مجلس دوازدهم پرداخته است.
با نزدیک شدن به زمان برگزاری انتخابات مجلس دوازدهم، تنور انتخابات در جبهه اصولگرایی برخلاف جریان اصلاحطلبی گرم شده است و از گوشه و کنار خبر تلاشها و برنامهریزیها در میان تشکلهای این جریان به گوش میرسد. بهعبارتی در پی تجربه سالهای ۹۸ و ۱۴۰۰ اصولگرایان یکبار دیگر برای رقابت تقریباً داخلی آماده میشوند و حالا معادلات بسیاری پیرامونشان وجود دارد؛ نوع تعاملات، ائتلافها و اختلافات و از آن مهمتر، محوریت حضور چهرهها و سرلیستی کاندیداها همه از جمله موارد قابل اهمیت در این بازه زمانی است. پس از حضور چندباره ابراهیم رئیسی در سمت رئیسجمهوری در جمع اصولگرایان با عنوان جمعیت مردمی نیروهای انقلاب و شورای ائتلاف نیروهای انقلاب و خبرهایی از دعوت او به برنامهای با حضور جمع قابلتوجهی از چهرههای اصولگرا زیر پرچم شورای ائتلاف نیروهای انقلاب با عنوان مبنا، این سئوال به میان آمد که آیا دولت سیزدهم به ریاست سیدابراهیم رئیسی وارد روند انتخابات خواهد شد و حول محور رئیس دولت سیزدهم لیستی بسته میشود یا خیر؟
موضوعی که بخشی از اصولگراها ماههاست درباره آن اظهارنظر میکنند اما دولتیها به صورت کامل منکر آن میشوند و کار به جایی رسیده که ابراهیم رئیسی در جریان سفر اخیر استانی خود به کردستان وادار به واکنش درباره آن شده و میگوید: «بهعنوان دولت هیچ کاندیدایی در انتخابات نخواهیم داشت و صرفاً به دنبال ایجاد زمینه مشارکت گستردهتر و بالاتر همه مردم و گروهها در انتخابات هستیم.» اما سوال این است که بهرغم تکذیب رئیس دولت سیزدهم، آیا واقعاً چهرههای مختلف حاضر در دولت هیچ فعالیت غیررسمی در جریان انتخابات مجلس دوازدهم نخواهند داشت؟
در کنار تکذیبیه ابراهیم رئیسی، بیان یک جمله دیگر از سوی یکی از معاونان او نشان میدهد که دولت سیزدهم بهنوعی غیررسمی در جریان انتخابات مجلس دوازدهم ایفای نقش خواهد کرد و اینکه هیچ رد و اثری از دولت در جریان رقابتهای انتخاباتی نباشد، چندان قابل اطمینان نیست. ابتدای آبانماه سیدمحمد حسینی، معاون پارلمانی دولت سیزدهم در گفتوگویی که با خبرگزاری ایسنا داشت، در پاسخ به یکی از سوالها ابتدا میگوید: «دولت لیست انتخاباتی نمیدهد.» اما او در ادامه تبصرهای را بیان میکند که به نوعی نشان میدهد دولت ابراهیم رئیسی بهصورت غیرمستقیم در جریان انتخابات اسفندماه حضور خواهد داشت تا نمایندههایی که وارد مجلس دوازدهم میشوند، همسوتر از مجلس یازدهمیها با دولت باشند. در تبصرهای که معاون پارلمانی دولت سیزدهم آورده، اینگونه آمده است: «دولت لیست انتخاباتی نمیدهد ولی شاخصها و معیارهای مدنظر خود را بیان کرده اما از کسی جانبداری نمیکند. ممکن است برخی اعضای دولت عضو گروه و تشکیلات سیاسی باشند که مستقل از دولت کارهای سیاسی خود را انجام دهند.» اگرچه طبیعتاً هر دولتی که مشغول کار است؛ تمایل به حضور نیروهای همسوتر دارد و آنچه مورد نکوهش همیشگی قرار میگیرد و از لحاظ قانونی هم غیرمجاز است؛ مسئله سوءاستفاده از امکانات دولت برای تبلیغ و رایآوری یک گروه و طیف خاص در انتخابات است؛ که در این گزارش این موارد مورد بحث قرار نمیگیرد و امیدواریم نه این دولت و نه هیچ دولت دیگری چنین رویکرد غیرقانونی را در پیش نگیرد. در این گزارش در کنار سوالات پیشین به دنبال بررسی این سوال هستیم که دولتمردان دولت سیزدهم در میان کدامیک از طیفها و تشکلهای اصولگرایی قرار دارند و اگر به شکل غیررسمی به انتخابات ورودی از سوی این افراد انجام گیرد، در بین کدامیک از جریانهای اصولگرا حضور خواهند گرفت و در فضایی که با توجه به اختلافاتی که در همین ائتلافهایی مانند جمنا، شانا و شورای وحدت اصولگرایان به چشم میخورد و در برابر تشکلهایی مانند جبهه پایداری بنا بر تجربیات از ائتلاف با سایرین اجتناب میکنند و ساز خود را میزنند؛ بعید است لیست مشترکی از سوی اصولگرایان ارائه شود، دولت فعلی در کدام لیست، نماینده نزدیک به خود را خواهد داشت؟
ماههاست در بین خود اصولگرایان و البته سایر منتقدان، بحث قابلتأملی درباره دولت سیزدهم وجود دارد؛ بحثی مبنی بر اینکه دولت ابراهیم رئیسی در اختیار جبهه پایداری است، با این فرضیه که اغلب مدیران این دولت از اعضای دولت محمود احمدینژاد و این طیف بیشترین نزدیکی را با این تشکل دارند و در همین راستا فضای برخی تحلیلهای سیاسی از ماهها قبل به این سمتوسو روانه شده است که جبهه پایداری، نماینده دولت در انتخابات اسفندماه مجلس دوازدهم خواهد بود. البته اگر ائتلافها حول محور رئیسی در شورای وحدت و شانا اتفاق نیفتد. در این زمینه محمد مهاجری یکی از افرادی است که از چند ماه پیش این موضوع را بیان کرده و پای حرف خود مانده است. او ابتدای تیرماه سال جاری در مصاحبهای که با هممیهن داشت، گفته بود: «جبهه پایداری در انتخابات امسال متحد استراتژیک شخص آقای رئیسی خواهد بود؛ بنابراین با استفاده از رانت بالقوهای که وجود دارد، دنبال این هستند که در جهت رساندن قدرت حزبی خود به یک قدرت حداکثری از این رانت استفاده کنند و در پارلمان مجلس بهدنبال حداکثر کرسیها هستند.»
البته چهرههای شاخص جبهه پایداری بهصورت کلی منکر این ارتباط شده و هر نوع دخل و تصرف در دولت سیزدهم را رد میکنند. صادق محصولی، دبیرکل جبهه پایداری ابتدای شهریورماه در نشست پایان دوره دفتر تحکیم وحدت گفته بود: «جبهه پایداری دنبال سهم خواهی نبوده و نیست. با اینکه حتی یک نفر هم از اعضای جبهه پایداری در کابینه نیست ولی اعتقاد داریم موفقیت دولت و دیگر قوا موفقیت همه جبهه انقلاب است و فرقی نمیکند آن مسئول از جبهه پایداری باشد یا نه. اینکه شایعه میکنند تمام دولت و… دست پایداری هست، تماماً دروغ است. با جهاد تبیین باید مراقبت کرد که برخی سادهانگاران گول جریانهای فریبکار غربگرا را نخورند.»
اما عملکرد و رفتارهای شاخصترین چهرههای جبهه پایداری و مروری بر ۲ سال و ۳ ماه گذر از عمر دولت سیزدهم نشان میدهد که در این مدت نهتنها کمترین انتقاد از عملکرد دولت ابراهیم رئیسی از سوی چهرههای شاخص جبهه پایداری صورت نگرفته، بلکه چهرههای شاخص جبهه پایداری حمله به سمت رقیبهای احتمالی ابراهیم رئیسی در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۴۰۴ را نیز شروع کردهاند؛ چنانچه نمایندگان عضو جبهه پایداری و یا نزدیکان به این جریان سیاسی که در مجلس یازدهم حضور دارند، از ماهها قبل حمله به محمدباقر قالیباف بهعنوان گزینه احتمالی بخشی از اصولگرایان را شروع کردهاند.
مثالها در این ارتباط زیاد است. برای نمونه در زمانی که موضوع برکناری معاون سیاسی وزیر کشور اوج گرفته بود و فشار مجلس برای برکناری حتی احمد وحیدی را در آستانه استیضاح قرار داد، حسین جلالی، یکی از نمایندگان نزدیک به جبهه پایداری ۶ تیر در مصاحبهای با حمایت از وزیر کشور، قالیباف و نمایندگان حامی او را متهم به باجخواهی کرده بود. او در بخشی از این مصاحبه با روزنامه اعتماد گفته بود: «موضوعی که آقای قالیباف و برخی نمایندگان مطرح کردند، باجخواهی و زیادهخواهی محسوب میشود. وزیر کشور هم نباید تسلیم زیادهخواهی و باجخواهی عدهای افراد شود.» در کنار موجهایی که علیه محمدباقر قالیباف در مجلس ایجاد شده، یک اظهارنظر دوبخشی از سوی صادق محصولی بیانگر همین موضوع است.
صادق محصولی، دبیرکل جبهه پایداری در نشست پایان دوره دفتر تحکیم وحدت که ابتدای شهریور سال جاری برگزار شد، جملههایی را بیان کرد که به نظر میرسید سمت و سوی این حرفها با علی لاریجانی و محمدباقر قالیباف، رئیس ادوار دهم و یازدهم قوه مقننه باشد. او پس از اینکه از ابراهیم رئیسی به علت عملکردش تشکر کرد، در بخشی که به نظر میرسد سمتوسوی حرف با علی لاریجانی باشد، گفته بود: «باید مراقب واژهسازی با پروپاگانداهای کسانی که سالیان سال در پستهای مختلف نظام حضور داشتند و بیشتر از خدمت به مردم خیانت کردهاند و امروز طلبکار هستند، باشیم و تحت تاثیر شعارها و واژهسازیهای آنها مثل خالصسازی نباشیم. آنها خودشان بیشتر دنبال خالصسازی هستند؛ خالصسازی حضور چهرههای غربگرا در پستهای مختلف کشور است و برای همین از حضور نیروهای انقلابی در مجلس و دولت واهمه دارند.» جملاتی که نشان میدهد دبیرکل جبهه پایداری، علی لاریجانی را به دلایلی که اشاره دقیقی به آن نشده، به غربگرایی متهم کرده و حتی مدعی است که تلاش لاریجانی و اطرافیان او برای حذف تفکر جبهه پایداری در جریان است.
محصولی در بخش دیگری از آن اظهارات، باز هم بدون نام بردن جملههایی را میگوید که نشان میدهد جامعه هدف این جملهها محمدباقر قالیباف و نزدیکان سیاسی رئیس مجلس یازدهم است. او گفته بود: «مردم از انقلابیها ناراحت نیستند، از انقلابینماها ناراحتند؛ از آنهایی که ادعای انقلابی میکنند و مسئولیتی میگیرند. فرقی نمیکند پست وزارت باشد یا معاونت؛ نمایندگی مجلس، استانداری یا هر پست دیگری در این مملکت و به جای خدمت، خیانت کرده و دنبال پست و مقام و مسائل مادی دیگر هستند، مردم از اینها ناراحتند. مردم قدردان کسی هستند که بدون چشمداشت به آنها خدمت کند و بدون آنکه دنبال فساد و مادیات و ویژهخواری باشد خودش را مثل گروههای جهادی وقف مردم کند.» استفاده از کلیدواژههایی مانند انقلابینماها، مسائل مادی، فساد، مادیات و ویژهخواری نشان میدهد که جبهه پایداری تا چه اندازه از قالیباف که درباره پرونده تحقیق و تفحص از شهرداری تهران و هچینین مقابله با ادبیات سوپرانقلابی که از زبان قالیباف بیرون آمده شاکی است. روندی که همانطور که اشاره شد، از سال قبل در مجلس کلید خورد و عملاً به تقابل بخشی از اعضای جبهه پایداری با رئیس مجلس منجر شده است و اعضای جبهه پایداری و یا نمایندگان نزدیک به این جریان سیاسی، بارها از تریبونهای مختلف برای حمله به قالیباف استفاده کرده بودند.
در کنار حملههایی که به رقبای احتمالی ابراهیم رئیسی از سوی جبهه پایداری صورت گرفته است، اینکه این جریان در انتخابات چه خواهد کرد تا حدی مشخص است. با توجه به بالا گرفتن درگیریهای لفظی بین چهرههای شاخص جبهه پایداری و برخی از اصولگرایان شاخص (بهصورت ویژه محمدباقر قالیباف)، اینکه یکبار دیگر اعضای جبهه پایداری در کنار چهرهای مانند قالیباف در یک لیست قرار بگیرند تقریباً امکانپذیر نخواهد بود. هرچند محمدرضا باهنر، نظری برخلاف این موضوع را دارد. او در مصاحبهای که ۱۷ مهر با خبرگزاری برنا داشت، از احتمال ائتلاف جبهه پایداری خبر داد و گفته بود: «الان هم تعدادی از اصولگراها مانند پایداریها میگویند ما میخواهیم لیست مستقل بدهیم. من تحلیلم این است که آنها روز آخر مینشینند و به یک تفاهم میرسند.»
به هر ترتیب آنچه مرتضی آقاتهرانی، رئیس شورای مرکزی جبهه پایداری گفته، نشان میدهد که مسیر این جریان به کدام سمت است. او ۲۴ مهر در مصاحبه با خبرگزاری مهر گفته بود: «در جبهه پایداری ما به دنبال آن هستیم که خوبترین افراد و گزینهها برای نمایندگی مجلس شورای اسلامی را شناسایی و از آنان حمایت کنیم. ما حتی تاکنون از آنان دعوت کردیم و گفتیم در انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی ثبتنام کنند که این افراد هم پیشثبتنام کردند.»
از سمت دیگر، در ماجرای تشکیل «شبکه راهبردی یاران انقلاب اسلامی» یا همان «شریان» از دل جبهه پایداری، رگهای دیگر در نزدیک بودن تفکرات بخشی از دولت سیزدهم با این جریان سیاسی است.
شریان گروهی است که اسفندماه سال گذشته اعلام موجودیت کرد. در جلسه ابتدایی برای تعیین شورای مرکزی، مراسم با حضور دو مهمان ویژه برگزار شد. مهرداد بذرپاش، وزیر راه و شهرسازی و امیرحسین قاضیزادههاشمی، معاون رئیس دولت سیزدهم در این جلسه حضور پیدا کردند. درباره مهمانهای جلسه ابتدایی شریان، فقط سمتوسوی نظریهها به سمت مهرداد بذرپاش رفت و کسی توجهی به قاضیزادههاشمی نداشت، چنانچه خودش هم درباره حضور در این جلسه گفته بود: «بنده را بهعنوان سخنران برای آن جلسه و مجمع عمومی شریان دعوت کرده بودند و من هم بهعنوان سخنران در آن جلسه حضور پیدا کردم و این را هم بگویم که بنده همه بچههای انقلاب و حزباللهی را که در هر کجا جمع میشوند دوست دارم اما از لحاظ ارتباط تشکیلاتی، بنده ارتباط تشکیلاتی با شریان ندارم.»
اما در همان مقطعی که خبر تشکیل شریان منتشر شد، این گمانهزنی وجود داشت که آنها جریان نزدیک به مهرداد بذرپاش هستند؛ موضوعی که در همان ابتدا از سوی دبیرکل این جریان رد شد. ابوالقاسم جراره در مصاحبهای که ۲۱ فروردین سال جاری با خبرگزاری فارس انجام داد، دخالت مهرداد بذرپاش در شریان را به صورت کامل رد کرد و گفته بود: «ما بههیچوجه به هیچ شخص و جریان سیاسی وابسته نیستیم و در جلسهای هم که آقایان بذرپاش و قاضیزادههاشمی حضور داشتند، از این بزرگواران بهعنوان مهمان دعوت به عمل آمده بود که سخنرانی کنند.» البته این موضعگیری دبیرکل شریان، برخلاف تحلیلهایی است که از سوی چهرههای شاخص اصولگرا صورت گرفته است. برای مثال منوچهر متکی، سخنگوی شورای وحدت اصولگرایان ۱۳ شهریور سال جاری، در اظهارنظری که برخلاف نظر دبیرکل شریان بود، به خبرگزاری ایلنا گفته بود: «امروز میتوانیم بگوییم که جریان اصولگرا با عناوین و اسامی مختلفی که فعالیت میکند، امروز میگوید در انتخابات شرکت میکنم. برخی از این جریانها، تازهمتولد مانند شریان هستند که با کمک آقای بذرپاش به وجود آمدهاند.» چندی پیش هم، احمد کریمیاصفهانی در این ارتباط گفته بود: «آقای بذرپاش مدعی خیلی از مسائل است. از قدیم هم این روحیه را داشته است و تصور میکرده میتواند محور یک جریان قرار بگیرد. اکنون هم که امکانات دولتی در اختیار دارد و برایش بهترین موقع است که تشکیلات شریان را هدایت کند. اگر تشکیلات شریان که هدف انتخاباتی دارد با محوریت آقای بذرپاش ایجاد شده است حتماً اقدامی خلاف قانون است زیرا هیچکس نباید در جایگاه دولتی اقدام به کارهای انتخاباتی کند.»
در کنار جلسه اول، میتوان به این موضوع هم اشاره کرد که ۹ خرداد، شریان همایشی را با عنوان «آرمان امام در شریان امت» برگزار کرد که یکی دیگر از دولتیها مهمان و سخنران این همایش بود. اینبار نوبت به سیدمحمد حسینی، معاون پارلمانی ابراهیم رئیسی رسیده بود که در همایش این جریان سیاسی نوظهور حضور داشته باشد. نکته دیگر درباره شریان، این است که در بین اعضای شورای مرکزی این جریان سیاسی، چهرههای مطرح انگشتشمار هستند اما همان تکچهرههای مطرح هم بیانگر نکتهای مهم هستند. بدون شک مطرحترین و بهعبارت دیگر، جنجالیترین چهرهای که در شورای مرکزی شبکه راهبردی یاران انقلاب اسلامی حضور دارد، حمید رسایی است که نامش با جبهه پایداری پیوند خورده و احتمالا همین تجربه و نامآشنا بودن است که باعث شده رسایی ریاست کمیته انتخابات شریان را برعهده بگیرد. از سمت دیگر با توجه به ناشناخته بودن اغلب چهرههای حاضر در شورای مرکزی شریان، این احتمال وجود دارد که در جریان انتخابات مجلس دوازدهم، شریان لیست انتخاباتی را بهصورت مجزا بدهد که حمایت معنوی مهرداد بذرپاش را همراه داشته باشد اما در آن چهرههایی جوان و کمترشناختهشده حاضر باشند. حتی این نظریه هم در بین برخی از تحلیلگران ایجاد شده که احتمالاً در هفتههای باقیمانده تا انتخابات مجلس، شاید پای علیاکبر رائفیپور هم به ماجرای شریان باز شده و او میداندار رسیدن نامزدهای این گروه به مجلس دوازدهم شود و شریان با کمک او فضایی را فراهم کند که بهخصوص در شهرهای کوچک، با نوع ادبیات رائفیپور میداندار شده و نامزد مورد اعتماد آنها رای بیاورد. البته این تنها یک گمانهزنی است و تا به امروز رد و اثری رسمی از حضور رائفیپور در فضای شریان وجود ندارد.
اصولگرایان را میتوان یکی از اساتید برجسته در تشکیل گروه و اسمسازی دانست. آنها که پیش از این شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی یا همان شانا را داشتند، اینبار جریان دیگری را با عنوان «مجمع بیداری نیروهای انقلاب» یا به عبارت سادهتر «مبنا» با محوریت غلامعلی حدادعادل، ایجاد کردند که چند روز پیش جلسه انتخاباتیشان برگزار شد. در همین ارتباط اسماعیل کوثری، نماینده مجلس یازدهم و یکی از حاضران در جلسه «مبنا» ۱۴ آبان به خبرآنلاین گفته بود: «بنده از جزئیات تغییر نام شانا به مبنا اطلاعی ندارم اما میدانم اعضای مبنا همان اعضای شانا هستند و تفاوت آنچنانی صورت نگرفته است.» البته برنامههای انتخاباتی آنها از اسفندماه سال گذشته به صورت رسمی آغاز شده و حالا شکل جدیتری را به خود گرفته است.
غلامعلی حدادعادل، رئیس پیشین مجلس بهعنوان ریشسفید این روزهای اصولگرایان که چندوقتی است استارت فعالیت را برای تشکیل «مجلس انقلابیتر» زده است، جلسهای را برگزار کرد که محمدباقر قالیباف و محسن رضایی در آن حضور داشتند و سیدمحمد حسینی هم بهعنوان نماینده دولت در این جلسه حاضر بود. در روزهای باقیمانده به زمان برگزاری جلسه، شنیدههایی وجود داشت مبنی بر اینکه ابراهیم رئیسی هم در این جلسه حضور خواهد داشت اما در فاصله ۲۴ ساعت مانده تا برگزاری جلسه، پیگیریهای خبرنگار هممیهن از حاضران احتمالی در جلسه به اینجا منجر شد که در دعوتنامهای که برای مهمانان ارسال شده، نامی از رئیس دولت سیزدهم وجود ندارد.
اما در زمان برگزاری جلسه مشخص شد که خبر شنیده شده درباره احتمال حضور ابراهیم رئیسی واقعی بوده است. حدادعادل در بخش پایانی سخنرانی خود در این جلسه گفته بود: «اجتماع امروز را برای تقویت وحدت نیروهای انقلابی ضروری میدانم. امیداورم مجلسی انقلابیتر، کارآمدتر و باتجربهتر داشته باشیم. آقای رئیسی نیز تمایل داشتند که در این مجلس شرکت کنند که فرمودند از جانب من به حاضران در مجلس سلام من را برسانید، ما امیدواریم بتوانیم دست در دست هم در خدمت اسلام و قرآن و کشور باشیم.»
بررسی آنچه مورد اشاره قرار گرفت، حاکی از این است که ادعای ابراهیم رئیسی مبنی بر عدم فعالیت دولت در جریان انتخابات مجلس دوازدهم را هم میتوان ادعایی صحیح تلقی کرد و هم میتوان آن را نادرست دانست.
این ادعا از جهتی صحیح به نظر میرسد که طبیعتاً دولت سیزدهم در جریان انتخابات اسفندماه لیست نخواهد داد و لیستی با حمایت رسمی شخص ابراهیم رئیسی منتشر نمیشود (البته ممکن است لیستی منتشر شود که تصویر ابراهیم رئیسی روی آن قرار داده شود؛ اتفاقی که پیش از این هم رخ داده و موضوع عجیبی نیست و صرفاً به معنای حامیان و چهرههای همسو با دولت است.) اما از سمت دیگر، اینکه غلامعلی حدادعادل جلسهای انتخاباتی را برگزار کرده که قرار بوده در آن ابراهیم رئیسی حضور داشته باشد و چندی پیش هم رئیسی در شیراز جلسهای را با حضور برخی فعالان سیاسی استان فارس برگزار کرد، نشان میدهد که حتی شخص رئیس دولت در اجماعسازی و پیشبرد برنامههای اصولگرایان برای انتخابات مشغول است، اما این حضور بنابر محدودیتها و طبیعتاً موارد قانونی به صورت چراغ خاموش خواهد بود.
همچنین فعالیت برخی اعضای کابینه از جمله مهرداد بذرپاش و نزدیک شدن شریان به او هم دلیل دیگری است که نشاندهنده این است که اعضای کابینه که شاید تا به امروز فعالیت خاموشی داشتهاند، احتمالاً در ماههای آینده فعالتر خواهند شد. بهعبارت دیگر، جریان به سمتوسویی پیش خواهد رفت که دولت سیزدهم به صورت غیررسمی در تلاش خواهد بود تا گزینههای مورد نظرش را وارد مجلس دوازدهم کند.
با نزدیک شدن به زمان برگزاری انتخابات مجلس دوازدهم، تنور انتخابات در جبهه اصولگرایی برخلاف جریان اصلاحطلبی گرم شده است و از گوشه و کنار خبر تلاشها و برنامهریزیها در میان تشکلهای این جریان به گوش میرسد. بهعبارتی در پی تجربه سالهای ۹۸ و ۱۴۰۰ اصولگرایان یکبار دیگر برای رقابت تقریباً داخلی آماده میشوند و حالا معادلات بسیاری پیرامونشان وجود دارد؛ نوع تعاملات، ائتلافها و اختلافات و از آن مهمتر، محوریت حضور چهرهها و سرلیستی کاندیداها همه از جمله موارد قابل اهمیت در این بازه زمانی است. پس از حضور چندباره ابراهیم رئیسی در سمت رئیسجمهوری در جمع اصولگرایان با عنوان جمعیت مردمی نیروهای انقلاب و شورای ائتلاف نیروهای انقلاب و خبرهایی از دعوت او به برنامهای با حضور جمع قابلتوجهی از چهرههای اصولگرا زیر پرچم شورای ائتلاف نیروهای انقلاب با عنوان مبنا، این سئوال به میان آمد که آیا دولت سیزدهم به ریاست سیدابراهیم رئیسی وارد روند انتخابات خواهد شد و حول محور رئیس دولت سیزدهم لیستی بسته میشود یا خیر؟
موضوعی که بخشی از اصولگراها ماههاست درباره آن اظهارنظر میکنند اما دولتیها به صورت کامل منکر آن میشوند و کار به جایی رسیده که ابراهیم رئیسی در جریان سفر اخیر استانی خود به کردستان وادار به واکنش درباره آن شده و میگوید: «بهعنوان دولت هیچ کاندیدایی در انتخابات نخواهیم داشت و صرفاً به دنبال ایجاد زمینه مشارکت گستردهتر و بالاتر همه مردم و گروهها در انتخابات هستیم.» اما سوال این است که بهرغم تکذیب رئیس دولت سیزدهم، آیا واقعاً چهرههای مختلف حاضر در دولت هیچ فعالیت غیررسمی در جریان انتخابات مجلس دوازدهم نخواهند داشت؟
در کنار تکذیبیه ابراهیم رئیسی، بیان یک جمله دیگر از سوی یکی از معاونان او نشان میدهد که دولت سیزدهم بهنوعی غیررسمی در جریان انتخابات مجلس دوازدهم ایفای نقش خواهد کرد و اینکه هیچ رد و اثری از دولت در جریان رقابتهای انتخاباتی نباشد، چندان قابل اطمینان نیست. ابتدای آبانماه سیدمحمد حسینی، معاون پارلمانی دولت سیزدهم در گفتوگویی که با خبرگزاری ایسنا داشت، در پاسخ به یکی از سوالها ابتدا میگوید: «دولت لیست انتخاباتی نمیدهد.» اما او در ادامه تبصرهای را بیان میکند که به نوعی نشان میدهد دولت ابراهیم رئیسی بهصورت غیرمستقیم در جریان انتخابات اسفندماه حضور خواهد داشت تا نمایندههایی که وارد مجلس دوازدهم میشوند، همسوتر از مجلس یازدهمیها با دولت باشند. در تبصرهای که معاون پارلمانی دولت سیزدهم آورده، اینگونه آمده است: «دولت لیست انتخاباتی نمیدهد ولی شاخصها و معیارهای مدنظر خود را بیان کرده اما از کسی جانبداری نمیکند. ممکن است برخی اعضای دولت عضو گروه و تشکیلات سیاسی باشند که مستقل از دولت کارهای سیاسی خود را انجام دهند.» اگرچه طبیعتاً هر دولتی که مشغول کار است؛ تمایل به حضور نیروهای همسوتر دارد و آنچه مورد نکوهش همیشگی قرار میگیرد و از لحاظ قانونی هم غیرمجاز است؛ مسئله سوءاستفاده از امکانات دولت برای تبلیغ و رایآوری یک گروه و طیف خاص در انتخابات است؛ که در این گزارش این موارد مورد بحث قرار نمیگیرد و امیدواریم نه این دولت و نه هیچ دولت دیگری چنین رویکرد غیرقانونی را در پیش نگیرد. در این گزارش در کنار سوالات پیشین به دنبال بررسی این سوال هستیم که دولتمردان دولت سیزدهم در میان کدامیک از طیفها و تشکلهای اصولگرایی قرار دارند و اگر به شکل غیررسمی به انتخابات ورودی از سوی این افراد انجام گیرد، در بین کدامیک از جریانهای اصولگرا حضور خواهند گرفت و در فضایی که با توجه به اختلافاتی که در همین ائتلافهایی مانند جمنا، شانا و شورای وحدت اصولگرایان به چشم میخورد و در برابر تشکلهایی مانند جبهه پایداری بنا بر تجربیات از ائتلاف با سایرین اجتناب میکنند و ساز خود را میزنند؛ بعید است لیست مشترکی از سوی اصولگرایان ارائه شود، دولت فعلی در کدام لیست، نماینده نزدیک به خود را خواهد داشت؟
ماههاست در بین خود اصولگرایان و البته سایر منتقدان، بحث قابلتأملی درباره دولت سیزدهم وجود دارد؛ بحثی مبنی بر اینکه دولت ابراهیم رئیسی در اختیار جبهه پایداری است، با این فرضیه که اغلب مدیران این دولت از اعضای دولت محمود احمدینژاد و این طیف بیشترین نزدیکی را با این تشکل دارند و در همین راستا فضای برخی تحلیلهای سیاسی از ماهها قبل به این سمتوسو روانه شده است که جبهه پایداری، نماینده دولت در انتخابات اسفندماه مجلس دوازدهم خواهد بود. البته اگر ائتلافها حول محور رئیسی در شورای وحدت و شانا اتفاق نیفتد. در این زمینه محمد مهاجری یکی از افرادی است که از چند ماه پیش این موضوع را بیان کرده و پای حرف خود مانده است. او ابتدای تیرماه سال جاری در مصاحبهای که با هممیهن داشت، گفته بود: «جبهه پایداری در انتخابات امسال متحد استراتژیک شخص آقای رئیسی خواهد بود؛ بنابراین با استفاده از رانت بالقوهای که وجود دارد، دنبال این هستند که در جهت رساندن قدرت حزبی خود به یک قدرت حداکثری از این رانت استفاده کنند و در پارلمان مجلس بهدنبال حداکثر کرسیها هستند.»
البته چهرههای شاخص جبهه پایداری بهصورت کلی منکر این ارتباط شده و هر نوع دخل و تصرف در دولت سیزدهم را رد میکنند. صادق محصولی، دبیرکل جبهه پایداری ابتدای شهریورماه در نشست پایان دوره دفتر تحکیم وحدت گفته بود: «جبهه پایداری دنبال سهم خواهی نبوده و نیست. با اینکه حتی یک نفر هم از اعضای جبهه پایداری در کابینه نیست ولی اعتقاد داریم موفقیت دولت و دیگر قوا موفقیت همه جبهه انقلاب است و فرقی نمیکند آن مسئول از جبهه پایداری باشد یا نه. اینکه شایعه میکنند تمام دولت و… دست پایداری هست، تماماً دروغ است. با جهاد تبیین باید مراقبت کرد که برخی سادهانگاران گول جریانهای فریبکار غربگرا را نخورند.»
اما عملکرد و رفتارهای شاخصترین چهرههای جبهه پایداری و مروری بر ۲ سال و ۳ ماه گذر از عمر دولت سیزدهم نشان میدهد که در این مدت نهتنها کمترین انتقاد از عملکرد دولت ابراهیم رئیسی از سوی چهرههای شاخص جبهه پایداری صورت نگرفته، بلکه چهرههای شاخص جبهه پایداری حمله به سمت رقیبهای احتمالی ابراهیم رئیسی در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۴۰۴ را نیز شروع کردهاند؛ چنانچه نمایندگان عضو جبهه پایداری و یا نزدیکان به این جریان سیاسی که در مجلس یازدهم حضور دارند، از ماهها قبل حمله به محمدباقر قالیباف بهعنوان گزینه احتمالی بخشی از اصولگرایان را شروع کردهاند.
مثالها در این ارتباط زیاد است. برای نمونه در زمانی که موضوع برکناری معاون سیاسی وزیر کشور اوج گرفته بود و فشار مجلس برای برکناری حتی احمد وحیدی را در آستانه استیضاح قرار داد، حسین جلالی، یکی از نمایندگان نزدیک به جبهه پایداری ۶ تیر در مصاحبهای با حمایت از وزیر کشور، قالیباف و نمایندگان حامی او را متهم به باجخواهی کرده بود. او در بخشی از این مصاحبه با روزنامه اعتماد گفته بود: «موضوعی که آقای قالیباف و برخی نمایندگان مطرح کردند، باجخواهی و زیادهخواهی محسوب میشود. وزیر کشور هم نباید تسلیم زیادهخواهی و باجخواهی عدهای افراد شود.» در کنار موجهایی که علیه محمدباقر قالیباف در مجلس ایجاد شده، یک اظهارنظر دوبخشی از سوی صادق محصولی بیانگر همین موضوع است.
صادق محصولی، دبیرکل جبهه پایداری در نشست پایان دوره دفتر تحکیم وحدت که ابتدای شهریور سال جاری برگزار شد، جملههایی را بیان کرد که به نظر میرسید سمت و سوی این حرفها با علی لاریجانی و محمدباقر قالیباف، رئیس ادوار دهم و یازدهم قوه مقننه باشد. او پس از اینکه از ابراهیم رئیسی به علت عملکردش تشکر کرد، در بخشی که به نظر میرسد سمتوسوی حرف با علی لاریجانی باشد، گفته بود: «باید مراقب واژهسازی با پروپاگانداهای کسانی که سالیان سال در پستهای مختلف نظام حضور داشتند و بیشتر از خدمت به مردم خیانت کردهاند و امروز طلبکار هستند، باشیم و تحت تاثیر شعارها و واژهسازیهای آنها مثل خالصسازی نباشیم. آنها خودشان بیشتر دنبال خالصسازی هستند؛ خالصسازی حضور چهرههای غربگرا در پستهای مختلف کشور است و برای همین از حضور نیروهای انقلابی در مجلس و دولت واهمه دارند.» جملاتی که نشان میدهد دبیرکل جبهه پایداری، علی لاریجانی را به دلایلی که اشاره دقیقی به آن نشده، به غربگرایی متهم کرده و حتی مدعی است که تلاش لاریجانی و اطرافیان او برای حذف تفکر جبهه پایداری در جریان است.
محصولی در بخش دیگری از آن اظهارات، باز هم بدون نام بردن جملههایی را میگوید که نشان میدهد جامعه هدف این جملهها محمدباقر قالیباف و نزدیکان سیاسی رئیس مجلس یازدهم است. او گفته بود: «مردم از انقلابیها ناراحت نیستند، از انقلابینماها ناراحتند؛ از آنهایی که ادعای انقلابی میکنند و مسئولیتی میگیرند. فرقی نمیکند پست وزارت باشد یا معاونت؛ نمایندگی مجلس، استانداری یا هر پست دیگری در این مملکت و به جای خدمت، خیانت کرده و دنبال پست و مقام و مسائل مادی دیگر هستند، مردم از اینها ناراحتند. مردم قدردان کسی هستند که بدون چشمداشت به آنها خدمت کند و بدون آنکه دنبال فساد و مادیات و ویژهخواری باشد خودش را مثل گروههای جهادی وقف مردم کند.» استفاده از کلیدواژههایی مانند انقلابینماها، مسائل مادی، فساد، مادیات و ویژهخواری نشان میدهد که جبهه پایداری تا چه اندازه از قالیباف که درباره پرونده تحقیق و تفحص از شهرداری تهران و هچینین مقابله با ادبیات سوپرانقلابی که از زبان قالیباف بیرون آمده شاکی است. روندی که همانطور که اشاره شد، از سال قبل در مجلس کلید خورد و عملاً به تقابل بخشی از اعضای جبهه پایداری با رئیس مجلس منجر شده است و اعضای جبهه پایداری و یا نمایندگان نزدیک به این جریان سیاسی، بارها از تریبونهای مختلف برای حمله به قالیباف استفاده کرده بودند.
در کنار حملههایی که به رقبای احتمالی ابراهیم رئیسی از سوی جبهه پایداری صورت گرفته است، اینکه این جریان در انتخابات چه خواهد کرد تا حدی مشخص است. با توجه به بالا گرفتن درگیریهای لفظی بین چهرههای شاخص جبهه پایداری و برخی از اصولگرایان شاخص (بهصورت ویژه محمدباقر قالیباف)، اینکه یکبار دیگر اعضای جبهه پایداری در کنار چهرهای مانند قالیباف در یک لیست قرار بگیرند تقریباً امکانپذیر نخواهد بود. هرچند محمدرضا باهنر، نظری برخلاف این موضوع را دارد. او در مصاحبهای که ۱۷ مهر با خبرگزاری برنا داشت، از احتمال ائتلاف جبهه پایداری خبر داد و گفته بود: «الان هم تعدادی از اصولگراها مانند پایداریها میگویند ما میخواهیم لیست مستقل بدهیم. من تحلیلم این است که آنها روز آخر مینشینند و به یک تفاهم میرسند.»
به هر ترتیب آنچه مرتضی آقاتهرانی، رئیس شورای مرکزی جبهه پایداری گفته، نشان میدهد که مسیر این جریان به کدام سمت است. او ۲۴ مهر در مصاحبه با خبرگزاری مهر گفته بود: «در جبهه پایداری ما به دنبال آن هستیم که خوبترین افراد و گزینهها برای نمایندگی مجلس شورای اسلامی را شناسایی و از آنان حمایت کنیم. ما حتی تاکنون از آنان دعوت کردیم و گفتیم در انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی ثبتنام کنند که این افراد هم پیشثبتنام کردند.»
از سمت دیگر، در ماجرای تشکیل «شبکه راهبردی یاران انقلاب اسلامی» یا همان «شریان» از دل جبهه پایداری، رگهای دیگر در نزدیک بودن تفکرات بخشی از دولت سیزدهم با این جریان سیاسی است.
شریان گروهی است که اسفندماه سال گذشته اعلام موجودیت کرد. در جلسه ابتدایی برای تعیین شورای مرکزی، مراسم با حضور دو مهمان ویژه برگزار شد. مهرداد بذرپاش، وزیر راه و شهرسازی و امیرحسین قاضیزادههاشمی، معاون رئیس دولت سیزدهم در این جلسه حضور پیدا کردند. درباره مهمانهای جلسه ابتدایی شریان، فقط سمتوسوی نظریهها به سمت مهرداد بذرپاش رفت و کسی توجهی به قاضیزادههاشمی نداشت، چنانچه خودش هم درباره حضور در این جلسه گفته بود: «بنده را بهعنوان سخنران برای آن جلسه و مجمع عمومی شریان دعوت کرده بودند و من هم بهعنوان سخنران در آن جلسه حضور پیدا کردم و این را هم بگویم که بنده همه بچههای انقلاب و حزباللهی را که در هر کجا جمع میشوند دوست دارم اما از لحاظ ارتباط تشکیلاتی، بنده ارتباط تشکیلاتی با شریان ندارم.»
اما در همان مقطعی که خبر تشکیل شریان منتشر شد، این گمانهزنی وجود داشت که آنها جریان نزدیک به مهرداد بذرپاش هستند؛ موضوعی که در همان ابتدا از سوی دبیرکل این جریان رد شد. ابوالقاسم جراره در مصاحبهای که ۲۱ فروردین سال جاری با خبرگزاری فارس انجام داد، دخالت مهرداد بذرپاش در شریان را به صورت کامل رد کرد و گفته بود: «ما بههیچوجه به هیچ شخص و جریان سیاسی وابسته نیستیم و در جلسهای هم که آقایان بذرپاش و قاضیزادههاشمی حضور داشتند، از این بزرگواران بهعنوان مهمان دعوت به عمل آمده بود که سخنرانی کنند.» البته این موضعگیری دبیرکل شریان، برخلاف تحلیلهایی است که از سوی چهرههای شاخص اصولگرا صورت گرفته است. برای مثال منوچهر متکی، سخنگوی شورای وحدت اصولگرایان ۱۳ شهریور سال جاری، در اظهارنظری که برخلاف نظر دبیرکل شریان بود، به خبرگزاری ایلنا گفته بود: «امروز میتوانیم بگوییم که جریان اصولگرا با عناوین و اسامی مختلفی که فعالیت میکند، امروز میگوید در انتخابات شرکت میکنم. برخی از این جریانها، تازهمتولد مانند شریان هستند که با کمک آقای بذرپاش به وجود آمدهاند.» چندی پیش هم، احمد کریمیاصفهانی در این ارتباط گفته بود: «آقای بذرپاش مدعی خیلی از مسائل است. از قدیم هم این روحیه را داشته است و تصور میکرده میتواند محور یک جریان قرار بگیرد. اکنون هم که امکانات دولتی در اختیار دارد و برایش بهترین موقع است که تشکیلات شریان را هدایت کند. اگر تشکیلات شریان که هدف انتخاباتی دارد با محوریت آقای بذرپاش ایجاد شده است حتماً اقدامی خلاف قانون است زیرا هیچکس نباید در جایگاه دولتی اقدام به کارهای انتخاباتی کند.»
در کنار جلسه اول، میتوان به این موضوع هم اشاره کرد که ۹ خرداد، شریان همایشی را با عنوان «آرمان امام در شریان امت» برگزار کرد که یکی دیگر از دولتیها مهمان و سخنران این همایش بود. اینبار نوبت به سیدمحمد حسینی، معاون پارلمانی ابراهیم رئیسی رسیده بود که در همایش این جریان سیاسی نوظهور حضور داشته باشد. نکته دیگر درباره شریان، این است که در بین اعضای شورای مرکزی این جریان سیاسی، چهرههای مطرح انگشتشمار هستند اما همان تکچهرههای مطرح هم بیانگر نکتهای مهم هستند. بدون شک مطرحترین و بهعبارت دیگر، جنجالیترین چهرهای که در شورای مرکزی شبکه راهبردی یاران انقلاب اسلامی حضور دارد، حمید رسایی است که نامش با جبهه پایداری پیوند خورده و احتمالا همین تجربه و نامآشنا بودن است که باعث شده رسایی ریاست کمیته انتخابات شریان را برعهده بگیرد. از سمت دیگر با توجه به ناشناخته بودن اغلب چهرههای حاضر در شورای مرکزی شریان، این احتمال وجود دارد که در جریان انتخابات مجلس دوازدهم، شریان لیست انتخاباتی را بهصورت مجزا بدهد که حمایت معنوی مهرداد بذرپاش را همراه داشته باشد اما در آن چهرههایی جوان و کمترشناختهشده حاضر باشند. حتی این نظریه هم در بین برخی از تحلیلگران ایجاد شده که احتمالاً در هفتههای باقیمانده تا انتخابات مجلس، شاید پای علیاکبر رائفیپور هم به ماجرای شریان باز شده و او میداندار رسیدن نامزدهای این گروه به مجلس دوازدهم شود و شریان با کمک او فضایی را فراهم کند که بهخصوص در شهرهای کوچک، با نوع ادبیات رائفیپور میداندار شده و نامزد مورد اعتماد آنها رای بیاورد. البته این تنها یک گمانهزنی است و تا به امروز رد و اثری رسمی از حضور رائفیپور در فضای شریان وجود ندارد.
اصولگرایان را میتوان یکی از اساتید برجسته در تشکیل گروه و اسمسازی دانست. آنها که پیش از این شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی یا همان شانا را داشتند، اینبار جریان دیگری را با عنوان «مجمع بیداری نیروهای انقلاب» یا به عبارت سادهتر «مبنا» با محوریت غلامعلی حدادعادل، ایجاد کردند که چند روز پیش جلسه انتخاباتیشان برگزار شد. در همین ارتباط اسماعیل کوثری، نماینده مجلس یازدهم و یکی از حاضران در جلسه «مبنا» ۱۴ آبان به خبرآنلاین گفته بود: «بنده از جزئیات تغییر نام شانا به مبنا اطلاعی ندارم اما میدانم اعضای مبنا همان اعضای شانا هستند و تفاوت آنچنانی صورت نگرفته است.» البته برنامههای انتخاباتی آنها از اسفندماه سال گذشته به صورت رسمی آغاز شده و حالا شکل جدیتری را به خود گرفته است.
غلامعلی حدادعادل، رئیس پیشین مجلس بهعنوان ریشسفید این روزهای اصولگرایان که چندوقتی است استارت فعالیت را برای تشکیل «مجلس انقلابیتر» زده است، جلسهای را برگزار کرد که محمدباقر قالیباف و محسن رضایی در آن حضور داشتند و سیدمحمد حسینی هم بهعنوان نماینده دولت در این جلسه حاضر بود. در روزهای باقیمانده به زمان برگزاری جلسه، شنیدههایی وجود داشت مبنی بر اینکه ابراهیم رئیسی هم در این جلسه حضور خواهد داشت اما در فاصله ۲۴ ساعت مانده تا برگزاری جلسه، پیگیریهای خبرنگار هممیهن از حاضران احتمالی در جلسه به اینجا منجر شد که در دعوتنامهای که برای مهمانان ارسال شده، نامی از رئیس دولت سیزدهم وجود ندارد.
اما در زمان برگزاری جلسه مشخص شد که خبر شنیده شده درباره احتمال حضور ابراهیم رئیسی واقعی بوده است. حدادعادل در بخش پایانی سخنرانی خود در این جلسه گفته بود: «اجتماع امروز را برای تقویت وحدت نیروهای انقلابی ضروری میدانم. امیداورم مجلسی انقلابیتر، کارآمدتر و باتجربهتر داشته باشیم. آقای رئیسی نیز تمایل داشتند که در این مجلس شرکت کنند که فرمودند از جانب من به حاضران در مجلس سلام من را برسانید، ما امیدواریم بتوانیم دست در دست هم در خدمت اسلام و قرآن و کشور باشیم.»
بررسی آنچه مورد اشاره قرار گرفت، حاکی از این است که ادعای ابراهیم رئیسی مبنی بر عدم فعالیت دولت در جریان انتخابات مجلس دوازدهم را هم میتوان ادعایی صحیح تلقی کرد و هم میتوان آن را نادرست دانست.
این ادعا از جهتی صحیح به نظر میرسد که طبیعتاً دولت سیزدهم در جریان انتخابات اسفندماه لیست نخواهد داد و لیستی با حمایت رسمی شخص ابراهیم رئیسی منتشر نمیشود (البته ممکن است لیستی منتشر شود که تصویر ابراهیم رئیسی روی آن قرار داده شود؛ اتفاقی که پیش از این هم رخ داده و موضوع عجیبی نیست و صرفاً به معنای حامیان و چهرههای همسو با دولت است.) اما از سمت دیگر، اینکه غلامعلی حدادعادل جلسهای انتخاباتی را برگزار کرده که قرار بوده در آن ابراهیم رئیسی حضور داشته باشد و چندی پیش هم رئیسی در شیراز جلسهای را با حضور برخی فعالان سیاسی استان فارس برگزار کرد، نشان میدهد که حتی شخص رئیس دولت در اجماعسازی و پیشبرد برنامههای اصولگرایان برای انتخابات مشغول است، اما این حضور بنابر محدودیتها و طبیعتاً موارد قانونی به صورت چراغ خاموش خواهد بود.
همچنین فعالیت برخی اعضای کابینه از جمله مهرداد بذرپاش و نزدیک شدن شریان به او هم دلیل دیگری است که نشاندهنده این است که اعضای کابینه که شاید تا به امروز فعالیت خاموشی داشتهاند، احتمالاً در ماههای آینده فعالتر خواهند شد. بهعبارت دیگر، جریان به سمتوسویی پیش خواهد رفت که دولت سیزدهم به صورت غیررسمی در تلاش خواهد بود تا گزینههای مورد نظرش را وارد مجلس دوازدهم کند.