گروه سیاسی: در پی افشای انتقال باغ ازگل متعلق به حوزه علمیه امام خمینی به موسسهای با سهامداری آیت الله صدیقی و پسران و مدیر حوزه و یک نفر دیگر، افکار عمومی به طور جدی درگیر این موضوع شده است و اینک بعد از چند روز سکوت، ایشان طی نامهای به دادستان تهران که در رسانهها هم منتشر شده، توضیحاتی در این باره داده و نوشته است که امضای او و دیگران را “برای ثبت موسسه” جعل کرده اند، ولی توضیحی درباره نحوه تملک باغ توسط این موسسه نداد.
سایت عصرایران، نامه ایشان به دادستان تهران به شرح زیر است و بعد از آن، چند سوال از جناب ایشان برای شفاف شدن هر چه بیشتر موضوع مطرح میکنیم که امیدواریم پاسخ دهند و شائبهها برطرف شود:
بسم الله الرحمن الرحیم
دادستان محترم عمومی و انقلاب تهران
معروض میدارد، حوزه علمیه امام خمینی (ره) در چارچوب اساسنامه خود، سالها قبل برای تمهید ورود نوجوانان و دانش آموزان علاقمند به آموختن دروس دینی و حوزوی تصمیم به تاسیس مجموعه آموزشی و فرهنگی پیش حوزوی گرفته و برای تاسیس این مرکز اقدام به اخذ مجوزهای قانونی لازم نمود.
بر همین اساس لازم بود تا موسسهای وابسته به حوزه علمیه امام خمینی تاسیس گردد و بخشی از زمین متعلق به حوزه برای ایجاد این مرکز پیش حوزوی به آن موسسه منتقل شود.
بر این اساس فردی به نام آقای **** که قبلا مورد اعتماد مجموعه بوده، مسئول پیگیری و انجام امور ثبت اداری موسسه شد. اما متاسفانه فرد مذکور با سوء استفاده از اعتماد اقدام به تدوین و ثبت اساسنامه، جعل امضاء اینجانب، تسهیم سهام به آن کیفیت و بدون اطلاع تولیت، مدیر حوزه و برخی اعضا نموده و مع الاسف حتی بدون ورود و امضاء اینجانب و برخی اعضا ثبت این قضیه صورت پذیرفته است؛ بنابراین موسسه ثبت شده به کیفیتی که در رسانهها انتشار یافت، بدون اطلاع اینجانب ومدیریت حوزه و بر خلاف اهداف مصوب آن به ثبت رسیده است؛ لذا اینجانب کاظم صدیقی از جایگاه تولیت حوزه علمیه امام خمینی (ره) و به عنوان یک شهروند، بدون در نظر گرفته شدن سوابق قضایی و عناوین سیاسی اجتماعی استدعا دارم نسبت به ثبت شکایت رسمی از فرد مذکور و دیگر نقش آفرینان در این فقره، با عنوان جعل و خیانت در امانت اقدام فرموده تا ابعاد این مساله برای عموممردم عزیز ایران، خاصه مومنین روشن و شفاف شود.
کاظم صدیقی
چند سوال از آیت الله صدیقی
۱ – اساساً وقتی حوزه علمیه فعال دارید، چه نیازی به موسسهای برای آموزشهای مذکور وجود داشته است که بعد نیاز شود، باغ به اسم موسسه شود؟
۲ – آیا همان طور که در خبرها آمده، زمین مذکور باغ بوده است؟ اگر باغ بوده، آیا قرار بود آن را تغییر کاربری دهید؟ در جریان ممنوعیت تغییر کاربری باغهای تهران که هستید؟
۳ – مرقوم فرموده اید کسی که مورد اعتماد بوده، مسوول ثبت موسسه میشود و او با جعل امضای شما و برخی دیگر از سهامداران، موسسهای به اسم تان تاسیس میکند که “بدون اطلاع تولیت، مدیر حوزه و برخی اعضاء” بوده است.
سهامداران چه کسانی هستند؟ “خودتان، دو پسرتان، مدیر مدرسه تان و فردی دیگر به نام جواد عزیزی”. (عروس تان هم بازرس موسسه است)
نوشته اید که خودتان در جریان نبودید، مدیر مدرسه تان هم نمیدانست، آیا حتی پسران تان هم متوجه نشدند که سهام دار شرکت شده اند؟ یا اگر متوجه شدند، حتی آنها هم به شما نگفتند تا این که یاشار سلطانی اسناد را منتشر کرد و شما از طریق رسانهها فهمیدید در زمره مالکان موسسه هستید؟
۴ – درباره ثبت موسسه توضیح داده اید. اما درباره اصل ماجرا یعنی “انتقال مالکیت باغ” توضیحی نداده اید و افکار عمومی و به تعبیر شما “خاصه مومنین” منتظر شفاف سازی در این باره اند.
طبق اساسنامه موسسه شما، کلیه اوراق و اسناد و عقود با امضای مدیر عامل و یکی از اعضای هیات مدیره (متفقاً) یا با امضای شخص شما (منفرداً) معتبر است.
پس انتقال اسناد باغ ازگل به موسسه مذکور باید قاعدتا با یکی از دو روش امضایی زیر صورت گرفته باشد:
-امضای مدیر عامل + امضای یکی از اعضای هیات مدیره (مدیر حوزه یا یکی از پسران شما)
-امضای شخص شما به تنهایی
اگر حالت اول بوده، لابد دستکم علاوه بر مدیر عامل، مدیر حوزه یا یکی از پسران شما در جریان بوده اند (مگر این که بگویید اینجا هم جعل کرده اند و باغ به نام شان شده است).
اگر حالت دوم بوده، پس خودتان به عنوان امضا کننده، در جریان بوده اید (مگر این که باز هم بگویید جعل کرده اند و باغ به نام تان شده است).
یعنی اگر اینجا هم مثل ثبت شرکت مدعی جعل شوید، معنایش این است که یکی رفته و ابتدا با جعل امضای شما و مدیر مدرسه شما و احتمالا پسران تان یک شرکت به اسم تان ثبت کرده و سپس مجدداً با جعل امضا، معاملهای انجام داده و باغی به اسم شما کرده است.
حمل بر صحت میکنیم و سوال پنجم را مطرح میکنیم:
۵ – در فقره باغ، یک “انتقال گیرنده” داریم که میشود همان شرکت کذایی که شما روح تان هم از آن خبر نداشت و مدیر مدرسه تان هم مطلع نبود و احتمالاً پسران تان هم در جریان نبودند که مالک و عضو هیات مدیره آن شده اند و جاعل همه شما را یک جا دور زده و به اسم تان شرکت ثبت کرده است.
اما در سوی دیگر، “انتقال دهنده” داریم یعنی حوزه علمیه امام خمینی (ره) که شما تولیت آن هستید. میدانیم که در دفاتر اسناد رسمی، صرفا با حضور شخص ذینفع یا نماینده قانونی یا وکیل او سندی انتقال مییابد و حتی اثر انگشت هم در سیستم ثبت میشود.
سوال مهم اینجاست: چه کسی اوراق انتقال سند را “از جانب حوزه علمیه” امضا کرده است؟
آیا اینجا هم کسی جعل کرده و از طرف شما امضا کرده و باغ حوزه را به شرکتی منتقل کرده که شما و پسران و مدیر مدرسه تان سهامداران آن بوده اید؟
یعنی هم «دهنده ملک» از طرف حوزه، جاعل بوده و هم «گیرنده ملک» از طرف موسسه، جعل کرده است؟ و شما هم کلا متوجه نشدید؟
اگر در این حد متوجه آنچه در اطراف تان میگذرد نیستید، در سمتهای متعدد خودتان از ریاست ستاد امر به معروف و نهی از منکر کشور گرفته تا دبیرکلی بنیاد بین المللی غدیر، چه میکنید؟!
مردم ایران و “خاصه مومنین” منتظر پاسخ و شفاف سازی شما هستند.
سایت عصرایران، نامه ایشان به دادستان تهران به شرح زیر است و بعد از آن، چند سوال از جناب ایشان برای شفاف شدن هر چه بیشتر موضوع مطرح میکنیم که امیدواریم پاسخ دهند و شائبهها برطرف شود:
بسم الله الرحمن الرحیم
دادستان محترم عمومی و انقلاب تهران
معروض میدارد، حوزه علمیه امام خمینی (ره) در چارچوب اساسنامه خود، سالها قبل برای تمهید ورود نوجوانان و دانش آموزان علاقمند به آموختن دروس دینی و حوزوی تصمیم به تاسیس مجموعه آموزشی و فرهنگی پیش حوزوی گرفته و برای تاسیس این مرکز اقدام به اخذ مجوزهای قانونی لازم نمود.
بر همین اساس لازم بود تا موسسهای وابسته به حوزه علمیه امام خمینی تاسیس گردد و بخشی از زمین متعلق به حوزه برای ایجاد این مرکز پیش حوزوی به آن موسسه منتقل شود.
بر این اساس فردی به نام آقای **** که قبلا مورد اعتماد مجموعه بوده، مسئول پیگیری و انجام امور ثبت اداری موسسه شد. اما متاسفانه فرد مذکور با سوء استفاده از اعتماد اقدام به تدوین و ثبت اساسنامه، جعل امضاء اینجانب، تسهیم سهام به آن کیفیت و بدون اطلاع تولیت، مدیر حوزه و برخی اعضا نموده و مع الاسف حتی بدون ورود و امضاء اینجانب و برخی اعضا ثبت این قضیه صورت پذیرفته است؛ بنابراین موسسه ثبت شده به کیفیتی که در رسانهها انتشار یافت، بدون اطلاع اینجانب ومدیریت حوزه و بر خلاف اهداف مصوب آن به ثبت رسیده است؛ لذا اینجانب کاظم صدیقی از جایگاه تولیت حوزه علمیه امام خمینی (ره) و به عنوان یک شهروند، بدون در نظر گرفته شدن سوابق قضایی و عناوین سیاسی اجتماعی استدعا دارم نسبت به ثبت شکایت رسمی از فرد مذکور و دیگر نقش آفرینان در این فقره، با عنوان جعل و خیانت در امانت اقدام فرموده تا ابعاد این مساله برای عموممردم عزیز ایران، خاصه مومنین روشن و شفاف شود.
کاظم صدیقی
چند سوال از آیت الله صدیقی
۱ – اساساً وقتی حوزه علمیه فعال دارید، چه نیازی به موسسهای برای آموزشهای مذکور وجود داشته است که بعد نیاز شود، باغ به اسم موسسه شود؟
۲ – آیا همان طور که در خبرها آمده، زمین مذکور باغ بوده است؟ اگر باغ بوده، آیا قرار بود آن را تغییر کاربری دهید؟ در جریان ممنوعیت تغییر کاربری باغهای تهران که هستید؟
۳ – مرقوم فرموده اید کسی که مورد اعتماد بوده، مسوول ثبت موسسه میشود و او با جعل امضای شما و برخی دیگر از سهامداران، موسسهای به اسم تان تاسیس میکند که “بدون اطلاع تولیت، مدیر حوزه و برخی اعضاء” بوده است.
سهامداران چه کسانی هستند؟ “خودتان، دو پسرتان، مدیر مدرسه تان و فردی دیگر به نام جواد عزیزی”. (عروس تان هم بازرس موسسه است)
نوشته اید که خودتان در جریان نبودید، مدیر مدرسه تان هم نمیدانست، آیا حتی پسران تان هم متوجه نشدند که سهام دار شرکت شده اند؟ یا اگر متوجه شدند، حتی آنها هم به شما نگفتند تا این که یاشار سلطانی اسناد را منتشر کرد و شما از طریق رسانهها فهمیدید در زمره مالکان موسسه هستید؟
۴ – درباره ثبت موسسه توضیح داده اید. اما درباره اصل ماجرا یعنی “انتقال مالکیت باغ” توضیحی نداده اید و افکار عمومی و به تعبیر شما “خاصه مومنین” منتظر شفاف سازی در این باره اند.
طبق اساسنامه موسسه شما، کلیه اوراق و اسناد و عقود با امضای مدیر عامل و یکی از اعضای هیات مدیره (متفقاً) یا با امضای شخص شما (منفرداً) معتبر است.
پس انتقال اسناد باغ ازگل به موسسه مذکور باید قاعدتا با یکی از دو روش امضایی زیر صورت گرفته باشد:
-امضای مدیر عامل + امضای یکی از اعضای هیات مدیره (مدیر حوزه یا یکی از پسران شما)
-امضای شخص شما به تنهایی
اگر حالت اول بوده، لابد دستکم علاوه بر مدیر عامل، مدیر حوزه یا یکی از پسران شما در جریان بوده اند (مگر این که بگویید اینجا هم جعل کرده اند و باغ به نام شان شده است).
اگر حالت دوم بوده، پس خودتان به عنوان امضا کننده، در جریان بوده اید (مگر این که باز هم بگویید جعل کرده اند و باغ به نام تان شده است).
یعنی اگر اینجا هم مثل ثبت شرکت مدعی جعل شوید، معنایش این است که یکی رفته و ابتدا با جعل امضای شما و مدیر مدرسه شما و احتمالا پسران تان یک شرکت به اسم تان ثبت کرده و سپس مجدداً با جعل امضا، معاملهای انجام داده و باغی به اسم شما کرده است.
حمل بر صحت میکنیم و سوال پنجم را مطرح میکنیم:
۵ – در فقره باغ، یک “انتقال گیرنده” داریم که میشود همان شرکت کذایی که شما روح تان هم از آن خبر نداشت و مدیر مدرسه تان هم مطلع نبود و احتمالاً پسران تان هم در جریان نبودند که مالک و عضو هیات مدیره آن شده اند و جاعل همه شما را یک جا دور زده و به اسم تان شرکت ثبت کرده است.
اما در سوی دیگر، “انتقال دهنده” داریم یعنی حوزه علمیه امام خمینی (ره) که شما تولیت آن هستید. میدانیم که در دفاتر اسناد رسمی، صرفا با حضور شخص ذینفع یا نماینده قانونی یا وکیل او سندی انتقال مییابد و حتی اثر انگشت هم در سیستم ثبت میشود.
سوال مهم اینجاست: چه کسی اوراق انتقال سند را “از جانب حوزه علمیه” امضا کرده است؟
آیا اینجا هم کسی جعل کرده و از طرف شما امضا کرده و باغ حوزه را به شرکتی منتقل کرده که شما و پسران و مدیر مدرسه تان سهامداران آن بوده اید؟
یعنی هم «دهنده ملک» از طرف حوزه، جاعل بوده و هم «گیرنده ملک» از طرف موسسه، جعل کرده است؟ و شما هم کلا متوجه نشدید؟
اگر در این حد متوجه آنچه در اطراف تان میگذرد نیستید، در سمتهای متعدد خودتان از ریاست ستاد امر به معروف و نهی از منکر کشور گرفته تا دبیرکلی بنیاد بین المللی غدیر، چه میکنید؟!
مردم ایران و “خاصه مومنین” منتظر پاسخ و شفاف سازی شما هستند.