گروه سیاسی: اصولگرایان برخلاف سال۱۴۰۰ مسیر دشواری را برای وحدت و اجماع بر سر یک نامزد انتخابات پیش رو دارند و شاید تنها راهی که این مسیر را ممکن کند، رشد پزشکیان در نظرسنجیهای روزهای آتی باشد؛ اما با دست فرمان فعلی و نرخ مشارکت حدود ۴۵ تا ۵۰درصد بعید به نظر میرسد که اصولگرایان ترجیح دهند به نفع نامزد دیگر کنارهگیری کنند؛ بهویژه اگر نامزد مورد نظر محمدباقر قالیباف باشد.
روزنامه دنیای اقتصاد، سخنان روز گذشته علیرضا زاکانی مبنی بر اینکه فساد اصلاحطلب و اصولگرا نمیشناسد، یکی از نشانههای روشن درباره دشواریهای پیش روی اجماع اصولگرایان است.
راه دشوار وحدت اصولگرایان
تعدد و تکثر نامزدهای انتخاباتی برای اصولگرایان همیشه دردسرساز بوده است. آنها در همه ادوار برگزاری انتخابات ریاستجمهوری با تعدد چهرههایی روبهرو هستند که سودای رسیدن به پاستور را در سر دارند و همین کار را برای آنها دشوار میکند. از همین رو در روزهای نخست انتخابات برخی از آنها کاندیدای پوششی نام میگیرند ودر روزهای منتهی به انتخابات برخی از آنها ناگزیر به کنارهگیری برای حفظ وحدت در جریانشان میشوند.
این بار نیز یک باردیگر ۵ نامزد با تفکر و منش اصولگرایانه اما از شاخههای مختلف این جریان پا به میدان رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم گذاشتهاند. آنها البته یک رقیب بزرگ از جریان اصلاحات دارند که میتواند بازی را ببرد یا حداقل برد در رقابتهای انتخاباتی را برای آنها سخت کند. همه اینها بستگی به مناظرههای انتخاباتی به عنوان یکی از فاکتورهای پیروزی یک نامزد در مرحله نهایی دارد که قرار است از روز دوشنبه آغاز شود. بااینحال تا اینجا که ۵ روز از آغاز تبلیغات انتخاباتی ۶ نامزد ریاستجمهوری گذشته است، میتوان به تفسیری از فضای انتخاباتی موجود رسید.
براساس تفسیر و برداشت اولیه از فضای حال حاضر کمپینهای انتخاباتی رقبا، اگرچه پیشبینی میشد با تایید یک رقیب از جریان اصلاحات از سوی شورای نگهبان، او بلافاصله در صدر جدول نظرسنجیها بنشیند، اما بررسیها نشان میدهد او تا امروز موفق به به راه انداختن آن شور انتخاباتی که انتظار میرفت نشده است.
در جریان مقابل نیز تا کنون هیچیک از نامزدها نتوانستهاند موجی از مشارکت بیشتر را ایجاد کنند. بااینحال به نظر میرسد جریان اصولگرا راه سختتری از تکنامزد جبهه اصلاحات دارد. این راه دشوار به وحدت میان آنها نیاز دارد که تابهحال قدمی برای آن برداشته نشده است. درواقع شاید تنها عاملی که بتواند آنها را به هم نزدیک کند ترس و واهمه از جریان مقابل باشد که چنین بیمی هنوز در جریان اصولگرا ایجاد نشده است.
دو نامزد اصلی اصولگرایان
اصولگرایان دو نامزد اصلی دارند که تاکنون همه چشمها به آنها دوخته شده است. سعید جلیلی و محمدباقر قالیباف که به نظر میرسد اگر اتفاق خاصی نیفتد رقیب اصلی یکدیگر در رقابت انتخاباتی ۱۴۰۳ هستند. دو نامزدی که دو سبد رای جدا از هم دارند.
پایگاه رای اولی احتمالا متعلق به حامیان و پیروان ابراهیم رئیسی و علاقهمندان به گفتمان جریان انقلابی است. پایگاه رای دومی نیز اصولگرایان میانهرو و شاید کسانی هستند که در طیف میانه یا همان خاکستری قرار گرفتهاند و از این منظر برنامههای انتخاباتی قالیباف و نوع عملکرد او در مناظرههای انتخاباتی میتواند رای آنها را به سبد او اضافه کند. از همین رو اگر قالیباف نتواند در تبلیغات و مناظرات این طیف را به سوی خود جذب کند، رای آنها به سبد مسعود پزشکیان ریخته خواهد شد.
درواقع اگر جلیلی پایگاه رای ثابت دارد، در مقابل رای قالیباف سیال است و نوع گفتار و عملکردش میتواند بخشی از رایهای سرگردان را به سوی او جذب یا از او دور کند. بر این اساس میتوان گفت که این رایهای سرگردان میان جریان اصولگرایی و اصلاحطلب به هیچ عنوان به صندوق رای سعید جلیلی نمیرود و او شانسی برای جذب این آرا نخواهد داشت. به این ترتیب قالیباف و پزشکیان رقبای اصلی یکدیگر در جذب آرای خاکستری هستند و از این رهگذر با توجه بهعدم اقبال جلیلی، تنها راه برای او انصراف از رقابتهای انتخاباتی است؛ موضوعی که با توجه به شخصیت جلیلی بیشتر شبیه یک آرزوی محال برای اصولگرایان است.
سعید جلیلی در انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۲ نیز رقیب محمدباقر قالیباف از اردوگاه اصولگرایان بود اما تا آخر ایستاد ودر نهایت با کسب ۴۶۲۸۱۲۰ رای پس از حسن روحانی و محمدباقر قالیباف سوم شد. او برای سیزدهمین انتخابات ریاستجمهوری نیز نامزد شد و در فاصله دو روز مانده به انتخابات، در بیانیهای از ادامه حضور در رقابتهای انتخاباتی ۱۴۰۰ به نفع سید ابراهیم رئیسی انصراف داد، انصرافی که گفته میشود به اصراربرخی از بزرگان جریان اصولگرا صورت گرفته است. بااینحال بعید به نظر میرسد که او این بار به نفع یکی از نامزدها کنارهگیری کند و تجربه ۹۲ یک بار دیگر تکرار خواهد شد.
«کینگ میکر» اصولگرا کیست؟
البته اصولگرایان سه نامزد دیگر هم دارند که همچنان به نظر نمیرسد دو نفر از آنها درنهایت به نفع دیگر نامزد این جریان کنارهگیری کنند. اما وضعیت یکی از این نامزدها با دیگران متفاوت است. او کسی نیست جز مصطفی پورمحمدی که میتواند با توجه به نوع شخصیت و صراحت لهجهاش نبرد انتخاباتی را در اردوگاه اصولگرایان به هم بزند و درصورتیکه انتخابات ریاستجمهوری به مرحله دوم کشیده شود نیز نوع عملکردش در این مدت برنده انتخابات را تعیین کند.
بر این اساس حتی میتوان از او به عنوان «کینگ میکر» یاد کرد که کلید ساختمان سفید پاستور را به رئیسجمهور بعدی میرساند. خصوصا که او از حمایت شورای وحدت نیز برخوردار است و رای اصولگرایان سنتی را به صورت تضمینشده در سبد رای خود خواهد داشت.
این مساله خبر خوبی برای محمدباقر قالیباف نیست، چرا که او از این بخش احتمالا رایی کسب نخواهد کرد. بیتردید سبد رای سعید جلیلی هم از این آرا بیبهره خواهد بود. روی دیگر عملکرد پورمحمدی به پزشکیان برمیگردد. درواقع پورمحمدی اگر بتواند با نحوه گفتارش خوب پیش برود و در نظرسنجیها بالا برود، امکان این را دارد که بخشی از آرای خاکستری را نیز به خود جذب کند. در این صورت جذب این دسته از آرا در میان سه نفر، یعنی پزشکیان، قالیباف و پورمحمدی، تقسیم خواهد شد. این به معنی کاهش سهم قالیباف و پزشکیان از صندوق رای خواهد بود و چنین کاهشی سایه ترس را از سر اصولگرایان برای اجماع کوتاه میکند.
نیاز به وحدت
اصولگرایان برای دسترسی به کلید پاستور و رسیدن به کرسی ریاستجمهوری به یک اجماع و وحدت نیاز دارند؛ اجماعی که حداقل تا کنون غیرممکن و بعید به نظر میرسد. راه اجماع آنها هم ازعدم تکرار تجربه انتخابات ۹۲ وعدم حضور همزمان جلیلی و قالیباف در رقابتهای انتخاباتی میگذرد. شاید آنچه اصولگرایان را سال ۹۲ از وحدت دورکرد، دلخوش کردن به حضور دو نامزد از جریان اصلاحات در رقابتهای انتخاباتی بود که آنها را به شکسته شدن آرای آنها و شکست نامزدهایشان امیدوار کرده بود.
هرچند که درنهایت دلخوشی آنها دیری نپایید و درنهایت و در لحظات آخر محمدرضا عارف با انتشار بیانیهای اعلام کرد سیدمحمد خاتمی در نامهای به او ادامه حضورش را صلاح نمیداند، و او نیز به این دلیل انصراف خود را از کاندیداتوری اعلام کرد و حسن روحانی به عنوان تنها نامزد این جریان پیروز انتخابات شد.
این بار اما جبهه اصلاحات تنها با یک کاندیدا به عرصه انتخابات ریاستجمهوری ورود کرده است. مسعود پزشکیان که اگر طی روزهای آتی خوش بدرخشد، میتواند کار را برای رقبای اصولگرایش ناهموار کند. در چنین فضایی بهرغم نیاز اصولگرایان برای وحدت، به نظر میرسد رقبای اصولگرا تازه نبرد با یکدیگر را آغاز کردهاند. همچنانکه روز گذشته علیرضا زاکانی، یکی از نامزدهای انتخابات، در سومین روز تبلیغات چهاردهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری، با حضور در برنامه «صف اول» شبکه خبر، تصریح کرد: «فساد اصولگرا و اصلاحطلب نمیشناسد و همهجا هست.
یک جا حتما بیشتر است و در جاهای دیگر کمتر است. در جریان انقلاب، انقلابینماها داشتیم و بنده اتفاقا با آنها شروع کردم. در دوره آقای خاتمی در دفتر آقای حداد به بنده گفت میدانم اینها از چه جریانی هستند، گفتم بله، ولی بنده فساد را جریان نمیکنم و کار را از اصولگراها شروع کردم تا اصلاحطلبان حساب کار خودشان را بکنند. باید فقط از مردم خجالت کشید و نه از هیچ جریان و گروه دیگری.» سخنانی که برخی آن را کنایه زاکانی به کاندیدای دیگری میدانند.
روزنامه دنیای اقتصاد، سخنان روز گذشته علیرضا زاکانی مبنی بر اینکه فساد اصلاحطلب و اصولگرا نمیشناسد، یکی از نشانههای روشن درباره دشواریهای پیش روی اجماع اصولگرایان است.
راه دشوار وحدت اصولگرایان
تعدد و تکثر نامزدهای انتخاباتی برای اصولگرایان همیشه دردسرساز بوده است. آنها در همه ادوار برگزاری انتخابات ریاستجمهوری با تعدد چهرههایی روبهرو هستند که سودای رسیدن به پاستور را در سر دارند و همین کار را برای آنها دشوار میکند. از همین رو در روزهای نخست انتخابات برخی از آنها کاندیدای پوششی نام میگیرند ودر روزهای منتهی به انتخابات برخی از آنها ناگزیر به کنارهگیری برای حفظ وحدت در جریانشان میشوند.
این بار نیز یک باردیگر ۵ نامزد با تفکر و منش اصولگرایانه اما از شاخههای مختلف این جریان پا به میدان رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم گذاشتهاند. آنها البته یک رقیب بزرگ از جریان اصلاحات دارند که میتواند بازی را ببرد یا حداقل برد در رقابتهای انتخاباتی را برای آنها سخت کند. همه اینها بستگی به مناظرههای انتخاباتی به عنوان یکی از فاکتورهای پیروزی یک نامزد در مرحله نهایی دارد که قرار است از روز دوشنبه آغاز شود. بااینحال تا اینجا که ۵ روز از آغاز تبلیغات انتخاباتی ۶ نامزد ریاستجمهوری گذشته است، میتوان به تفسیری از فضای انتخاباتی موجود رسید.
براساس تفسیر و برداشت اولیه از فضای حال حاضر کمپینهای انتخاباتی رقبا، اگرچه پیشبینی میشد با تایید یک رقیب از جریان اصلاحات از سوی شورای نگهبان، او بلافاصله در صدر جدول نظرسنجیها بنشیند، اما بررسیها نشان میدهد او تا امروز موفق به به راه انداختن آن شور انتخاباتی که انتظار میرفت نشده است.
در جریان مقابل نیز تا کنون هیچیک از نامزدها نتوانستهاند موجی از مشارکت بیشتر را ایجاد کنند. بااینحال به نظر میرسد جریان اصولگرا راه سختتری از تکنامزد جبهه اصلاحات دارد. این راه دشوار به وحدت میان آنها نیاز دارد که تابهحال قدمی برای آن برداشته نشده است. درواقع شاید تنها عاملی که بتواند آنها را به هم نزدیک کند ترس و واهمه از جریان مقابل باشد که چنین بیمی هنوز در جریان اصولگرا ایجاد نشده است.
دو نامزد اصلی اصولگرایان
اصولگرایان دو نامزد اصلی دارند که تاکنون همه چشمها به آنها دوخته شده است. سعید جلیلی و محمدباقر قالیباف که به نظر میرسد اگر اتفاق خاصی نیفتد رقیب اصلی یکدیگر در رقابت انتخاباتی ۱۴۰۳ هستند. دو نامزدی که دو سبد رای جدا از هم دارند.
پایگاه رای اولی احتمالا متعلق به حامیان و پیروان ابراهیم رئیسی و علاقهمندان به گفتمان جریان انقلابی است. پایگاه رای دومی نیز اصولگرایان میانهرو و شاید کسانی هستند که در طیف میانه یا همان خاکستری قرار گرفتهاند و از این منظر برنامههای انتخاباتی قالیباف و نوع عملکرد او در مناظرههای انتخاباتی میتواند رای آنها را به سبد او اضافه کند. از همین رو اگر قالیباف نتواند در تبلیغات و مناظرات این طیف را به سوی خود جذب کند، رای آنها به سبد مسعود پزشکیان ریخته خواهد شد.
درواقع اگر جلیلی پایگاه رای ثابت دارد، در مقابل رای قالیباف سیال است و نوع گفتار و عملکردش میتواند بخشی از رایهای سرگردان را به سوی او جذب یا از او دور کند. بر این اساس میتوان گفت که این رایهای سرگردان میان جریان اصولگرایی و اصلاحطلب به هیچ عنوان به صندوق رای سعید جلیلی نمیرود و او شانسی برای جذب این آرا نخواهد داشت. به این ترتیب قالیباف و پزشکیان رقبای اصلی یکدیگر در جذب آرای خاکستری هستند و از این رهگذر با توجه بهعدم اقبال جلیلی، تنها راه برای او انصراف از رقابتهای انتخاباتی است؛ موضوعی که با توجه به شخصیت جلیلی بیشتر شبیه یک آرزوی محال برای اصولگرایان است.
سعید جلیلی در انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۲ نیز رقیب محمدباقر قالیباف از اردوگاه اصولگرایان بود اما تا آخر ایستاد ودر نهایت با کسب ۴۶۲۸۱۲۰ رای پس از حسن روحانی و محمدباقر قالیباف سوم شد. او برای سیزدهمین انتخابات ریاستجمهوری نیز نامزد شد و در فاصله دو روز مانده به انتخابات، در بیانیهای از ادامه حضور در رقابتهای انتخاباتی ۱۴۰۰ به نفع سید ابراهیم رئیسی انصراف داد، انصرافی که گفته میشود به اصراربرخی از بزرگان جریان اصولگرا صورت گرفته است. بااینحال بعید به نظر میرسد که او این بار به نفع یکی از نامزدها کنارهگیری کند و تجربه ۹۲ یک بار دیگر تکرار خواهد شد.
«کینگ میکر» اصولگرا کیست؟
البته اصولگرایان سه نامزد دیگر هم دارند که همچنان به نظر نمیرسد دو نفر از آنها درنهایت به نفع دیگر نامزد این جریان کنارهگیری کنند. اما وضعیت یکی از این نامزدها با دیگران متفاوت است. او کسی نیست جز مصطفی پورمحمدی که میتواند با توجه به نوع شخصیت و صراحت لهجهاش نبرد انتخاباتی را در اردوگاه اصولگرایان به هم بزند و درصورتیکه انتخابات ریاستجمهوری به مرحله دوم کشیده شود نیز نوع عملکردش در این مدت برنده انتخابات را تعیین کند.
بر این اساس حتی میتوان از او به عنوان «کینگ میکر» یاد کرد که کلید ساختمان سفید پاستور را به رئیسجمهور بعدی میرساند. خصوصا که او از حمایت شورای وحدت نیز برخوردار است و رای اصولگرایان سنتی را به صورت تضمینشده در سبد رای خود خواهد داشت.
این مساله خبر خوبی برای محمدباقر قالیباف نیست، چرا که او از این بخش احتمالا رایی کسب نخواهد کرد. بیتردید سبد رای سعید جلیلی هم از این آرا بیبهره خواهد بود. روی دیگر عملکرد پورمحمدی به پزشکیان برمیگردد. درواقع پورمحمدی اگر بتواند با نحوه گفتارش خوب پیش برود و در نظرسنجیها بالا برود، امکان این را دارد که بخشی از آرای خاکستری را نیز به خود جذب کند. در این صورت جذب این دسته از آرا در میان سه نفر، یعنی پزشکیان، قالیباف و پورمحمدی، تقسیم خواهد شد. این به معنی کاهش سهم قالیباف و پزشکیان از صندوق رای خواهد بود و چنین کاهشی سایه ترس را از سر اصولگرایان برای اجماع کوتاه میکند.
نیاز به وحدت
اصولگرایان برای دسترسی به کلید پاستور و رسیدن به کرسی ریاستجمهوری به یک اجماع و وحدت نیاز دارند؛ اجماعی که حداقل تا کنون غیرممکن و بعید به نظر میرسد. راه اجماع آنها هم ازعدم تکرار تجربه انتخابات ۹۲ وعدم حضور همزمان جلیلی و قالیباف در رقابتهای انتخاباتی میگذرد. شاید آنچه اصولگرایان را سال ۹۲ از وحدت دورکرد، دلخوش کردن به حضور دو نامزد از جریان اصلاحات در رقابتهای انتخاباتی بود که آنها را به شکسته شدن آرای آنها و شکست نامزدهایشان امیدوار کرده بود.
هرچند که درنهایت دلخوشی آنها دیری نپایید و درنهایت و در لحظات آخر محمدرضا عارف با انتشار بیانیهای اعلام کرد سیدمحمد خاتمی در نامهای به او ادامه حضورش را صلاح نمیداند، و او نیز به این دلیل انصراف خود را از کاندیداتوری اعلام کرد و حسن روحانی به عنوان تنها نامزد این جریان پیروز انتخابات شد.
این بار اما جبهه اصلاحات تنها با یک کاندیدا به عرصه انتخابات ریاستجمهوری ورود کرده است. مسعود پزشکیان که اگر طی روزهای آتی خوش بدرخشد، میتواند کار را برای رقبای اصولگرایش ناهموار کند. در چنین فضایی بهرغم نیاز اصولگرایان برای وحدت، به نظر میرسد رقبای اصولگرا تازه نبرد با یکدیگر را آغاز کردهاند. همچنانکه روز گذشته علیرضا زاکانی، یکی از نامزدهای انتخابات، در سومین روز تبلیغات چهاردهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری، با حضور در برنامه «صف اول» شبکه خبر، تصریح کرد: «فساد اصولگرا و اصلاحطلب نمیشناسد و همهجا هست.
یک جا حتما بیشتر است و در جاهای دیگر کمتر است. در جریان انقلاب، انقلابینماها داشتیم و بنده اتفاقا با آنها شروع کردم. در دوره آقای خاتمی در دفتر آقای حداد به بنده گفت میدانم اینها از چه جریانی هستند، گفتم بله، ولی بنده فساد را جریان نمیکنم و کار را از اصولگراها شروع کردم تا اصلاحطلبان حساب کار خودشان را بکنند. باید فقط از مردم خجالت کشید و نه از هیچ جریان و گروه دیگری.» سخنانی که برخی آن را کنایه زاکانی به کاندیدای دیگری میدانند.