یک چهارم پسران و دختران دهه شصتی مجرد ماندهاند
آخرین آمارها و اطلاعات به دست آمده نشان میدهد که از حدود ۵.۸ میلیون پسر و ۵.۸ میلیون دختر دهه شصتی، ۱.۲ میلیون پسر و ۱.۲ میلیون دختر هنوز مجردند. مجردهایی که در بازههای سنی ۳۰ تا ۳۹ سال قرار میگیرند.
در دانش جمعیتشناسی، واژه تجرد قطعی برای جمعیتی به کار گرفته میشود که بدون حتی یکبار ازدواج، وارد سن ۴۰ سالگی میشوند.
اما به راستی چه سدی پیش روی ازدواج دهه شصتیها قرار دارد؟ چرا باید مادام در دوستان و آشنایانمان این دختران و پسران بالای ۳۰ سال باشند که مجرد مانده و خانوادههایشان چشم انتظار وصلت آنها هستند؟
در ادامه این موضوع برآن شدیم که پای صحبت یکی از پسران دهه شصتی و متولد ۶۳ بنشینیم.
توقعات خانوادهام، سد راه ازدواجم شد
محسن، سین یکی از پسرانی است که همچنان دوران تجرد را پشت سر میگذارد و به قول خودش ۴۰ ساله که شود، هرگز ازدواج نخواهد کرد، وی در گفتگو با قلم عنوان کرد: از سن ۲۰ سالگی یادم است که خانواده و دوست و آشنا میگفتند، آنشاالله عروسیِ محسن، انشاالله دامادیات را ببینیم و غیره اما عملاً اینها تنها حرف بود و آنها میخواستند این روزهای من را ببینند.
وی با بیان اینکه والدینم عملاً تلاش کردند که نتوانم ازدواج سادهای داشته باشم، اظهار کرد: باور کنید که توقعات خانوادهام، سد راه ازدواجم شد! برایم دنبال دخترهایی میگشتند که پدر پولداری دارد و بتواند جهیزیه خوبی بدهد و خودشان هم مداوم به فکر این بودند که بتوانند طلای خوبی برای عروس بخرند اما من در صحبتهای اولیه با این دختران میدیدم که آنها نیز مرا به شکل یک شوهر که نه، به شکل یک کارت پول میخواهند.
وی با بیان اینکه والدین در روزگار مجردی فرزندانشان نقشآفرین هستند و اگر کمی ساده بگیرند، فرزندانشان هم میآموزند که در زندگی ساده بگیرند و توقعاتشان را پایین بیاورند، ادامه داد: بارها یادم است که مادرم میگفت تو چشمانت سبز است و باید دنبال دختران خارجی باشی؛ خب چرا؟ من یک پسر ساده بودم که فوقدیپلم داشتم و شغلی معمولی داشتم و باید به دنبال یک دختر با زندگی معمولی بودم اما این اتفاق نیفتاد.
این پسر ۳۷ ساله مجرد، با تأکید بر اینکه ۴۰ ساله که شود، هرگز ازدواج نخواهد کرد، گفت: تمام دوران جوانی ام به خاطر اینکه باید خانه فلان جور داشته باشم، ماشین داشته باشم تا بتوانم به خواستگاری برخی دختران روم و آنها هم باید جهیزیه شان مفصل باشد، نتوانستم ازدواج کنم و الان هم، به خودم قول دادهام اگر تا ۴۰ سالگی نتوانم ازدواج کنم، هرگز به ازدواج فکر نکنم چون مقابله با نگاههای دیگران و تأکیدشان بر ازدواج و مراسمهای مفصل و تجملاتی بسیاری از فرصتهای خوبم را از من گرفته و نمیتوانم با این وضعیت کنار بیایم و مادام با آنها صحبت کنم و متقاعد نشوند.
آمار ازدواج در دوران کرونا افزایش داشته است
اما بهراستی از سوی دیگر میبینیم که دوران شیوع ویروس کرونا، علیرغم محدودیتهای تردد، زوج و فرد شدن محضرخانهها، ازدواجهایی با حداقل جمعیت، تعطیلی و نیمهتعطیلیهای سالنهای زیبایی و گلفروشیها و غیره اما روند ازدواج را افزایشی کرد (البته متاسفانه آمارها در این زمینه در استان همدان در اختیارمان نیست). صحت این موضوع را میتوان در این موضوع بهعینه مشاهده کرد:
معاون وزیر ورزش و جوانان در هفتاد و ششمین جلسه ستاد ملی ساماندهی امور جوانان که در نیمه دیماه سال جاری برگزار شد، با بیان آماری از ازدواج در دوره شیوع ویروس کرونا اظهار کرد: با پایش صورت گرفته آمار ۹ ماه گذشته در خصوص ازدواج بیانگر افزایش ازدواج و دستیابی به توفیق است.
محمدمهدی تندگویان بیان کرد: تصور ما این بود که شیوع ویروس کرونا، آمار ازدواج را تحت تأثیر قرار خواهد داد و منجر به کاهش آن خواهد شد ولی بررسیها نشان داد که سیاستگذاریها و همکاریهای دستگاهها نتیجهبخش بوده و آمار ازدواج در ۹ ماه اول سال ۹۹ با ۳ دهم درصد افزایش روبرو بوده است.
این مسئول، افزایش آمار ازدواج را دستاوردی قابل توجه دانست که منجر به افزایش جمعیت در کشور خواهد شد.
در این راستا پای صحبتهای برخی از جوانان دهه شصتی نشستم که سالها است، ازدواج نکردهاند و در دوران کرونا با کوچکترین مراسم ممکن و یک عقد ساده و گاه پس از سالها عقد بدون هیچ مراسمی سر خانه و زندگیشان رفتند.
کرونا، نجاتبخش زندگی مشترکمان شد/ زندگی فرزندانمان را فدای نگاههای دیگران نکنیم
فاطمه نعمتزاده با بیان اینکه سال ۹۲ با همسرم آشنا شدم، مطرح کرد: علیرغم آنکه هر دوی ما دانشجوی دکترا بودیم و در آن سال ۳۰ سال داشتیم اما نتوانستیم زندگی مشترکی تشکیل دهیم.
وی با اشاره به اینکه پیش رویمان برای ازدواج، مراسم عروسی و لباس عروس و جهیزیه و غیره قرار داشت، مطرح کرد: پس از ۵ سال در نهایت، در سال ۹۷ یک مراسم عقد با حضور خانوادههایمان گرفتیم و تنها اقوام درجه یک و یکی، دو نفر از دوستان برگزار شد.
این بانوی ۳۷ ساله با بیان اینکه درنهایت در سال ۹۹ باتوجه به شیوع ویروس کرونا، تصمیممان را به سمت دیگری بردیم، خاطرنشان کرد: میدانستیم که به خاطر حرفهای دیگران و ایدهآلهایی که برای مراسم ازدواج از تالار مجلل و لباس عروسی خاص، غذاهای متنوع و غیره وجود دارد، نمیتوانیم سالهای سال ازدواج کنیم، بدینسان در دوران کرونا که این محدودیتهای تردد و برگزاری مراسم به وجود آمد، ما نیز تصمیم گرفتیم که با این بهانه سر خانه و زندگیمان برویم.
وی با اشاره به اینکه از تیرماه ۹۹ پس از ۷ سال نگرانی از آینده، با پولی که باید برای مراسم ازدواج میگذاشتیم، ماشین خریدیم و خانهای نیز اجاره کردیم، عنوان کرد: حتی با این گرانیها و وضعیت اقتصادی نمیتوانستیم سرویس طلا بخریم، یعنی اگر میخریدیم دیگر نمیتوانستیم ماشین داشته باشیم بدینترتیب، تنها دو حلقه ازدواج خریدیم و بدون سرویس طلا زندگیمان را پیش بردیم.
نعمتزاده با بیان اینکه دلیل اینکه ۷ سال اصرار بر داشتن سرویس طلا و مراسم مجلل و غیره برای ازدواج داشته، چه بوده است؟ گفت: باور کنید، از اول هم این موارد برای من و همسرم مهم نبود، ما جوانهای تحصیلکردهای بودیم که سن کمی هم نداشتیم اما اصرار والدین برای این موضوع دست و پای ما را بسته بود.
وی ادامه داد: مادرم مداوم میگفت، گمان نکن که میگذارم جلوی فامیل بدون سرویس طلا باشی و حتی من مطرح میکردم که سرویس نقره میخرم اما آنها قبول نمیکردند اما درنهایت، وقتی دیدند که قرار نیست هیچ یک از فامیل و آشنایانشان شاهد مراسم ازدواج، طلا، جهیزیه و غیره باشند و البته وقتی واقعبینانه ما را در لبه ۴۰ سالهشدن دیدند، به این اتفاق تن دادند.
این بانوی ۳۷ ساله با بیان اینکه کرونا، نجاتبخش زندگی مشترکمان شد، مطرح کرد: واقعاً دوست ندارم که این ویروس و شیوع آن ادامه داشته باشد اما گاهی لازم است تا بدانیم نباید زندگی فرزندانمان را فدای نگاههای دیگران کنیم، ما بهترین روزهای زندگیمان را دور از هم و با استرس و نگرانی از اینکه به هم نمیرسیم، سپری کردیم! دورانی که میتوانستیم شاد باشیم و بچهدار شویم اما همین نگاههای دیگران و ترس از قضاوتها باعث شد تا خانوادههایمان سنگ اندازی کنند.
در ادامه با این تفاسیر برآن شدیم تا گفتگویی با امانالله قرائیمقدم؛ جامعهشناس فرهنگی، استاد دانشگاه تهران و نویسنده کتابهایی، همچون انسانشناسی فرهنگی، مبانی جامعهشناسی، جامعهشناسی آموزشوپرورش، هنر اجتماعی و ملی ترتیب دهیم؛ که در ادامه آن را میخوانید:
و اما پیامدهای آموزشهایی که باید میبود اما نبود…
امانالله قرائیمقدم در گفتوگو با خبرنگار اجتماعی ما با بیان اینکه ازدواج اصل و پایه یک جامعه و زمینه تشکیل خانواده است، عنوان کرد: تشکیل خانواده است که اقتصاد را هم میچرخاند.
وی با اشاره به اینکه اگرچه دوران شیوع ویروس کرونا، بر بدنه بسیاری از مشاغل فشار آورد و موجب بیکاری برخی از جوانانمان شد، اما نمیتوان این موضوع را تنها دلیل مشکلات پیش روی ازدواج دانست، خاطرنشان کرد: نمیتوان تنها مسائل اقتصادی را به عنوان سد راه ازدواج جوانان برشمرد بلکه در این بین، والدین، گروه همسالان، آموزشهای که باید میبود اما نبود و مسائلی از این دست، تاثیر بسیاری دارند.
این جامعهشناس فرهنگی با تاکید بر نقش عوامل اجتماعی و فرهنگی بر کاهش روند ازدواج عنوان کرد: چنانکه برای کاهش روند جمعیت هم مطرح میکنم، در ازدواج نیز نه فقر و نه گرسنگی عامل کاهشدهنده نیست.
قرائی مقدم با تصریح بر اینکه آموزش و پرورش باید در مهارتآموزی و آموختن بسیاری از زمینههای ازدواج به فرزندانمان کمک میکرد، گفت: اما متأسفانه در این بین، آموزش و پرورش غیررسمی یعنی حرفهای دیگران نقش پررنگتری ایفا کرده است.
وی با بیان اینکه اگر پای حرفهای جوانان مجرد بنشینید میبینید، هر آنچه که خود ندارند هم از طرف مقابلشان انتظار دارند که داشته باشد! مطرح کرد: ما به فرزندانمان نیاموختهایم که واقع بین باشند و تنها به آنها گفتیم که باید با بهترین ازدواج کنی و این امر موجب شد تا با خیل عظیمی از جوانان مجرد و حتی ورود به بحث همباش سیاه روبرو شویم.
وی ضمن ابراز تأسف عنوان کرد: واژه ازدواج سفید را رونق دادند تا این روند را خوشایند جلوه کنند، اما بهراستی این روند حتی ازدواج سیاه هم نیست بلکه همباشهای سیاه است چراکه تنها یک باهم بودن است که آینده جوانان به ویژه دختران را سیاه و تاریک میکند!
نویسنده کتاب «هنر اجتماعی و ملی” در این راستا تصریح کرد: نقش پُررنگ گروههای همسالان در کاهش رغبت به ازدواج غیرقابل انکار است، دختران و پسران مداوم از داشتههای طرف مقابلشان که صددرصد آنها اقتصادی است، سخن میگویند و این امر باعث میشود که دوستانشان هم بخواهند به آن ایدهآلها برسند و این موضوع، مسیر را برای رسیدن به ازدواجی سالم ناهموار و سخت میسازد.
استاد دانشگاه تهران در بخش پایانی سخنان خود بر لزوم ساخت فیلمهای متعدد با محوریت خانواده و البته ساده گرفتن ازدواج تأکید کرد و گفت: بایستی نهادهای آموزشی چون آموزش و پرورش و دانشگاهها نیز به این عرصه قدم بگذارند که نهتنها مسئولیتپذیری و واقعبینی را به فرزندانمان بیاموزند بلکه سدهای فرهنگی را از پیش پای ازدواج بردارند.
این روزها، دیوارهایی با نام ایدهآل، پیش روی ازدواج قرار گرفته و خیل عظیمی از جوانان را به سمت تجرد قطعی بدرقه میکند.
بهراستی چرا با این روند مواجه شدهایم؟ دخترانی که در خانه پدریشان خیلی از امکانات را نداشتهاند، حال در زندگی مشترک به دنبال آنها هستند و همینها هستند که آنقدر مینشینند تا یک نفر با اسب سفید و البته کوله باری از طلا و ماشین بیاید و برایشان یک مراسم ازدواج بلندبالا بگیرد. پسرانی که مادام از سوی والدین میشنوند که دختر است و جهیزیهاش! چشمش ترازو میشود و هر دختری را با مال و اموال پدرش و البته میزان حقوق و طلاهای خانه پدریاش میسنجد و دیگر اخلاق و ایمان و تحصیلات و هنر و غیره هیچ ارزشی ندارند! مهم این است که بتواند جلوی دیگران به قولی، پُز بدهد!
حال در این بین، چه قدر توانستهایم ازدواجهای ساده، ازدواجهایی که در آن نقش عوامل اقتصادی و پول و ثروت کمرنگ است را ترویج دهیم و با این امر مواجه نباشیم که دختران و پسران خوشاخلاق، باایمان، مهربان و خانواده دوستمان از گود ازدواج خارج شدهاند؟ به راستی نقش نهادهایی چون فرهنگ و ارشاد اسلامی، آموزش و پرورش، دانشگاهها بر لزوم فرهنگسازی در این امر بسیار حیاتی است تا نهتنها روی این جوانان کار شود و تولید محتواهای مناسب در این عرصه را شاهد باشیم بلکه روی خانوادهها به عنوان تاثیرگذاران ازدواجهای دیرهنگام و تجردهای قطعی نیز تاثیرگذار باشد.