در این مقاله میخوانید: در افق آسمان آبی ناگهان تیره شده و به زرد طلایی غبارآلودی بدل میشود، سپس به سرعت جای خود را به سبز درخشانی میدهد که به مردابی شبیه است. با کاهش دمای هوا و وزش باد در سطح شهر تنها برای یک لحظه همگان گمان میکنند قرار است باران ببارد، ولی در واقع توفان گردوغبار شروع شده است. خیلی زود هوا تاریک میشود و آسمان و خورشید دیگر دیده نمیشوند.
توفانهای گردوغبار در شهرهای اهواز، سوسنگرد و دزفول پدیدههای جدیدی نیستند، و سالهاست که در مقیاس کوچکتری اتفاق میافتند. آنها به مسائل مشترکی مربوط میشوند، که برخی از آنها خارج از مرزهای ایران هستند، و با تغییرات آب و هوایی و گرمایش زمین گره خوردهاند. آلودگی آب و هوا سبب تغییرات بلندمدت آب و هوایی میشود. تالابهای هورالعظیم و شادگان، به علاوه رودخانههای کارون، کرخه و جراحی که مهمترین منابع آبی منطقه هستند خالی شده و با حجم بیسابقهای از زبالههای سمی انباشته شدهاند.
کمبود رطوبت در دشتها سبب میشود قبل از آنکه باد آن را با خود ببرد، گرد و خاک بلند شود. در حالی که خوزستان بیشتر به خاطر منابع نفتیاش شناخته شده در هلالی حاصلخیز از یکی از بهترین آبها و زمینهای کره زمین قرار گرفته است. بیش از یک میلیون هکتار از زمینهای این منطقه کشاورزی است و محصولات حیاتی کشور را در فصول سرد سال تامین میکند ولی با خشک شدن رودها این روند در حال تغییر است.
زمانی کشتیها کارون را تا اهواز و شادگان میپیمودند. حالا اما اگر از بالای پل نادری اهواز به کارون نگاه کنید تمامی چیزی که میبینید تنها یک درخشش سبز است. زبالههای صنعتی و فاضلاب از شهرهای اهواز، ملاثانی، شوشتر و گتوند، آن را فراگرفتهاند و انتقال آب به سایر مناطق کشور نیز سبب خالیتر شدن کارون شده است.
قبل از انقلاب اولین تونل جریان آب را به سمت مناطق مرکزی منحرف کرد. از آن زمان راهها و خطوط لوله متعددی برای انتقال آب به شهرهای مرکزی ایران ایجاد شده است. استان خوزستان خانه دو تالاب است که در وضعیت بحرانی قرار دارند.
احمد سواری، استاد دانشگاه علوم خرمشهر به این نشریه انگلیسیزبان میگوید: تا اواسط دهه۱۹۹۰ عمق آب هورالعظیم به ۱۰ متر میرسید و بوتههای طبیعی روییده در اطراف آن تا ۱۳ متر ارتفاع داشتند. ولی هکتارها هکتار تالاب برای استخراج نفت از میان رفت و از میان رفتن این زیستگاهها قطعا به توفانهای گردوغبار مرتبط است.
در دهه گذشته دولت ایران اصرار داشته منشأ گردوغبار از خارج از کشور است اما سازمان محیطزیست اعلام کرده منشأ بیشتر این گردوغبار از خود ایران است. دلوار نجفی، رئیس قبلی سازمان به یک رسانه محلی گفت خشک شدن هورالعظیم برای استخراج نفت در اطراف این تالاب که پس از جنگ با عراق آغاز شده است، یکی از دلایل گردوغبار است.
خشک شدن رودها و تالابهای خوزستان چشمانداز منطقه را به گونهای تغییر داده که در دوران جنگ اتفاق نیفتاد. اگر به سمت تالاب شادگان در ۱۰۰ کیلومتری جنوبی اهواز حرکت کنید خواهید دید که زمینهای کشاورزی و باغهای میوه خوزستان به زمینهای خشک و ناگهان مرداب تغییر میکند. شادگان یکی از اولین تالابهای بینالمللی است که در کنوانسیون رامسر در فوریه سال ۱۹۷۱ به ثبت رسیده است.
ساکنان دشتهای آباد شادگان تغییرات ناخوشایندی را در اکوسیستم خود تجربه کردهاند. روستاییان این تغییرات بزرگ را به نیشکر نسبت میدهند. در سال ۱۹۶۲ هفتتپه، واقع در ۱۵کیلومتری جنوب شرقی شوش، به کارخانه ۱۰هزار هکتاری تولید نیشکر تبدیل شد. پس از جنگ ایران و عراق نزدیک به ۷۰هزار هکتار کارخانه در دهه ۱۹۹۰ در جنوب اهواز ایجاد شد. صنایع جانبی نیز شامل تختههای فیبری، الکل صنعتی و خوراک دام بودند.
رضا سعیدی متخصص کشاورزی که ۲۰ سال در این منطقه کار کرده است میگوید: چغندر قند محصول بومی این منطقه نیست و پیامدهای زیستمحیطی وحشتناکی به جای گذاشته است.
شرکت آب و برق خوزستان، مکرر اعلام کرده که آفتکشها و آلودگی ناشی از تولید چغندرقند عامل اصلی آلودگی آب است. اصل برنامهریزی در سالهای ۱۹۹۷ تا ۱۹۹۸ صورت گرفت. به گفته سعیدی، ساختوساز پیاپی و توسعه بدون فکر کردن به عواقب آن، چهره منطقه را از تالاب به زمین خشک تغییر داد.
در سالهای قبل از راهاندازی صنعت نیشکر دهها نفر از اساتید دانشگاه در دانشکده کشاورزی دانشگاه اهواز نامههایی نوشته و پیامدهای ناگوار آن را پیشبینی کرده و جایگزینهای دیگری ارائه کردند. آنها دو دلیل برای مخالفتشان داشتند؛ ورود آلودگی به آبهای روان خوزستان و آببر بودن بسیار زیاد این پروژه.
نیشکر محصولی است که آب زیادی مصرف میکند و اغلب باعث نابودی زیستگاه و فرسایش خاک میشود. مشکل دیگری نیز وجود داشت: شوری خاک بالا بود و از این رو نیاز به آب بیشتری بود. با قدم زدن در زمینهای نیشکر امروز تکههای خالی با پودر سفیدی در زمین میبینید که در زمین قهوهای ایجاد شده است. این زمینها کاملا از بین رفتهاند و دیگر قابل استفاده نیستند.
اتصال الکتریکی آب یکی از نشانههای شوری آن است، که اندازه ماده جامد حل شده را از طریق ظرفیت آب برای انتقال جریان الکتریکی اندازهگیری میکند. سطح اتصال الکتریکی که نیشکر میتواند تحمل کند ۷/ ۱ میلی زیمنس در سانتیمتر است، در حالی که در برخی مناطق اطراف شادگان این نسبت ۴ و در نزدیکی منابع آب زمینهای نیشکر ۱۷ است. نفوذ نمک به مرداب تاثیر خود را بر زندگی روستاییان نیز گذاشته است: بوفالوهای آبی باید در اطراف آبهای زنده زندگی کنند و شادگان دیگر برای آنها مناسب نیست.
آنها که محصولاتی چون گندم، گوجهفرنگی و بامیه پرورش میدهند نیز تفاوتها را حس کردهاند. این تغییرات سریع بر حیات وحش نیز تاثیرات قابل ملاحظهای داشته است.
در برآوردی که در سال ۱۹۷۱ انجام شد محققان اعلام کردند که تالابها اکوسیستم زندگی نزدیک به ۶۰ هزار اردک و ۴۰ هزار غاز بودهاند. مرداب برای مهاجرت زمستانی اردک مرمری، پرنده در معرض تهدید مردابهای بینالنهرین، نیز نقش حیاتی بازی میکرد.
بیش از ۱۷۰ گونه پرنده از ۳۲ خانواده مختلف توسط دانشکده محیطزیست و زیستشناسان و محققان مختلف ثبت شدهاند: ۱۲۰ نوع پرنده مهاجر و ۱۳ نوع پرنده دیگر هستند که در معرض تهدید جهانی قرار دارند. تالابها زمانی مملو از ماهی بودند و روستاییان از ماهیگیری در شادگان درآمد داشتند. بیش از ۳۰ گونه ماهی تالابی و ۴۰ گونه ماهی دریایی به ثبت رسیدهاند.
به گفته یکی از ماهیگیران، مزارع نزدیک ماهی تیلاپیا پرورش میدهند که راه خود را به تالاب باز کرده و به نحوی سبب کشتهشدن ماهیهای دیگر میشوند. توفانهای گردوغبار در حال از میانبردن باغهای خرما نیز هستند؛ یکی از بخشهای اصلی این محیط که به طور مستقیم با معیشت روستاییان گره خورده است.
یکی از کشاورزان محلی به نام جلیل ناگزیربودن کشاورزان به فروختن زمینهایشان را یکی دیگر از دامهای صنعت نیشکر میداند: روزی آنها به در خانهام آمدند و گفتند که به من مبلغ قابلتوجهی برای زمینم پرداخت میکنند، گفتم نمیفروشم، ولی آنها گفتند چاره دیگری ندارم. سدهای ساخته شده در دهههای اخیر نیز توسعه فاجعهبار دیگری برای تالابها بودهاند که سبب خشکی بستر آب شده و به افزایش شوری آب و زمین کمک کردهاند. سد گتوند که سه سال قبل برای تامین آب کارخانههای نیشکر زده شد بر بستری از نمک قرار گرفته است.
سعیدی متخصص کشاورزی معتقد است شرکتهای نفتی چینی که در دوران ریاست جمهوری محمود احمدینژاد به ایران آمدند نیز مشکلات مربوط به آب را تشدید کردند: تکنولوژی آنها بسیار پایینتر از اروپاییها بود و تنها زمین را شخم میزدند. برای یافتن نفت هکتارها گونه گیاه اطراف هورالعظیم سوزانده یا با بولدوزر نابود شد. فقدان آب در خوزستان تنها به سیاستهای داخل مرزهای ایران مرتبط نیست؛ سدهای ترکیه روی فرات و دجله جریان آب به سوریه و ایران و از این رو به اروندرود – رودخانه ۲۰۰ کیلومتری در مرز میان ایران و عراق – را کاهش داده است.
تالاب شادگان نیز زمانی که نیروهای صدام حسین در سال ۱۹۹۱ چاههای نفت کویت را آتش زدند، در اثر مقادیر عظیم دوده آسیب دید. با این وجود سیاستهای داخلی در طول دههها پیامدهای عوامل بیرونی را تشدید و به محیطزیست خوزستان آسیبهای جدی وارد کرده است.