قلم، این برنامه با پرسش مهدی مهدی قلی از دکتر حق شناس مبنی بر اینکه در ۱۳ آبان سال ۵۸ و اشغال لانه جاسوسی توسط دانشجویان پیرو خط امام شما ریشه و علت وقوع این حادثه را در چه چیزی می دانید و اصولا این مسئله و حادثه تاثیر گذار در انقلاب اسلامی را چگونه تحلیل می کنید، آغاز شد.
قلم، در ادامه اهم موارد گفتگوی این مناظره از سوی دکتر محمد جواد حق شناس را می خوانیم:
* زمانی که اشغال لانه جاسوسی صورت گرفت وقتی بود که هنوز انقلاب محکم و به ثبات لازم نرسیده بود، تقریبا ۱۰ ماه از پیروزی انقلاب نگذشته بود طبیعتا با مخاطرات بسیاری مواجه بود، این مقاومت ها از دو سوی سلطنت طلب ها و دیگر از سوی زندانیان سیاسی که آزاد شده بودند که عمدتا در استان های مرزی شاهد تحرکاتی بودیم که خواسته هایی را مطرح می کردند که با یکپارچگی سرزمین ما همخوانی نداشت و این نگران کننده بود.
* علاوه بر اینکه شاه بعنوان شخصیتی که قبل از وقوع انقلاب از کشور فرار کرده است نیز در گذشته با سابقه ی تاریخی که در زمان نهضت ملی شدن نفت نیز یک بار به خارج گریخته بود که بعد با کمک آمریکا و انگلیس و نیروهای داخل بازگردانده شد و در نهایت نهضت ملی متاسفانه شکست می خورد که این دغدغه همیشه در ذهن انقلابیون وجود داشت که دیگر ۲۸ مردادی دوباره تکرار نشود و این انقلاب را به سرنوشت نهضت ملی دچار نکند
* در آن مقطع از انقلاب شعار و خواسته مردم آنقدر که مبارزه با رژیم استبدادی پهلوی در دستور کار بود ، مبارزه با آمریکا در دستور کار نبود .
* فشاری که رژیم پهلوی در دهه ۴۰ و ۵۰ از خود بروز داد به سمتی رفت که تمام دریچه هایی که برای یک فعالیت مناسب و حرکت مبتنی بر آزادی های سیاسی و اجتماعی باید شکل می گرفت آن هم در جامعه ای که بخاطر شوک افزایش قیمت نفت بر اساس جنگ اعراب و اسرائیل شکل گرفته بود و پول قابل توجهی وارد اقتصاد ایران شد و تحولاتی را در حوزه اقتصادی رقم زد ، متناسب با آن فضای سیاسی کشور نیز همگام نشد بلکه برعکس شد و این فضا حتی بسته شد.
* در همان ابتدای دهه ۵۰ جشن های ۲۵۰۰ ساله را می بینید که بخش عظیمی هزینه می شود برای احیای یک ایدئولوژی و در ادامه جشن های ۵۰ ساله حکومت پهلوی و سپس مسئله حزب رستاخیز تشکیل می گردد که آن هم تحمل نمی شود و در نهایت کشور به سمت تک حزبی می رود و میبینید که شاه اعلام میکند هرکس عصو این حزب باشد پاسپورت آن آماده است، اینها نشانگر اشتباه بزرگی بود که رژیم سیاسی از نشناختن جامعه و بخاطر غرور عجیبی که به دلیل موقعیتی که برای آن پیش آمده بود و بدون توجه به خواست جامعه و تعداد دانشجویان آن و جوان های بیشتری بخصوص از طبقات متوسط و پایین دست وارد دانشگاه شده بودند و فاصله طبقاتی را در شهر می دیدند و همه این اتفاقات روند را به سمتی برد که این شکنندگی را در وضعیت رژیم دیده می شد.
* شاه بعد از ۲۸ مرداد سال ۳۲ به یک متحد منطقه ای نظام غرب تبدیل شده بود که می بینیم ایران به کنسرسیوم می پیوندد و عملا تمام دستاورد هایی که در نهضت ملی داشتیم و حتی قانون ملی شدن نفت زیر پا گذاشته می شود و نهایت انگلستان ۴۰ درصد نفت را تحت اختیار می گیرد و. پیمان بغداد و اینها با این روند موجب معرفی پیوند ایران با آمریکا در داخل می شود.
* در نگاه اول نظام یک نظام دو قطبی بود ، بین شوروی و امریکا و بزرگترین برنده این اتفاق در یک نظام دو قطبی شوروی بود ، عوامل شوروی در ایران فرضا حزب توده یا چریک های فدایی خلق هم مواردی از این دست زمینه را فراهم کردند و با اشغال سفارت بزرگترین موقعیت را برای شرق و نظام شوروی ایجاد کردند. نگاه دیگر به هر حال انقلاب اسلامی رخ داده و اسرائیل احساس خطر کرده است و برای اینکه ایران را در موقعیت جدید به انزوا بکشاند زمینه را فراهم میکنند تا سفارت اشغال شود و ایران را در دنیا بعنوان کشوری که ناقض حقوق بین الملل و جایگاه قانونی سفارت ها است و کشوری آشوب طلب است شناخته شود . و نگاه سوم هم بخاطر نگرانی دانشجویان و مردم برای انقلابی است که برای آن شهید دادند.
* هیچ دوستی ای دوستیِ ابدی نیست در میان کشور ها و هیچ دشمنی ای هم دشمنیِ دائمی نیست در میان کشور ها ، اگر نگاه ایدئولوژیک صورت نگیرد منافع ملی تعیین کننده خواهد بود ، ممکن است در یک آن کشوری که دشمنی صد در صد داشته در یک عرصه دیگر تبدیل شود یه یک متحد و همراه مانند دشمنی استالین و انگلیس که با آمدن هیتلر این دو دشمن بزرگ را تبدیل به دو دوست متحد کرد تا دشمن مشترک شان را نابود کنند؛ در آنجا حقوق مردم و یکپارچگی و منابع ملی حرف اول را می زند. همینطور موضوع ایران و عراق.
* در اینکه استکبار ستیزی بخشی از قانون اساسی مان است موافقیم اما بخش بعدی که آیا استکبار ستیزی دقیقا مساوی با آمریکا ستیزی است ؟ باید در این بخش بررسی مجددی داشته باشیم در بخشی از آمریکا نه اینکه تمام قد برابری کند استکبار با کلمه آمریکا.
* قطعا با نظریه ی نامگذاری فتنه مخالفم، در این مقطع که از حوادث ۸۸ گذشتیم نکته ای که باید عنوان کرد در سال ۸۸ هیچ کس سود نکرد ، نه نظام سیاسی ما و نه مردم و نه گروه های سیاسی ، و امروز زنده کردن فضای سال ۸۸ را با نام گذاری مثل فتنه قطعا به ضرر موقعیت کشور است. همان موقع هم رهبرانی که در جریان اصلاحات حضور داشتند و در انتخابات بودند خیلی صریح و روشن مواضع شان را کاملا درباره امریکا در همان مقطع بیان کردند .
* نوع روابط ما با آمریکا دو گونه است ، جاهایی وجود دارد که ما با هم مشکل داریم و جاهایی هم هست که ما با هم منافع مشترک داریم ، طی این سی سال گذشته اما می شد ما به منافع مشترک هم فکر میکردیم
* ما رکورد مذاکره با وزیر خارجه آمریکا در وین را شکستیم با ۱۸ روز اقامت و گفتگو که نشانگر این است که فرصت برای گفتگو هست و آنچه که حکم می کند منافع ملی و مردم یک کشور است و طبیعتا قرار نیست ما از این مسیر خارج شویم
* شعار مرگ بر آمریکا باید آزاد باشد برای کسانی که دوست دارند بگویند و برای کسانی که تمایل ندارند و ما بعنوان یک امر حکومتی باید از آن فاصله بگیریم و آن را به عهده مردم بگذاریم
قلم ، ویدیو این برنامه را می توانید در ذیل ببینید :
بخش ۱
بخش ۲