شیوع کرونا رویدادی تلخ و منحوسی در آستانه ورود به قرن جدید شمسی است که با ظهور خود به بسیاری از مردم ایران و جهان لطمه و خسارت وارد کرده و حتی جانهای بسیاری را نیز تاکنون گرفته است ولی با این اوصاف هنوز هم از سوی برخی افراد جامعه خطر این بیماری به درستی درک نشده و با این که قریب به یک سال از وقوع این بلای عالمگیر میگذرد، تهدید سلامت خود و دیگران توسط کووید ۱۹ را جدی نمیگیرند.
هرچند این روزها به دنبال اعمال محدودیتهای کرونایی و همکاری مردم شاهد شیب نزولی بیماری در کشورمان هستیم که بعضی خوشباورانه و کمی زودتر از شکست بیماری، قصد جشن گرفتن سلامت خود به بهانه شبهای یلدا را دارند و این در حالی است که نباید فراموش کرد که کرونا همچنان حضور دارد و دورهمیهای خانوادگی و تجمعات مهمترین علت شیوع آن در کشورمان تاکنون بوده است.
متاسفانه معمولاً بسیاری از افراد خطر این بیماری را تنها زمانی جدی و حس میکنند که خود یا یکی از عزیزانشان به آن مبتلا شده و در بستر بیماری میافتد، در حالی که همواره تاکید میشد که پیشگیری بهتر از درمان است و باید اهتمام کنیم که برای ویروس کرونا، کوچک و بزرگ، ضعیف و قوی، پیر یا جوان تفاوتی نمیکند و به مراتب از دیگر بیماریها سریعتر منتقل میشود.
«م . خیری» یکی از بهبودیافتگان کرونا در اردکان به خبرنگار ایسنا میگوید:روزها و شبهای سختی را تجربه کردم و از یک طرف سرفه و از طرف دیگر وصل شدن لولههای انتقال اکسیژن به بینی، دنیا را پیش چشمانم تیره و تار کرده بود و در آن روزهای تلختر از زهر فقط به خانوادهام فکر میکردم تا جایی که از امور مادی زندگی مثل کار و کارخانه و سهام و بورس که روزی مشغولیتهای ذهنی و مادیام بود، دست شُسته بودم.
وی با بیان این که از همان ابتدای ورود کرونا، فکر و ذهنم مشغول این ویروس و عوارض وحشتناک و آمارهای تلفات آن بود به طوری که همواره دیگران را نیز به رعایت نکات بهداشتی و عواقب خطرناک کرونا توصیه میکردم، اضافه میکند: با این حال نمیدانم از چه طریق این ویروس مهمان جسم و روح من نیز شد و اینچنین من را زمینگیر کرد.
خیری که به مدت دو هفته در بیمارستان شهید صدوقی یزد بستری بوده است، عنوان میکند: این دو هفته برایم بسیار طولانی گذشت و تنها مراقبتها و دلگرمیهای همسر و احوالپرسیهای اقوام و دوستان، روحیهبخش من برای مبارزه با این بیماری و تحمل درد و رنج آن بود.
وی که براساس تشخیص پزشکان بخش زیادی از ریهاش درگیری این بیماری شده و امیدی به زنده ماندن وجود نداشته است، میگوید: بعد ترخیص از بیمارستان، به مدت یک هفته نیز در خانه قرنطینه بودم ولی با این وجود دختر ۱۵ سالهام به کرونا مبتلا شد و بدون این که پس از اینم مدت دوری از خانواده، او را ببینم به بیمارستان منتقل شد.
این جوان اردکانی میگوید: روزهای پراسترسی را پشت سرگذاشته بودم ولی با بیماری دخترم، خودم را فراموش کرده بودم و فقط به دخترم فکر میکردم، البته خوشبختانه او نیز بعد چهار روز بستری به خانه بازگشت و دوباره من، همسر و دو دخترم دور هم جمع شدیم اما به شکرانهی کسب سلامتی، یاد گرفتیم که لحظه لحظهی زندگی را پاس بداریم.
«ث. زارع» دختر جوانی که چند ماه قبل این بیماری مادرش را از وی گرفته است، نیز به ایسنا میگوید: تا زمانی که مادرم را روی تخت بیمارستان و زیر دستگاه اکسیژن ندیده بودم، باورم نمیشد که این بیماری تا چه اندازه به ما نزدیک است.
وی بیان میکند: تا قبل از این زیاد به توصیههای بهداشتی که از سوی رسانهها منتشر میشد، توجهی نداشتم و خیلی ساده باورانه از کنار آنها میگذشتم ولی الان که مادرم را به همین راحتی از دست دادهام، به این که کرونا یک بیماری منحوس بسیار مسری است، باور پیدا کردهام.
زارع با اشاره به در پیش بودن شب یلدا و رسم و رسوم خاوادههای ایرانی برای دور هم جمع شدن، تاکید میکند: بنا به اظهارات پزشکان یکی از مهمترین راههای انتقال بیماری همین دورهمیهای خانوادگی است لذا از همه مردم به عنوان یک خواهر کوچک میخواهم که به خطر ابتلا به کرونا را جدی بگیرند و امسال این رسم دیرینه را همانند خیلی از برنامههای دیگر به شیوه سالهای قبل برگزار نکنند تا دوباره شاهد شدت گرفتن این بیماری در کشورمان نباشیم.
انتهای پیام