به گارش قلم، متن کامل نامه ی عزت الله انتظامی به رییسجمهور به شرح ذیل است :
به نام پروردگار متعال
جناب آقای دکتر حسن روحانی، رئیسجمهور محترم
با عرض سلام و ادب و احترام
چگونه میتوان دل در گرو سربلندی میهن داشت و از لاینحل ماندن پارهای مشکلات بیمناک نبود؟ و آنچه این نگرانی را افزون میکند، تداوم آنها و بیتفاوتی در قبال آنها است. از همین رو برآن شدم تا دست به قلم برم و دغدغه این روزهایم را بیان کنم. چون همواره بیم آن داشتهام که سر بر زمین بگذارم و چشم از جهان ببندم و این مشکل لاینحل باقی مانده باشد.
جناب آقای رئیسجمهور، شما با به سرانجام رساندن یکی از وعدههای انتخاباتیتان، توانستید سایه شوم تحریمها را از طریق مذاکره و گفتگو از سر ملت بردارید. آیا وقت آن نرسیده است تا به دیگر وعده انتخاباتیتان، یعنی برداشته شدن حصر از سه بزرگوار – سرکار خانم زهرا رهنورد و آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی – عمل کنید؟ بزرگترین دستآورد این عمل، یقینا بیشتر شدن اعتماد و اتحاد ملی است. که قطعا شما بیش از هر شهروند دیگری از این دستآورد خرسند خواهید شد. پس چرا در انجام این وعده تعلل میکنید؟ چگونه میتوان با قدرت های بزرگ جهان بر سر کسب منافع ملی بر سر یک میز نشست و چانه زد و بالاخره به نتیجه هم رسید، اما نمیتوان با مسوولان کشور بر سر منافع ملی مذاکره کرد؟ مگر میشود مسالهای با این اهمیت همچنان لاینحل باقی بماند؟ شما بیش از دو سال بیوقفه با همتی ستودنی پیگیر حل مساله تحریمها بودهاید. حال همتی کنید و مساله مهم داخلی را هم با همین شیوه حل کنید. کدام مسوول مملکتی است که خواهان لاینحل باقی ماندن مسایل باشد؟ مگر میشود مسالهای با این اهمیت را نادیده گرفت و خواهان همبستگی ملی هم شد؟ نادیده گرفتن حقایق و چشم بستن بر آنها، فقط به دشوارتر شدن حل آنها میانجامد. صحبت از همبستگی ملی است. شاید یتوان به شهروندی گفت که از دیگری باایمانتر است، اما نمیتوان به همان فرد گفت از دیگری ایرانیتر است. ایران متعلق به همه ما است؛ با هر عقیده یا مرام. از همین رو باید از آشتی ملی که منجر به همبستگی ملی میشود سخن گفت.
من عزت الله انتظامی در انتهای راه دراز عمر نود و چند سالهام، این امید را دارم که با تدبیر و عقلانیت این مساله نیز همچون مساله تحریمها ختم به خیر شود. چون از شما این انتظار را دارم که در آستانه نوروز مساله حصر را هم حل کنید تا موجبات وحدت ملی در جامعه فراهم آید. انشاءالله.
دعاگوی شما، با احترام / عزتالله انتظامی
خاک سردی دارد این سرزمین. ناصر خان دق کرد!