گروه جامعه: سایت برترینها نوشت: خبرها روزانه از خشونتهای پی در پی میگوید و اهالی فضای مجازی روزبهروز نسبت به این خبرها حساستر میشوند و بهراحتی از آن عبور نمیکنند. اینطور است که هرچند دقیقه یکبار نوشته تازهای درباره خشونتهای اخیر به چشممان میخورد. آنچه میخوانید ماجرای سه خشونت پرحاشیه در روزهای اخیر است.
ضربوشتم خبرنگار توسط حراست دانشگاه
روایت خبرنگار: صبح روز یکشنبه ۲۷ اردیبهشت برای تهیه گزارش درباره مشکلات کادر درمان و چالشهای آنان به یکی از مراکز تزریق واکسن در دانشگاه شهید بهشتی محدوده میدان سپاه مراجعه کردم. صندلیها به ردیف در مقابل میز پرستاران چیده شده بود و زنان و مردان سالمند روی آنها نشسته بودند تا به ترتیب دوز اول واکسن را دریافت کنند. خانمی که دکتر صدایش میکردند با دو ماسک که روی هم قرار نگرفته بودند، مدام با مردم و بازرسان وزارت بهداشت صحبت میکرد. کارت خبرنگاریام را از کیفم بیرون آورده به سمت او که در کنار بازرس وزارتخانه ایستاده بود، رفتم؛ سلام کرده و با نشان دادن کارتم از او خواستم که به سوالاتم پاسخ دهد.
اول مرا به بازرس وزارتخانه معرفی کرد و گفت: «ایشان از همه چیز مطلعاند، سوالاتتان را از او بپرسید» و به گوشه دیگری رفت. بازرس در ابتدا گفت که اسم من را نباید منتشر کنی. به او اطمینانخاطر دادم در صورت رضایت مصاحبهشونده نام منتشر خواهد شد. به پرسشها جواب سربالا داده و مشخص بود نمیخواهد اطلاعات زیادی ارائه دهد، درصورتیکه هدف من تهیه یک گزارش حمایتی از تلاشهای کادر درمان برای واکسیناسیون بود. ازآنجاییکه پرسشهایم بدون پاسخ ماند به سراغ همان دکتری که میگفتند ناظر مرکز است رفتم. او پاسخ به سوالات را هرچند ناقص و بریدهبریده، اما صریحتر میگفت.
وقتی قصد خروج داشتم مامور حراست دانشگاه جلوی من را گرفت و گفت که باید تلفنهمراهم را به او بدهم تا صداهای ضبطشده را پاک کند. مخالفت کردم، چون کارت خبرنگاری داشته و با هماهنگی به یک مکان عمومی آمده بودم. مسیرم را بهسمت در خروجی ادامه دادم که حراست جلوی من را گرفت و به عقب هل داد. گفت: «اجازه خروج نداری و باید اول فایل صوتی ضبطشده را پاک کنی.»
مقاومت کردم، اما او با گرفتن دست و کیف من که به روی شانه راستم قرار داشت، مرا به سمت سالن میکشید. در این بین دسته کیف باز شد و حراست کیف را در دست چپ و دست من را در دست راست خود فشار داده و میکشید. دستم را که در اثر فشار بهشدت درد گرفته بود بیرون کشیده و متوجه انگشتی شدم که تا خورده بود!
این مامور حراست، با وجود شکستن انگشتم از دادن کیفم خودداری کرده و اجازه خروج نمیداد. اینجا بود که با دفتر تحریریه و سردبیر روزنامه «صبحنو» تماس گرفتم که با کمک همکاران و تماس با نیروی انتظامی و طرح شکایت کیفم را پس گرفته و راهی کلانتری، پزشکی قانونی و بیمارستان شدم. انگشتی که حالا استخوانش به دونیم شده بود آماده جراحی شبانه شد. البته با پیگیری آقای علیرضا وهابزاده، مشاور رسانهای وزیر بهداشت و دکتر علیرضا زالی، فرمانده ستاد مقابله با کرونای استان تهران عمل جراحی دوساعته شبهنگام انجام شد و نیمهشب نیز پس از مرخصی به منزل رفتم.
قتل «بابک خرمدین» توسط پدر
جسد مثله شده «بابک خرمدین» کارگردان سینما روز یکشنبه در داخل یک سطل زباله در شهرک اکباتان پیدا شد و در تحقیقات به عمل آمده نیز پدر و مادر این کارگردان به قتل اعتراف کردند.
ابتدا مأموران تنه بالا و دستهای مقتول را کشف میکنند و بعد از آن با انگشت نگاری هویت جسد مشخص میشود.
مأموران در مرحله بعدی به سراغ پدر و مادر مقتول میروند که با بازجوییهای اولیه، پدر او به جنایت قتل پسرش اعتراف میکند.
قاتل در اعترافات خود گفت که پسرش را با قرصهای خواب آوری که در غذا ریخته بود در ابتدا مسموم و بیهوش میکند و بعد پس از چند ضربه چاقو جسد را به حمام منتقل و مثله میکند و انگیزه قتل را اذیت کردنها و رفتار نامناسب مقتول با پدر و مادرش اعلام میکند.
همچنین پدر بابک خرمدین در تازهترین اعترافات خود پرده از ارتکاب دو قتل دیگر برداشته است. وی اعتراف کرد که داماد و دختر خود را هم به همین شیوه به قتل رسانده است پدر و مار بابک خرمدین در اعترافات خود درباره انگیزه قتل داماد و دخترشان اعلام کردهاند آنها اعتیاد به مواد مخدر داشتند و همچنین درگیر انحرافات اخلاقی بودند.
ماجرای ضرب و شتم مشتری بانک رفاه
روز گذشته فیلمی از ضرب و شتم و کتک زدن یک شهروند توسط کارمند بانک رفاه کارگران در شبکههای اجتماعی منتشر شد و با واکنشهای گستردهای مواجه شد و باعث شد بانک هم واکنش نشان دهد. گفته میشود این اتفاق در شعبه خیابان لبافینژاد تهران بانک رفاه کارگران روی داده است.
بهرام فرهی، مدیر امور حوزه مدیریت و روابط عمومی بانک رفاه گفت: این ماجرای تلخ مربوط به تیرماه سال ۹۹ است و در همان زمان و پس از اطلاع مدیریت بانک، کارمند مذکور به فوریت از کار تعلیق و با ارجاع پرونده به کمیته انضباطی بانک، نامبرده از بانک اخراج شد.
او با تاکید بر اینکه “رفتار کارمند بانک اصلا قابل توجیه نیست”، گفت: طبق مستنداتِ پلیس مطابق با فیلم دوربینهای مداربسته داخل شعبه، در روز حادثه، آن خانم با مدرکی جعلی قصد برداشت وجه داشتند، اما بعد از مخالفت کارمند بانک، ایشان اقدام به برهم زدن نظم بانک، شکستن شیشههای داخل بانک و فحاشی کرد و در نهایت آن اتفاق تلخ از طرف یکی از کارمندان شعبه رقم خورد.
فرهی ادامه داد: قطعا رفتار کارمند سابق بانک، به هیچ وجه قابل پذیرش نبود و خط قرمز بانک رفاه، حفظ کرامت مشتریان و رعایت دقیق منشور اخلاقی بانک، بوده، هست و خواهد بود.
او تاکید کرد: خدمات انبوه همکارانمان بویژه در شعب مراکز درمانی و بالاخص در ایام کرونا بر کسی پوشیده نیست و ما در همین ایام، چندین همکار عزیزمان را از دست دادیم، به همین دلیل هرگز اجازه نمیدهیم رفتار غیراخلاقی یک فرد، زحمات خالصانه انبوه کارکنان بانک را زیر سوال ببرد.
اینگونه رفتارها میتواند نشان از جنون داشته باشد که یک لحظه حجم خشم و هیجان زیاد فرد از نقطه جوشش بالاتر میرود و او کنترل خود را از دست میدهد.
اما علل جنون را میتوان این دانست که وقتی آدمها در طول زندگی خود خشمهای سرکوب شده خرد زیادی دارند، یا ایثار و از خودگذشتگیهای زیادی داشتند دچار این موارد میشوند. در موارد دیگری حتی حقوق خود را ضایع کردند و خواستههای خود را بیان نکردند و به دنبال تمایلات خود نرفتند. زمانی که افراد این اقدامات را انجام میدهند دیگران نزدیکان و جامعه را به خود بدهکار میدانند.
زمانی که حجم این خشم به نقطه اوج خود میرسد میتواند زمینه ساز رفتار جنون آمیز شود.
در پایان به طور جدی در خواست میکنم قبل از اینکه این چنین از خشم لبریز و در برابر مسئلهای در حد زیادی مستاصل شوید، با مراجعه به روان شناس متعهد و متخصص در کسب آرامش بکوشید تا شاهد اتفاقاتی این چنین نباشیم.
ضربوشتم خبرنگار توسط حراست دانشگاه
روایت خبرنگار: صبح روز یکشنبه ۲۷ اردیبهشت برای تهیه گزارش درباره مشکلات کادر درمان و چالشهای آنان به یکی از مراکز تزریق واکسن در دانشگاه شهید بهشتی محدوده میدان سپاه مراجعه کردم. صندلیها به ردیف در مقابل میز پرستاران چیده شده بود و زنان و مردان سالمند روی آنها نشسته بودند تا به ترتیب دوز اول واکسن را دریافت کنند. خانمی که دکتر صدایش میکردند با دو ماسک که روی هم قرار نگرفته بودند، مدام با مردم و بازرسان وزارت بهداشت صحبت میکرد. کارت خبرنگاریام را از کیفم بیرون آورده به سمت او که در کنار بازرس وزارتخانه ایستاده بود، رفتم؛ سلام کرده و با نشان دادن کارتم از او خواستم که به سوالاتم پاسخ دهد.
اول مرا به بازرس وزارتخانه معرفی کرد و گفت: «ایشان از همه چیز مطلعاند، سوالاتتان را از او بپرسید» و به گوشه دیگری رفت. بازرس در ابتدا گفت که اسم من را نباید منتشر کنی. به او اطمینانخاطر دادم در صورت رضایت مصاحبهشونده نام منتشر خواهد شد. به پرسشها جواب سربالا داده و مشخص بود نمیخواهد اطلاعات زیادی ارائه دهد، درصورتیکه هدف من تهیه یک گزارش حمایتی از تلاشهای کادر درمان برای واکسیناسیون بود. ازآنجاییکه پرسشهایم بدون پاسخ ماند به سراغ همان دکتری که میگفتند ناظر مرکز است رفتم. او پاسخ به سوالات را هرچند ناقص و بریدهبریده، اما صریحتر میگفت.
وقتی قصد خروج داشتم مامور حراست دانشگاه جلوی من را گرفت و گفت که باید تلفنهمراهم را به او بدهم تا صداهای ضبطشده را پاک کند. مخالفت کردم، چون کارت خبرنگاری داشته و با هماهنگی به یک مکان عمومی آمده بودم. مسیرم را بهسمت در خروجی ادامه دادم که حراست جلوی من را گرفت و به عقب هل داد. گفت: «اجازه خروج نداری و باید اول فایل صوتی ضبطشده را پاک کنی.»
مقاومت کردم، اما او با گرفتن دست و کیف من که به روی شانه راستم قرار داشت، مرا به سمت سالن میکشید. در این بین دسته کیف باز شد و حراست کیف را در دست چپ و دست من را در دست راست خود فشار داده و میکشید. دستم را که در اثر فشار بهشدت درد گرفته بود بیرون کشیده و متوجه انگشتی شدم که تا خورده بود!
این مامور حراست، با وجود شکستن انگشتم از دادن کیفم خودداری کرده و اجازه خروج نمیداد. اینجا بود که با دفتر تحریریه و سردبیر روزنامه «صبحنو» تماس گرفتم که با کمک همکاران و تماس با نیروی انتظامی و طرح شکایت کیفم را پس گرفته و راهی کلانتری، پزشکی قانونی و بیمارستان شدم. انگشتی که حالا استخوانش به دونیم شده بود آماده جراحی شبانه شد. البته با پیگیری آقای علیرضا وهابزاده، مشاور رسانهای وزیر بهداشت و دکتر علیرضا زالی، فرمانده ستاد مقابله با کرونای استان تهران عمل جراحی دوساعته شبهنگام انجام شد و نیمهشب نیز پس از مرخصی به منزل رفتم.
قتل «بابک خرمدین» توسط پدر
جسد مثله شده «بابک خرمدین» کارگردان سینما روز یکشنبه در داخل یک سطل زباله در شهرک اکباتان پیدا شد و در تحقیقات به عمل آمده نیز پدر و مادر این کارگردان به قتل اعتراف کردند.
ابتدا مأموران تنه بالا و دستهای مقتول را کشف میکنند و بعد از آن با انگشت نگاری هویت جسد مشخص میشود.
مأموران در مرحله بعدی به سراغ پدر و مادر مقتول میروند که با بازجوییهای اولیه، پدر او به جنایت قتل پسرش اعتراف میکند.
قاتل در اعترافات خود گفت که پسرش را با قرصهای خواب آوری که در غذا ریخته بود در ابتدا مسموم و بیهوش میکند و بعد پس از چند ضربه چاقو جسد را به حمام منتقل و مثله میکند و انگیزه قتل را اذیت کردنها و رفتار نامناسب مقتول با پدر و مادرش اعلام میکند.
همچنین پدر بابک خرمدین در تازهترین اعترافات خود پرده از ارتکاب دو قتل دیگر برداشته است. وی اعتراف کرد که داماد و دختر خود را هم به همین شیوه به قتل رسانده است پدر و مار بابک خرمدین در اعترافات خود درباره انگیزه قتل داماد و دخترشان اعلام کردهاند آنها اعتیاد به مواد مخدر داشتند و همچنین درگیر انحرافات اخلاقی بودند.
ماجرای ضرب و شتم مشتری بانک رفاه
روز گذشته فیلمی از ضرب و شتم و کتک زدن یک شهروند توسط کارمند بانک رفاه کارگران در شبکههای اجتماعی منتشر شد و با واکنشهای گستردهای مواجه شد و باعث شد بانک هم واکنش نشان دهد. گفته میشود این اتفاق در شعبه خیابان لبافینژاد تهران بانک رفاه کارگران روی داده است.
بهرام فرهی، مدیر امور حوزه مدیریت و روابط عمومی بانک رفاه گفت: این ماجرای تلخ مربوط به تیرماه سال ۹۹ است و در همان زمان و پس از اطلاع مدیریت بانک، کارمند مذکور به فوریت از کار تعلیق و با ارجاع پرونده به کمیته انضباطی بانک، نامبرده از بانک اخراج شد.
او با تاکید بر اینکه “رفتار کارمند بانک اصلا قابل توجیه نیست”، گفت: طبق مستنداتِ پلیس مطابق با فیلم دوربینهای مداربسته داخل شعبه، در روز حادثه، آن خانم با مدرکی جعلی قصد برداشت وجه داشتند، اما بعد از مخالفت کارمند بانک، ایشان اقدام به برهم زدن نظم بانک، شکستن شیشههای داخل بانک و فحاشی کرد و در نهایت آن اتفاق تلخ از طرف یکی از کارمندان شعبه رقم خورد.
فرهی ادامه داد: قطعا رفتار کارمند سابق بانک، به هیچ وجه قابل پذیرش نبود و خط قرمز بانک رفاه، حفظ کرامت مشتریان و رعایت دقیق منشور اخلاقی بانک، بوده، هست و خواهد بود.
او تاکید کرد: خدمات انبوه همکارانمان بویژه در شعب مراکز درمانی و بالاخص در ایام کرونا بر کسی پوشیده نیست و ما در همین ایام، چندین همکار عزیزمان را از دست دادیم، به همین دلیل هرگز اجازه نمیدهیم رفتار غیراخلاقی یک فرد، زحمات خالصانه انبوه کارکنان بانک را زیر سوال ببرد.
اینگونه رفتارها میتواند نشان از جنون داشته باشد که یک لحظه حجم خشم و هیجان زیاد فرد از نقطه جوشش بالاتر میرود و او کنترل خود را از دست میدهد.
اما علل جنون را میتوان این دانست که وقتی آدمها در طول زندگی خود خشمهای سرکوب شده خرد زیادی دارند، یا ایثار و از خودگذشتگیهای زیادی داشتند دچار این موارد میشوند. در موارد دیگری حتی حقوق خود را ضایع کردند و خواستههای خود را بیان نکردند و به دنبال تمایلات خود نرفتند. زمانی که افراد این اقدامات را انجام میدهند دیگران نزدیکان و جامعه را به خود بدهکار میدانند.
زمانی که حجم این خشم به نقطه اوج خود میرسد میتواند زمینه ساز رفتار جنون آمیز شود.
در پایان به طور جدی در خواست میکنم قبل از اینکه این چنین از خشم لبریز و در برابر مسئلهای در حد زیادی مستاصل شوید، با مراجعه به روان شناس متعهد و متخصص در کسب آرامش بکوشید تا شاهد اتفاقاتی این چنین نباشیم.