محمدرضا کمیلی، کارشناس علوم سیاسی و تحلیلگر حوزه شبه قاره در یادداشتی نوشته است: تنش در جنوب آسیا عمری به درازای استقلال پاکستان از هند در سال ۱۹۴۷ دارد و اگر تاریخ پیش از آن نیز را بررسی کنیم میبینیم که ریشههای نزاع را میتوان به بیش از هزار سال قبل متصل کرد. استعمار انگلیس همزمان با خروج خود از شبه قاره شیوهای مرزبندی را برای هند و پاکستان به یادگار گذاشت که علی رغم گذشت ۷۳ سال و ریخته شدن خون هزاران انسان بیگناه، تنشها در این منطقه به پایان نرسیده و هر بار به بهانهای تازه زخمهای کهنه سر باز میکنند.
رویارویی نظامیان هندی و چینی طی روزهای اخیر بهانهای است تا یکبار به ریشههای این تنش تاریخی در جنوب آسیا اشاره کرده و آن را مورد واکاوی قرار دهیم. واضح است که رویارویی کشورهای شبه قاره را نمیتوان تنها نزاع دوسویه دانست بلکه در پس پرده به وجود ائتلافی پنهانی خواهیم رسید که عملا جنوب آسیا را میدان رویارویی آمریکا و چین کرده است.
نقطه وقوع تنشها
کشته شدن ۲۰ سرباز هندی و زخمی شدن ۸۵ نفر از آنها در مرز مشترک با چین توجه رسانههای جهان را به منطقهای به نام “لداخ” جمع کرد؛ جایی که میان کوههای رفیع هیمالیا قرار گرفته و در اصل بخشی از کشمیر بزرگ است که علاوه بر هند و پاکستان، چین نیز داعیه دار تصاحب بخشی از آن است. توافقنامههای گذشته میان هند و چین که دولتهای دو کشور را از هرگونه اقدام تحریک کننده در نزدیکی این منطقه تعیین تکلیف نشده باز میداشت به ادعای چین پس از اقدام هند برای کشیدن جادهای که قابلیت استفاده نظامی داشت زیر پا گذاشته شد و نظامیان دو کشور را برای اولین بار پس از سال ۱۹۷۵ مقابل هم قرار داد.
اینک هر دو کشور مدعی هستند که برای حل تنشها در حال رایزنی و مذاکره هستند ولی همزمان به شدت در حال افزایش نیروهای خود در مرزهای مشترک هستند زیرا مشخص است که رایزنیها نتیجه مطلوبی در پی نداشته است. هند طی روزهای اخیر از تانکهای تی ۹۰ گرفته تا جنگندههای رافال فرانسوی را به مرز لداخ فرستاده و حتی برای احتیاط بیشتر نیروی دریایی خود را نیز در دریاچه مرزی با چین مستقر کرده است. به عبارت دیگر آمادگی همه جانبه در حالی که تلاش میکند از طریق مذاکره مانع شروع جنگ با چین شود زیرا طعم شکست از این کشور را در سالهای قبل چشیده است.
در مقابل نیز چین هزاران نیروی جنگی خود را در مرزهای مشترک مستقر کرده و هشدارهای لازم را به هند داده است. پکن مدعی است تا زمانی که خطر جاده مذکور وجود داشته باشد، نیروهای خود را جابجا نخواهد کرد.
مرزهای غربی هند
تکلیف مرزهای شمالی هند با چین مشخص است و دو کشور بحرانیترین وضعیت را تجربه میکنند ولی در سویی دیگر دولتمردان هندی نزاعی سخت با پاکستان را بازهم بر سر کشمیر تجربه میکنند. روی کار آمدن عمران خان در پاکستان باعث افزایش امیدها به حل مناقشه تاریخی هند و پاکستان طبق نظر سازمان ملل یعنی برگزاری رفراندومی آزادانه در کشمیر، شده بود. ولی رویکرد دولت هند همه چیز را تغییر داد.
یازده ماه قبل حزب بی جی پی در هند معاهدههای پیشین با پاکستان را نادیده گرفته و به شکلی یک سویه خودمختاری کشمیر را لغو کرد. حدود ۸۰۰ هزار نظامی هندی در این منطقه مستقر شدند و حبس خانگی مردم نیز آغاز شد. این اقدام هند عملا به معنای رد پیشنهاد مذاکره با پاکستان بود و تنشهای میان دو کشور را نیز به شدت افزایش داد.
اسلامآباد و دهلینو طی این مدت یک نزاع ۴۸ ساعته سنگین را نیز تجربه کردند و دو کشور دهها هزار نیروی نظامی خود را درمزهای مشترک به حال آمادهباش در آوردهاند. ساقط کردن پهپادهای جاسوسی در هر دو طرف ادامه دارد ولی همچنان این مردم کشمیر هستند که بیشترین آسیب را میبینند. تنها طی ۱۱ ماه اخیر نظامیان هندی ۱۹۲ کشمیری را کشتهاند و اینک قصد اسکان ۴۰۰ هزار غیر بومی را در کشمیر دارند که به صورت آشکار باعث تغییر بافت جمعیت مسلمان منطقه خواهد شد.
نزاع چین و آمریکا عامل اصلی تنشها
طی سالهای اخیر و به خصوص با شروع کریدور اقتصادی مشترک چین و پاکستان که “سی پیک” نام گرفته است، پاکستان با کمک پکن موفق شد بزرگترین سرمایه گذاری خارجی تاریخ خود را تجربه کرده و ۴۶ میلیارد دلار سرمایه به خاک خود منتقل کند. این اتفاق از لحاظ اقتصادی برای هر دو کشور اهمیت زیادی دارد زیرا چین را ۷ هزار کیلومتر به کشورهای حاشیه خلیج فارس نزدیک تر میکند و نظارت آمریکا بر محمولههای اقتصادی این کشور را کمتر. دولت آمریکا ابتدا تلاش داشت با فشار آوردن بر پاکستان مانع پیشرفت این پروژه شود. فشارهای سیاسی علیه سی پیک هنوز هم ادامه دارد و وزارت خارجه آمریکا بارها تاکید کرده این پروژه شفافیت لازم را ندارد.
از سوی دیگر چین حمایت سیاسی از پاکستان را نیز در دستور کار دارد و با توجه به نقش مهمی که کشور چین در منطقه و حتی مجامع جهانی دارد، اسلام آباد از این حمایت نفع زیادی میبرد. چین بارها قطعنامههایی که علیه پاکستان صادر شده را وتو کرده است و در آخرین مورد آن با درخواست چین حادثه تروریستی حمله به ساختمان بورس شهر کراچی که توسط ارتش آزاد بلوچستان انجام شده بود، علی رغم مخالفتهای هند از سوی شورای امنیت سازمان ملل محکوم شد. اهمیت این نکته آنجاست که بدانیم چندی قبل «گاوارا آریا» افسر سابق ارتش هند در یک برنامه زنده تلویزیونی به صراحت اعلام کرده بود با گروه ارتش آزاد بلوچستان ارتباط مستمر روزانه دارد و برای جدا شدن بلوچستان از پاکستان تلاش میکند.
در سوی دیگر آمریکا برای از دست نرفتن قدرت و نفوذش در جنوب آسیا دو گزینه پیش رو دارد؛ تعامل و مدارا با پاکستان که طی این ۲۰ سال اخیر بارها سیاستهای دوگانهای را علیه آمریکا اتخاذ کرده و اخیرا نیز عمران خان آشکار میگوید هرگز به همراهی با آمریکا در هیچ جنگی مایل نیستیم و یا حمایت از هند مقابل ائئلاف چین و پاکستان. ترامپ نیز به صورت مشخص گزینه دوم را انتخاب کرده و در مناقشات منطقهای نیز از هند حمایت میکند. ترامپ علی رغم درخواستهای مکرر عمران خان و قول ضمنی که به نخست وزیر پاکستان داده بود حتی حاضر نشد موضوع کشمیر را در ملاقات با نارندرا مودی، نخست وزیر هند مطرح کند.
در چنین شرایطی مسلم است که روز به روز روابط میان چین و پاکستان تقویت خواهد شد و آمریکا نیز به سوی هند گرایش خواهد یافت. پیش بینی تنش میان هند و چین نیز با توجه به رویکردی که دو کشور دارند و در دو ائتلاف جدا به سر میبرند چندان عجیب نیست و همچنین بعید به نظر میرسد مشکلات مرزی که بیشتر به بهانه شبیه هستند تا حقیقت، به سرعت خاتمه یابد.
از آنجا که شرایط در مرزهای غربی هند یعنی خط کنترل مرزی با پاکستان به شدت در حال بحرانی شدن بود، حمله چین به هند میتواند هشداری به دولتمردان دهلینو باشد تا بدانند که نباید ائتلاف مشترک چین و پاکستان را نادیده بگیرند.
در هر حال تنها راه حل بحران موجود در جنوب آسیا که کشورهای کوچکتر مانند بوتان، نپال، بنگلادش و … را نیز درگیر خود کرده است، میتوان حل مساله کشمیر طبق رای مردم آن و پایان اختلافات بین هند و پاکستان دانست. هرچند پس از حل مساله کشمیر ممکن است میدان رقابت بین آمریکا و چین یا به بهانه دیگر در شبه قاره باشد یا به منطقهای دیگر منتقل شود.
انتهای پیام