نقش این بدمن را رضا کیانیان بازی میکند، بازیگری که نوشتن درباره او هم آسان است، هم دشوار. آسان؛ چون میتوان نوشت او بازیگر توانمند و خلاقی است که تعداد زیادی از بهترین نقشهای سینما و تلویزیون را به نام خود ثبت کرده که از میان آنها میتوان به نقشهای او در فیلمها و سریالهایی مانند روبان قرمز، آژانس شیشهای، همیشه پای یک زن در میان است، یک تکه نان، گاهی به آسمان نگاه کن، فرش باد، دوران سرکشی، روزگار قریب، مختارنامه، راه طولانی، کلاه پهلوی و … اشاره کرد.
در تمامی این آثار از همه ظرفیتهای کیانیان استفاده شده است؛ از چهرهاش برای گریم، از بیانش برای دیالوگهایی که قرار است برای مدت زیادی در ذهن بماند و تحلیل و سواد او از نقش تا آن را کاملا متفاوت اجرا کند.
با این کارنامه درخشان و در شرایطی که همه او را بازیگری کامل میدانند، نوشتن درباره کیانیان زمانی سخت میشود که تصمیم بگیری به برخی از نقشهای او اشاره کنی که نشان میدهند این بازیگر برای اجرای آنها از پیشینه، تجربه و اعتبار خود خرج کرده است.
کیانیان هم مثل کارگردانان و تهیهکنندگان میداند که نامش در تیتراژ یک اثر نمایشی مردم را برای دیدن آن اثر ترغیب میکند و تهیهکنندهها هم برای جذب مخاطب بیشتر، حاضر میشوند هزینه کنند و او را به کار دعوت کنند.
همه این اتفاقها در سریال کیمیا افتاده و کیانیان در نقش پدر آرش مقابل دوربین رفته اما واقعیت این است که تا اینجای سریال بیننده که به اعتبار نام کیانیان این نقش را پیگیری میکند، منتظر است که او یکی از برگهای خوب بازی خود را رو کند.
جام جم