این در حالی است که کارشناسان تاکید دارند قرنطینه خانگی در دوره شیوع کرونا به همراه تشدید مشکلات اقتصادی در سالهای اخیر و البته قرار گرفتن جامعه ایران در حالتگذار از سنتی به مدرن که آسیبهای اجتماعی متوعی را به همراه داشته است، موجب تشدید موج بروز خشونتهای خانگی در ایران شده و این مسئله باعث شده است که هر از گاهی شاهد انتشار اخبار مربوط به وقوع قتلهای خانوادگی در ایران باشیم.
«بابک خرمدین، کارگردان سینما که زمانی به آلمان مهاجرت کرده و به دلیل دلتنگی برای خانوادهاش به ایران به قتل رسیده بود، دو روز پیش توسط پدر و مادرش به قتل رسید.» این خبر کوتاه تنها یکی از نمونههای بروز خشونتهای شدید خانگی است که در این روزهای کرونایی در کشورمان به یک بحران تبدیل شده و باعث شده است که هر از گاهی خبر قتل یک فرزند توسط والدینش از گوشه و کنار ایران به گوش برسد؛ از رومینا اشرفی، دختر تالشی تا ریحانه عامری، دختر کرمانی که سال گذشته به دلیل مسائل ناموسی و اختلافات خانوادگی توسط پدرشان به قتل رسیدند تا فاطمه برحی، زن آبادانی که به همین دلیل توسط شوهرش کشته شد و علیرضا فاضلی، جوان ۲۰ ساله اهوازی که همین دو هفته پیش به دلیل گرایشات جنسی نامتعارف بهدست برادر ناتنی خود به قتل رسید.
این قتلهای خانوادگی نشان از افزایش میزان بروز خشونتهای خانگی در دوره شیوع کرونا در ایران دارد و آن طور سازمان بهزیستی در این زمینه گزارش داده، آمار تماسهای روزانه با تلفن صدای مشاور بهزیستی کشور تا چهار هزار تماس افزایش یافته و میزان مداخلات اورژانس اجتماعی در زمینه خشونت خانگی در ایران در دوره شیوع کرونا به نحو محسوسی بیشتر شده است. سازمان بهزیستی البته آمار دقیقی از افزایش خشونت خانگی در ایران در دوره شیوع کرونا منتشر نکرده است، اما روانشناسان و روانپزشکان با اشاره به رشد مراجعات مربوط به خشونت خانگی در این دوره، تاکید دارند که قرنطینه خانگی و بحران اقتصادی دوره کرونا موجب تشدید این نوع از خشونتها شده است.
این نکتهای است که دکتر فربد فدایی، روانپزشک روی آن دست گذاشت و عنوان کرد: متاسفانه شرایط بروز خشونتهای خانگی در ایران به وضعیت نگران کنندهای رسیده است و اخباری که در ایران و سایر کشورها درباره این خشونتها به گوش میرسد، صرفا نوک کوه یخ رواج خشونتهای خانگی در سطح جامعه است و قسمت عمده اخبار مربوط به این خشونت ها، نه تنها از چشم مردم بلکه حتی از چشم مسئولان نهادهای متولی نیز پنهان است.
وی علت اصلی بروز خشونتهای خانگی را اصطکاک زیاد میان افراد خانواده دانست و تاکید کرد: معمولا وقتی اعضای یک خانواده بیشتر در کنار یکدیگر حضور دارند، زمینه بروز خشونتهای خانگی فراهم تر میشود، همان طور که در ماههای گرم سال که افراد بیشتر در کنار هم هستند، گزارشهای مربوط به ارتکاب به جرایم پرخاشگرانه نیز بیشتر منتشر میشود.
تشدید خشونتهای خانگی با شروع قرنطینه خانگی و بحران اقتصادی
با وجود این که سازمان بهزیستی، سازمان نظام روانشناسی، اورژانس اجتماعی و سایر نهادهای متولی هیچ گاه آمار دقیقی از افزایش خشونت خانگی در دوره کرونا ارائه نکرده اند، اما گزارشهای رسانهای و حتی اذعان برخی مسئولان سازمان بهزیستی از صحت این موضوع حکایت دارد.
فدایی در همین راستا درباره رابطه میان قرنطینه خانگی و رشد آما بروز خشونتهای خانوادگی گفت: متاسفانه آمار کلی در این زمینه وجود ندارد، اما براساس افزایش میزان گزارشهای موردی دریافتی در این زمینه و همچنین با استناد به سخنان مسئولان سازمان بهزیستی میتوان گفت میزان شکایت از خشونتهای خانگی بر اثر شیوع کرونا و قرنطینه ناشی از آن افزایش یافته است.
این روانپزشک درباره زمینههای افزایش آمار خشونتهای خانگی در دوره شیوع کرونا توضیح داد: پیش از شیوع کرونا، افراد برای تخلیه خشم و عصبانیت خود راهکارهای بیشتری در اختیار داشتند، به طور مثال، بیشتر میتوانستند دوستان خود را ببینند و توسط آنها تسکین پیدا کنند، اما اکنون این راهحلها کمتر در دسترس افراد قرار دارد و به همین دلیل، احتمال بروز خشونتهای خانگی بیشتر میشود.
وی در ادامه به نقش تشدید بحرانهای اقتصادی در دوره شیوع کرونا بر افزایش آمار خشونتهای خانگی اشاره کرد و اظهارکرد: مشکلات اقتصادی از جمله مهمترین دلایلی است که همواره میتواند زمینه بروز رفتارهای پرخاشگرانه در میان افراد را افزایش دهد. در شرایط کرونا نیز وقتی بسیاری از افراد به صورت اجباری ناچار به پایین آوردن سطح زندگی خود شده اند، طبیعی است که آمار بروز خشونتهای خانگی و جرایم پرخاشگرانه افزایش یابد.
اصطکاک میان اعضای یک خانواده ؛ زمینه قتلهای خانوادگی را افزایش میدهد
فدایی در بخش دیگری از صحبت هایش درباره علت رشد بروز رفتارهای پرخاشگرانه در میان اعضای یک خانواده توضیح داد: اصولا میزان بروز پرخاشگری بین افرادی که با یکدیگر آشنایی و ارتباط خانوادگی دارند، بسیار بیشتر از افرادی اتفاق میافتد که با یکدیگر بیگانه هستند؛ دلیل آن هم این است که اعضای یک خانواده به صورت مرتب با یکدیگر در ارتباط هستند و در بسیاری از موارد با یکدیگر اصطکاک پیدا میکنند.
وی با تاکید بر این که عمده قتلهای خانوادگی بدون نقشه قبلی انجام میشود، اظهارکرد: معمولا وقتی قاتل و مقتول با یکدیگر بیگانه هستند، این قتل با برنامهریزی و نقشه کشی قبلی اتفاق افتاده است، اما عمدتا وقتی یک فرد توسط اعضای خانواده خود به قتل میرسد، قصد قبلی برای انجام این قتل وجود نداشته است و اساسا بسیاری از خشونتهای خانوادگی بدون برنامه قبلی رخ میدهد.
فرزندکشی، رایج تر از پدرکشی
در سالهای اخیر، تعداد خبرهای منتشرشده مربوط به پدرکشی یا مادرکشی در رسانهها بسیار کمتر از میزان خبرهای مربوط به قتل فرزند توسط والدین بوده است؛ موضوعی که نشان میدهد در کشور ما بیشتر از آن که فرزندان به خود جرات دهند تا پدر یا مادرشان را به قتل برسانند، این پدرها و مادرها هستند که حاضر میشوند فرزندان خود را به قتل برسانند.
فدایی ضمن اشاره به این نکته، تاکید کرد که علت بیشتر شدن خبرهای مربوط به قتل فرزند توسط پدرها، افزایش میزان وقوع فرزندکشی نیست، بلکه فراگیری شبکههای اجتماعی در سطح کشور باعث شده است که این اخبار، زودتر و بیشتر به مردم برسد. این در حالی است که در گذشته که فضای مجازی کمتر فراگیر بود و عمده اخبار توسط رسانههای رسمی و مطبوعات منتشر میشد، رسانهها بیشتر در زمینه انتشار این اخبار احتیاط میکردند.
آبرو؛ زمینهای مهم برای بروز قتلهای خانوادگی
صرف نظر از ماجرای قتل بابک خرمدین، در بسیاری از قتلهای خانوادگی در سالهای اخیر شاهد آن بودهایم که والدین یا سایر بزرگترهای مقتول، جنایت خود را براساس انجام رفتارهای جنسی خارج از عرف خانوادگی فرزندانشان توجیه کردهاند. این مسئله نشان میدهد که هنوز هم مسئله آبرو و تعصب خانوادگی یکی از مهمترین پیش زمینههای بروز قتلهای خانوادگی در ایران است.
فدایی ضمن تاکید روی این مسئله عنوان کرد: خانواده یک سامانه به هم پیوسته است و زمانی که یکی از اعضای خانواده نسبت به عرف تعریف شده در خانواده دچار انحراف میشود، در این شرایط یک وضع غیرطبیعی در خانواده به وجود آمده است که آسیب آن بر ضعیفترین عضو خانواده تحمیل میشود. در این وضعیت، این روابط غلط میان اعضای خانواده است که باید اصلاح شود، نه این که خشنترین رفتارها نسبت به اعضای ضعیف تر خانواده اعمال شود.
وی افزود: متاسفانه روابط بین اعضای خانوادههای ایرانی، منطقی و مناسب نیست و همین مسئله به بروز انحرافات رفتاری و خشونتهای ناشی از در میان اعضای خانواده دامن میزند. در این شرایط، خانوادهها موظفند که با مراجعه به متخصصان روان درمانی، مشکلات مربوط به روابط خود و حتی رفتارهایی را که از نظر آنها یک انحراف جنسی محسوب میشود و یکی از اعضای خانواده مرتکب آن شده است، با روانشناسان و روان پزشکان در میان بگذارند تا وقتی هنوز سطح خشونت در خانواده به اوج نرسیده و زمینه قتل خانوادگی فراهم نشده است، روابط میان اعضای یک خانواده اصلاح و از بروز چنین فجایعی جلوگیری شود.
ایرانیان خشن تر شده اند
این روانپزشک در ادامه صحبتهای خود به این نکته اشاره کرد که تمایل آحاد جامعه ایران در سالهای اخیر نسبت به انجام رفتارهای پرخاشگرانه افزایش یافته است. او درباره علت خشمگین تر شدن ایرانیان در سالهای گذشته عنوان کرد: بروز بحرانهای اقتصادی و اجتماعی، رشد آمار فقر و بیکاری، افزایش گرایش افراد به مصرف مواد مخدر، نگرانی از دسترسی مناسب به امکانات اولیه مانند آب و برق، همگی مسائلی است که افراد را مبتلا به اضطراب شدید میکند که یکی از مهمترین عوارض آن، انجام رفتارهای ضداجتماعی و پرخاشگرانه است.
وی در پایان تصریح کرد: اساسا وقتی افراد با استرس بالا مواجه هستند، سریع تر عصبانی میشوند و با بروز کوچکترین حادثهای دست به انجام رفتارهایی میزنند که شدیدترین عواقب را به همراه دارد. نمونه بروز این رفتارها را هم همه روزه در سطح شهر در رفتارهای رانندگان با یکدیگر پس از وقوع تصادفات رانندگی مشاهده میکنیم و در این میان حتی افزایش آمار نزاع خیابانی در سطح کشور را میتوان در بستر همین موضوع یعنی خشمگین تر شدن بیشتر ایرانیان تحلیل کرد.